مصاحبه پژوهشی:
پیشروی طالبان در افغانستان؛ زمینهها و پیامدها
نیروهایی آمریکایی در حالی افغانستان را پس از ۲۰ سال اشغال ترک میکنند که نه تنها موفق به نابودی طالبان نشدند، بلکه با مذاکرات پنج ساله به آن مشروعیت بخشیدند.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: ایالات متحده قرار است تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، همزمان با بیستمین سالگرد حمله به افغانستان، تمام نظامیان خود را از افغانستان خارج کند. حمله به افغانستان با هدف سرنگونی حکومت طالبان بود که به باور آمریکاییان اسامه بنلادن، مغز متفکر تروریستها را پناه داده بود.
نیروهایی آمریکایی در حالی افغانستان را پس از ۲۰ سال اشغال ترک میکنند که نه تنها موفق به نابودی طالبان نشدند، بلکه با مذاکرات پنج ساله به آن مشروعیت بخشیدند. طالبان که از سال ۲۰۰۵ بار دیگر در صحنه افغانستان عرض اندام کرد، در ابتدا با روندی مداوم، اما کُند اقدام به گسترش و بسط سلطه خود در بخشهایی از جغرافیای این کشور نمود، به گونهای که در ۱۵ سال گذشته منجر به سلطه این گروه بر ۲۲ درصد جغرافیای افغانستان شد.
پس از تصمیم جو بایدن مبنی بر خروج بیقید و شرط نظامیان آمریکایی از افغانستان، روند تصرف مناطق توسط طالبان سرعت بالایی به خود گرفت و در مدت دو ماه نزدیک به ۸۰ ولسوالی از مجموع ۳۶۴ ولسوالی به دست طالبان سقوط کرد. تا جایی که گفته میشود تنها حدود۲۰ درصد شهرستانهای افغانستان تحت کنترل دولت قرار دارند. در بسیاری از مناطق از جمله هرات با اعلام بسیج مردمی علیه طالبان، از مردم خواسته شده است در کنار نیروهای دفاعی و امنیتی قرار گیرند.
سقوط پیاپی ولسوالیها در کنار سایر بحرانهای امنیتی و سیاسی افغانستان نگرانی مضاعفی را برای مردم این کشور ایجاد کرده است. باتوجه به تحولات کنونی و روند سریع پیشروی طالبان این نگرانی وجود آمده که آینده این پیشرویها چه خواهد شد؟ آقایان میرطاهر، حسینی و حسینیپور، کارشناسان حوزههای استراتژیک، منطقهای و بینالملل در این زمینه و همچنین مباحثی همچون حضور بیست ساله، اما مبهم اشغالگران و خروج شتابان آنها، اهداف طالبان از این تحرکات و تصرفات، تاکتیکها و روشهای آنان پاسخ میدهند.
سیدرضا میرطاهر، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک و بینالملل
پژوهش خبری : حضور ۲۰ ساله نظامیان آمریکایی را در افغانستان چگونه ارزیابی میکنید؟
اکتبر ۲۰۰۱ بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، جرج دبلیو بوش به بهانه جنگ جهانی علیه تروریسم، اولین لشکرکشی خود را به افغانستان انجام داد. آمریکاییها در این دو دهه حملات مستمری علیه نیروهای طالبان صورت دادند، اما این حملات نه تنها به نابودی طالبان ختم نشد، بلکه به تدریج طالبان با سازماندهی تجهیزاتی و نیروی انسانی بر دامنه عملیات و متصرفات خود افزود تا جاییکه هماکنون به عنوان نیرویی قوی در عرصه سیاسی و نظامی افغانستان ظهور کرده است و حتی چشمانداز تسلط مجدد آن بر کابل نیز وجود دارد. آمریکا ظرف این مدت، کشتار زیادی در افغانستان انجام داد و از لحاظ دولتسازی و بازسازی زیرساختهای ویران شده این کشور هم توفیق نداشت. از این رو حضور نیروهای خارجی باعث شد تولید مواد مخدر اعم از تریاک و مشتقات آن در افغانستان هشت تا ده برابر شود؛ اکنون افغانستان به عنوان کشور مبدا جهان از لحاظ قاچاق مواد مخدر شناخته میشود.
