توان نامتقارن مقاومت؛ یادگاری از سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی»
در سایه مدیریت و فرماندهی سردار سلیمانی، در پیچیدهترین شرایط منطقه، مقاومت اسلامی به صورت تدریجی و در روندی طبیعی رشد کرد.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: به گواه همه ناظران و رسانه ها، مقاومت اسلامی فلسطین در دور جدید تقابل با رژیم صهیونیستی که از ۲۰ اردیبهشت آغاز شد و در آخرین روز از این ماه با تسلیم اشغالگران در برابر توان موشکی گروههای مقاومت خاتمه یافت، خسارات بسیار سنگینتری را نسبت به دفعات قبل بر این رژیم تحمیل کرده است؛ در حالی که توان تسلیحاتی مقاومت مصون از آسیب بود و هر حمله صهیونیستها را بلافاصله با ضربهای کوبنده پاسخ میداد.
در مقابل، صهیونیستها بدان جهت که به اهداف نظامی در غزه دسترسی ندارند، مناطق مسکونی، دفاتر رسانههای بین المللی و دیگر مراکز غیرنظامی را مورد حملات هوایی خود قرار دادند. هرچند بنیامین نتانیاهو با گزافه گویی ادعا کرد ''تواناییهای گروه حماس را سالها به عقب رانده، '' سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعتراف کرد از پایان مهلت ضرب الاجل رسمی مقاومت فلسطین به صهیونیستها (دوشنبه ۲۰ اردیبهشت) تا روز سه شنبه ۲۸ اردیبهشت، یگانهای نظامی حماس و جهاد اسلامی حدود ۱۲ هزار موشک به اسرائیل شلیک کردند.
معلوم نیست اگر تواناییهای حماس سالها به عقب برگشته، چرا مقامات اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی ''تواناییهای تل آویو را در ضربه زدن به برنامه موشکی حماس به دلیل مخفی بودن آن، بسیار محدود دانسته'' و حتی تعداد موشکهای ذخیره شده در زرادخانههای مقاومت را ۱۴ هزار برآورد کرده اند. بدون شک اگر حوادثی که امروز در سرزمینهای اشغالی جاری است، دو دهه قبل رخ میداد، صهیونیستها قبل از شلیک اولین موشک، تمام تجهیزات نظامی مقاومت را نابود میکردند، اما امروز در توان نظامی مقاومت فلسطین تحولاتی رخ داده که ملاک آرایش نظامی را متحول و موازنه وحشت را میان طرفین مخاصمه برقرار کرده است.
تقابل نظامی اخیر میان نیروهای مقاومت و رژیم صهیونیستی چه ویژگیهایی داشت؟ نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین، چگونه توانستند موازنه وحشت را با طرف صهیونیستی برقرار سازند؟ توانمندی بازدارنده مقاومت اسلامی در غزه چگونه حاصل شده است؟ پژوهش حاضر با هدف پاسخ گویی به سؤالات فوق نگاشته و عمده اطلاعات آن از دیدگاههای کارشناسان مسائل منطقه حاصل شده است.
جنگ نامتقارن میان مقاومت اسلامی غزه و رژیم صهیونیستی و ویژگیهای آن
یکی از راهبردهای آمریکا در منطقه، حفظ توازن تسلیحاتی و برتری نظامی به نفع رژیم صهیونیستی بوده است؛ حتی در مواردی که قرار بر فروش جنگ افزارها و تجهیزات نظامی به یکی از کشورهای عربی – ولو هم پیمان و متحد آمریکا - بوده، باز هم آمریکا حفظ برتری استراتژیک رژیم صهیونیستی را مد نظر داشته است.
بر این اساس، امکانات هوایی، زمینی و دریایی و تجهیزات نظامی طرفین مخاصمه در اراضی اشغالی و باریکه غزه، به هیچ وجه قابل قیاس نیست؛ اما نخستین بار در تاریخ هفتاد و سه ساله رژیم صهیونیستی، چند گروه اسلامی - نه یک کشور - در محدوده جغرافیایی با ۴۰ کیلومتر طول و ۱۰ کیلومتر عرض، تحت محاصره زمینی و دریایی، با جمعیت کم و امکانات محدود، در وضعیت بغرنج اقتصادی و با نرخ بیکاری ۵۲ درصدی، به حدی از اقتدار نظامی رسیده اند که به ارتش سوپر مدرن رژیم صهیونیستی اولتیماتوم میدهند و دقایقی پس از پایان مهلت تعیین شده، اهدافی را که از پیش اعلام کرده اند، زیر باران حملات راکتی و موشکی خود میگیرند؛ بدون آنکه از پاسخ ماشین جنگی دشمن هراسی به دل راه دهند.
