برخی تحلیلگران با بررسی نوع گفتار و رفتار ترامپ بر این باورند که ترامپ در این مدت کوتاه، از حد و حدود خود فراتر رفته است و اگر این روند را ادامه دهد، نتیجه عکس خواهد گرفت.
برخی تحلیلگران با بررسی نوع گفتار و رفتار ترامپ بر این باورند که ترامپ در این مدت کوتاه، از حد و حدود خود فراتر رفته است و اگر این روند را ادامه دهد، نتیجه عکس خواهد گرفت. از آغاز پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ترامپ، برنامهها و سیاستهای احتمالی وی در نشستهای متعدد مورد بررسی قرار گرفته است. در همین راستا شورای راهبردی روابط خارجی هم 19 بهمن ماه 1395 نشستی با عنوان « تحلیل آمریکای ترامپ» برگزار کرد. در این نشست دکتر مصطفی زهرانی، عضو هیئت علمی دانشکده وزارت امور خارجه و مدیرکل سابق دفتر مطالعات این وزارتخانه مباحثی را درباره دیدگاههای ترامپ و تناقضات آن، اهمیت خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا و سناریوهای احتمالی در خصوص نوع برخورد آمریکایِ ترامپ با ایران مطرح کرد که اهم آن در ادامه ارائه شده است.
آیا میتوان از «اندیشه ترامپ» سخن گفت؟
ترامپ تفکر سیاسی ثابتی ندارد؛ او تا کنون 5 بار حزب عوض کرده است. در واقع ترامپ توانست بلندگویی برای اعتراض مردم به شرایط کنونی آمریکا باشد. به طور سنتی معترضان وضع موجود به حزب دمکرات گرایش دارند، اما اینبار اشتباه حزب دمکرات این بود که خود را پیروز عرصه انتخابات تلقی کرد و اعتراضات را جدی نگرفت؛ بنابراین ترامپ بر موج اعتراضات سوار شد و حزب جمهوریخواه را به سمت حمایت از این جریان اعتراضی پیش برد.
در تشکیلات ترامپ، برخلاف دیگر رؤسای جمهور آمریکا فرد صاحب تفکری وجود ندارد و دولت او عمدتاً از تجار و نظامیان تشکیل شده است. ترامپ یک بازرگان را به عنوان وزیر خارجه و نظامیان عملگرا و غیر استراتژیست را به عنوان مشاور برگزیده است. نظامیانی که ترامپ از آنها مشاوره میگیرد، تئوری و فلسفه درست و حسابی ندارند و ممکن است بدون محاسبه دست به اقدامات خطرآفرین بزنند. استفان بنن، مشاور ارشد ترامپ و مهم ترین فرد در تیم اوست که فردی نژادپرست و افراطی به شمار میآید.
گفته میشود شعار اول آمریکا را او به ترامپ القا کرده است. در واقع انتقاد ترامپ از نابرابری توافقات بینالمللی، تاکید بر جنگ تجاری با چین و طرح تهدید اسلام رادیکال سه بعد این شعار است. با این حال ممکن است در آینده قضاوت درباره ترامپ تغییر کند؛ همانطور که ریگان در دوره ریاست جمهوری خود برعکس پیشبینیها و تحلیلهای اولیه عمل کرد.
ترامپ علاقمند است خود را با ریگان مقایسه کند، اما تحلیلگران او را با آیزنهاور و روزولت قابل مقایسه میدانند. بر این اساس نگاه مبتنی بر قدرت نظامی به منافع ملی اساس تفکر ترامپ خواهد بود. برای ترامپ نقش رهبری آمریکا مطرح نیست؛ او به قدرت نظامی به عنوان یک ابزار بازدارندگی نگاه میکند.
ترامپ بر اهمیت قدرت دولت تاکید ویژهای دارد. از این جهت میتوان گفت که ترامپ عکسالعمل جهانی شدن لیبرال است. زیرا جهانی شدن پیامدهایی همچون تضعیف دولت ملی و حاکمیت را در پی داشته است. بوش پسر بعد از 11 سپتامبر تلاش کرد تا اندازهای بر این ضعف غلبه کند که موفق نشد. اوباما بر عکس با جهانی شدن همراهی کرد و اکنون دوباره ترامپ خواستار تغییر روند به نفع دولت ملی است و طرحهای امنیت ملی وی هم بر این موضوع دلالت دارد. گسترش دمکراسی و لیبرایسم موضوعاتی است که رؤسای جمهور قبلی آمریکا درگیر آن بودهاند، اما ترامپ گفته این موضوعات در دولت وی جایگاهی ندارد. ترامپ همچنین ماموریت ملتسازی دولت بوش بعد از 11 سپتامبر را رد میکند. در آن زمان، استراتژیستهای آمریکایی بر این باور بودند که اقدام آمریکا در تقویت حکومتهای وابسته موجب ظهور افرادی همچون بنلادن و ایمن الظواهری شده است؛ بنابراین میبایست با مهندسی اجتماعی اوضاع را در خاورمیانه تغییر داد. با توجه به ناکامی دولت بوش در پیادهسازی این سیاست، باراک اوباما این رویه را کنار گذاشت. اکنون ترامپ تلاش میکند به ارزشها و سیاستهای سنتی آمریکا بازگردد.
