در یادداشتی بررسی شد؛
تحلیل روز؛ شکل گیری طالبان در افغانستان (قسمت ۲)
آمریکاییها با هدف چهارپاره کردن افغانستان تحت عناوین پشتونستان، ازبکستان، تاجیکستان و هزارستان به قصد تجزیه افغانستان آمده بودند، اما با روحیه تمامیت خواهی طالبان، مجبور به مذاکره با این گروه شدند.
به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صداوسيما؛ «محمد روحی» کارشناس مسائل افغانستان در دومین یادداشت خود درباره شکل گیری طالبان در این کشور نوشت، آمریکاییها با هدف چهارپاره کردن افغانستان تحت عناوین پشتونستان، ازبکستان، تاجیکستان و هزارستان به قصد تجزیه افغانستان آمده بودند، اما با روحیه تمامیت خواهی طالبان، مجبور به مذاکره با این گروه شدند. گروه طالبان شرط مذاکره با آمریکا را خروج نیروهای این کشور از افغانستان به عنوان نیروهای اشغالگر اعلام کردند، که نوعی پیروزی برای ایران محسوب می شود.
جمهوری اسلامی ایران معتقد است آمریکا باید از منطقه خارج شده و حل مشکلات منطقه را به کشورهای منطقه واگذار کند. در مذاکره کشورهای خارجی با طالبان نباید نقش و جایگاه ایران در معادلات افغانستان نادیده گرفته شود. این گروه از جامعه افغانستان، قابل حذف نیستند، اما نباید بنیانهای حاکمیتی افغانستان، تماماً تحت سلطه طالبان باشد. ایران معتقد است که صلح و ثبات پایدار در افغانستان با حضور همه قومیت¬های افغانستان با نقشی برابر در آینده قدرت سیاسی این کشور برقرار میگردد.
در این بین سوالهای متعددی مطرح میگردد که تفاوت طالبان و گروههای موسوم به تروریسم تکفیری مانند داعش و القاعده و ... چیست؟ آیا گروه طالبان در زمره گروههای تروریستی تکفیری قرار دارد؟ یا اینکه همانطوری که طالبان خود را مسمی به گروه اسلامی و جهادی دانسته، این گروه بی ارتباط با تروریسم و تکفیر است؟
شکل گیری گروههای شبه نظامی یا میلیشیا
عمدتا گروههای شبه نظامی یا میلیشیا در کشورهای انقلابی و جنگ زده و یا مورد تهاجم خارجی قرار گرفته در کنار ارتشهای رسمی آن حکومت ها، بر اساس الگوهای اجتماعی و یا آموزههای دینی برای مقابله با اشغالگری و حفظ و کیان سرزمین مادری شکل میگیرند. در بدو انقلاب و پیروزی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ در ایران کمیتههای مردمی، بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل گردید و دوشادوش ارتش توانمند و مومن و انقلابی جمهوری اسلامی ایران به مقابله با ایادی بازمانده از دوران شاهنشاهی و به دفاع از تهاجم ارتش بعث عراق در سال ۱۳۵۹ برخواستند. این انقلابیون گذشته و رزمندگان جنگ دیده و پخته شدگان سیاسی، بعد از جنگ جذب بدنه نیروهای مسلح و دولت جمهوری اسلامی ایران گشته و با اسامی و عناوین مختلفی که بعدها بر خود گذاشتند موجب اقتدار و افزایش ابهت ملی و منطقهای و بین المللی جمهوری اسلامی ایران شدند.
شکل گیری شبه نظامیان سنی و شیعه در افغانستان
شیعیان هزاره، پشتون ها، تاجیک ها، ازبکها و سایر اقوام افغانستانی که مردم عادی و کوچه بازار و دانش آموزان مدارس و طلاب حوزههای علمیه این کشور بودند، با الهام از آموزههای انقلابیون ایران در مواجهه با رژیم طاغوت شاهنشاهی و مواجهه با اشغالگری عراق، مثل برادران ایرانی خود با احساس تکلیف ملی و دینی و با حمایت کشورهای همسایه افغانستان و بعضی از کشورهای منطقه و خارج از منطقه مانند آمریکا، در افغانستان گروههای ضدکمونیستی و ضد اشغالگری علیه شوروی سابق شکل دادند و با مقاومت جانانه در مقابل ارتش سرخ شوروی موجبات شکست ابرقدرت شرق و خروج آن از افغانستان را رقم زدند.