این مسئله در کنار همدستی برخی پرسنل نظامی و فرماندهان غربی در افغانستان در زمینه قاچاق مواد مخدر از دلایل گسترش این پدیده در افغانستان بوده است. به هر حال ثمره حضور ۲۰ ساله آمریکاییها، گسترش ناامنی، افزایش تولید مواد مخدر و گسترش فساد است؛ از همه مهمتر اینکه جنگ افغانستان برای آمریکاییها حدود دو تریلیون دلار هزینه داشت، حداقل ۱۴۰۰ نظامی آمریکایی در این جنگ کشته و دهها هزار نفر هم مجروح شدند.
پژوهش خبری : آیا میتوان حضور نیروهای غربی را از دلایل اصلی پیوستن مردم به طالبان در افغانستان دانست؟
زنجیره حوادث و تحولات در افغانستان به مثابه دایره است. فساد و عدم بازسازی زیر ساختها و نهادها باعث شده است، فقر و بیکاری در این کشور روز به روز گسترش پیدا کند و این مسئله باعث جذابیت هرچه بیشتر طالبان شده است. طالبان نیز به نوبه خود مانع توسعه افغانستان میشود، زیرا امنیت شرط کلیدی توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور است و ناامنی باعث میشود نه تنها پروژههای عمرانی و زیرساختی به مرحله اجرا در نیایند، بلکه نیروهای متخصص داخلی و خارجی قادر به فعالیت نباشند. در این دور باطل، عملا غربیها و مخصوصا آمریکا با حملات بیهدف که در موارد زیادی با کشتار غیر نظامیان همراه بود، زمینه پیوستن جوانان به طالبان و حتی دیگر گروههای افراطی مخصوصا گروه تروریستی داعش شاخه افغانستان را فراهم کردند.
پژوهش خبری : آیا طالبان به تعهدات توافقنامه دوحه پایبند بود؟
طالبان با سوءاستفاده از موقعیت کنونی قصد دارد برخلاف تعهداتی که در چهارچوب توافق دوحه مبنی بر عدم حمله به نیروهای خارجی و همزمان انجام مذاکرات با دولت مرکزی افغانستان در راستای تقسیم قدرت و مشارکت در حاکمیت، عمل کند؛ آنها صرفا به عدم حمله به نیروهای خارجی پایبند بودند. طالبان حتی با انجام مذاکرات با دولت مرکزی کماکان حملات گسترده انتحاری، مسلحانه و انفجاری را در نقاط مختلف افغانستان از جمله کابل به صورت متوالی در چند ماه گذشته انجام داده است.
جاوید حسینی، پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
پژوهش خبری : خروج شتابان آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
شتاب برای خروج نظامیان آمریکایی به گونهای است که نه تنها از اهداف ترسیم شده ابتدایی واشنگتن در افغانستان دیگر سخنی نیست، بلکه حمایت از دستاوردهای دو دهه اخیر در حد شعار باقی مانده است. عملیات نظامی و هوایی نیروهای آمریکایی علیه طالبان متوقف شد و در عرصه سیاسی هم به دلیل شتاب آمریکا برای حصول توافق با طالبان، تیم مذاکره کننده به رهبری زلمی خلیل زاد، تن به خواسته طالبان داد و دولت افغانستان را از مذاکرات دوحه حذف کرد. نتایج این مذاکرات برای طالبان دستاوردهای متعددی داشت و این گروه را در موقعیتی قرار داد که زیادهخواهیهای آن، مذاکرات بینالافغانی را به بنبست کشاند.
پژوهش خبری : آیا تحرکات اخیر طالبان و تسریع در روند سقوط ولسوالیها، برنامه خروج آمریکا را متوقف میکند؟
طبق تصمیم بایدن، هیچ امری حتی سقوط شهرهای کلان افغانستان به دست طالبان نمیتواند برنامه خروج را به هم بزند. طالبان هم با درک اضطرار آمریکا و برگشتناپذیری تصمیم بایدن، سیاست جدیدی را در عرصه نظامی به دست گرفت. حذف فاکتور حمایت نظامیان خارجی از نیروهای دولتی افغانستان سبب شد طالبان تصرف ولسوالیها را در دستور کار قرار دهد و موفق عمل کند.