واقعیت این است که از سال ۲۰۰۷ که جنبشهای حماس و جهاد اسلامی کنترل نوار غزه را به دست گرفتند، تقابل مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، از اقدامات چریکی و خُرد خارج شد و صورت کلیتری در مدل نامتقارن به خود گرفت. جریان مقاومت به درستی دریافته است که راهبرد نظامی مؤثر در برابر اشغالگران، باید از نزاع کلاسیک به جنگ نامتقارن تغییر یابد.
جنگ متقارن، جنگی است که طرفهای درگیر، از حیث فناوری، توان نظامی و دسترسی به امکانات رزمی در یک سطح قرار ندارند، لذا روشهای مورد استفاده آنان در جنگ، متفاوت است. در جنگ نامتقارن، طرف ضعیفتر به دنبال بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن و استفاده از توانمندیهای خلاقانه برای تغییر اراده اوست و به طور کلی بر آزادی عمل، میل و اراده دشمن اثرات شدید روانی بر جای میگذارد. به زبان ساده و در تعبیر عامیانه، جنگ نامتقارن یعنی امکان ضربه زدن، بدون ضربه خوردن؛ این دقیقاً همان شرایطی است که در نبرد اخیر میان مقاومت اسلامی غزه و رژیم صهیونیستی مشهود بود؛ به چند دلیل:
۱- اختفا و پراکندگی توان رزمی مقاومت: اکثر امکانات آفندی سازمانهای جهادی، در پیشرفتهترین تونلهای زیرزمینی قرار دارد. پراکندگی قابلیتهای آفندی و استقرار آنها در حوزههای پنهان، از ویژگیهای جنگ نامتقارن است.
۲- تصاعد هزینههای حیثیتی جنگ برای رژیم صهیونیستی: هدف قرار دادن برجهای غیرنظامی در غزه، نشانهای آشکار از کلافگی صهیونیستها بود. حمله به اهداف غیرنظامی، جنایات رژیم را در معرض دید افکار عمومی جهانی، سازمانهای حقوق بشری و کشورهای اروپایی مدعی دفاع از حقوق بشر قرار داد و همین امر، هزینههای جنگ را برای رژیم صهیونیستی بالا برد.
۳- توان هجومی و امنیت حداکثری مقاومت: مقاومت اسلامی فلسطین توانست با حفظ حاشیه امنیتی قابل قبول، عوارض منفی حملات هوایی رژیم صهیونیستی را تا حد امکان محدود کند. در عین حال، علی رغم ادعاهای رژیم صهیونیستی درباره کنترل سیستمهای امنیتی، بسترهای اینترنتی و ارتباطات تلفنی و ماهواره ای، یا تخریب تونلهای زیرزمینی مقاومت، ثابت شد که از ظرفیت تهاجمی مقاومت غزه کاسته نشده است. وقتی حماس ظرف پنج دقیقه، ۱۳۷ موشک به اهداف از پیش تعیین شده شلیک میکند، امنیت توان تسلیحاتی مقاومت اثبات میشود.
۴- ابتکارات غافلگیرانه مقاومت: در منازعه اخیر، نیروهای مقاومت که از مدتها قبل، حفرههای امنیتی گنبد آهنین را شناسایی کرده بودند، با شگردی تازه، ابتدا تعداد محدودی موشک شلیک کردند تا سامانه ضد موشکی صهیونیستها وارد عمل شود و موشکهای خود را تخلیه نماید؛ پس از آن مقاومت موشکهای اصلی خود را به صورت فشرده رگباری پرتاب کرد، در حالی که گنبد آهنین آمادگی دفاع نداشت.
۵- تقویت روحیه فلسطینیها و فروپاشی روانی صهیونیست ها: کارشناسانی که از نزدیک رخدادهای غزه را پیگیری میکنند، میگویند شوک بزرگی که بر مردم سرزمینهای اشغالی، نیروهای نظامی و دولت صهیونیستی وارد شد، غیر قابل تصور است.