ائتلاف گروههای ۷ گانه اهل سنت علیه اشغالگری در پاکستان مستقر شدند و ائتلاف گروههای ۸ گانه اهل تشیع علیه اشغالگری در ایران مستقر گردیدند. بعد از خروج ارتش شکست خورده شوروی نوبت بازسازی کشور ویران شده افغانستان رسیده بود که بازیگران خارجی منطقهای و بین المللی با دخالت در امورات افغانستان جنگ زده، اینبار موجبات چند دهه جنگ داخلی و تخریب و ویرانی و اشغال مجدد، البته در این نوبت توسط آمریکا را رقم زده و کار نیمه تمام خود را در سال ۲۰۰۱ میلادی، تحت لوای کنفرانس بن به سرانجام رساندند.
شکل گیری طالبان
پشتونها که از زمان اشغال نظامی افغانستان توسط شوروی در سال ۱۳۵۸ با هدف مقابله با تهاجم نظامی و حفظ سرزمین مادری خود دوشادوش سایر اقوام افغانستانی علیه اشغالگری میجنگیدند، به مرور زمان تبدیل به گروه بزرگ جهادی و سیاسی و اثرگذار جامعه خود شدند؛ و متاسفانه با تحریک و توطئه کشورهای دور و نزدیک و مثلث فتنه غربی – عبری – عربی – داعیه دار حکومت جدیدی از قوم پشتون شدند و مانند اجداد پشتون خود دست به ایجاد حکومتی بدون حضور سایر اقوام و با یکه تازی در حکومت خود، عملا به مخالفت با دستاوردهای جهاد و سایر مجاهدین قد علم کرده و با ایجاد جبهه جدیدی، جنگی سراسری در افغانستان شعله ور نمودند که البته نه با دشمن مهاجم خارجی، بلکه با سایر مجاهدین پیروز علیه اشغالگری. پشتونها که بعد از خروج ارتش شوروی بر خود نام جهادی امارت اسلامی طالبان نهاده بودند، تفاوت بسیاری با سایر گروههای شبه نظامی و تروریستی تکفیری فعال و البته غیر افغانی و بعضا غیر مسلمان و ترانزیت شده به افغانستان از سایر کشورهای دور و نزدیک منطقه، دارند.
اعلام موجودیت رسمی طالبان
طالبان جنگ آزموده و ناآگاه به سیاست آن زمان، و داعیه دار حکومت امارت اسلامی فعلی، بعد از خروج ارتش شوروی با حمایت سران فتنه بین المللی، با تبدیل شدن به ابزار دست بازیگران منطقهای عاملی گشتند برای اشغال و ویرانی مجدد افغانستان. ولی اینبار این اشغال رنگ و بویی داخلی و جنگهای فرقهای و مذهبی و قومی به خود گرفت. تندرویهای متعصابه و بعضا جاهلانه برگرفته از تحریکات مثلث فتنه غربی – عبری – عربی - مکملی شد برای انتقال بحران از افغانستان و سرایت آن به منطقه و بروز اختلافات اساسی با همسایههای افغانستان.
اشتباهات دوره زمامداری طالبان و بعضی از رفتارهای سطحی و جاهلانه و آزار و تعرض به همسایگان و ابزار دست دیگران شدن و مجری خواستههای سایر کشورهای سران فتنه باعث شد، علیه ایشان در جهت نابودی آنها یک ائتلاف منطقهای و بین المللی شکل بگیرد. بعد از حمله نظامی غرب به مراکز طالبان با هدف محو و نابودی کامل این گروه و انتشار و پراکنده شدن بازماندگان طالبان در اقصی نقاط دنیا و استقرار آمریکا و ناتو در افغانستان، نه تنها از جرم و جنایت و تروریسم و تولید مواد مخدر و ناامنی در این کشور کاسته نشد، بلکه آمریکا و ناتو شدند عامل اصلی جرم و جنایت و قتل و کشتار بیگناهان و نابودی کامل زیرساختهای کشور و انتقال تروریسم و ناامنی به سایر کشورهای همسایه و منطقه.
