پخش زنده
امروز: -
بررسي سوابق مهم ترين تروريست هاي منطقه اي و فرامنطقه اي نشان مي دهد كه غالب آنان يا سعودي الاصل بوده يا به نوعي تحت تأثير و تعليم وهابيت سعودي قرار داشته اند.
در تحليل سياست هاي عربستان سعودي در حمايت از تروريسم بايد توجه داشت كه اين حمايت در دو سطح حمايت از تروريسم دولتي و حمايت از تروريسم غير دولتي صورت ميگيرد.
در اين نوع از تروريسم، ميتوان حمايت خاندان آل سعود عربستان را از سرکوب قیامهای مردمی بر عليه حاكمان ديكتاتور منطقه مانند «علی عبد الله صالح» در یمن و «آلخلیفه» در بحرین برشمرد.همان گونه که پس از گذشت یک سال از انقلابهای مردمی در جهان عرب، ديديم كه عربستان با هرگونه انقلاب مردمی که در محیط پيرامونيش به وقوع میپیوندد مخالفت مينمايد و بعضاً به طور مستقيم وارد عمل شده و به سركوب نظامي آنها ميپردازد.
بعد دوم حمایت عربستان از تروریسم، به صورت تشکیل سازمانهای تروریستی منطقهاي و بینالمللی مانند «داعش» « القاعده» و « طالبان» نمود پیدا میکند که رهبران آن عمدتاً سعودی الاصل هستند و گرایشهای وهابی و وابستگی آنها به خاندان حاکم بر عربستان بر هیچ کس پوشیده نیست. سازماندهي، آموزش و حوزه عمل تروريست ها در اين سازمانها از افغانستان و پاكستان شروع شده است و تا آسياي ميانه و قفقاز، شبه قاره هند، سومالي، الجزاير، فلسطين، لبنان، و البته عراق و سوريه را در بردارد[1].
دلايل و شواهد فراواني وجود دارد كه نشان ميدهد اولين و مهم ترين علت حمايت آل سعود از تروريسم جلوگيري از نفوذ انقلاب اسلامي و آرمان هاي والاي آن در گسترش اسلام ناب محمدي(ص)، آزاديخواهي و عدالتگستري است.
ايران و عربستان بزرگترين و قدرتمندترين كشورهاي خاورميانه و به ويژه خليج فارس هستند و از ديرباز به جهات گوناگون رقابتي فزاينده ميان اين دو كشور وجود داشته كه همواره بر سير روابط في مابين تأثيرگذار بوده و آن را دچار فراز و فرودهاي بسيار نموده است.
پيش از انقلاب اسلامي و در دوران سلطنت پهلوي، ايران نفوذ چنداني در جهان اسلام نداشت و اساساً دخالت در امور اسلامي را وظيفه خود نميدانست و نقش رهبري عربستان را در ميان كشورهاي اسلامي پذيرفته بود اما بالعكس پس از انقلاب اسلامي مواضع جمهوري اسلامي ايران نسبت به مسائل جهان به ويژه جهان اسلام تغييرات بنيادين يافت و تلاش در جهت برقراري حكومت جهاني اسلام، نفي سلطه پذيري و سلطه جويي، حمايت از جريان مقاومت و ايستادگي و مقابله با خط سازش، حمايت از مظلومين و مستضعفين و نهضت هاي آزاديبخش جزء اصول اساسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت. در مقابل، عربستان سعودي به دلايلي چون : وجود حرمين شريفين و دارا بودن عنوان خادم الحرميني، داعيه دار رهبري جهان عرب و دنياي اسلام مي باشد و به واسطه تسلط بر عظيم ترين ذخاير انرژي و جهان، در منطقه خاورميانه براي خود شأن سيادت قائل است[2].
