بحران سیاسی و اقتصادی که مدت هاست مردم لبنان را به ستوه آورده، هم نتیجه تحمیل فشارهای آشکار و نهان غرب و متحدان منطقه ای آنها است و هم ممانعت آنها از هرگونه کمک رسانی که بر شدت و عمق این بحران می افزاید.
لبنان از اواخر سال ۲۰۱۹ تاکنون، درگیر شدیدترین بحران اقتصادی و بیثباتی سیاسی است؛ اوضاع فاجعه باری که بعد از پایان جنگ داخلی ۱۵ ساله، کشور نظیر آن را ندیده است.
از اکتبر سال ۲۰۱۹ تا امروز، چرخهای از وخامت اقتصادی و آشفتگی سیاسی، لبنان را در گردابی فرو برده اند که به باور آگاهان مسائل سیاسی و کارشناسان، خلاصی از آن دور از انتظار مینماید. قریب به دو سال است که لبنان فاقد دولت مستقر است. استعفاهای پیاپی دولتمردان، نشان از دشواری شرایط، بی ارادگی و ناتوانی آنان در سامان دادن به وضعیت موجود دارد. در آخرین مورد، روز پنج شنبه ۲۴ تیرماه، سعد حریری که حدود نُه (۹) ماه کشور را معطل تشکیل دولت نگه داشته بود، از مسئولیت خود کناره گیری و گره کور تشکیل دولت در لبنان را پیچیدهتر کرد.
علت استعفای سعد حریری از تشکیل دولت چه بود؟ چرا او با سایر جریانهای سیاسی لبنان برای تشکیل دولت به توافق نرسید؟ نقش کشورهای خارجی و مداخلات آنها در این میان چیست و چه هدفی را دنبال میکنند؟ چه چشم اندازی برای اوضاع سیاسی لبنان میتوان متصور بود؟ در پژوهش حاضر تلاش شده به این پرسشها پاسخ داده شود. این پژوهش به روش اسنادی تهیه و عمده اطلاعات آن از دیدگاههای کارشناسان مسائل منطقه برگرفته شده است.
* دلایل آشکار و نهان کناره گیری حریری از تشکیل دولت
آن گونه که خود حریری به طور رسمی اعلام کرده، استعفای او در نتیجه عدم حصول توافق با میشل عون رئیس جمهور لبنان و جریان سیاسی متبوع او (جریان آزاد ملی لبنان) بر سر اعضای پیشنهادی کابینه بوده است. از آنجا که طبق قوانین بنیادی لبنان، لیست پیشنهادی نخست وزیر باید مورد موافقت رئیس جمهور قرار گیرد، هیچ یک از اسامی که قبلاً بر سر آنها توافق شده بود، در فهرست پیشنهادی حریری قرار نداشت؛ به عبارت دیگر حریری به بهانه تشکیل کابینه تکنوکرات، افرادی را برای تصدی وزارتخانهها به رئیس جمهور معرفی کرد که مطمئن بود مورد موافقت قرار نمیگیرند. دلیل اصلی این رویکرد سعد حریری چه بود؟
اولاً: باید توجه داشت سعد حریری در تمام سالهای گذشته نشان داده یک عنصر سیاسی پایدار برای حل مشکلات لبنان نبوده و نیست. استعفا در سوابق مسئولیتی او بارها رخ داده است. حریری با کوچکترین فشارها استعفا میدهد و از پاسخ گویی در ازای مسئولیتی که به عهده دارد، شانه خالی میکند. به یاد داریم که او در سال ۲۰۱۷، در جریان سفری به عربستان و به شیوهای غیرمتعارف در ریاض استعفای خود را از مقام نخست وزیری اعلام کرد. اما بعد از ۱۷ روز به بیروت بازگشت و استعفایش را پس گرفت. دو سال بعد، پس از آغاز اعتراضات علیه رکود اقتصادی، کمبود خدمات دولتی و فساد، باز هم از نخست وزیری کناره گرفت. اینک نیز در حالی که از اکتبر ۲۰۲۰ مسئولیت تشکیل کابینه را پذیرفته و وعده داده بود کمتر از ۱۰ روز دولت را تشکیل دهد، استعفای خود را اعلام کرد.
ثانیاً: برخی کارشناسان بر این باورند که خود سعد حریری بخشی از پروژه استمرار بحران است. او اراده مستقلی ندارد که کابینه تشکیل دهد و لبنان را از گرداب بحرانی که در آن دست و پا میزند نجات دهد. میدانیم که حریری علاوه بر تابعیت لبنان، تابعیت فرانسوی و سعودی هم دارد و وابستگیهای خارجی او به ویژه به آمریکا بر کسی پوشیده نیست؛ حریری برای تشکیل کابینه باید موافقت این سه کشور را هم میگرفت. او در تمام مدتی که برای تشکیل کابینه زمان داشت، در حال سفر و رایزنیهای خارجی بود که تا آخرین روز پیش از استعفایش هم ادامه داشت. با مسیری که حریری دنبال میکرد، تصمیم گیری نهایی برای تشکیل دولت نه در داخل لبنان، بلکه تحت تأثیر فشارهایی که از خارج بر لبنان تحمیل میشود صورت میگرفت.
