چندی است که در محافل مختلف از بازی مجازی پوکمن گو سخن به میان می آید که به قول متخصصین ارتباطات تا حدودی زیادی توانسته است، ویژگی واقعیت مجازی را تحقق بخشد.
اما سوالی که در این خصوص می توان ذکر کرد، این است که آیا جوانان و نوجوان و دانش آموزان ما که اصلی ترین جامعه هدف این بازی و بازی های مشابه آن هستند برای مواجه با واقعیت مجازی آمادگی دارند. مطابق با تجارب گذشته همیشه ابتدا تولیدات مجازی وارد کشور شده و در ادامه پس از مواجه شدن با آن اصحاب فرهنگی به فکر چاره بوده اند که باید چنین و چنان می کردیم. در پایان این بحث ها و تلاش ها، بهترین راه حل موجود همان آزمون و خطا و تحمل هزینه های بسیار برای تجربه کردن و استفاده از آن نرم افزار بوده و به قول معروف نوش دارو پس از مرگ سهراب تحقق یافته است و گاهی چنان تکنولوژی با سرعت وارد شده و مورد استقبال قرار گرفته است که تا پاپان عمر آن، ما جز منفعل بودن، کار مناسبی نتوانسته ایم انجام دهیم.
به نظر می رسد در همین مدت اندک که این بازی به بازار دنیا عرضه شده و با استقبال گسترده مواجه شده است، مهمترین خطر برای کاربران مشغول به این بازی بی توجهی کاربران به دنیای پیرامون بوده که باعث شده است افراد معمولا سردرگوشی در محیط های باز به دنبال پوکمن ها بگردند و با خطر سقوط یا تصادف مواجه شوند که مواردی از این اخبار در خبرگزاری های دنیا نیز منتشر شده است.
اما در پایان باید این نکته را مورد توجه قرار داد که هرچند بازی پوکمون گو هنوز کشور ایران را در سامانه اصلی خود پشتیبانی نمیکند ولی این به معنای آن نیست که این بازی یا بازی های دارای این نوع فناوری و واقعیت افزوده در آینده بسیار نزدیک مورد استفاده کاربران ایرانی قرار نگیرند. به نظر می رسد این نوع بازی و ورژن های بعدی آن نه اولین و نه آخرین خواهد بود و خواسته یا ناخواسته ما هر چه بیشتر با واقعیت مجازی در بازی ها و سایر تولیدات فضای مجازی روبرو خواهیم شد. اما سوالی که باقی می ماند این است که جوانان و نوجوانان ما چقدر در خصوص واقعیت مجازی اطلاعات دارند؟ به چه میزان در کتاب های درسی و رسانه های ما به افزایش سواد رسانه ای و سواد سایبری در این خصوص پرداخته شده است؟ بهتر نیست که ما این بار منتظر ورود این فناوری نباشیم و از الان خود را تا اندازه ای که مقدور است با واقعیت مجازی (Virtual Reality) و تهدیدها و فرصت های آن آشنا کنیم.
پژوهش خبری صدا و سیما // هادی البرزی