یادداشت پژوهشی(به مناسبت زادروز جلال)
جلال آل احمد؛ از روایت واقعیت های اجتماعی و سیاسی تا تصویرسازی های هنری و ادبی
جلال در داستان نويسي، انعکاس واقعيت ها و مشـكلات اجتمـاعي را،فدای تصویرسازی های هنری و ادبی و روایت داستانی نکرده و البته این به معنای آن نیست که از تصویرسازی و روایت، غفلت کرده است.
تاثیرگذاری جلال بر جامعه روشنفکر آن زمان، بسیار بود. البته با توجه به اینکه ادبیات تابعی از واقعیت های سیاسی و اجتماعی است، جلال از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان نیز تاثیر پذیرفت و به همین علت، درونمایه آثارش، با وقایع اجتماعی و سیاسی آن زمان همراه شد.
جلال در آثارش به خوبی و بی پرده توانسته است محیط پیرامونش را و جامعهای را که در آن زندگی می کند، روایت کند. همین تصویر واقعیت های اجتماعی سبب شده است که ویژگی تاریخی و اجتماعی آثار جلال بر ویژگی ادبی و داستانی آن بچربد؛ به بیان دیگر، در داستان نویسی، انعکاس واقعیت ها و مشـکلات اجتمـاعی را، فدای تصویرسازی های هنری و ادبی و روایت داستانی نکرده است.
نثر جلال تحول آفرین بود؛ صراحت بیان، ایجاز و تلگرافی بودن، محاوره ای و صمیمی بودن از جمله این تحول هاست. جلال به امید تاثیرگذاری بر مخاطب و روبه روکردن مستقیم او با واقعیت ها، سخنانش را بیپرده و صریح بیان می کند.
آل احمد که آگاهی بخشی به عامه مردم برای او در اولویت است، داستان هایش را به سبک محاوره ای و لحن عامیانه می نویسد و همین ویژگی سبب برقراری صمیمت بیشتر میان او و مخاطبان آثارش شده است. البته محاوره ای بودن سبک جلال به معنای فاصله گرفتن از زبان معیار نوشتاری نیست؛ زیرا به خوبی توانسته است زبان معیار گفتاری و نوشتاری را درهم بیامیزد.
نثر جلال همچنین در برخی آثارش مانند «نفرین زمین» به شعر نزدیک می شود. داریوش آشوری درباره نثر جلال مینویسد: «ادبیات روزگار ما با یک جهش از دوره هدایت به دوره آلاحمد جهید، ادبیات سرخورده، غمگین و رنگ پریده بوف کوری ناگهان جای خود را به ادبیاتی ستیزنده و شتابنده و جهنده و پرغوغا داد».
طنز جلال هم به گونه ای است که بدون آنکه قصد خنداندن مخاطب را داشته باشد، او را به اندیشه و تفکر در جامعه مبتذل و فاسد آن زمان وا می دارد.
از دیگر ویژگی های آثار جلال، بهره گیری از ادبیات عامه و فولکلورهای زبانی است؛ آداب و رسوم و اصطلاحات، تعابیر، ضرب المثل های عامیانه، افسانه ها، قصه ها، باورها و آیین ها، ابزارهایی هستند در خدمت تصویر واقعیت و جذب مخاطب؛ به بیان دیگر، چون جلال در میان مردم زندگی می کرد، آثارش پر از کاربردهای ادبیات عامیانه بود.
از سوی دیگر، جلال قهرمان داستانهایش را به گونه ای تصویر می کرد که گویی با عامه سخن میگویند و همین موضوع سبب شده است مخاطب با آثارش همراه شود و احساس کند خودش همه کاره داستان است.
غرب ستیزی جلال نیز به سبب استثمار کشورش به دست بیگانگان و انتقادش از مظاهر تمدن غرب است. آل احمد با انتشار «غرب زدگی» به روشنفکران غربزده می تازد. او آدم غربزده را بی شخصیت و بیاصالت می داند که خودش و خانهاش و حرفهایش بوی هیچ چیز نمیدهد و ملغمهای است از انفراد شخصیت و شخصیت خالی از خصیصه.
نوشتههای جلال منحصر به داستانهایش نیست؛ زیرا سفرنامه، مقاله و ترجمه هم دارد. «خسی در میقات» از مهمترین سفرنامه های اوست.
«دید و بازدید»، «از رنجی که میبریم»، «سهتار»، «زن زیادی»، «سرگذشت کندوها»، «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» از دیگر آثار جلال آل احمد هستند.
"مدیر مدرسه" را می توان شاخص ترین کتاب ادبی جلال آل احمد و یکی از ده رمان مهم زبان فارسی دانست؛ بخشی خواندنی از این داستان:
پیش از هر امتحان کتبی... خودم یک میتینگ برای بچهها میدادم که ترس از معلم و امتحان بیجاست و باید اعتماد به نفس داشت ...، ولی مگر حرف به گوش کسی میرفت؟ از در که وارد میشدند، چنان هجومی به گوشههای سالون میبردند که نگو! به جاهای دور از نظر. بسیار نادر بودند آنهایی که روی اولین صندلی مینشستند و کتابهاشان را به دست خودشان به کناری میگذاشتند.
گردن میکشیدند تا از روی دست هم ببینند؛ خودشان را فراموش میکردند تا چه رسد به محفوظاتشان! ... میدیدم که این مردان آینده، درین کلاسها و امتحانها آنقدر خواهند ترسید و مغزها و اعصابشان را آنقدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد.
آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست ... باید مدیر بود؛ یعنی کنار گود ایستاد و به این صفبندی هر روزه و هر ماهه معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به اینکه صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!
دکتر امید جلوداریان, پژوهشگر اداره پژوهش خبری