* چه کشورهایی در امور داخلی لبنان مداخله میکنند و چه میخواهند؟
هفتهای که به استعفای سعد حریری منتهی شد، هفته دخالتهای آشکار خارجی در موضوع تشکیل دولت لبنان بود؛ روز ۱۷ تیر سفرای آمریکا و فرانسه در لبنان، برای دیدار با مقامات سعودی به عربستان سفر کردند و هدف از این سفر هماهنگ را تبادل نظر در خصوص وضعیت لبنان و موضوع تشکیل دولت این کشور اعلام کردند. اندکی قبل در اواخر ماه ژوئن نیز وزرای خارجه آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در ایتالیا، در نشستی سه جانبه گرد هم آمدند تا به ادعای خودشان راهی برای فائق آمدن بر بحران لبنان بیابند.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند همین سه کشور با کارشکنیهای بسیار، از عوامل اصلی نافرجامی تشکیل دولت در لبنان هستند؛ مضافاً اینکه شرایط ناگوار اقتصادی لبنان را محملی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود کرده اند. گواه این ادعا، منوط کردن هرگونه کمک اقتصادی به انجام اصلاحات سیاسی در لبنان است. شگفت اینکه حتی وقتی چین و روسیه اعلام آمادگی میکنند که برای برون رفت لبنان از بحران کنونی حاضر به کمک و سرمایه گذاری هستند، غربیها با فشارهای شدید، مانع از رسیدن هرگونه کمک به لبنان میشوند تا بحران استمرار یابد. اصلاحات سیاسی مدنظر غرب، چنان ضرورت و اهمیتی برای آنها دارد که روز دوشنبه ۲۱ تیرماه، وزیر خارجه فرانسه اعلام کرد چنان چه هرچه سریعتر اصلاحات لازم محقق نشود، اتحادیه اروپا آمادگی دارد تحریمهایی را علیه شخصیتهای لبنانی وضع کند.
* اصلاحات سیاسی مطمح نظر غرب در لبنان و نتایج آن
مداخلات فرانسه در امور داخلی لبنان به ریشههای استعماری فرانسه در این کشور برمی گردد و مداخلات آمریکا و عربستان به توافق طائف؛ اما انگیزههای این سه کشور از مداخله در لبنان و دامن زدن به بحرانهای این کشور، امروز در یک نقطه بر هم منطبق شده و آن مقابله با حزب الله لبنان است. در واقع ترجمان کلیدواژه پرتکرار اصلاحات ساختاری یا ایجاد یک توافق طائف جدید، در یک عبارت کوتاه، همان تضعیف و سپس حذف جریان مقاومت اسلامی از ساختار سیاسی لبنان است. امروز حزب الله، اولاً قدرت بلامنازع عرصه سیاسی و محبوب اکثریت جامعه لبنان است؛ ثانیاً بزرگترین تهدید برای رژیم صهیونیستی است؛ لذا فرانسه، آمریکا و عربستان سعودی و دنباله هایشان در لبنان، با شعار ضرورت جایگزینی توافق طائف با طائفی دیگر، در حقیقت به دنبال برقراری تعادل جدیدی هستند که در آن طرفهای ضعیف و بازنده، نقش و موقعیت بهتری پیدا کنند. اگرچه پیمان طائف از همان ابتدا به زعم بخش اعظمی از مردم لبنان و جریانهای سیاسی یک نظم نامطلوب بود، ولی با توجه به وضعیتی که در صحنه میدانی این کشور وجود دارد، برقرارکننده نظمی بوده که تا الان پایدار مانده است.
حتی اگر طائف دچار نقصهای جدی باشد، این مردم لبنان هستند که باید تصمیم بگیرند پیمان طائف بر اساس منطق دیگری درآید و این تصمیم نیز باید به شیوه-های دموکراتیک اجرا شود؛ در حالی که نوع برخورد غربیها با این پیمان، تنها برهم زننده صحنه سیاسی لبنان است و حتی ممکن است به جنگ داخلی منتهی شود. محور عبری - عربی - غربی در نظر دارد خواستهای خود را به طرق غیردموکراتیک و از طریق فشارهای سیاسی، اقتصادی و تحریمهای بین المللی پیش ببرد و هدف غایی آنها عبارت است از:
۱- خلع سلاح کامل حزب ا... و سپس زمینه سازی برای حذف جریان مقاومت از ساختار سیاسی لبنان
۲- پیوستن لبنان به جرگه کشورهای عربی که با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کرده اند.
