در یادداشتی بررسی شد،
تحلیل روز؛ داعش عامل تقابل طالبان با آمریکا (قسمت ۳)
طالبانی که با درخواست آمریکا مبنی بر تهاجم به همسایگان افغانستان مخالفت کرد، حال با بازسازی مجدد سازمان خود با تشکیل جبهه واحدی علیه اشغالگران آمریکایی و ناتو در افغانستان اعلام موجودیت کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما؛
«محمد روحی»، کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی درباره تقابل طالبان با آمریکا در افغانستان نوشت، حمله نظامی غرب به مراکز طالبان با هدف محو و نابودی کامل این گروه و انتشار و پراکنده شدن بازماندگان آنها در اقصی نقاط دنیا و استقرار آمریکا و ناتو در افغانستان، نه تنها از جرم و جنایت و تروریسم و تولید مواد مخدر و ناامنی در این کشور کم نکرد، بلکه آمریکا و ناتو عامل اصلی جرم و جنایت و نابودی کامل زیرساختها و انتقال تروریسم و ناامنی به سایر کشورهای همسایه و منطقه شدند. طالبان با بازسازی مجدد سازمان خود با تشکیل جبهه واحدی علیه اشغالگران آمریکایی و ناتو اعلام موجودیت کردند؛ و در قالب سیاستمدارانی مجرب، بسیار متفاوت از قبل خود را در صحنه سیاسی افغانستان و بین الملل ظاهر نمودند.
اما امید است طالبان پوست انداخته که مدعی است بر اساس مخالفت با هرگونه اشغالگری خارجی خود را بازسازی کرده، به خواست مردم افغانستان و منطقه با رویگردانی از دوران حکمرانی نه چندان قابل دفاع گذشته خود، بعد از استقرار حکومت مورد نظرش، به مثابه کرم ابریشمی که وقتی دگردیسی میکند و تبدیل به پروانهای زیبا و چشم فریب میگردد، ظاهر شود. نه مانند افعی و عقربی که وقتی پوست اندازی کرد، شروع به نیش و گزش و کشتار نماید.
شکل گیری داعش
طالبانی که نخواستند به خواستههای آمریکا مبنی بر تهاجم به همسایگان افغانستان لبیک گفته و به عنوان نیروهای نیابتی آمریکا در افغانستان عمل کنند، به مخالفان سرسخت وهابیت و تکفیر و داعیه دار حکومت ملی خود در افغانستان تبدیل شدند.
در این زمان گروهی مسلح، تروریست و تکفیری مثل قارچ بر روی زمین ظاهر شدند و نام داعش یا ISIS که مخفف عبارت دولت اسلامی عراق و سوریه Islamic state of Iraq and Syria بر خود نهادند. داعش یک گروه تروریستی تکفیری است که از ظرفیتهای نسبتاً بالای ناامن سازی در دنیای اسلام برخوردار است. این گروه، هدف خود را بازسازی خلافت اسلامی و علی الظاهر بازگرداندن قدرت به مسلمانان قرار داده است، هدفی که تقریباً اکثریت مسلمانان اهل سنت در ذهنیت تاریخی خود با آن شریک هستند.
بنیان فکری داعش
داعش به عنوان یکی از پیچیدهترین پدیدههایی است که در سالهای اخیر در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته و دارای ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، فکری، اعتقادی، اجتماعی و استراتژیک است. داعش به عنوان بازوی برون مرزی جبهه تروریسم و تکفیر بین المللی به نیابت از ارتش متجاوز آمریکا در حال بازی کردن نقشی است که سابقا در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، آمریکا از طالبان مطالبه کرده بود که به عنوان نیروهای نیابتی آمریکا به کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان حمله نمایند. اما طالبان با اعلام دکترین خود، سیاست ایجاد دولت اسلامی مد نظر خود را در افغانستان پیگیری کرد و از تبعیت از دستورات آمریکا سرپیچی کرد و در زمره دشمنان آمریکا قرار گرفت. آمریکا به دنبال ایجاد جبهه جدید تروریستی تکفیری و برون مرزی خود در غرب آسیا (خاورمیانه) و البته نابودی طالبان و ... داعش را بنیان گذاشت.
داعش گروهی تروریستی تکفیری است که پس از تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۱ میلادی، با تصرف بخشهایی از کشورهای سوریه و عراق تشکیل شد. این گروه تروریستی تکفیری بسیاری از معادلات منطقهای و بین المللی را تحت تاثیر رفتارهای هراس افکنانه خود قرار داده است. طیف گستردهای از افراد و گروهها با انگیزههای متعددی با داعش همسو و هم پیمان شده اند. انگیزه متحدان داعش، طیفی از ماجرا جویی شخصی و بحران هویت تا اهداف تجزیه طلبانه و نیابتی را در بر میگیرد. بر مبنای سیاستهای مخرب مثلث غربی – عبری – عربی شبکه جهانی داعش فعال میباشد و در جهت ناامن سازی جهانی و تجزیه کشورهای مد نظر نظام سلطه گام بر میدارند.
