پس از انقلاب تاکنون چهار دهه از آن می گذرد دولتمردان آمريکا با در پيش گرفتن سياست خصمانه با اقدامات آشکار و ترفندها و توطئه هاي پيدا و پنهان از هيچ گونه عملي عليه نظام جمهوري اسلامي دريغ نکرده اند، بلکه روز به روز بر شدت آن افزوده اند.
پژوهش خبری صدا وسیما: 65 سال از اولین مداخله و جنایت آشکار دولتمردان آمریکا علیه ملت ایران میگذرد. جنایتی که اسناد منتشره از سوی سازمان جاسوسی آمریکا و اذعان مقامات واشنگتن موید آن است. چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و این درحالی است که ایالات متحده هر روز بر جنایاتش علیه مردم ایران افزوده است. به بهانه سالگرد کودتای 28 مرداد و در ادامه مباحث بررسی اقدامات و جنایات آمریکا ضد مردم ایران در این بخش به دو مورد از کودتاهایی که دولتمردان واشنگتن در آنها نقش بارز و آشکاری داشته اند، یعنی کودتای 28 مرداد 1332 و کودتای نقاب تیرماه 1359 می پردازیم.
کودتای 28 مرداد 1332
درباره نفوذ و اقدامات مداخله جویانه ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاسی داخلی و خارجی ایران طبق اسناد موجود بایستی گفت، که پس از جنگ جهاني دوم و در دهه 20 شمسي کم کم پاي آمريکايي ها به ايران باز شد. بانی اصلی باز شدن پای آمریكاییها به ایران پس از جنگ جهانی دوم و در کنار آن، واگذاری امتیازات قضایی و امنیتی به آنان، "قوام السلطنه" بود. در همين راستا، اولین دسته از نیروهای نظامی امریكا تحت عنوان "میسیون نظامی"، آذر 1321 ـ دوره نخست وزیری قوام السلطنه ـ با مصونیت های قضایی وارد ایران شدند.
از طرفی، به دنبال تشدید جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب، آمریكاییان در صدد كمك بیشتری به رژیم شاه برآمدند تا به عنوان پایگاهی در مقابل نفوذ كمونیسم مانع توسعه شوروی شوند؛ از این جهت ثبات رژیم شاه برای آمریكایی ها در اولویت قرار گرفت. جان وایلی سفیر ایالات متحده آمریكا در ایران (29ـ 1327) به وزارت امور خارجه آمریكا نوشت: « ایران نیازمند ارتشی است كه بتواند نظم داخلی را در كشور برقرار نگاه دارد، ارتشی كه هرگونه شورشی را از هر كجا و از هر كس كه انجام گرفته و یا تشویق شده باشد سركوب نماید». به دنبال این سیاست دفتر اصل 4 ترومن در ایران تأسیس شد و به تقویت و سازماندهی ارتش پرداخت.
در زمان آیزنهاور بخشی از استراتژی دولت وی تقویت نیروهای ضد شوروی بود؛ لذا به آموزش و تجهیز نیروهای شبه نظامی ایران مبادرت ورزید. مستشاران آمریكایی به آموزش ژاندارمری برای حفظ نظم در مناطق روستایی و آموزش شهربانی و اطلاعات برای حفظ امنیت شهرها پرداختند. این سه سازمان تقویت شدند تا به عنوان ابزار سركوب شاه مسئول ثبات ایران باشند.
