رسانهها در سه گروه حامی طالبان، مخالف آن و گروه بیطرف، به ارائه گزارشها و تحلیلهای خبری خود درباره تحولات افغانستان پرداختند که رویکرد آنها در سایه سیاستهای دولتهای منطقه شایان واکاوی است.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: همگام با تحولات افغانستان، رسانههای عربزبان منطقه همسو با رویکردهای سیاسی دولتهای متبوع خود به پوشش رخدادهای افغانستان پرداختند.
رسانهها در سه گروه حامی طالبان، مخالف آن و گروه بیطرف، به ارائه گزارشها و تحلیلهای خبری خود درباره تحولات افغانستان پرداختند که رویکرد آنها در سایه سیاستهای دولتهای منطقه شایان واکاوی است.
حمایت از طالبان
شبکه الجزیره قطر از روزهای نخست پیشرویهای طالبان در افغانستان رویکرد تبلیغی حمایتی در پیش گرفت که کاملاً در جهت سیاست خارجی قطر بود. پس از سقوط ارگ ریاستجمهوری افغانستان، دوربین الجزیره تنها دوربین رسانهای بود که تصاویری اختصاصی از داخل ارگ پخش کرد. الجزیره در حالی بر پیشروی طالبان متمرکز بود که در خبرها و گزارشهای خود به یکی از مهمترین اسباب و علل این شکست یعنی فرار نیروهای آمریکایی و خیانت آنها به دولت و ارتش افغانستان اشاره نمیکرد. البته، این گزاره مهم و حائز اهمیت، بین الجزیره و رسانههای ضد گروه طالبان مشترک است.
مخالفت با طالبان
خطسیر تبلیغی رسانههای وابسته به عربستان و امارات متحده در جهت خلاف سیاست اعلامشده دو کشور قرار دارد؛ وزارت امور خارجه عربستان در نخستین واکنش رسمی به قدرت گیری طالبان در افغانستان در بیانیهای اعلام کرد «عربستان از مردم افغانستان و گزینههای آن بدون دخالت دیگران حمایت میکند.
ریاض ابراز امیدواری کرد طالبان و همه طرفهای افغان برای حفظ امنیت و ثبات و جان و دارایی مردم این کشور عمل کنند.» جهت تبلیغی و ترویجی رسانههایی مانند «العربیه» و «الحدث» و نیز رسانههای امارات عربی متحده مانند «اسکاینیوز عربی» برخلاف سیاست رسمی کشور متبوعشان است. با بررسی درونمایه برنامههای تولیدی این رسانهها، این برآیند حاصل میشود که آنها به شیوههای مختلف و شگردهای رسانهای و تبلیغی مرسوم، رویکرد «ضد طالبان» در پیش گرفتهاند که کاملاً مغایر سیاست اعلامشده آنها بهشمار میرود.
شبکه تلویزیونی العربیه، روی کار آمدن طالبان در افغانستان را سببساز تقویت گروههای تروریستی در اقصی نقاط جهان مانند «گروه الشباب» در سومالی و «القاعده» در یمن و غرب آفریقا تحلیل کرد و حتی فراتر رفت و گروههای مقاومت مانند جهاد اسلامی و حماس و حزبالله و گروه انصار الله یمن را همردیف گروههای تروریستی تحلیل و تفسیر کرد. بنابراین، سیاست عربستان سعودی و امارات در جهت بازنمایی خشونت و توحش و ترور و ارعاب از گروه طالبان با اشاره به پیشینه منفی این گروه در افغانستان است و در عین حال به عنصر حائز اهمیت یعنی آمریکا و شکست آن و تنها رها کردن ارتش افغانستان در برابر طالبان اشاره نمیکنند.
در واقع، دیپلماسی عمومی کشورهای عربستان و امارات معطوف به هراسافکنی و وحشتانگاری از گروه طالبان است که با هدف برانگیختن افکار عمومی و رسانهها برای تحت فشار قرار دادن دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکاست تا در سیاستهای خود در قبال افغانستان بازنگری کند؛ زیرا تصمیم آمریکا برای برونرفت از افغانستان منجر به تصمیم دیگری خواهد شد که همان خروج از عراق و بهطور کلی سراسر خاورمیانه است که مغایر با سیاستهای عربستان سعودی است. از این رو رسانههای آن از بامتاشام بر عنصر وحشت از گروه طالبان و سنجش آن با گروههای تروریستی مانند القاعده و گروه الشباب تأکید میکنند.