پژوهش خبری : اهداف طالبان از این تحرکات و تصرفات چیست؟
تا پیش از آغاز خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، ۲۲ درصد جغرافیای افغانستان و حدود پنج و نیم میلیون نفر تحت سلطه طالبان قرار داشت، اما طالبان که در نتیجه مذاکرات آمریکا به مشروعیتی نسبی در سطح بینالملل دست یافت، در تلاش است مولفههای قدرت را در داخل گسترش دهد. ساختار حکومت سایه این گروه در طول یک و نیم دهه گذشته به گونهای بوده است که گویا برای هر ۳۴ ولایت، تشکیلات حکومتی دارد. میتوان گفت در بهترین حالت، طالبان در پی آن است با تصرف جغرافیای بیشتر در مذاکرات بینالافغانی از موضع بالاتری ظاهر شود و در بدترین حالت عزم تصرف کل افغانستان را دارد.
پژوهش خبری : نقش حاکمیت را در سقوط ولسوالیها چگونه ارزیابی میکنید؟
حکومت افغانستان از خروج نظامیان خارجی استقبال کرد و از توان نیروهای نظامی این کشور برای مقابله با طالبان اطمینان داد. اما در بازه زمانی دو ماه، بیش از ۸۰ ولسوالی به تصرف طالبان درآمد. هرچند حکومت افغانستان اعلام کرده از برخی ولسوالیها به منظور حفظ جان غیر نظامیان یا دلایل دیگر، عقبنشینی تاکتیکی کرده است، لیکن سیاست اعلام نشدهای از سوی حکومت افغانستان اعمال میشود که میتوان آن را از منظر واگذاری برخی ولسوالیها به طالبان توجیه کرد. مراکز برخی ولسوالیها در اختیار دولت است، اما مناطق اطراف آن در کنترل طالبان قرار دارد؛ از یک سو حفظ و اداره مراکز این ولسوالیهای هزینه گزافی برای حکومت دارد و از سویی دیگر موقعیت راهبردی هم ندارند. بر این اساس حکومت با رها کردن این ولسوالیها نیرو و هزینه خود را بر حفظ نقاط کمهزینه و راهبردی متمرکز میکند؛ لذا واگذاری بدون درگیری برخی ولسوالیها به طالبان ناشی از این سیاست حکومت میتواند باشد؛ اما سقوط برخی ولسوالیهای نتیجه شکست نظامی نیروهای حکومتی و برتری طالبان بوده است.
پژوهش خبری : آیا طالبان در پیشرویهای اخیر تاکتیک و روش خاصی را دنبال میکند؟
براساس برخی گزارشها در حال حاضر در ۷۲ ولسوالی جنگ در جریان است. نگاهی به جغرافیای این مناطق، پراکندگی آن را در ولایتهای مختلف شمال، غرب، جنوب، شرق و تا حدودی مرکز افغانستان نشان میدهد. الگوی خاصی نمیتوان برای مناطق درگیر جنگ ترسیم کرد، اما با قطعیت میتوان گفت که طالبان برای رفع دو نگرانی «آسیبپذیری در برابر حملات نیروی هوایی» و «توان بالای نیروهای ویژه ارتش افغانستان» به جای تمرکز بر یک ولایت، به پراکندگی جنگ روی آوردهاست. طالبان در جنگ هلمند که مهرماه سال گذشته به وقوع پیوست، نیروهای خود را از چندین ولایت همجوار به قصد تصرف شهر لشکرگاه و ولسوالیهای مهم هلمند به این ولایت گسیل داشت، اما این جنگ منجر به شکست طالبان و تلفات بالای شبهنظامیان این گروه شد. از مهمترین دلایل شکست طالبان دست برتر نیروهای افغان در حملات هوایی و اعزام نیروهای ویژه ارتش افغانستان به این جنگ بود.
شاید این جنگ طالبان را به این نتیجه برساند که به جای تمرکز بر یک ولایت، جنگ را به ولایات مختلف گسترش دهد تا تمرکز را از طرف مقابل سلب کند و در عین حال حملات هوایی و گسیل نیروهای ویژه علیه تمام جبههها غیر ممکن باشد.