آمریكایی ها در راستای سیاست محدودسازی نفوذ شوروی بین سالهای1326 تا 1330 مجموعاً 175 میلیون دلار به ارتش ایران كمك نظامی كردند. هدف آمریكایی ها این بود كه ارتش150 هزار نفره ایران را به یك ارتش 500 هزار نفره افزایش دهند تا قابلیت شركت در پیمان نظامی سنتو را داشته باشد. آمریكایی شدن سیستم نظامی ایران، نیاز ارتش را به مستشاران نظامی روز به روز افزایش میداد.[1]
اما با روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق و در پی آن ملی شدن صنعت نفت ایران در اواخر دهه بیست و اوائل دهه سی، آمريکايي هايي با کمک انگليسي ها با اجراي کودتاي 28 مرداد سال 32 ضمن ساقط کردن دولت ملی به صورت علني در امور داخلي ايران دخالت کرده و در نتيجه به صورت رسمي و عملي وارد عرصه سياسي ايران شدند. بنابر اعتراف امریکایی ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در خرداد 1379 مطابق با ژوئن سال 2000 منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتی انگلیس، موضوع براندازی دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایی ها در فروردین 1332/مارس 1952 مواجه شدند.
اسناد منتشر شده که توسط یکی از تاریخ نگاران داخلی سازمان سیا در اواسط سال های 1970 تهیه شده است بخشی از پرونده " مبارزه برای ایران" نام دارد. البته بخشی از این مدرک برای اولین بار در سال 1981 منتشر شد، اما بخش اعظم آن به خصوص فصل 3 آن با عنوان "اقدام مخفیانه" منتشر شده است که در واقع شرح چگونگی اجرای کودتا است. در این نسخه برای اولین بار به مشارکت سازمان جاسوسی آمریکا اذعان می شود: «کودتای نظامی که منجر به سقوط مصدق و سرنگونی کابینه جبهه ملی شد، تحت نظارت سازمان سیا به عنوان یک اقدام سیاست خارجی ایالات متحده صورت گرفت» سیا اذعان داشته است که از بیم حضور شوروری در ایران دست به عملیات موسوم به "آژاکس" زده است.
البته روزنامه «لسآنجلس تايمز» مصاحبه ای با روزولت، طراح كودتاي 28 مرداد در اوائل انقلاب انجام داد که وي در اين مصاحبه نخستين بار پرده از جزئياتي راجع به اين كودتا برداشته بود: «در سال 1953 (32-1331 ه.ش) آيزنهاور، رئيسجمهوري آمريكا طرح رهبري و هزينه كودتايي را كه منجر به سقوط دولت دكتر مصدق شد، فراهم كرد. اينك عامل و اجراكنندة طرح كودتاي «سيا» كه عمليات مربوطه را به طور سري در ايران انجام داده است، از اين راز پرده بر ميدارد «كرميت روزولت، رئيس اسبق "سيا" در خاورميانه، در مصاحبه اختصاصي با خبرنگار روزنامه لسآنجلس تايمز، نخستين بار، نقش "سيا" را در كودتايي كه به منظور بازگرداندن قدرت به محمدرضا پهلوي (شاه مخلوع) انجام گرفته است، شرح ميدهد. كرميت روزولت ميگويد: كودتاي ايران نخستين عمليات مخفي ضد يك دولت خارجي بود كه «سيا» در ماههاي آخر حكومت ترومن تنظيم کرده بود».
با اجراي موفقيتآميز اين طرح در ايران، كه "سيا" آن را طرح "آژاكس" نامگذاري كرده بود، جان فاستر دالس، وزير خارجه دولت آيزنهاور، به حدي خشنود شد كه در نظر داشت نظير كودتاي ايران را در كنگو، گواتمالا و اندونزي انجام دهد و در مصر نيز حكومت عبدالناصر را ساقط كند.
روزولت مدعي است كه در برابر اين پيشنهادها ايستادگي و به همين علت از خدمت در سازمان «سيا» كنارهگيري كرده است. وي تابستان سال 1953 (32-1331 ه.ش) سه هفته در ايران اقامت داشته و كودتا ضد دولت دكتر مصدق را پنهاني رهبري كرده است. روزولت اقرار ميكند كه يك ميليون دلار آمريكايي، براي هزينه ايجاد بلوا و اغتشاشهاي خياباني كه 300 كشته بر جاي گذاشت و دولت ملي مصدق را ساقط كرد، در اختيار داشته، ولي فقط 75 هزار دلار آن را خرج كرده است.
