آمریکا در دوره دونالد ترامپ تلاش کرد خود را از جنگ پرهزینه و فرسایشی با طالبان برهاند و حتی حاضر شد برای حفظ پایگاههای دائمی خود، دستاوردهای چندین ساله از جمله دولت افغانستان را قربانی معامله با گروه طالبان کند.
کشورهای منطقه
همه کشورهای آسیای مرکزی، چین، روسیه، ایران و حتی هند، خواهان صلح و ثبات در افغانستان هستند و به همین علت رویکرد ایجابی و کمک کننده به فرآیند مذاکرات صلح این کشور دارند. ایران، روسیه، چین و هند همواره حامی مذاکرات از نوع بین الافغانی بوده اند که در آن، نقش دولت قانونی افغانستان نادیده گرفته نشود. از این منظر همه بازیگران داخلی و گروهها برحسب وزن و جایگاه شان باید در قدرت سهیم شوند تا مانع تمامیت طلبی گروه طالبان شود.
چین
روابط چین با افغانستان از گذشته بسیار خوب بوده و در حقیقت راه ابریشم، افغانستان و چین را به هم متصل نموده است. چین حتی در دوران جنگ داخلی، هم با افغانستان روابط اقتصادی بسیار نزدیکی داشته است. چین با قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی می تواند کمک بسیار بزرگی برای افغانستان باشد؛ از طرف دیگر چینیها از لحاظ تهیه کالاهای مصرفی و سرمایهای برای افغانستان در درجه اول قرار دارند. چین در تحولات سیاسی و نظامی دهه اخیر افغانستان نقش مستقیم و بارز نداشته است. ولی با نگرانی اوضاع را رصد کرده است. چین نیز مانند روسیه در قبال مداخله آمریکا و ناتو در افغانستان موضع دوگانه دارد. فعلاً تجارت، صادرات کالاهای چینی، استفاده از معادن، انرژی و ذخایر زیرزمینی نفت و گاز افغانستان، بیشتر از دیگر مسائل، در اولویت چین است.
پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی هر چند حضور نظامی آمریکا در نزدیکی مرزهای چین مطلوب پکن نبود، اما به دلیل مبارزه آمریکا با گروه ¬های بعضاً ضد چینی در افغانستان، چین با حضور آمریکا در افغانستان مخالفت نکرد. این در شرایطی است که بعدها حمایت آمریکا از اویغورهای جدایی طلب چین عیانتر شد. چین از ناامنی و بی ¬ثباتی در افغانستان استقبال نمی¬ کند، چرا که این موضوع، موجب ضربه زدن به منافع اقتصادی پکن و نیز تهدیدات امنیتی ناشی سرایت ناامنی¬ها از افغانستان به سین¬ کیانگ می¬ شود. به همین دلیل چین در روند اقناع طالبان برای حضور در گفتگوهای صلح و پیشبرد آن به نقش¬ آفرینی پرداخت.
با توجه به ارتباطات نزدیک چین با طالبان طی سال¬های اخیر، از نظر برخی از محافل چینی، این کشور می¬ تواند از طالبان تضمین¬هایی جهت جلوگیری از استقرار جنبش جدایی¬ طلب ترکستان شرقی در افغانستان، در صورت حضور مقتدرانه طالبان در حکومت بگیرد. در چنین شرایطی احتمال دارد چین از سناریوی تشکیل دولت موقت که طالبان در آن دست بالا را داشته باشد، حمایت کند.
پاکستان
یکی از متغیرهای بسیار تـأثیرگذار خارجی بر افغانستان، پاکستان است. دو کشور اختلافات زیادی دارند که عبارتند از: اختلافات دو کشور بر سر خط «دیورند» به عنوان مرز رسمی دو کشور، روند روز افزون مداخلات پاکستان در امور افغانستان، کمک مستقیم اسلام آباد به شکل گیری و تقویت طالبان، نگاه مقامات اسلام آباد به افغانستان به عنوان عمق راهبردی این کشور در برابر هند. اینگونه اختلافات نوعی ذهنیت پاکستان ستیزی در افغانها ایجاد کرده است. تضاد سیاستهای هند و پاکستان به ویژه در افغانستان، موجب رویکردهای متفاوت این دو کشور در خصوص طالبان شده است. این وضعیت نه تنها منجر به ایجاد همکاری میان کشورهای منطقه نشده، بلکه بر امنیت هند، پاکستان و افغانستان تأثیرات منفی داشته است.