پژوهش خبری : دیپلماسی طالبان در تحرکات اخیر چیست؟
تجربه چند سال اخیر طالبان در زمینه مذاکره با دول مختلف، اکنون به داخل این کشور منتقل شده است. طبق اخبار منتشر شده، چندین ولسوالی از ۳۸ ولسوالی سقوط کرده، نتیجه گفتگوی مستقیم طالبان یا میانجیهای این گروه، با مقامهای محلی بوده است.
محمد حسینی پور، کارشناس مسائل منطقهای
پژوهش خبری : کارنامه واشنگتن را در افغانستان چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه در افغانستان شاهد هستیم، حاصل ناکارآمدی برنامههای آمریکا در افغانستان است، زیرا دو دهه حضور هیچ کمکی به مردم در ترویج آبادانی، بهداشت، آموزش، امنیت و آموزش نظامیان در این کشور نکرد. در حقیقت آمریکا بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر و حمله نظامی به افغانستان و کمک به برگزاری چندین کنفرانس و نشست در کشورهای مختلف برای جمعآوری کمک برای به اصطلاح برقراری صلح، امنیت و آبادانی این کشور کارنامه مبهمی را به تصویر کشید. واشنگتن در مذاکرات با طالبان دو هدف را دنبال کرد: بهانهای برای حضور در افغانستان داشته باشد و مهمتر اینکه طالبان را به عرصه قدرت و حکومت نزدیک کند. افغانستان بعد از گذشت دو دهه هنوز روی صلح و امنیت و آبادانی ندیده و با روی کارآمدن دو دولت در این کشور (حامد کرزای و اشرف غنی) هیچ تمهیداتی برای مشارکت بیشتر مردم در امور سیاسی، مقابله با تروریسم، اعاده صلح و امنیت در کشور صورت نگرفت. تمامی این موارد را میتوان ناشی از ضعف آمریکا در نوع رابطه با دولت افغانستان و به موازات آن رابطه سیاسی و مذاکره با طالبان دید. چطور ممکن است یک دولت بتواند هم با دولت مرکزی وارد مذاکره شود، هم با نیروهای مخالف آن دولت!
پژوهش خبری : پیشروی زمینی روزهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
این پیشرویها را به طور موازی میتوان ناشی از سه تحول و رخداد ارزیابی کرد:
۱. نخستین تحول که ادامهدار نیز هست، ضعف دولت مرکزی در برقراری امنیت به خصوص به صورت غیر متمرکز به ویژه در ولایات جنوبی و شمالی میباشد و به نوعی حتی در تامین امنیت کابل، پایتخت کشور هم ناکام بوده است.
۲. ناکام ماندن مذاکرات طالبان و نمایندگان آمریکا که حدود پنج سال این مذاکرات ادامه داشت و هر از چندی طرفین میز مذاکرات را ترک میکردند. این مذاکرات در خصوص راهکارهای رسیدن به احتمال مشارکت در ساختار قدرت و حکومت بینتیجه ماند و طالبان بارها اعلام کرد این گفتگوها به نتیجه نخواهد رسید.
۳. کاهش تعداد نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان که از دولت ترامپ کلید زده شد، به شائبه شکلگیری خلاء قدرت و بازتولید بحران مبنی بر اینکه طالبان شرایط کنونی را برای پیشرفت و پیشروی زمینی دارد، دامن زد.
پژوهش خبری : بازیگران اصلی این شرایط بحرانی چه کسانی هستند؟
اشغالگران و نظامیان آمریکا و پدیده طالبان: طی پنج سال مذاکرات آمریکا و طالبان، انتظار میرفت این گروه در مرحله بازتوانی و قدرتگیری باشد؛ بارها صحنه گفتگو را ترک کرد و هم اکنون نیز با به دست گرفتن بیشتر شهر قندوز در مناطق شمالی افغانستان، گذرگاه اصلی مرزی بین افغانستان و تاجیکستان را در شمال این شهر تصرف کرده است. عوامل دیگری، چون دولت ناکارآمد را نیز میتوان برشمرد. مردم افغانستان در شرایط بحرانی هستند که حاصل تقابل نیروهای آمریکایی و افراطی در آن کشور هست؛ در این میانه دولت افغانستان فاقد هرگونه کارایی بوده است.
