از همان دوران مبارزات انتخاباتی که «دونالد ترامپ» بر خلاف روال معمول نامزدهای ریاست جمهوری، خود را جدای از نظام حاکم بر آمریکا خواند، نهادها و نخبگان سهیم در قدرت تلاش برای مهار وی را آغاز کردند.
ـ دولت عمیق چیست؟
چه جایگاهی در ایالات متحده دارد؟
ـ فشارهای دولت عمیق چه تأثیراتی بر دولت ترامپ داشته است؟
نوشتار پیش رو به این سوالات پاسخ می دهد.
مفهوم دولت عمیق
« دولت عمیق» موجودی است که طی چند دهه گذشته موجب دگرگونیهای سیاسی بسیاری به ویژه در ترکیه و مصر شده است. بر مبنای الگوی دولت عمیق، زمانیکه رهبران ترکیه و مصر اقداماتی برخلاف رویههای معمول انجام دادهاند، با واکنش نهادهای نظامی و اطلاعاتی (به عنوان ابزار دولت عمیق) مواجه و اغلب سرنگون شدهاند. در واقع مفهوم « دولت عمیق» مدلی برای توضیح پافشاری بر سنتهای سیاسی در مواجهه با ایدهها و رویکردهای انقلابی است. گفته میشود این اصطلاح برگرفته از عملیات مخفی ناتو به نام "گلادیو" است که طی آن تدابیری برای مقابله با پیامدهای احتمالی سقوط دولتهای اروپای غربی به دست شوروی اتخاذ شد.
جایگاه دولت عمیق در ایالات متحده آمریکا
اصطلاح «دولت عمیق» نخستین بار توسط پیتر دیل اسکات، دیپلمات کانادایی مورد استفاده قرار گرفت. اسکات در کتاب «سیاست عمیق» که در سال 1974 منتشر شد، رویدادهایی همچون ترور جان کندی رئیس جمهور آمریکا و رسوایی واترگیت را با توجه به عملکرد شبکههای قدرت مخفی توضیح داد. اگر چه منتقدان، دیدگاه اسکات را در چارچوب نظریه توطئه رد کردند، اما ماجرای ایران – کنترا بحث دولت عمیق در آمریکا را بیش از پیش مورد توجه قرار داد. در ماجرای مذکور، شبکهای از افسران سیا، مقامات کاخ سفید، نمایندگان فروش اسلحه و قاچاقچیان مواد مخدر درصدد تامین سلاح برای شورشیان آمریکای لاتین بودند، در حالیکه کنگره درپی قطع منابع مالی مداخله دولت در آمریکای مرکزی بود.
کارشناسان، دولت عمیق ایالات متحده را متأثر از «اجماع واشنگتن»[1] و مکتب «استثناءگرایی آمریکایی»[2] میدانند که البته تصویب قانون «فدرال رزرو»[3] و ایجاد «مجتمع صنعتی نظامی»[4] نقش مهمی در تقویت آن داشت. اکنون دولت عمیق ایالات متحده شامل تمام گروههایی است که از وضع موجود بهرهمند میشوند: از جمله پلیس، سازمانهای اطلاعاتی، ارتش، وزارتخانههای امورخارجه، دفاع و خزانهداری و دستگاه قضایی. اعطای پاداش به اعضای این دولت هم از سوی وال استریت و بانکها صورت میگیرد. علاوه بر رسانهها، اتاقهای فکر هم جزو فرایند این بازی هستند.
توجه به شیوه تعامل کاخ سفید و کنگره، جایگاه دولت عمیق را در آمریکا آشکار میسازد. در شرایطی که این دو نهاد تقریبا در همه موارد با طرحها و لوایح همدیگر مخالفت میکنند، برخی مسائل خاص مانند حفاظت از منافع شرکت ها، قراردادهای دفاعی بزرگ چند ساله، کشتار شهروندان توسط هواپیماهای بدون سرنشین، اقدام نظامی علیه رژیم هایی که آنها را سرکش معرفی میکنند، بیاعتنایی به جنایات جنگی سربازان و پیمانکاران ایالات متحده، مجازات خبرنگاران مستقل و مواردی از این دست، بدون هیچ گونه بحث و اختلاف نظری به نتیجه میرسد.
دولت ترامپ و دولت عمیق آمریکا
11 سپتامبر شرایط مناسبی برای فعالیت دولت عمیق در ایالات متحده فراهم آورد و باعث گسترش نظارت و مداخله نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در امور جاری این کشور شد. اما مفهوم دولت عمیق از زمانی که دولت «دونالد ترامپ» با درز اطلاعات از کاخ سفید مواجه شد، در ادبیات سیاسی آمریکا پربسامد شده است. طبق نظرسنجی رسانههای آمریکایی اکنون نیمی از آمریکاییها به وجود دولت پنهان در کشورشان اعتقاد دارند.
