پخش زنده
امروز: -
مواضع ضد و نقیض ترامپ در دو حوزه داخلی و خارجی همچنان ادامه دارد. این مواضع منجر به بروز تردید و بی اعتمادی به آمریکا در سطح داخلی و بینالمللی شده است.
چکیده پژوهش:
ـ هرمان ابینگ هاوس(Hermann Ebbinghaus)، روانشناس آلمانی برای اولین بار از اصطلاح منحنی یادگیری استفاده کرد.
ـ یادگیری مسئله محور و یادگیری تدریجی، دو الگوی اصلی منحنی یادگیری است که هر دو درباره ترامپ صدق می کند.
ـ ترامپ از زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تدریج مشکلات داخلی و خارجی آمریکا را متوجه شده است و بعد از آن به یادگیری مسئله محور روی آورده است.
ـ منحنی یادگیری برای ترامپ در مسئله ایران، کره شمالی، دیوار مکزیک، اصلاحات بیمه سلامت، ناتو و روابط با روسیه کاملا ملموس و مشخص است.
پژوهش خبری صداوسیما: نتایج یک نظرسنجی که شبکه تلویزیونی ان بی سی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 منتشر کرد، حاکی از این بود که بیش از 61 درصد مردم آمریکا، ترامپ را فاقد تجربه سیاسی لازم برای اداره کشورشان می دانند[1]. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از زمان پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، ثابت کرد که در برخی عرصه ها، بی تجربه است. او در این مدت، به گونه ای رفتار کرده که برخی را به این فرضیه سوق داده است که آمریکا به دلیل ناپختگی سیاسی ترامپ، فاقد سیاستگذاری منسجم و هدفمند در عرصه داخلی و خارجی است. این فرضیه بویژه با رصد مواضع او در قبال مسائل سیاسی و بین المللی کاملا نمایان می شود؛ هر چند در زمینه تجاری و اقتصادی او حرفه ایتر ظاهر می شود، اما باز هم از شیوه های حکمرانی فاصله دارد. در عین حال برخی معتقدند که او دو روی سکه دارد، یک روی آن خود شخصیت واقعی ترامپ است و یک روی دیگر ساختار آمریکا است و در هر موضعگیری او میتوان متوجه شد که وزنه کدام وجه ترامپ غالب شده است. در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه منحنی یادگیری به واکاوی رفتار سیاسی ترامپ پرداخته می شود.
نظریه منحنی یادگیری:
هرمان ابینگ هاوس(Hermann Ebbinghaus)، روانشناس آلمانی برای اولین بار از اصطلاح منحنی یادگیری استفاده کرد. منحنی یادگیری به این سئوال پاسخ می دهد که با گذر تدریجی زمان و صرف وقت بیشتر برای تمرین و یادگیری یک دانش و مهارت، چقدر از نقطه صفر فاصله گرفته و به سطح حرفه ای نزدیک می شویم. این اصطلاح به سرعت جای خود را در میان روانشناسان رفتارگرا پیدا کرد.
منحنی یادگیری در تعریف به معنای نمایش تصویری روند تغییر میزان تسلط و تخصص بر اثر تمرین و تکرار است. جدول زیر الگوهای منحنی یادگیری را نشان می دهد:
این مفهوم اخیرا در روانشناسی سیاسی برای بررسی عملکرد مقاماتی که در کار خود حرفه ای نیستند به کار برده می شود. یادگیری تدریجی و یادگیری مسئله محور بیشترین انطباق را بر عملکرد ترامپ در یک سال و نیم گذشته دارد.
یادگیری مسئله محور و یادگیری تدریجی، دو الگوی اصلی منحنی یادگیری است که هر دو درباره ترامپ صدق می کند. ترامپ از زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تدریج مشکلات داخلی و خارجی آمریکا را متوجه شده است و بعد از آن به یادگیری مسئله محور روی آورده است. مسئله را مطرح می کند، مثلا مسئله ایران یا کره شمالی و بعد از آن در توئیتر و سخنرانی های خود به آن اشاره می کند. در مرحله بعد با تمرکز بر روی حساسیت ها، انتقادات و یا میزان استقبال از سخنانش متوجه می شود که با یک مسئله چگونه برخورد کند و در مرحله بعدی به تدریج به اصلاح مواضعش می پردازد. برهمین اساس است که در توئیترها و اظهارات ترامپ موارد ضد و نقیض بسیار زیادی دیده می شود.