موشک باران تل آویو و دیگر شهرها و زیرساختهای حیاتی اشغالگران نظیر فرودگاهها و برخی تأسیسات نفتی، شرایطی را در اراضی اشغالی رقم زد که صهیونیستها به دیدن آن عادت نداشتند. ساختمانها و خیابانهای تخریب شده با موشکهای مقاومت و صدای مستمر آژیر خطر همراه با داد و فریاد شهرکنشینان، علاوه بر آسیبهای فیزیکی، لطمات روانی جدی به صهیونیستها وارد کرده است.
در مقابل، بالا بودن سطح بازدارندگی مقاومت، روحیه فوق العادهای به فلسطینیان داخل و خارج اراضی اشغالی و آوارگان ساکن اردوگاهها بخشیده است. حمایت مقاومت غزه از مردم کرانه باختری و قدس شریف و همچنین ورود فلسطینیان ساکن اراضی ۱۹۴۸ به درگیریهای اخیر، نشان بارز یکپارچگی هویتی جامعه فلسطینی است که ابعاد روانی این جنگ نامتقارن را برجستهتر و پراهمیتتر مینماید.
برقراری موازنه وحشت با طرف صهیونیستی
حملات دقیق مقاومت به اهداف از پیش تعیین شده، بیانگر تغییر کیفی در درگیریهایی است که عمق رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار میدهد. گروههای مقاومت نشان دادند که از مرحله دفاع به مرحله هجوم رسیده و ضربههای آنان دقیقتر و شدیدتر شده است. امروز نیروهای مقاومت، هم توان حمله موشکی به هر نقطهای که بخواهند دارند، و هم آمادگی مقابله با وقایع بعد از آن را دارند؛ بر این اساس توازن وحشت با طرف صهیونیستی به طور کامل برقرار شده است.
ضمن اینکه در نبردهای پیشین، گروههای مقاومت بیشتر متکی به دادهها و کمکهای بیرونی بودند، اما امروز در تولید و ساخت موشک خودکفا شده و به توان ساخت موشکهای دوربرد رسیدهاند؛ به علاوه در حال حرکت به سمت ساخت موشکهای نقطه زن با قدرت تخریب بالا هستند. این توانمندی در چارچوب برقراری «توازن وحشت» قابل ارزیابی است.
نقش سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» در ایجاد توان متقارن مقاومت
سردار سلیمانی به عنوان فرمانده عالی جبهه مقاومت، نماد بازدارندگی نامتقارن و فرمانده چنین سیستمی بود. او که طراح و مجری استراتژی نامتقارن مقاومت در منطقه بود، قدرت نامتقارن مقاومت را به نقطهای رساند که نه تنها به عنوان بازدارنده تهدیدات رژیم صهیونیستی کارایی داشته باشد، بلکه در حوزه تهاجمی نیز این رژیم را وادار به تسلیم کند؛ استراتژی که امروز ثمرات آن در فلسطین اشغالی متجلی شد و افق نگاه ما را برای نزدیک بودن آزادی بیت المقدس روشنتر کرد.
پس از حمله رژیم صهیونیستی به باریکه غزه در ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸، جنگی شکل گرفت که مقاومت اسلامی فلسطین بعد از ۲۲ روز محاصره شدید دریایی و زمینی، پرافتخار از آن بیرون آمد و ثابت کرد که میتواند باز هم به پایداری ادامه دهد، اما رژیم صهیونیستی نتوانست به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده خود برسد. دو سال پس از پیروزی غزه در جنگ ۲۲ روزه، رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان داشتند: ". ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. "ایشان پس از شهادت سردار سلیمانی نیز فرمودند: ". این مرد، دست فلسطینیها را پُر کرد؛ کاری کرد که یک منطقه کوچکی، یک وجب جا مثل نوار غزه در مقابل رژیم صهیونیستی با آن همه ادعا میایستد، بلایی سر آنها میآورد که آنها سر ۴۸ ساعت میگویند آقا بیایید آتشبس بدهید؛ اینها را حاج قاسم سلیمانی کرد، دستشان را پر کرد، کاری کرد که بتوانند بایستند، بتوانند مقاومت کنند... "
پس از شهادت سردار سلیمانی، مقامات فلسطینی در سخنرانیهای مختلف به نقش و حضور ایشان در جنگ ۲۲ روزه اشاره کردند. «احمد عبدالهادی» عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی و نماینده جنبش حماس در لبنان گفت: "... سلیمانی بارها به غزه سفر کرد و در نقشه دفاعی و طراحی و ترسیم آن از همان لحظه اول شرکت داشت؛ این یک راز نیست و دشمن همه اینها را میداند، اما آنچه را که نمیداند، بسیار بیشتر از آن چیزهایی است که میداند... ". امروز از سردار سلیمانی به عنوان عقل مدبر معادله موشکها در میدان محور مقاومت یاد میشود.