در این مقطع زمانی طالبان پراکنده در دنیا با تغییر رویکرد و بازسازی مجدد سازمان خود (و یا شاید هم با توبه و انابه و استغاثه به درگاه الهی از بابت خونهای به ناحق ریخته شده توسط ایادی منسوب به ایشان) و بازگشت به افغانستان با فاصله گرفتن از گذشته نه چندان قابل دفاع خود، اینبار در نقش مدافع ملت و جهاد و مبارزه علیه اشغالگری با تشکیل جبهه واحدی علیه اشغالگران آمریکایی و ناتو اعلام موجودیت کردند. این گروه جدید با نامیدن خود به مجاهدین با نوسازی و اصلاح تفکرات و رویگردانی از اعمال گذشته و ایجاد تشکیلات منسجم و جدید و البته در قالب سیاستمداران حرفهای بسیار متفاوت از قبل خود را در صحنه سیاسی افغانستان و بین الملل ظاهر نمودند و در مقام یک بازیگر بسیار حرفهای داعیه دار حکومت فعلی افغانستان شدند.
تفکرات صوفیانه طالبان
نگارنده این سطور که سالهای زیادی در افغانستان حضور داشته برخوردهای متعددی با تمام اقوام و گروههای مختلف مردم و افراد شبه نظامی و جهادی از شیعه و سنی، طالب و غیرطالب، طالب افغانستانی و طالب پاکستانی و... داشته و به قدر کفایت از ایدئولوژی و افکار و مرام سیاسی مردم عادی و همه این گروهها آگاهی پیدا کرده است؛ و به همین مناسبت در بیان تفاوت طالبان و داعش و گروههای جهادی مخالفان اشغالگری مطالبی را برای آگاهی به عرض میرساند. تفاوت طالبان که گروه جهادی قوم پشتون است و سایر گروههای جهادی متعلق به اقوام مختلف افغانستان با داعش و القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از آسمان است تا زمین.
طالبان و سایر گروههای جهادی اهل سنت گرایش حنفی دارند. طالبان با هدف مقابله و مبارزه با اشغالگری شوروی، دولت مجاهدین استاد ربانی و اشغالگری آمریکا، نام مجاهد را بر خود گذاشته و در کنار دیگر اقوام مختلف مانند هزاره، تاجیک، ازبک و ... در افغانستان علیه اشغالگران خارجی میجنگند. اصطلاح جهاد چیزی مشترک بین عامه مردم است که به افراد و گروههایی که علیه اشغالگران و هرگونه تسلط خارجی به پا خواسته و سلاح دست گرفته اند، اطلاق میگردد.
عموما در مذهب حنفی تکفیر و انکار سایر مذاهب اسلامی خصوصا تکفیر شیعیان متداول نیست. اهل سنت حنفی فقط در اجرای فروعات احکام اسلامی با سایر مذاهب اهل سنت و فقه جعفری اختلاف نظر دارند. اما از مخالفان سرسخت وهابیت میباشند. اهل سنت حنفی در مجالس ذکر خود در ایام عزای سالار شهیدان به یادآوری واقعه عاشورا و شهادت اهل بیت مظلوم رسول گرامی اسلام (ص) میپردازند. اما سبک نوحه و سوگواری ایشان متفاوت با اهل تشیع و به مانند فرق صوفیه با حال و هوای ذکرگویی و جمع خوانی است.
قابل ذکر است که در فرهنگ عامه مردم پشتون افغانستان، طالبان دو گونه پاکستانی (توسط سازمان اطلاعات داخلی پاکستان موسوم به آی. اس. آی ISI مخفف Inter-Services Intelligence بنیانگذاری شده) و افغانستانی است، که نوع افغانستانی آن از مخالفان داخلی علیه اشغالگری میباشند. نزد سایر اقوام غیرپشتون به اسامی و عناوین متعددی برای مخالفان دولت و مخالفان اشغالگری خارجی نیز بر میخوریم که پرداختن به آنها خارج از حوصله این متن است.
ابوحنیفه
اهل سنت حنفی مقلدان نعمان بن ثابت معروف به امام ابوحنیفه (متولد سال ۸۰ و متوفّای سال ۱۵۱ ه ق) میباشند. ابوحنیفه فردی ایرانی بود که امام اعظم اهل سنت به شمار میرفت و در اصول اساسی اسلام اختلاف فاحشی با شیعه و فقه جعفری نداشت و از آموزههای مذهبی قرن دوم و سوم هجری تبعیت مینمود. پیروان ایشان بر خلاف گروههای تکفیری، سلفی، وهابی مخالف فقه جعفری و شیعه نبوده و با جهاد علیه اشغالگران، با شب زنده داری و عبادت و ذکر و دعا و تصوف به قصد تقرب به رسول گرامی اسلام (ص) گام در جهاد علیه اشغالگران گذاشته اند. که یقینا در این مسیر با ناآگاهی و اشتباهات و تبعیت از بعضی احکام جاهلانه و سفارشی توسط عناصر افراطی دچار خطاهای راهبردی نیز شده اند؛ و البته این امکان هم قابل پیش بینی است که در آینده باز هم دچار افراط گرایی گردند.