پاکستان به رغم پیوندهای جغرافیایی، فرهنگی- اجتماعی و قومیتی، منافع خود را به دلیل به رسمیت شناخته نشدن خط مرزی دیورند از سوی افغانستان، در عدم شکل گیری دولت مرکزی مقتدر در کابل دنبال میکند. اسلام آباد در طول سالهای پس از شکل گیری طالبان، همواره از طالبان و گروههای افراطی وابسته به خود حمایت کرده است. اسلام آباد حاضر به پذیرش یک دولت ضد پاکستانی یا طرفدار هند در افغانستان نخواهد بود و لذا برای حفاظت از منافع خود، روند صلح را به سمتی هدایت می¬ کند که دولت طرفدار هند در افغانستان سرکار نیاید. پاکستانی ¬ها معتقدند که اگر پاکستان اهرم فشاری مانند طالبان در افغانستان نداشته باشند، نمی¬ توانند در این کشور نفوذ مناسبی داشته باشد؛ بنابراین همواره از این گروه، حمایت سیاسی، نظامی، مالی و لجستیکی به عمل آورده اند.
پاکستان همواره به طور رسمی تاکید میکند که وجود یک افغانستان باثبات، آرام، و مستقل به نفع منافع اسلامآباد نیز خواهد بود. اما از نظر کابل، سیاستهای اعمالی پاکستان نشان داده است که این کشور از تداوم بحران در افغانستان حمایت میکند. بنظر میرسد دلیل پاکستان برای حمایت از موضوع مذاکره با طالبان این است که بتواند این گروه شبه نظامی مخالف دولت کابل را در ساختار قدرت افغانستان سهیم سازد و به نوعی عمق نفوذ خود را در مقابل هند حفظ کند. از سوی دیگر اگر گروهی مانند طالبان که سالها تحت حمایت اسلامآباد بوده، در کابل بر سر قدرت باشد، دستکم کمتر به اختلاف در مورد خط مرزی دیورند دامن میزند و حتی احتمال دارد این خط مرزی را به رسمیت بشناسد.
هند
از چهار دهه پیش هندیها افغانستان را در کانون سیاست خارجی خود قرار داده اند. اختلافات سیاسی و مرزی هند با پاکستان، موضوع کشمیر، حمایت هند از بنگلادش، رقابتهای هسته ای، وجود گروههای افراطی نظیر طالبان، القاعده، شبکه حقانی، سپاه صحابه، لشکر طیبه از جمله موضوعاتی است که خواه ناخواه بر نوع سیاستهای هند در افغانستان تأثیرگذار است. این اختلافات موجب شده تا رقابت و تضاد بین هند و پاکستان به نحو دیگری در افغانستان تداوم داشته باشد. هند منافع ملی اعلامی خود را در مشارکت اقتصادی، بازسازی افغانستان و شکل گیری یک دولت مرکزی مستحکم و مستقل بر مبنای همکاری منطقهای جستجو میکند.
فرآیند مذاکره با طالبان، امضای توافق¬نامه صلح و پذیرش نقش این گروه در افغانستان از جانب آمریکا چندان به مذاق هند خوش نیامد؛ چرا که اولاً؛ خروج آمریکا از افغانستان باعث تضعیف سرمایه گذاری راهبردی هند در افغانستان خواهد شد. ثانیاً؛ هند از پیشینه و عمق روابط طالبان با پاکستان و تأثیر منفی قدرت یابی این گروه در افغانستان بر امنیت هند و همچنین تاثیر آن بر تحولات کشمیر آگاه است. به همین دلیل هند از روند احتمالی روی کار آمدن طالبان در عرصه رسمی قدرت افغانستان خشنود نیست. هند معتقد است که طالبان، روابط نزدیکی با گروه¬های تروریستی ضدهندی مانند جیش محمد و لشکر طیبه دارد و بعید است این گروه به وعده خود مبنی بر عدم اجازه به دیگر گروه ¬ها برای آسیب رساندن به منافع سایر کشورها از طریق خاک افغانستان عمل کند.
آمریکا می خواهد با شریک سازی برخی از کشورهای منطقه در خصوص بخشی از فرآیند صلح در افغانستان، از نفوذ هند بر برخی سیاست¬مداران افغان برای حل بحران سیاسی موجود در کابل استفاده کند. دهلی نو نیز با توجه به هم¬گرایی با دولت کنونی کابل، تلاش خواهد کرد که بحران سیاسی موجود در مذاکرات بین الافغانی، طوری حل شود که به تضعیف دولت کابل و تقویت بیش از پیش طالبان منجر نشود. در واقع، اصلیترین هدف هند کاهش نفوذ پاکستان است، اما طالبانیزه شدن قدرت، دستیابی به چنین هدفی را با دشواریهای جدی روبرو خواهد کرد.