یادداشت پژوهشی (به مناسبت زادروز نیما یوشیج)
پدرشعر نوی فارسی؛ نگاه تازه به زندگی و نگاه هوشمندانه به شعر
نیما هوشمندانه دریافته بود که زندگی معاصر را نمی توان آنگونه که باید و شاید در قالب کهن شعر فارسی بیان کرد. از همه مهمتر اینکه نگاه نیما به زندگی تازه بود؛ نگاهی که پیش از این کم سابقه بود.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: نیما هم ادبیات و شعر سنتی را خوب می شناخت و هم با نوآوری های شعر آشنا بود؛ از این رو توانست با ساختارشکنی در ادبیات کهن، عنوان پدر شعر نوی فارسی را به دست آورد. نیما هوشمندانه دریافته بود که زندگی معاصر را نمی توان آنگونه که باید و شاید در قالب کهن شعر فارسی بیان کرد. از همه مهمتر اینکه نگاه نیما به زندگی تازه بود؛ نگاهی که پیش از این کم سابقه بود.
علی اسفندیاری که بعدها نیما یوشیج نامیده شد، بیست و یکم آبان ۱۲۷۶ در منطقه یوش مازندران دیده به جهان گشود؛ در زمانه ای پرالتهاب که موانعی برای اندیشه های نو و مترقی وجود داشت، اما به ناچار فکر نوخواهی و ورود به دوران نو، در آن به تدریج شکل میگرفت؛ این زمانه از سوی دیگر با تحولات اروپای قرن ۱۹ و ۲۰ همراه بود.
در این اوضاع، ظهور هنرمندی نظیر نیما بسیار ضروری بود و از آنجا که شعر تابعی از تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است، به طور طبیعی، شعر نیما نیز از این تحولات تاثیر پذیرفت و فقر و گرفتاری، استعمارگری، بی عدالتی و حق-کشی را به تصویر کشید و شعرش در واقع آیینه تمام نمای حوادث و واقعیت های جامعه شد.
نیما هم ادبیات و شعر سنتی را خوب می شناخت و هم با نوآوری های اشعار اروپایی آشنا بود؛ از این رو توانست با ساختارشکنی در ادبیات کهن، عنوان پدر شعر نوی فارسی را به دست آورد. نیما هوشمندانه دریافته بود که زندگی معاصر را نمی توان آن گونه که باید و شاید در قالب کهن شعر فارسی بیان کرد. از همه مهم تر اینکه نگاه نیما به زندگی تازه بود؛ نگاهی که پیش از این کم سابقه بود.
افزون بر نگاه تازه نیما، ساختارشکنی اش بدین گونه بود که بدون انکارکردن وزن، مصراع ها را کوتاه و بلند کرد و درواقع یک مصرع آزاد پس از هر چهار مصرع اضافه کرد تا مشکل قافیهپردازی را حل کند. به هر روی نیما خودش را از ساختار بیت رها کرد و به نظام سطر پرداخت و این هنر و ظرافت در شعر فارسی به نام او ثبت شد؛ نیما همچنین به سمت زمینی کردن مفاهیم انتزاعی شعر کلاسیک حرکت کرد و می کوشید از کلیشههای تکراری ادبیات کهن پرهیز کند.
به نظر می رسد شعر ققنوس نخستین اثر اوست که ویژگیهای شعر نیمایی را به صورت کامل در خود دارد و در شکل و محتوای آن، گسستی از سنتهای شعر قدیم و ورود به شعر جدید دیده می شود:
قُقنوس، مرغ خوشخوان، آوازهی جهان.
آواره مانده از وزش بادهای سرد.
بر شاخ خیزران.
بنشسته است فرد.
اما شعر "افسانه" به سبب نوآوری های فراوان، مانیفست شعر نوی فارسی دانسته می شود و همگان آن را سرآغاز شعرهای آزاد نیما می دانند:
در شبِ تیره، دیوانه ای کاو
دل به رنگی گریزان سپرده.
در درْه ی سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه یْ گیاهی فسرده
می کند داستانی غم آور.
در میانِ بسْ آشفته مانده.
قصهی دانه اش هست و دامی.
وز همه گفته، ناگفته مانده
از دلی رفته دارد پیامی.
داستان از خیالی پریشان:ای دلِ من، دلِ من، دلِ من!
بینوا، مضطرا، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من.
جز سرشکی به رخساره ی غم؟
شعر "آی آدم ها" نیز از دیگر شاهکارهای نیماست که از همدردی او با جامعه نشان دارد؛ جامعه ای به وسعت جهان انسانی:
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین...
از جمله مهم ترین ویژگی های نیما انس با طبیعت است که در شعرش به وضوح دیده می شود؛ نام اشیا و نام های محلی، نام حیوانات و درختان و به طور کلی صداهای طبیعت در شعرش حضوری چشمگیر دارد که از تجربه های فردی او و برخورد صادقانه اش با طبیعت نشئت می گیرد؛ زیرا سرچشمه طبیعت شعرش را باید در طبیعت وجودی او جستجو کرد. نیما طبیعت را ابزاری برای بیان افکار سیاسی و اجتماعی خود می داند.
از دیگر ویژگی های مهم شعر نیما این بود که به هرچیزی از دریچه تجربه های خود می نگریست و همین موضوع سبب نو شدن شعرش شده بود؛ زیرا هیچ منظره ای را از دریچه تجربه های تکراری دیگران نمی نگریست. نیما همچنین شعرش را جایگاه ادبیات عامه و مظهر عقاید و افکار مردم کرده بود.
"قصه رنگ پریده، خون سرد"، "مانلی"، "آب در خوابگه مورچگان" و "شعر من" از جمله مجموعه های شعری نیما یوشیج هستند.
دکتر امید جلوداریان