از نظر ایشان ریختن خون مسلمان با هر گرایش و ریختن خون غیرمسلمانی که با ایشان جنگ ندارد، حرام است. ایشان مخالفان خود را حکم تکفیر نداده و خون او را مباح نمیدانند. ایشان با اشغالگران خارجی کشورشان و دولت دست نشانده خارجی در افغانستان مخالف بوده و جنگ مینمایند و با سایر مردم کاری ندارند و از آنجاییکه مناطق هزاره جات و شیعه نشین افغانستان در مجاورت پشتون هاست (طالبان از قوم پشتون هستند)، هیچ گونه تعدی و قتل و غارتی از جانب ایشان متوجه شیعیان نشده است.
طالبان هیچ گونه چشم داشتی به خاک کشورهای همسایه نداشته و اصولا در دکترین طالبان چیزی بنام اشغال سرزمینهای غیر و پیشروی و فتح سایر کشورها وجود ندارد. طالبان خواستار ایجاد یک دولت اسلامی مطابق با سلیقه خود بر اساس آموزههای اسلام حنفی در داخل فضای سرزمینی و حاکمیتی افغانستان با رهبریت قوم پشتون میباشد. در واقع طالبان بر خلاف القاعده و داعش از لحاظ جغرافیایی گروهی درون گرا و از لحاظ فکری گروهی برون گرا است که نیروهای خارجی متخاصم را دشمن میداند نه سایر مذاهب و یا فرق افغانستان را.
ابن تیمیه
احمد ابن عبدالحلیم مشهور به ابن تیمیه و ملقب به شیخالاسلام (در سال ۶۶۱ ه ق) در منطقه حران (جایی میان موصل و شام) در خانوادهای از مشایخ حنابله متولد شد. ابن تیمیه پیشوا و بنیانگذار سلفیه میباشد و فتاوایش زمینهساز تاسیس جنبشهای بنیادگرایی و نیروهای جهادگرای سلفی نوظهور در جامعه اسلامی شده است. به گونهای که وی، پدر معنوی افراطگرایی اسلام سنی معرفی شده و در میان تکفیریان، سلفیان و وهابیت به شیخ المجاهدین شناخته میشود.
وهابیت، اخوانالمسلمین و سلفیه جهادی از جمله گروههایی هستند که از فقه سلفیه با پرچمداری ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب در برابر دیگر مذاهب چهارگانه اهلسنت، پیروی میکنند. همچنین بازتولید اندیشههای بنیادگرایی ابن تیمیه، در قالب گروههایی، چون القاعده و داعش ظاهر گشته و با تکفیر بخش گستردهای از مسلمانان، به سلفیهای تکفیری معروف شدهاند. افراطگرایی، سلفیگری و وهابیت به لحاظ فکری از آموزههای ابن تیمیه و شاگردان مکتب او، چون محمد ابن عبدالوهاب، ابوالعلی مودودی بهره برده و در زمان به دست گرفتن قدرت با تکیه بر آموزههای ابن تیمیه دست به کشتار مسلمانان و تخریب بارگاه اهلبیت (ع) و صحابه پیامبر (ص) زدند.
بنیادگرایی القاعده و داعش در مواجهه با بحرانهای دنیای جدید، با تکیه بر فتاوای ابن تیمیه و با برداشتهایی خاص از متون دینی، مسلمانان را به سوی افراطیگری فرا میخوانند. سلفی گری و وهابیت را باید فقهی در چارچوب مذهب حنبلی انگاشت که در بسیاری از مسائل با دستان توانمند و قلمهای خوشرنگ بریتانیای کبیر در جهت فرقه سازیهای اسلامی و ایجاد اختلاف در بین امت بزرگ اسلامی و در زمان ایجاد کشورهایی مانند عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس، از مواضع مشهور فقه حنبلی عدول کرده است.
این مطلب ادامه دارد...