بسیاری از حامیان رئیس جمهور آمریکا، دستهای پنهان یا به اصطلاح دولت عمیق را پشت پرده حمله به سیاستهای کاخ سفید میدانند. آنها بر این باورند که سطح بیسابقه افشاگریهای غیرقانونی رسانهای برای تخریب دونالد ترامپ، حاکی از آن است که نیروهای مخفی و قدرتمند در دولت آمریکا مجدانه خواستار برکناری ترامپ از سمت ریاست جمهوری هستند. موضوع نشت اطلاعات به اندازهای جدی است که استیو بنن، استراتژیست سابق کاخ سفید با بکارگیری تئوری «دولت عمیق» کمیتهای تحت عنوان «مشاوره زمان جنگ» به راه انداخت تا با رسانهها، بازرسان، دموکراتها و درزهای اطلاعاتی مقابله کند.
متقابلاً، مخالفان دونالد ترامپ، اقدامات وی از جمله تضعیف بخش قضایی و روابط مشکوک با روسیه را بخشی از طرح دولت جدید برای از بین بردن نظام سیاسی آمریکا میدانند؛ موضوعی که وعدههای انتخاباتی ترامپ آن را تقویت میکند. بنابراین آنها به بازیگران دولت عمیق این حق را میدهند که مانع اقدامات تخریبی ترامپ شوند.
گروه سومی نیز هستند که دولت ترامپ را خطرناک میدانند، اما معتقدند تلاش ابزارهای دولت عمیق برای سرنگون کردن دولت منتخب هم خطرناک است.
نشانه های عقب نشینی دولت ترامپ
ناتوانی ترامپ در عمل به وعدههای انتخاباتی درباره تقویت روابط با روسیه و کاهش حمایت از متحدان، از شواهد غلبه اراده دولت عمیق بر دولت اوست. شاهد دیگر کنارهگیری افراد قدرتمند حامی ترامپ در کاخ سفید است که مایکل فلین مشاور امنیت ملی و استیو بنن استراتژیست ارشد کاخ سفید از آن جملهاند.
دونالد ترامپ ده روز بعد از پیروزی در انتخابات، مایکل فلین، ژنرال بازنشسته ارتش را به عنوان مشاور امنیت ملی خود برگزید. با اظهار تمایل آشکار و مکرر دونالد ترامپ به بهبود روابط با روسیه و تقویت احتمال دخالت روسها در انتخابات آمریکا، رسانهها و رقبای دمکرات بر پیشینه روابط ترامپ و اطرافیانش با روسیه متمرکز شدند. در بررسیها مشخص شد فلین، مشاور امنیت ملی قبل از مراسم تحلیف ترامپ با سفارت روسیه در آمریکا ارتباط برقرار کرده بود. بنا به گزارش واشنگتن پست، وزارت دادگستری آمریکا پیش از این هشدار داده بود که مایکل فلین در رابطه با روسها مهرهای آسیبپذیر است، ضمن اینکه او در خصوص محتوای تماس با سفیر روسیه، دولت را فریب داده است. بعد از انتشار گزارش واشنگتن پست، نانسی پلوسی رهبر دمکراتها در کنگره از استمرار حضور فلین در کابینه به این دلیل که ممکن است منافع پوتین را بالاتر از منافع آمریکا قرار دهد، ابراز نگرانی کرد. در نهایت فلین پیشقدم شد و در نامهای ضمن اذعان به ارائه اطلاعات ناقص درباره تماس با سفیر روسیه، از سمت خود استعفا داد.
استیو بنن نیز به عنوان بحث برانگیزترین عضو کابینه و «مربی ایدئولوژیک» ترامپ مخالفان بسیاری در سیستم سیاسی آمریکا داشت. از نظر مخالفان، ترامپ با کمک بنن نه تنها حزب جمهوریخواه بلکه محافظهکاری را نیز به سرقت برد و منحرف کرد. مخالفان بنن معتقدند ترامپ و بنن با حمله به شرایط و باورهای موجود به دنبال انتقام فرهنگی از غرب هستند و میخواهند نخبگان را ساقط و روند جمعیت قومی و نژادی را متحول کنند. بنن با اعلام نارضایتی از کلیت ساختار آمریکا خود را "لنینیستی" معرفی کرده بود که میخواهد پیکربندی مجدد از ساختار سیاسی و اداری ایالات متحده ارائه دهد. بنن که از آغاز حضور در کاخ سفید با دیگران مشاوران ترامپ نیز اختلاف نظر داشت، نهایتا هفت ماه بعد تحت فشار دولت عمیق کناره گیری کرد.