واقع بینی در خصوص به قدرت رسیدن طالبان
در این میان گروه سوم رسانههای منطقه مانند شبکه «المیادین» یا برخی مطبوعات عربی مانند روزنامه «رأی الیوم» لندن، سیاست بیطرفانهای در پیش گرفتهاند. بر عکس دو گروه اول، این رسانهها برجستهسازی عنصر خیانتکاری آمریکا به ارتشها و دولتهای تحت حمایت را در دستور کار خود قرار داده و به رژیمهای عربی هشدار میدهند که سرنوشت تکیه بر آمریکا چیزی جز سرنوشت اشرف غنی نخواهد بود. این رسانهها در عین حال، بین گروه طالبان و گروههای تروریستی مانند القاعده یا داعش تمایز قائل میشوند و تأکید میکنند طالبان نه بهدنبال اقدامات خرابکارانه و تروریستی در سطح دنیا بلکه بهدنبال ایجاد حکومت اسلامی در افغانستان و اخراج نیروهای اشغالگر آمریکا از این کشور است. خطمشی این رسانهها در واقع، به خطمشی سیاسی محور مقاومت نزدیک است که بر ضرورت خروج اشغالگران آمریکایی از منطقه و واگذاری امنیت منطقه به کشورها و مردم منطقه تأکید میکنند.
در این چارچوب، پایگاه خبری «النشره» لبنان در یادداشتی به قلم «حسن حردان» نویسنده لبنانی، خروج آمریکا از افغانستان را سرآغاز خروج این کشور از سایر مناطق خاورمیانه و شکست و ناکامی و افول قدرت آمریکا در جهان و حرکت به سمت نظام چند قطبی تفسیر کرد و نوشت: طبیعی است که این شکست و فرار خفتبار آمریکا از افغانستان، خروج آن از عراق و سوریه را تسریع کند؛ زیرا اگر خارج نشود، نیروهایش در جنگی فرسایشی که مقاومت ملی این دو کشور علیه آمریکا به راه میاندازند، غرق خواهد شد و در آن صورت، تصمیم برای خروج تحت ضربات مقاومت و حتی بدون حفظ آبرو خواهد بود.
همچنین، «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی الیوم» در یادداشتی دراینباره، نوشت: فروپاشی دولت تحمیلی آمریکا و ذوب شدن ارتش بیش از ۳۰۰ هزار نفری تحت حمایت آمریکا بدون شلیک حتی یک گلوله و فرار رئیس جمهور افغانستان به امارات به عنوان پناهگاه جدید سیاستمداران فراری از کشورهایشان، همگی نشان از شکست الگوی جنگها و دخالتهای نظامی آمریکا در جهان دارد. در این خطسیر تبلیغی، روزنامه «القدس العربی» لندن نیز با انتقاد از نحوه حضور آمریکا در افغانستان و اشاره به حمایت همیشگی این کشور از رژیم صهیونیستی در ارتباط با مسائل جهان اسلام و تخریب کشورهای اسلامی نوشت: باید این سؤال را بپرسیم که کدام دموکراسی را آمریکا در طول ۲۰ سال بنا نهاد؟ آمریکا کاری جز ویرانگری و چپاول و قراردادهای محرمانه انجام نداد.
نکته آخر
به نظر میرسد تحولات پرشتاب افغانستان بیش آنکه در سیاستهای اعلامی دولتهای منطقه نمود یابد و در موضعگیریهای مسئولان آنها نمایان شود، در رسانههای این کشورها بدون روتوش نمایان شد. در واقع، دیپلماسی عمومی برخی کشورها و دستگاههای تبلیغی آنها در سطح منطقه نمایانگر تناقض سیاستهای اعلامشده آنها درباره تحولات افغانستان بود. دراینباره، سیاست عربستان سعودی با رویکردهای رسانههای و دیپلماسی عمومی آن بیش هر کشور دیگری شایان اهتمام است، زیرا رسانههای آن جهت واقعی سیاست آن را در قبال افغانستان و گروه طالبان بیش از مواضع رسمی این کشور و دستگاه دیپلماسی آن نمایانگر ساختند.
پژوهشگر: جلال چراغی