دیوید گراهام[1]، یکی از نویسندگان نشریه آتلانتیک در مقاله ای با عنوان، "ترامپ می گوید، من هرگز فکر نمی کردم که این مسئله تا این حد بزرگ باشد"[2]، نوشت، هر رئیس جمهوری در آمریکا وقتی پا به کاخ سفید می گذارد، با منحنی یادگیری مواجه می شود. رابرت مک نامارا، مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا در این زمینه به یکی از اظهارات جان اف کندی اشاره می کند که از او خواسته بود در کابینه او باشد، اما نامارا گفته بود که او صلاحیت لازم را ندارد. کندی در پاسخ به او گفته بود، من فکر نمی کنم هیچ مدرسه ای برای روسای جمهور وجود داشته باشد که معنایش این بود که او هم احساس نمی کند که شایسته ریاست جمهوری بوده است.[3]
اما اوضاع ترامپ در این زمینه بی سابقه است. او هر روز درباره کارها و وظایفی که بر عهده اش است، شگفت زده می شود. او حتی در زمینه اقتصادی نیز همانند یک رئیس جمهور فکر نمی کند و بیشتر شبیه رئیس یک شرکت تجاری به جهان نگاه می کند. ترامپ در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته بود هر شرکت و موسسه ای مشکلات مالی خودش را دارد، اما من هرگز فکر نمی کردم که آمریکا تا این حد مشکلات اقتصادی داشته باشد. او گفته بود، آمریکا هزاران برابر بزرگتر از بزرگترین شرکت ها در آمریکا است و دومین شرکت بزرگ در جهان؛ هم وزارت دفاع آمریکا است و سومین شرکت بزرگ در جهان امنیت اجتماعی است.[4]
واقعیت این است که در حال حاضر هم طرفداران و هم منتقدان ترامپ می دانند که او اصلا از مطالعه کردن خوشش نمی آید و بیشتر دوست دارد از طریق گوش کردن، مسائل را یاد بگیرد و ممکن است یک نفر او را متقاعد کند و نفر بعدی با استدلال های قویتر بتواند نظر او را تغییر دهد و این روند همچنان ادامه داشته باشد.
البته فرایند یادگیری ترامپ زمانی می تواند یک مسئله بزرگ ایجاد کند که وارد جنبه های انسانی و امنیتی شود. اگر ترامپ بخواهد از لفاظی به سمت اقدام عملی علیه کشورها پیش برود، می تواند جان میلیون ها انسان در سراسر جهان را به خطر بیندازد.
در مسائل داخلی غیراقتصادی، ترامپ به راحتی نمی تواند مسائل را متوجه شود. به عنوان مثال بیمه سلامتی از آن دسته وظایفی است که ترامپ استعدادی در یادگیری آن ندارد. او یک بار به یکی از دستیارانش گفته بود که یک روزه گزارشی درباره بیمه سلامتی به او بدهند، اما تهیه گزارش دو ماه طول کشید. ترامپ در اواخر فوریه 2017 در مصاحبه خود گفته بود، شما باور نمی کنید که این مسئله بیمه سلامتی تا چه حد پیچیده است و هیچ کس هم به من نگفته بود.[5]
ترامپ در زمان انتخابات ریاست جمهوری متعهد شده بود که دیوار مکزیک را برای مقابله با ورود مهاجران غیرقانونی لاتین تبار خواهد ساخت و مکزیک هم پول ساخت آن را که حدود 10 تا 25 میلیارد دلار است، پرداخت خواهد کرد. البته دور از انتظار هم نبود که رئیس جمهوری مکزیک اعلام کرد حتی یک سنت هم به ترامپ برای ساخت این دیوار نخواهد داد. ترامپ وقتی می خواست فرمان اجرایی ساخت دیوار را امضا کند، از حرفش عقب نشینی کرد و گفت که مالیات دهندگان آمریکایی باید هزینه اولیه ساخت این دیوار را بپردازند. بعد از مدتی متوجه شد که از نظر مهندسی ساخت این دیوار امکان پذیر نیست و باز هم از صحبت هایش عقب نشینی کرده و گفت، منظور او از دیوار، درختان و موانع طبیعی هم بوده است.[6]
ترامپ در مصاحبه با روزنامه وال استریت ژورنال، فاش کرد، در اولین دیدارش با شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین متوجه شده است که این کشور بر سر مسئله تهدید هسته ای کره شمالی به سادگی توافق نمی کند. وی گفت، من بعد از ده دقیقه صحبت کردن با رئیس جمهوری چین، متوجه شدم که حل و فصل مسئله کره شمالی اصلا ساده نیست. من می دانستم که چین، تسلط بسیار زیادی بر کره شمالی دارد، ولی فکر نمی کردم تا این حد باشد.[7] ژاک بیوچامپ دروکس درباره یادگیری تدریجی ترامپ درباره مسئله کره شمالی نوشت: ظاهرا لازم بود رئیس جمهوری چین درباره اطلاعاتی که ترامپ در گوگل درباره کره شمالی پیدا کرده بود، توضیحاتی بدهد تا او متوجه شود که مسئله کره شمالی خیلی پیچیده است. اما نکته مهمتر این است که او اطلاعات خود درباره مسائل شرق آسیا را از طریق مهمترین رقیب خودش در این منطقه یعنی چین به دست آورده است.[8]
ترامپ در زمان انتخابات ریاست جمهوری بارها گفته بود، می خواهد روابط بهتری با روسیه برقرار کند. او در توئیتر خود نوشته بود، چه بسا هر دو کشور بخواهند با هم کار کنند. در اواخر ماه نوامبر سال 2016، بعد از پیروزی در انتخابات به روزنامه نیویورک تایمز گفت، من خیلی دوست دارم روابط خوبی با روسیه برقرار شود. فکر می کنم آنها هم بخواهند که با ما رابطه بهتری داشته باشند. چون ما منافع متقابل بسیار زیادی داریم. اما مدتی بعد متوجه شد که واقعیت های دیپلماتیک، مانع بزرگی در برآورده شدن این خواسته اوست. اقدام نظامی ترامپ علیه سوریه، مهمترین متحد روسیه و متهم کردن کرملین به حمایت از بشار اسد، اظهارات و رفتارهای متناقض او با خواسته اولیه اش بود.
