به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، یکی از بایستههای انتخاب الگو، شناخت آن است، زیرا الگوپذیری به معنای تبعیت و حرکت انسان در راستایی است که اسوه و الگو در آن قرار دارد و همگونسازی و هماهنگی اعمال و رفتار خود با او است.
چنین تبعیت و همراهی، خود تابع شناخت است. در غیر اینصورت، تفاوتی میان تقلید و الگوپذیری نخواهد بود.
ما مسلمانان به نص آیه قرآن، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) را بهترین و کاملترین اسوه میدانیم. در منظر اعتقادات شیعی، ائمه معصومین علیهم السلام نیز همان حکم را داشته و بهترین الگوی زندگی بشرند.
در این جا، بررسی شخصیت و برخی از ویژگیهای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دیدگاه قرآن را بخوانید. البته این نوشتار، قطرهای از دریای فضائل این بانوی نمونه اسلام است. به امید آن که با پیروی از حماسه فاطمی پشتیبانی از حریم ولایت و امامت در اسرار زندگی ما جلوهنمایی کند. انشاءالله تعالی.
حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) و بندگی خدا
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دیدگاه قرآن به عنوان نمونه عبودیت معرفی شده است و در پنجاه آیه به آن تصریح شده است. به نمونههایی از آن اشاره میشود:
۱- «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ» (۱) دو تا دریا به هم برخورد میکنند و میان آن دو فاصله است که تجاوز به حدود یکدیگر نمیکنند؛ بنابراین آن چه از تفاسیر نقلی برمی آید، این است که این آیه درباره دو دریای کمال حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) است.
۲- الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا (۲)
۳- فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ (۳)
۴- إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ (۴)
۵- لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۵)
۶- فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى (۶)
۷- وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَأَسِیرًا (۷)
۸- أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ (۸)
این فهرستی از آیات شریفه قرآن است که بعضى بالإنفراد و بعضى بالإشتراک مؤول و منزل در حق حضرت فاطمه اطهر (علیها السلام) است و مسلم است که مبانی اسلام و مدرک ایمان، کلام الله مجید است و با این کلمات حق تعالی با أخص بندگان خود رازهای پنهان و آشکار را بیان فرموده و خواسته که علوم اولین و آخرین را بدین سخنان بلیغ، به ایشان بفهماند.
پس ما را هدایت فرموده، به خانوادهای که این کتاب مبارک برایشان نازل شده معالم را در آن خانواده مقرر فرموده است و طریق معرفت خود را در معرفت آنان مقدر ساخته است.
حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) از «راسخین فی العلم» است و محکم و تشابه، ناسخ و منسوخ آن را آن طور که نازل شده میداند. همان طور که خانه کعبه را چهار رکن است، معانی و بطون و رموز و حقایق قرآن نیز بر چهار رکن مبتنی است.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیر مؤمنان امام علی علیه السلام و صدیقه طاهره و ائمه معصومین سلامالله علیهم اجمعین، ارکان اربعه قرآنند؛ از این روی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در درجه اعلای از عبودیت و کمال است که ثلث قرآن یا بیشتر مدح و ثنای حضرت فاطمه (علیها السلام) است.
حقیقت عبادت آن است که از جهت رغبت و رهبت نباشد؛ بلکه از جهت مستحق دانستن معبود به عبادت و حب او باشد. حضرت فاطمه (علیها السلام) جز رضای الهی چیزی نمیخواسته است؛ قرآن میفرماید «فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (۹)
همان طور که امیر مؤمنان امام علی (ع) فرموده اند که من، تو را به واسطه طمع بهشت یا خوف از نار عبادت نکرده ام، بلکه تو را مستحق از جهت پرستش یافتم. (۱۰)
عبادت از دیدگاه امام سجاد زین العابدین علیه السلام
امام سجاد، سیدالساجدین، زین العابدین علیه السلام میفرمایند: إن قوما عبدوا الله رهبة و تلک عباده العبید و آخرین عبدوه رغبة فتلک عباده التجار و قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباد الأحرار. (۱۱)
پس در صورتی که عبادت حضرت فاطمه (علیها السلام) و اولاد ایشان علیهم السلام به این قسم باشد و منظور این نظر باشد، چگونه شایسته است با این مقامات علیهم السلام که بالاتفاق مخالف و موافق، تصدیق دارند کسانی با ایشان مخالفت ورزیده اند و ایشان را بر خود مقدم نداشته اند و حقوق آنها را غصب کرده اند و خاطر حضرت فاطمه (علیها السلام) را آزرده اند، با این که کتابهایشان مینویسند، حضرت فاطمه (علیها السلام) از خدا فقط رضای خدا را خواسته و نظر به جنت و نعیم نداشته است؟!