آن گونه که «زیاد النخاله» دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین گفته است، "سردار سلیمانی شخصاً تمام پروندهها و انتقال سلاح را برعهده داشت، بر عملیات پیچیدهای نظارت و به برخی کشورها سفر میکرد تا امکان انتقال سلاح به غزه را پیگیری کند ... وی تنها به انتقال موشکهای آماده بسنده نکرد، بلکه تغییری کیفی پیرامون بحث موشکها به وجود آورد ... «النخاله» همچنین گفته است: "شهید سلیمانی شخصاً بر تحویل موشکها به رزمندگان مقاومت، نظارت داشت" ... "تمام سلاحهایی که وارد نوار غزه شد، با اعجاز حاج قاسم رسید ... حاج قاسم فرماندهی بود که هیچ حد و مرزی برای معجزات نمیشناخت و آنچه را محال بود، میگفت باید انجام دهیم. "
پیش از این، قطعات موشکهای دوربرد مقاومت فلسطین، از طریق تونلهای حماس، به نوار غزه منتقل و در آنجا روی هم سوار میشد؛ اما حالا نیروهای مقاومت، به توان تولید قطعات بزرگ موشکهای دوربرد دست یافتهاند. رژیم صهیونیستی و رسانههای غربی با شگفتی درباره این توانمندی مقاومت اظهار نظر میکنند؛ رسانههای عبری تونلهای مقاومتی در سطح زیرین غزه را «شهر زیر زمینی غزه» میخوانند و خبرگزاری رسمی آلمان در این باره میگوید: "بنا بر تخمین ارتش اسرائیل و کارشناسان مستقل، حماس بخش بزرگی از موشکها را در داخل نوار غزه و در کارخانههای اسلحه-سازی که اغلب در تونلهای زیرزمینی قرار دارند و نیز در مناطق مسکونی پنهان شدهاند، میسازد".
مسلم است که ترکیب توان اطلاعاتی و نظامی، تجارب، و از همه مهمتر مدیریت میدانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در دو دهه اخیر، تأثیر خود را بر تغییر معادلات قدرت در فلسطین نشان داده و ضرباتی بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد آورده است که در طولانیمدت هم قابل جبران نیست.
سخن آخر
سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» در سطح راهبردی، یادگار ارزشمند و میراث مهمی در غرب آسیا برجای گذاشت. او ترتیبات سیاسی – امنیتی جدیدی را در منطقه رقم زد که نام آن «محور مقاومت» گذاشته شد. ساختار سیاسی – امنیتی که محوریت آن با متحدان جمهوری اسلامی ایران است، سرسختترین و بزرگترین مانع شکلگیری ساختار سیاسی – امنیتی مطلوب رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه است و اساساً مؤثرترین جبهه سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک امروز جهان محسوب میشود.
در سایه مدیریت و فرماندهی سردار سلیمانی، در پیچیدهترین شرایط منطقه، مقاومت اسلامی به صورت تدریجی و در روندی طبیعی رشد کرد؛ رشدی کمّی و کیفی در حوزههای سرزمینی، سیاسی، فرهنگی و نظامی. تنها در باریکه غزه، قوای سخت و نرم گروههای مقاومت، به سطحی رسیده که علی رغم اعلام آمادگی دیگر شاخههای مقاومت - در سایر نقاط منطقه - برای ورود مستقیم به جنگ، به تنهایی امنیت محیطی و روانی صهیونیستها را به چالش کشیده و آنها در فلسطین محدود و مهار کرده است. به اذعان دوست و دشمن، امروز برتری راهبردی در حوزه نامتقارن، در اختیار نیروهای مقاومت است. امروز روح بلند سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شاهد افتخارآفرینی مقاومت اسلامی فلسطین است و در پیروزی آنها سهیم است.
پژوهشگر: مرجان شریف زاده