اولین اظهارنظرهای ترامپ درباره ناتو، بسیاری از متحدین این کشور را نگران کرد. او پیمان آتلانتیک شمالی را یک سازمان منسوخ و متروکه توصیف کرده و اهداف ناتو را زیر سئوال برد. وی بارها تاکید کرد که هزینه هایی که آمریکا برای ناتو می پردازد، ناعادلانه است و باید اروپایی ها سهم بیشتری در هزینه ها داشته باشند. اما، جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا بر خلاف ترامپ، ناتو را سنگ زیرین همکاری های آمریکا و اروپا توصیف کرد. ترامپ به آرامی مواضع خود را درباره ناتو اصلاح کرد.
ترامپ فقط در توئیترهای خود بیش از دویست بار به ایران اشاره کرده است و اکثر اطلاعات او در این زمینه هم اشتباه و ضد و نقیض بوده است. به طوری که 90 درصد مخاطبان او را فردی ناآگاه و بیشعور درباره مسائل ایران توصیف کرده اند.
حتی نخبگان آمریکایی نیز معتقدند که او دست کم درباره مسئله ایران در حال یادگیری تدریجی و مسئله محور است. جیسون برادسکی(Jason Brodsky)، رئیس اتحاد علیه برنامه هسته ای ایران موسوم به یوآنی که به شدت مخالف برنامه اقدام مشترک موسوم به برجام است، درباره ترامپ می گوید: او یک تاجر است که در حال یادگرفتن این است که چگونه می تواند یک سیاستمدار و دیپلمات باشد. وی در ادامه افزود، من فکر می کنم، رئیس جمهوری بر این باور است که او شخصا توانایی و تجربه مذاکره را دارد و برهمین اساس می تواند به عنوان یک مذاکره کننده برجسته در صحنه های سیاسی حاضر شود و توافقاتی که فکر می کند بیشتر به نفع آمریکا باشد، منعقد کند.[9]
البته درباره ایران به نظر می رسد بیش از چهار دهه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در حال یادگیری هستند. جان فینر در نشریه آمریکایی پولیتیکو نوشت: درست است که ترامپ توافق هسته ای با ایران را دوست نداشت،اما او واقعا نمی داند که چه چیزی در موضوع ایران درست است و نکته جالب اینکه به افراد کمی درباره این مسئله اعتماد دارد.
نظریه یادگیری تدریجی و مسئله محور را در مواضع ترامپ درباره ایران کاملا می توان درک کرد. در 22 ژوئیه 2018 ترامپ با بهره برداری از اظهارات ظریف که گفته بود، هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید، از این ادبیات استفاده کرده و با حروف بزرگ که نشان دهنده تاکید است، مقامات ایرانی را تهدید کرد.
نتیجهگیری:
مواضع ضد و نقیض ترامپ در دو حوزه داخلی و خارجی همچنان ادامه دارد. این مواضع منجر به بروز تردید و بی اعتمادی به آمریکا در سطح داخلی و بینالمللی شده است. بی تجربگی ترامپ با وجود این، برخی معتقدند ریاست جمهوری ترامپ تصادفی نیست و او برای ریلگذاری برخی سیاستهای کلان آمریکا آمده است و از آنجا که او نه جمهوریخواه است و نه دموکرات، آنچه را که انجام میدهد، اگر خشم افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در خارج از آن را برانگیزد، هیچ کدام از دو حزب اصلی آمریکا متهم نخواهند شد و او در نهایت در تاریخ به عنوان یک رئیس جمهور ناشی و غیرحرفهای تلقی شد، در حالی که واقعیت این است که او برای تخریب برخی سیاست هایی آمده است که هزینههای آمریکا را کمینه کرده و سیاستهایی را بنیان خواهد گذاشت که بیشینهسازی منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا را در بلند مدت تضمین کند.
پژوهش خبری//تهمینه بختیاری
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.