روزولت ميگويد: «پرزيدنت آيزنهاور، از چگونگي عمليات كودتا از آغاز تا پايان آگاه بود و دستور اجراي كودتا، از سوي دالس، وزير امور خارجه، به برادرش آلن دالس، رئيس سابق «سيا» و همچنين والتر بيدل اسميت، معاون وزارت امور خارجه صادر شد. «من دستورات صريحي از اين سه شخصيت براي اجراي اين مأموريت دريافت كردم و انتخاب من براي اين كار بدين علت بود كه مدتي مهمترين مقام را، از طرف «سيا» در خاورميانه به عهده داشتم.» کرمیت روزولت، نوه تئودور روزولت رئيسجمهوري اسبق آمريكا ميگويد: «سه تن از همكاران رئيسجمهوري آمريكا، در زمينه ضرورت اين مأموريت مرا متقاعد کردند. اين سه شخصيت، فاستر دالس، آلن دالس و ژنرال بيدل اسميت بودند».[2]
علاوه بر این، باراک اوباما رییس جمهور وقت آمریکا تاکنون دو مرتبه به طور صریح به نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق و تحکیم پایه های قدرت شاه در 25 سال بعد از آن شد، اشاره کرده است. او یک بار در سال 2009 و در سخنرانی خود در دانشگاه قاهره به این موضوع اشاره کرده و بار دیگر در سخنرانی خود در مجمع عمومی ملل متحد در سال 2013 و در نخستین سال حضور روحانی به عنوان رییس جمهور ایران در نشست سالانه مجمع عمومی به این موضوع اشاره کرد. اوباما همچنین در کتاب خود به نام " جسارت امید " که در سال 2006 و در دوره سناتوری خود نوشته است نیز به کودتای 28 مرداد اشاره کرده و این اقدام را به عنوان نشانه ای از مداخلات بیش از حد دولت آمریکا در امور داخلی دیگران و ایجاد اتحاد با کشورها به وسیله حمایت از یک دولتمرد مقتدر دانسته است. پيش از اين نيز مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در دولت بیل کلینتون به مسئله 28 مرداد و نقش آمریکا در این ماجرا اشاره کرده و به طور تلویحی از ایران عذرخواهی کرده بود.[3]
در هرحال، پس از کودتاي آمريکايي 28 مرداد 32 و سقوط دولت دکتر مصدق، آمريکايي ها يکه تاز عرصه سياست داخلي و خارجي ايران و عملا جايگزين انگليسي ها شدند. حمایت دولت امریکا از شاه پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جدیدی شد و امریکاییها با تمام توان، از شاه حمایت کردند. حمایت مالی امریکا پس از کودتا به طرز شگفت انگیزی افزایش یافت. دقیقا 12 روز پس از کودتای 28 مرداد، شاه از امریکا درخواست وام کرد و امریکا نیز با پرداخت یک وام 45 میلیون دلاری به ایران موافقت نمود. رژیم شاه هر چه پیش میرفت، وابسته تر می شد و نفوذ امریکا روزبه روز در دستگاه حاکمیت ایران افزونتر می گشت. آمریکایی ها، که ایران را «جزیره ثبات » خود میدانستند، تا آخرین روزهای حیات سیاسی شاه، دست از حمایت وی برنداشتند. آنها حتی پس از اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، در حالی که ملت ایران از جنایات بی حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودی شاه را فریاد میکرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند.