در موردی دیگر ریچ هیگینز عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید که در مقالهای دولت عمیق مرکب از چپها، جهانگرایان و هواداران اسلام را مخالفان ترامپ خوانده بود، برکنار شد. هیگینز مسئله دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و ارتباط نزدیکان ترامپ با روسها را توطئهای برای کارشکنی در برنامه ملیگرایانه ترامپ توصیف کرده بود. هیگینز همچنین مدعی تشکیل ضددولت برای تصاحب قدرت دولت منتخب شد و نوشت ضد دولت در ترفندی مائوئیستی به عنوان یک دولت کاملا متخاصم در درون عمل می کند.
اخراج هیگینز نشان دهنده پیروزی مک مستر، مشاور امنیت ملی بر کسانی است که نگران تضعیف دولت ترامپ از سوی دولت عمیق هستند.
جمع بندی
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که در دوران مبارزات انتخاباتی، خود را منتقد ساختار فاسد (دولت عمیق) حاکم بر آمریکا معرفی میکرد، اکنون در برابر این ساختار مجبور به عقبنشینی شده است. ساختار حاکم بدون توجه به وابستگی حزبی دولت منتخب و مستقر در کاخ سفید، به دنبال تداوم رویههای پیشین آمریکا به ویژه در عرصه بینالمللی است، بنابراین نهایت تلاش خود را بکار گرفته است تا ترامپ را محدود و وادار به تسلیم در برابر ساختار نماید. رویارویی دولت عمیق و دولت ترامپ کشمکش بیسابقهای را در آمریکا پدید آورده است. پیشبینی میشود در صورتی که ترامپ تسلیم اراده دولت عمیق نشود، قدرت پشت پرده یا همان بازیگران نظامی، اطلاعاتی و سیاسی دولت عمیق، طرح برکناری وی را عملیاتی کنند. کارشناسان معتقدند برکناری ترامپ نیز به مثابه انزوای اراده مردم آمریکا تلقی خواهد شد که به نوبه خود آشفتگی و خشونت را در این کشور گسترش خواهد داد.
در مجموع سه سناریو در خصوص رویارویی دولت ترامپ و دولت عمیق آمریکا قابل طرح است: تسلیم ترامپ، برکناری ترامپ و پیروزی ترامپ. هر یک از این سناریوها تبعات خاص خود را خواهد داشت، اما نتیجه همه آنها بیاعتباری روزافزون آمریکا در عرصه بینالمللی و افزایش شکاف های سیاسی و اجتماعی در داخل این کشور خواهد بود.
پژوهش خبری // پژوهشگر: دارابی
* منابع در آرشیو موجود است.
[1] . در دهه ۱۹۸۰ صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و خزانهداری آمریکا، برای خارج کردن امور از دست دولتها، پیشنهاد ایجاد مجموعهای تحت عنوان اجماع واشنگتن ارائه دادند که دیگر کشورهای جهان هم آن را پذیرفتند. کوچک سازی دولت و خصوصیسازی از توصیههای این مجموعه بود.
[2] . این مکتب با استناد به تاریخ، خصوصیات فرهنگی، نهادهای خاص سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منحصر به فرد آمریکا، باور برتری آمریکاییها را ترویج می دهد. منتقدان، باورهای مکتب استثناگرایی آمریکایی را نژادپرستانه میدانند.
[3] . در سال 1913 لایحه فدرال رزروتدوین سیاستهای پولی، پیگیری رسیدن به اشتغال کامل، تثبیت قیمتها و رشد اقتصادی را به بانک مرکزی آمریکا محول کرد.
[4] . مجتمع صنعتی نظامی (Military-Industrial Complex) در هم تنیدگی توسعه نظامی و اقتصادی را توضیح میدهد. این مجتمع ترکیبی از پیمان کاران دفاعی (صنعت)، نظامیان (پنتاگون) و حکومت (کنگره -قوه مجریه) است. این ائتلاف گویای آن است که اولا رونق اقتصاد به تولید نظامی وابسته است و ثانیا نخبگان حکومتی در مقابل رهبران نظامی و سازندگان تسلیحات در موضع ضعف قرار دارند. آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا که مبدع این اصطلاح بود، چندی بعد به خطرناک بودن چنین پیوندی پی برد.