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران ديدگاه پادشاهي سعودي به ايران به عنوان كشوري با نژاد و مذهب متفاوت و با ظرفيت هاي فراوان در عرصه هاي مختلف، به طور اساسي متحول شد و همواره جمهوري اسلامي را به تلاش براي صدور انقلاب، گسترش تفكر شيعي و بر هم زدن ثبات محيط پيراموني متهم مي نمود. اين نوع نگرش به همراه سوءظن هميشگي بخشي از عربها به ايران به عنوان يك كشور مقتدر و توانمند غير عرب و ديدگاه هاي اغراق آميز و غير واقعي نسبت به ايران، بسترساز اقدامات خطرناكي براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران گرديد و به اين ترتيب بود كه زمينه هاي جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ايران فراهم شد. در طول هشت سال دفاع مقدس نيز آل سعود آشكارا حمايت هاي سياسي، مالي و لجستيكي خود را از رژيم بعث عراق بهعمل مي آوردند، به این اميد واهي كه انقلاب اسلامي نوپاي ايران را نابود سازند. اما با شكست مفتضحانه اين استراتژي و تغيير معادلات منطقه پس از حمله صدام به كويت و افزايش قدرت، نفوذ و محبوبيت جمهوري اسلامي ايران در منطقه به ويژه ميان گروههاي مقاومت در فلسطين و لبنان، هراس از پررنگتر شدن نقش انقلاب اسلامي در عرصه هاي سياسي خاورميانه، پادشاهي آل سعود را فراگرفت و نهايتاً سقوط صدام و به روي كار آمدن دولت شيعي در عراق، به همراه افزايش توان علمي، فناوري، سياسي و نظامي ايران، موازنه قدرت را به سود ايران تغيير داد و رقيب ديرينه را در ممانعت از گسترش نفوذ ايران ناكام گذاشت[3].
دومين دليل حمايت عربستان از گروههاي تروريستي سياستهاي مزورانه غربيها و در رأس آنها آمريكاست. رژیم سعودی به عنوان یکی از مهمترین همپیمانان آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه، تلاش برای کم کردن نقش ایران و تبلیغ و ترویج وهابیت در جوامع اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است. البته ریشه این اقدام را باید در پروژههای آمریکایی برای کاهش نفوذ ایران ملاحظه کرد.
تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ، روابط ايران و عربستان دوستانه بود و نقش دو كشور در قالب دكترين دو ستوني نيكسون- كيسينجر، در يك جهت و در راستاي منافع آمريكا قرار داشت و حتي آمريكا از اين روابط پشتيباني مي كرد؛ اما با تغييرات بنيادين در ماهيت نظام سياسي ايران در بعد از انقلاب، موج تبليغات منفي غرب بر عليه ايران، بر نگراني هاي امنيتي عربستان و شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس از تهديد نظامي و ايدئولوژيك ايران پيوسته دامن ميزد، تا جائيكه عربستان براي مقابله با تهديد ايران شوراي همكاري خليج فارس و اتحاديه نظامي امنيتي به نام « نقشه امنيت گروهي عربستان » را بنيان نهاد[4].
با فروپاشي شوروي و سقوط انديشه ماركسيسم، غربي ها به شدت از جايگزين شدن اسلام و سرايت اسلام انقلابي از طريق مرزهاي ايران به غرب به هراس افتادند و پروژه گسترش وهابيت در جمهوري هاي تازه استقلال يافته به سردمداري عربستان را كليد زدند. این اقدام علاوه بر این که میتوانست بسیاری از جریانهای اسلامگرا را از توجه به انقلاب اسلامي بازدارد، موجب ایجاد شکاف و اختلاف میان مسلمانان ميشد. چرا كه آمريكا و رژیم صهیونیستی منافع خود را در ناهماهنگي و عدم همبستگي كشورهاي اسلامي به ويژه ايران و عربستان ميدانند.
از سوي ديگر مقامات سعودی نيز به خوبی میدانند برای بقای حاکمیت خود مجبور به اطاعت از قدرتهای خارجی هستند تا با حمایت آنها زمام امور کشور را همچنان در اختیار داشته باشند. آنها چارهاي جز تبعيت از سياست هاي آمريكا ندارند، چرا كه تنها در اين صورت است كه از گزند فشارهاي سياسي ايالات متحده كه در پوشش مطالبات حقوق بشري جلوه مي نمايد در امان مي مانند. به عبارت ديگر آل سعود در پيوند با آمريكا سعي در پوشش نقطه ضعف عدم مشروعيت مردمي حاكميت خود را دارند[5].
نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك نمونه موفق مردم سالاري ديني، خود يك دليل عميق براي كينهتوزي سران رياض با نظام حكومتي متصلب، سنتي، سلطنتي و ديكتاتوري مي باشد و علت مخالفت عربستان با قاطبه سياست هاي داخلي و خارجي ايران را ميتوان در همين امر جستجو كرد. وحشت آل سعود از الگوگيري كشورهاي حوزه خليج فارس از اين نوع نظام سياسي، آنان را به اتخاذ سياست هاي مخرب و حمايت از گروه هاي تروريستي واداشته است[6].