اما همگی ایشان در اصول ۴ گانه تعالیم ابن عبدالوهاب و شعارهای اصلاحی وهابیت و تکفیر بدین شرح مشترک میباشند: اول- مبارزه با شرک، خرافات و بازگشت به اسلام سلف و سلف صالح. دوم- مخالفت با عقل، فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف، عرفان و هرگونه نوآوری که به عنوان بدعت شناخته میشود. سوم- وحدت و خلافت دینی عربی و ضدیت با ترکان عثمانی. چهارم- دشمنی با شیعیان. این ۴ اصل دکترین داعش و سایر گروههای تروریستی تکفیری را تشکیل میدهد.
داعش تهدیدی علیه بشریت
گروههای تروریستی تکفیری بیش از آنکه، تهدیدی درون مذهبی برای جامعه اسلامی باشند، تهدیدی علیه بشریت محسوب میشوند. این تهدید ناشی از ماهیت و چگونگی سازماندهی و هم پیوندی این گروه هاست. داعش تهدیدی است که گستره آن به عراق، سوریه، افغانستان و ایران محدود نمیشود. تداوم اعلام بیعت و اتحاد گروههای تکفیری و تروریستی در اقصی نقاط جهان با داعش و بحران آفرینی اتباع اجارهای آنها در کشورهای متبوع خود، باعث شده گروههای تروریستی تکفیری به تهدیدی علیه جهانیان تبدیل شوند و در این میان، جمهوری اسلامی ایران نقش و جایگاه بسیار مهمی در مقابله با این کانون تهدید بین المللی ایفا کرده است.
موج بیداری اسلامی از سال ۲۰۱۰ میلادی، صهیونیستها را در ترس و انفعال عجیبی فرو برد. آنان برای مقابله با این وضعیت به کمک طراحان اروپایی و آمریکایی درصدد تغییر جهت و محتوای این انقلابها برآمده و سرانجام موفق شدند درگیری شیعی- سنی و سنی – سنی را پررنگ نموده و به خلق گروههای تروریستی تکفیری همچون داعش و جبهه النصره پرداخته و جبهه مقاومت علیه رژیم اشغالگر قدس را با هزینه عربستان سعودی و تعدادی دیگر از کشورها درگیر سازند. نکته جالب توجه، اشتراک در افکار، اعمال، رویهها و مبانی دینی- عقیدتی رژیم صهیونیستی و گروه تروریستی تکفیری داعش است که اتفاقی بودن این اشتراکات را غیر منطقی مینمایاند. مشابهت ایدۀ از نیل تا فراتِ صهیونیستها با عقیدۀ ایجاد دولت اسلامی عراق و شام در غرب آسیا (خاورمیانه) یکی از این اشتراکات میباشد.
داعش و خراسان بزرگ
داعش با نامگذاری افغانستان و مناطق پیرامونی آن به نام «خراسان بزرگ» در واقع با نگاهی ایدئولوژیک به این سرزمین می نگرد. خراسان بزرگ طبق روایات مورد استناد سازمان تروریستی تکفیری داعش و القاعده، «سرزمین موعود» برای قیام آخرالزمانی است. شعار «جهاد در خراسان» دارای اهمیت و ماهیت بزرگ ایدئولوژیکی است. زیرا «پرچمهای سیاه خراسان» انگیزه قدرتمندی برای جنگجویان ایجاد خواهد کرد. چنانچه دولت فعلی افغانستان به سمتی برود که شکاف جدی میان نظام سیاسی و آموزههای دینی- ایدئولوژیکی مردم ایجاد شود، بسترهای پذیرش افکاری مانند داعش مهیاتر خواهد شد.
جذابیت افغانستان برای داعش
داعش و سایر گروههای تروریستی تکفیری به خوبی به اهمیت زیرساختهای قدرتمند افراط گرایی در افغانستان واقف هستند. جغرافیای فکری، انسانی و سرزمینی افغانستان دارای جذابیتهای زیادی برای این گروهها میباشد. افغانستان به دلیل داران بودن معادن بکر و ثروتهای خدادادی زیاد و از همه مهمتر مزارع بی حدو حصر کشت مواد مخدر که قسمت اعظم هزینههای این گروهها را تامین مینماید و همچنین جغرافیای خشن و کوهستانی و جنگلی، همواره نقطه تلاقی و کانون توجه افراطگرایان بوده است.