1ـ ترامپ بر اتحاد با روسیه جهت تمرکز بر مقابله با داعش تاکید دارد. مشکل اینجاست که نظر ترامپ مبنی بر لزوم مهار ایران، کار وی را در سوریه دشوار میکند، چون برای حل مشکل سوریه نمیتوان ایران را نادیده گرفت.
2- همکاری با دولت عراق موضوع دیگری است که ترامپ بر آن تاکید دارد. باید این نکته را در نظر گرفت که دولت و ملت عراق پیوند نزدیکی با ایران دارند و نمیتوان ایران را از روند مقابله با تروریسم در عراق کنار گذاشت.
3- سیاست ترامپ در حوزه امنیت داخلی آمریکا با نوعی نگاه منفی به مسلمانان همراه است. ترامپ از یکسو بر خطر داعش و لزوم مقابله با آن سخن میراند، اما از سوی دیگر در خاک خود با مسلمانانی که هیچ نوع ارتباطی با داعش ندارند مقابله میکند. این سیاست تناقضآمیز در نهایت میتواند به تقویت تروریسم کمک کند.
4ـ دیدگاه مثبت ترامپ درباره روسیه این احتمال را تقویت میکند که وی به روسیه در خصوص کریمه امتیاز بدهد و البته این نوع نگاه موجبات رنجش اروپا را فراهم می آورد.
5ـ چین از نظر ترامپ دشمن اقتصادی آمریکاست، اما او نمیتواند چین را در جایگاه دشمن قرار دهد، زیرا در موضوع کره شمالی، به چین نیازمند است.
6ـ موضوع دیگر سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ در حوزه اقتصاد است که با ماهیت اقتصاد بازار آزاد در تناقض است.
ترامپ، خاورمیانه و موضوع ایران
اساساً موضوع خاورمیانه در دهههای گذشته با مسائل داخلی آمریکا گره خورده است. ترامپ درصدد است بنیان نگرش 60 ساله دو حزب دمکرات و جمهوریخواه به منطقه را بهم بزند. مشکل اصلی این است که او نیز مانند اسلافش، مسائل منطقه را فهم نکرده است؛ میگوید میخواهد بدون فشار برای پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر، منافع آمریکا را در منطقه دنبال نماید. اما تغییرات ساختاری منطقه در درازمدت برای ترامپ مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. زیرا کشورهایی همچون عربستان و قطر به عنوان متحدان آمریکا به رغم ظاهر باثباتشان با مشکلات فراوانی در داخل دست و پنجه نرم میکنند. در موضوع سوریه هم، اگر ترامپ بخواهد (آنگونه که کیسینجر میگوید) مانند موضوع بوسنی برخورد کند، ترکیه را از دست خواهد داد. مسئله کردها برای ترکیه از اهمیت حیاتی برخوردار است. با توجه به این مسائل و نیز وضعیت نامطمئن مصر، عراق و سوریه، سوگیری ترامپ در خصوص منطقه از پختگی برخوردار نیست. با نگاه یکسانی که او به مسلمانان دارد، نمیتواند این را بفهمد که فرمول واحدی برای برخورد با همه کشورها وجود ندارد.
ریگان به عنوان رئیس جمهور مورد علاقه ترامپ، جنگ و سازش با ایران را در دستور کار قرار داد. بعد از وی و تا قبل از اوباما سیاست مهار در قبال ایران بکار گرفته شد، اما اوباما تلاش کرد این رویه را تغییر دهد و از ابزار مذاکره و دیپلماسی بهره گیرد، اکنون ترامپ قصد عقبگرد از سیاست اوباما را دارد. اما نهایت کاری که میتواند علیه ایران انجام دهد، امنیتیسازی موضوع ایران در منطقه است. دولت ترامپ میکوشد موضوع ایران را دوباره امنیتیسازی کند. البته اگر هیلاری کلینتون هم در انتخابات پیروز میشد، رویه امنیتیسازی ایران را در پیش میگرفت تا کار با ایران را هزینهمند سازد.
با همه اینها دونالد ترامپ استراتژی خاصی برای جنگ با ایران ندارد. بر عکس تیم جرج بوش که از دهه 90 به دنبال جنگ و براندازی در عراق بودند، تیم ضد ایرانی ترامپ، برنامهای برای ایجاد درگیری ندارد؛ اگر هم درگیری رخ دهد، محاسبات غلط دلیل آن خواهد بود.
پژوهش خبری صدا وسیما//پژوهشگر: دارابی