هراس بيامان سعودي ها از قدرت يافتن شيعيان در منطقه و گسترش گفتمان شيعي، منجر به ترويج سناريوي تلاش ايران براي شکلگيري هلال شيعي در منطقه شده است. اين ادعا در صدد اثبات اين نكته است كه شيعيان موجود در كل منطقه از سوي ايران كمكهاي مادي و معنوي فراواني دريافت ميكنند تا روزي اقليت شيعه به اكثريت تبديل شود. مقامات ايران، عربستان همواره از اين سياست شبه ايدئولوژيك جهت برانگيختن اهل سنت خاورميانه عليه ايران بهره گرفتهاند[7]. يکي از علل اصلي حمايت عربستان از تروريسم دولتي، هراس از شيعيان عربستاني است.
پانزده درصد جمعيت عربستان شيعه هستند و در نواحي استراتژيك و ميادين نفتي قوار، قطيف و احساء در شرق عربستان سكونت دارند كه همين امر به آنان موقعيت و جايگاه ويژه اي داده است[8]. حكام آل سعود به خوبي مي دانند كوچكترين تحولي در ميان شيعيان بحرين به سبب خويشاوندي با شيعيان شرق عربستان، آنان را هم متحول خواهد ساخت.
تلاشعربستان برای کشاندن بحرانهاي داخلی خود به خارج از مرزها يكي ديگر از علل حمايت رياض از تروريسم است. ساختار قبيل هاي و عشيرهاي نظام سياسي عربستان، همراه با آموزه هاي عميق سنتي و سيطره افكار و ايده هاي سلفي در قالب وهابيت، نظام حكومتي عربستان را به يكي از مرتجعترين نظام هاي سياسي جهان بدل نموده است. آلسعود برای مقابله با رادیکالهای وهابی و ممانعت از اقدام مفتي ها علیه دولت این کشور تلاش میکنند توجه این جریانها را به خارج از مرزهای خود جلب کنند تا از خطرات آنها برای دولت خود در امان باشند.
بنابراین عربستان سعودی با تقویت این گروهها در خارج از مرزهای خود، بحران را از داخل به خارج هدایت ميكند تا ضمن تخليه انرژي اين گروه ها در كشورهاي ديگر، خود را از دردسر احتمالی جریان سلفی در امان نگهدارد.حمایت عربستان از این شبکهها از دو جهت ديگر نيز قابل تحلیل است؛ از یک سو تبلیغ وهابیت و از سوی دیگر مقابله با پیشرفت روز افزون اسلامخواهی در جهان؛ با همین ترفند سعودیها علاوه بر حمایت از گروههای تروریستی، كشورهای غربی را از وارد شدن به جنگ علیهگروههای تحت حمایت خود نیز برحذرداشته اند. مدارس دینی وهابیها در کشورهای آسیایی به ویژه افغانستان و پاکستان نيز نقش مهمی در این زمینه ايفا مي كنند[9].
پژوهشگر // مرجان شريفزاده
[1] ـ چرا عربستان از گروههاي تروريستي جهان حمايت ميکند؟ خبرگزاري فارس، گروه خاورميانه، 4/11/1390، منبع: پايگاه خبري التوافق
[2] ـ مهدي قرباني و ناصر سنگدونيي، روابط ايران و عربستان پس از انقلاب اسلامي، وبلاگ جهان روابط، مجله تخصصي روابط بينالملل، 17/02/1392
[3] ـ همان
[4] ـ مهدي قرباني و ناصر سنگدونيي، روابط ايران و عربستان پس از انقلاب اسلامي، وبلاگ جهان روابط، مجله تخصصي روابط بينالملل، 17/02/1392
[5] ـ چرا عربستان از گروههاي تروريستي جهان حمايت ميکند؟ خبرگزاري فارس، گروه خاورميانه، 4/11/1390، منبع: پايگاه خبري التوافق
[6] ـ پنج دليل اصلي خصومت عربستان با ايران،خبرگزاري فارس، گروه فضاي مجازي، 16/11/1۳93
[7] ـ همان
[8] ـ سيدعلي حقشناس کمياب، ساختار سياسي ـ اجتماعي عربستان و اقليتهاي ديني، پايگاه اطلاعرساني پيام آفتاب، 2/4/1389