پژوهش خبری : وجه تشابه تحرکات اخیر طالبان با تحرکات دهه ۹۰ چیست؟
شرایط پیشروی امروز در مناطق شمالی و جنوبی با تحرکات طالبان در سالهای ۱۹۹۶-۹۸ که مناطق جنوبی را به تصرف درآورد و به هسته مرکزی حکومت نزدیکتر شد، شبیه است و نمایانگر تقویت پشتوانههای مالی و تسلیحاتی طالبان است؛ به حدی که ظرف یک ماه اخیر مناطقی را که انتظار هم نمیرفت، تحت کنترل درآوردند.
چشمانداز بحران
سید رضا میرطاهر: هماکنون با توجه به خروج زمانبندی نیروهای غربی از افغانستان، طالبان مانع بزرگی را که قبلا برای پیشروی وجود داشت، بر سر راه خود نمیبیند و لذا دست به عملیات نظامی گستردهای زده است. یعنی عدم پشتیبانی نیروهای غربی مخصوصا آمریکا، موجب تضعیف روحیه ارتش و پلیس افغانستان شده، و به تبع آن نیروهای نظامی افغانستان در بسیاری از نقاط بدون جنگ یا تسلیم طالبان میشوند یا تجهیزات و تسلیحات خود را رها میکنند. مسلما اگر این روند ادامه داشته باشد، باید انتظار داشت طالبان پیشروی سریعی در نقاط مختلف افغانستان انجام بدهد و چه بسا در آینده نه چندان دور شاهد محاصره کابل خواهیم بود.
جاوید حسینی: باتوجه به از کار افتادن ابزارهای موثر علیه طالبان و به نوعی چراغ سبز آمریکا، انتظار میرود جغرافیای تحت سلطه طالبان به طور چشمگیری افزایش یابد. این روند تا پایان خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان ادامه خواهد یافت. اگر در آن شرایط، طالبان جو بینالمللی را علیه خود ببینند، ممکن است با دست پر و از موضع قدرت به میز مذاکره برگردد. در غیر این صورت وضع موجود ادامه خواهد یافت. طالبان راضی به انزوای سیاسی افغانستان نیست، زیرا برای حضور در حاکمیت به تعامل با کشورهای اثرگذار نیاز دارد و احتمالا در پایان ماه جولای یا سپتامبر مذاکره طالبان با دولت افغانستان آغاز شود.
محمد حسینیپور: مهمترین متغیرها در رخدادهای این کشور ظرف دو- سه دهه اخیر، حضور نظامیان آمریکا و متحدان آن در افغانستان و سطح اثربخشی عنصر طالبان بوده است. میطلبد آمریکاییها پاسخ دهند در دو دهه حضور چه کمکی به ترویج آبادانی، بهداشت، آموزش، امنیت و آموزش نظامیان در افغانستان کرده اند.
جدای از عوامل داخلی همچون ضعف مدیریتی در سطوح حکومتی و امنیتی، برخورد سلیقهای، سیاست قومی حکومت؛ عوامل بیرونی و مهمتر از همه حضور نظامیان آمریکایی را نمیتوان در پیشرویهای اخیر طالبان نادیده انگاشت. حضور بیست ساله آمریکا در این کشور ارمغانی جز تشدید جنگ و درگیری، افزایش آوارگی، ناامنی، وضعیت بد زندگی و ... نداشت.
از این رو به نظر میرسد آمریکا بیش از همه با تزریق ناامنی و خلق بحران جدید در منطقه، به بازتولید مشروعیت حضور مستقیم یا نیابتی در منطقه بپردازد. نمیتوان گفت آمریکا به صورت کامل در حال خروج از منطقه است، آنها راهبردهای دیگر را نیز بررسی میکنند و کمی بعد به اجرای آن میپردازند. آمریکاییها در حال سناریوچینی برای منطقه هستند تا ابتدا بحران خلق کنند و سپس حضور خود را با درخواستهای مکرر به نمایش بگذارند. سفر غنی و عبدالله و تیم همراهشان به واشنگتن را میتوان از این منظر ارزیابی کرد.
پژوهشگر: فرشته مقدم