کودتاي نقاب
آمریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی رفتار خصمانه ای علیه ملت ایران در پیش گرفت. در این راستا اقدامات مجرمانه و جنایات آمیزی متعددی نیز انجام داد از جمله؛ تبدیل کردن سفارت آمریکا به محلی برای جاسوسی و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی، تهاجم نظامی به ایران و واقعه طبس، کودتای نقاب و موارد بسیار زیاد دیگر. به دنبال واقعه گروگانگیری اتباع آمریکا در سفارت و شكست عملیات نجات در طبس و تحقیر شدید آمریكا در جهان، این فكر بار دیگر در ذهن سردمداران كاخ سفید جوانه زد که با انجام کودتا کار خود را پیش ببرند. به اعتقاد برخی از كارشناسان، پس از شكست آمریكا در حمله نظامی به طبس، دو راهكار برای جبران این مسئله از سوی مقامات كاخ سفید در نظر گرفته شد كه عبارت بودند از:
1) انجام یك كودتای نظامی با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با همكاری فرماندهان سابق ارتش رژیم شاهنشاهی، نیروهای ساواك، گروه های ضد انقلاب، متحدین آمریكا در منطقه و از طریق دریافت كمك های مالی، نظامی و فنی آمریكا.
2) تحریك یك كشور ثالث به طرح ریزی حمله نظامی و تجاوز گسترده به خاك جمهوری اسلامی ایران.[4] شواهدي برای اثبات این نظریه وجود دارد. از یك سو برخی مقامات آمریكایی در خاطرات یا اظهارات خود با ظرافت به این مسئله اشاره كرده اند. از جمله برژینسكی - مشاور امنیت ملی كارتر - به بحث های خود با كارتر رئیس جمهور وقت آمریكا و دیگر اعضای كابینه وی درباره لزوم انجام دادن یك عملیات تلافی جویانه در صورت شكست توطئه طبس اشاره كرده است و می گوید: "براون (وزیر دفاع آمریكا) و ترنر (رئیس سازمان سیا) با عملیات تلافیجویانه در صورت شكست مأموریت نجات موافق بودند... در هر حال، در پایان این گفت و گوها به ما اجازه داده شد طرح هایی را برای عملیات تلافی جویانه در نظر بگیریم، ولی تصمیم اجرای این نقشه ها به بعد موكول شد".[5]
همچنین اعترافات برخی سران دستگیر شده كودتای نقاب نیز نشان دهنده آن است كه بحث تقدم و تأخر این دو توطئه در میان طراحان و استراتژیستهای آمریكایی مطرح بود و سرانجام قرار شد طرح كودتا كه كم هزینه تر، مؤثرتر و سریعتر می باشد، اجرا شود و در صورت شكست آن، راه حل طولانی تر و پرهزینه تر تحمیل جنگ مورد استفاده قرار گیرد.
به عنوان مثال، در اعترافات یكی از این افراد می خوانیم: "پس از سفر بنی عامری [یكی از سران كودتا] به پاریس، طرح حمله عراق به ایران در اولویت دوم قرار گرفت و انجام كودتای نظامی بهعنوان اولویت اول، در صدر برنامه های آمریكا، قرار داده شد. "مقامات آمریکايي تماس هایی را با شاهپور بختیار در پاریس برای هدایت كودتای نقاب به عمل ميآورند. در همین زمینه سفیران آمریكا و انگلیس در فرانسه با بختیار ملاقات و چگونگی اجرای كودتا، تاریخ وقوع و تقدم آن نسبت به طرح های دیگر را مشخص میكنند. این مسائل پس از مسافرت سرهنگ 2 بازنشسته ژاندارمری، بنی عامری، به پاریس در تاریخ 15 اسفند 1358 مشخص شد. به این ترتیب، نطفه جدیدترین طرح براندازی ضد نظام نوپای جمهوری اسلامی بسته شد و پس از شكست آمریكا در طبس، به طور جدی در دستور كار قرار گرفت.[6]
مقدمات و اجرای كودتا
انگلیس به سازماندهی اجرای كودتا برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و به شناسایی و جذب گروه ها و دسته ها و اشخاصي مبادرت کرد كه به طور فردی یا جمعی، در ارتباط با هم، یا پراكنده ضد نظام جمهوری اسلامی فعالیت می كردند.