از منظر داعش و سایر گروههای تروریستی تکفیری، ژئوپلتیک افغانستان این قابلیت را داراست که در یک زمان واحد چندین کارکرد و نقش راهبردی برای آنها و حامیان بینالمللی ایشان داشته باشد. موقعیت جغرافیایی و دسترسیهای افغانستان به گونهای است که ظرفیت ایجاد چندین جبهه در جهات مختلف علیه چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران را دارد. شاید افغانستان به طور کامل در «قلمرو ایدئولوژی» داعش و یا سایر گروههای تروریستی تکفیری قرار نداشته باشد، اما تندروهای این سرزمین برای انطباق با هر نوع ایدئولوژی همسو با اهدافشان بویژه اگر با حمایت های گسترده مالی پشتیبانی شود، کاملاً محیطی پذیرا میباشد.
ظرفیت مشروعیت سازی داعش در جوامع سنتی، بحران ساز و مستعد تحرکات مسلحانه مانند افغانستان بسیار بالا است. «دولتهای ناکام»، «ملتهای معترض»، «مرزهای ناآرام» و در مجموع خلأ قدرت سیاسی- نظامی جزو مهمترین خصایص ذاتی برای عرض اندام گروههای تروریستی تکفیری در این مناطق بحران زده محسوب میشود. «توزیع ناقص» یا «ضعف» قدرت سیاسی- نظامی دولت مرکزی یکی از مهمترین محرکهای رشد نیروی گریز از مرکز در نواحی پیرامونی این کشور است.
مناطق حاشیهای بویژه جنوب و شرق افغانستان، با چنین وضعیتی مواجهند. اصولاً مناطقی که ضعف دولتهای مرکزی در آنجا مشهود است، برای رشد و نمو گروههای تروریستی تکفیری بسیار مساعدند. علاوه بر خلأ قدرت سیاسی و نظامی در مناطق پیرامونی افغانستان، وجود برخی سرزمینهای خالی از سکنه یا کم جمعیت، جغرافیای بسیار مناسبی برای شکل گیری اولیه گروههای تروریستی تکفیری به شمار میروند. اجتماعات ساکن در چنین مناطقی عمدتاً قبایلی و عشایری هستند که از دولت مرکزی گریزان و در قبال دریافت اندک حمایت مالی، تسلیحاتی و... خارجی، مشتاق میزبانی از گروههای مسلح میباشند. اگر عراق و سوریه از ثروت طبیعی نفت و گاز برخوردار هستند، معادن و مواد مخدر افغانستان نیز مولد ثروتی هنگفت است که تاکنون نوعی خوداتکایی مالی به گروههای تروریستی تکفیری در این کشور اعطا کرده است.
ماموریت ویژه داعش
واکاوی کارنامه عملی داعش در قتل و کشتار و اعمال خشونت علیه مسلمانان و غیرمسلمانان و سوء رفتار با زنان و جهاد نکاح، برده داری و تخریب قبور پیامبران و بزرگان و آثار باستانی و تاریخی، ایفای نقش آنان را در جبهه استکبار و استعمار بیش از پیش آشکار میسازد. نقشی که در تقابل آشکار با نصوص و آموزههای اسلام راستین، سیاه نمایی چهره رحمانی اسلام و تفرقه و پراکندگی و از هم پاشیدگی جامعه مسلمین را هدف قرار داده است. برای آگاهی از جریان داعش و تکفیر سهلترین راه آشنایی با بانی و اهداف این جریان (آمریکا)، اجتناب ناپذیر است. همانطوری که وقتی به ریشهها و چرایی تشکیل وهابیت و عربستان سعودی، صهیونیسم بین الملل و رژیم اشغالگر قدس نگاه میاندازیم، به نقش و جایگاه پررنگ انگلستان بر میخوریم.
«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خود با عنوان "گزینههای دشوار" اعترافات حماقت آمیز و البته غافلگیر کنندهای را مطرح ساخته و اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم غرب آسیا است. تقسیم غرب آسیا (خاورمیانه) فعلی با دستور کار آمریکا برای ساخت خاورمیانه جدید با محوریت رژیم اشغالگر قدس است.
در واقع مهمترین اهداف تاسیس گروه تروریستی تکفیری داعش را میتوان تضعیف جبهه مقاومت اسلامی علیه رژیم اشغالگر قدس، تجزیه کشورهای منطقه از جمله سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، ایران و امنیت بخشیدن به مرزهای رژیم صهیونیستی برشمرد. پس از پیروزی محور مقاومت و شکستهای سهمگین گروه داعش در سوریه و عراق، این گروه تروریستی و تکفیری با هدف ایجاد ناامنی در افغانستان و به بهانه مبارزه با طالبان، به این کشور ترانزیت گردید.
فعالیتهای گروه تروریستی تکفیری داعش در افغانستان، در اصل با هدف تجزیه افغانستان در جهت راهبرد کلان آمریکا در منطقه و همچنین انتقال ناامنی به کشــورهاى همسایه افغانستان از جمله ایران، روسیه و چین صورت میگیرد؛ و اگر مجال کافی پیدا نماید به عنوان بازوی برون مرزی جبهه تروریسم و تکفیر بین المللی در کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان ایفای نقش مینماید.