۳- فدرالیته کردن کشور با ایجاد اقتصادهای منطقهای یا استانی، احیاء سیستم امنیتی غیرمتمرکز، برقراری خودمختاریهای طایفهای و قومی.
* سناریوهای محتمل برای آینده سیاسی لبنان
طبق قوانین بنیادی و در یک روال معمول، پس از کناره گیری سعد حریری از تشکیل دولت، رئیس جمهور میشل عون باید با فراخوان نمایندگان مجلس را به تعیین فرد جدیدی برای تشکیل دولت دعوت کند؛ تعیین فرد جدید نیز بایستی طبق پیمان طائف انجام شود؛ یعنی از میان مسلمانان سنی مذهب، فردی به عنوان مسئول تشکیل کابینه انتخاب شود. قطعاً ماجرا به این سادگی حل نخواهد شد؛ چراکه از مدتی پیش، سعد حریری با هدف تقویت جایگاه جامعه اهل تسنن، سلسله ملاقاتها و رایزنیهایی را با شخصیتهای سنی شروع کرده بود؛ با توجه به وضعیتی که حریری در داخل جامعه اهل تسنن دارد، به نظر میرسد هر فرد سنی دیگری که مأمور به تشکیل کابینه شود، حریری و دارالفتوی او را وتو خواهند کرد تا زمانی که موفق به گرفتن امتیازات بیشتر شوند؛ طبیعتاً این امتیازات را بایستی از شیعیان و مارونیها بگیرند و همین به معنای آغاز یک رشته درگیریهای جدید بین طوائف در لبنان است.
برخی برای مهار حزب ا... احتمال دخالت عنصر خارجی را مطرح میکنند. اما واقعیت این است که هیچ نیرویی توان مهار حزب ا... را ندارد. رژیم صهیونیستی که دست نشانده غرب در منطقه است در انجام این مأموریت ناکام بود؛ با یقین میتوان گفت این گونه تلاش ها، توان تغییر معادله لبنان را ندارد. نه سازمان ملل متحد میتواند به مسئله لبنان ورود کند و نه هیچ کشور خارجی فرستادن نیروی نظامی به لبنان را میپذیرد و چنین گزینهای عملاً غیرممکن است.
* سخن آخر
واضح است که در معادلات سیاسی طرف قدرتمندتر خواهان صلح و ثبات و حفظ وضع موجود است و طرفی که در وضعیت ضعف قرار دارد، به دنبال برهم زدن وضع موجود است و بی ثباتی را برای خود مفیدتر میداند، بلکه از این رهگذر به وضعیت مطلوب تری برسد. حزب ا... در شرایط فعلی لبنان در موضع قدرت ایستاده و در سمت مقابل ائتلاف ۱۴ مارس و حامیان غربی عربی او قرار دارند که منافع خود را در به آشوب کشاندن و بی ثباتی لبنان جستجو میکنند. حزب ا... علی رغم اینکه قدرتمندترین جریان سیاسی ایدئولوژیک لبنان است، همواره قدرت تعیین کننده خود را در ساحت سیاسی کشور، در مسیر وحدت آفرینی و تنش زدایی به کار گرفته و در کوران بحرانهای سیاسی، اقتصادی یا امنیتی، سعی کرده بی اعتنا به فشارهای بیرونی، با اتکا بر جریانهای سیاسی و مذهبی داخلی و حمایت از آنها، باری از مشکلات لبنان بردارد و از مصائب مردم بکاهد.
در همین ایام اخیر و در جریان بحران کمبود سوخت، دیدیم که حزب ا... برای کاستن از رنج مردم، اعلام کرد به هر نحو ممکن، از ایران به لبنان سوخت منتقل خواهد کرد، اما مورد موافقت دولت قرار نگرفت؛ چراکه دولت نمیخواست آمریکاییها را از خود برنجاند. بحران سیاسی و اقتصادی که مدت هاست مردم لبنان را به ستوه آورده، هم نتیجه تحمیل فشارهای آشکار و نهان غرب و متحدان منطقهای آنها است و هم ممانعت آنها از هرگونه کمک رسانی که بر شدت و عمق این بحران میافزاید. جامعه بینالمللی و نهادهای مالی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز، تحت نفوذ و سلطه آمریکا، هرگونه کمک مالی به لبنان را به انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی مد نظر غرب مشروط کرده اند.
مقاومت اسلامی لبنان تاکنون تنها بازیگری است که موفق شده در میدان، رژیم صهیونیستی را از سرزمین خود بیرون براند. ریشه ستمی که امروز بر مردم لبنان میرود، همین است. به تعبیر سید حسن نصرا...: ... "دشمنان (آمریکا و عربستان) میخواهند آنچه را که در میدان به دست نیاورده اند، این گونه به دست آورند"...؛ در حقیقت امروز، جامعه لبنان هزینههای استقلال خود را میپردازد.
پژوهشگر: مرجان شریف زاده