به این ترتیب، بنی عامری در مقام رئیس شاخه عمل و شاخه نظامی كودتا از پاریس به تهران بازگشت و مشغول جذب افراد اطلاعاتی و نظامی از اداره دوم ارتش و مأمورین ساواك منحله شد. ستاد هدایت كودتا با شاخه عمل با كمك حامیان خارجی خود، توانست سه كمیته مجزا به شرح زیر ايجاد کند كه همگی جلسات زیادی برای مدیریت كودتا تشكیل می دادند و زیر نظر ستاد فرماندهی در پاریس عمل می كردند. این ستاد متشكل از چهره های سیاسی و نظامی رژیم پهلوی بود. سه كمیته تشكیل شده برای كودتا عبارت بودند از:
1- كمیته نظامی و لجستیك (پشتیبانی) ، 2- كمیته سیاسی ، 3- كمیته عالی
به هر حال كودتای نقاب كه در تیر سال 1359، یعنی سه روز قبل از وقوع، كشف و خنثی شد، قرار بود با زمینه سازی هایی كه شده بود، به موفقیت برسد.[7]
بنا بر اعترافات عوامل كودتا، همه ابرقدرت ها در مورد كودتای نقاب توافق كرده بودند و طرح كودتا تا آن حد دقیق و حساب شده بود كه كودتاگران گمان می كردند در صورت اجرا، صد درصد موفق خواهند شد. اما نحوه اجرای كودتا به این صورت بود كه پس از كسب آمادگی نظامی، مالی و سیاسی، عناصر كودتاچی در میان ایلات و عشایر غیور و وطن پرست نفوذ کنند و همچنین با انفجار در دكل های برق، راه آهن، پلها، غارت سربازخانه ها و غیره تلاش کنند تا اغتشاش و شورش و خرابكاری به راه اندازند.
به نظر می رسد برنامه این بوده كه در مرحله اجرای عملیات حدود 70 تن از شخصیت های برجسته مذهبی و سیاسی ظرف 12 ساعت دستگیر شوند. عملیات كودتا قرار بود همزمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید و اماكنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام خمینی(ره)، كمیته مركزی، نخست وزیری، میعادگاه های نماز جمعه، صداوسیما و غیره با هواپیماهای جنگی بمباران شود. قرار بود كودتاگران در این بمباران ها، از بمب های خوشه ای و آتشزا استفاده كنند و از کارکنان مجرب نظامی نیز بهره برند. همچنین در نظر داشتند پس از آغاز عملیات هوایی، به فاصله كوتاهی نیروهای زرهی و پیاده وارد عمل شوند.[8]
نتیجه گیری
در وقایع ذکر شده آنچه که واضح و مبرهن است دخالت و نقش بارز و اصلي آمريکا در آن ماجراهاست. بيش از سه دهه قبل از انقلاب، آمريکا با اجرای کودتای 28 مرداد 32 عملا در عرصه سياسي، اجتماعي، فرهنگي، ... و حاکميت و حکومت ايران در رژيم پهلوي یکه تازی می کرد. پس از انقلاب نیز که تاکنون چهار دهه از آن می گذرد دولتمردان آمريکا با در پيش گرفتن سياست خصمانه با اقدامات آشکار و ترفندها و توطئه هاي پيدا و پنهان از هيچ گونه عملي عليه نظام جمهوري اسلامي دريغ نکرده اند، بلکه روز به روز بر شدت آن افزوده اند. لذا میتوان گفت که نگرش بدبینانه ایرانیان نسبت به آمریکا نشأت گرفته از سیاست های گذشته و حال دولتمردان آمریکا نسبت به ایران بوده و هست. وضع تحریم های ظالمانه و یکجانبه و فشار به مردم ایران از سیاست های خصمانه ای است که این بار ترامپ رئیس جمهور آمریکا علیه ملت ایران به کار گرفته است.
پژوهش خبری // گروه سیاسی
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.
لانه جاسوسی
تحریم ها
نغزقرادادها الجزایروبرجام و...
پیمان شکنی
حمله به هواپیمای مسافربری
و