صفوری روایتی دارد که به عینه نقل میکنیم: «لا أن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) منح لفاطمة قمیصا جدیدا لیلة عرسها و کان لها قمیص مرقوع فتذکرت قوله تعالى لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و عنما جاءها سائل دفعت له القمیص الجدید، لما قرب الزفاف نزل جبرئیل و قال النبی: إن الله یقرؤک السلام و أتمنى أن أسلم علی فاطمة (علیها السلام) وقد أرسل معى هدیة من ثیاب الجنة من السندس الأخضر، فلما بلغها السلام و أنباها عن القمیص الذی جاء به لقاها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بالعبادة التی جاء بها جبرئیل بأجنحة حتى لا یأخذ نور القیص بالأبصار فلما جلست فاطمة بین النساء الکافرات و مع کل واحدة شمعة رفع جبرئیل جناحه و رفع العباءة و إذا بالأنوار قد طبقت المشرق و المغرب فلما وقع النور على النساء الکافرات خرج الکفر من قلوبهن و أظهرن الشهادتین» (۱۲)
در کتاب خود آورده اند که ابن جوزی و دیگران، از جمله صاحب کتاب «مرج البحرین» گفته که بعضی از جهال اعتقاد پیدا کرده اند که عایشه از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برتر است، با آن که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) طاهره و مطهره بوده و حال آن که عایشه مکرر گفته که ای کاش من یک موی در سر حضرت فاطمه (علیها السلام) بودم. (۱۳)
عبادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چنان خالصانه و عارفانه بوده که فانى لله بوده است. عمل صالحی از او سر نمیزد، مگر آن که قرب آن عمل را در پیشگاه خدا می دید؛ یعنی عبادت این برزگوار از روی شناخت به اینکه خدا را شایسته عبادت میدید، عبادت میکرد.
مناجات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) چنان است که گویی خدا را میبیند. همان طور که خود حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه فرموده اند: «وجدتک اصلا للعبودیة فعبدتک»، چون تو را شایسته عبادت کردن و پرستیدن میبینم، عبادتت میکنم. به ما درس بزرگ بصیرت میدهد.
به حضرت فاطمه (علیها السلام) میگویند که حضرت على علیه السلام در نخلستانها بیهوش و مدهوش افتاده و دارد جان میدهد؛ حضرت فاطمه (علیها السلام) میفرمایند «مگر مشغول چه کاری بوده است؟» جواب میدهند داشت به نخلستانها آب می داد، بعد از آن به نماز ایستاد و حال ایشان منقلب شده است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها میفرمایند که این کار هر روز حضرت علی علیه السلام است. او با خدای خود چنان نجوای عاشقانهای دارد که ما قادر به درک آن نیستیم. حضرت فاطمه (علیها السلام) نیز خود اینگونه بود. وقتی دعا میکند اول دیگران و همسایهها را بر خود مقدم میدارد.
هنگام عبادت پاهایشان تاول میزند. چنان عاشقانه و عارفانه خدای خویش را میخوانند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نه میفرمایند «ابنتی فاطمه (علیها السلام) متى قامت فی محرابها ظهر نورها الى ملائکه السماء...» (۱۴)؛ وقتی دخترم در محراب عبادت قرار میگیرد، نوری از او به طرف آسمان نمایان میشود.
مقام دوستداران حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
چون آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا» (۱۵) نازل شد، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به غایت غمگین شدند که چگونه امت او بر آتش وارد میشوند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه نشستند و هر قدر اصحاب از ایشان جهت افسردگی را پرسیدند جواب نفرمودند، تا آن که حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) را خبر دادند.
حضرت فاطمه (علیها السلام) برخاست و خدمت پدر شرفیاب شد و جهت افسردگی را از پدر سؤال کرد. آن بزرگوار فرمودند که خداوند چنین خبر داده و آیه را تلاوت کردند. حضرت فاطمه (علیها السلام) به گریه افتادند.
آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه اطهر (علیها السلام) و حسنین علیهما السلام از خداوند تعالی، مسألت و خودشان را فدایی امت کردند.
در این حالت، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای محمد (ص)، خداوند تو را سلام میرساند و میفرماید: به حضرت فاطمه (علیها السلام) بگو که محزون نشود. من آن چه را که دوست میداری، به جای میآورم و این مصداق آیه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» است. (۱۶)
پس ای عزیز، ای دوست حضرت فاطمه (علیها السلام)، ای شیعه حضرت فاطمه (علیها السلام)، چقدر حضرت فاطمه (علیها السلام) در پیشگاه خدا مزیت و اختصاص دارد که جبرئیل میگوید: «یا محمد (ص)، به حضرت فاطمه (علیها السلام) بگو که محزون مباش. جان همه هستی، فدای حضرت فاطمه (علیها السلام)، ای که صداق و مهر خود را شفاعت امت قرار داده است».
در کتاب فصول المهمه، روایتی آمده که ناقل آن بلال است و گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه بیرون آمدند، در حالتی که مسرور بودند. عبدالرحمن بن عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، این چه سرور است که در روی شما میبینم؟ ایشان فرمودند: این از جهت بشارتی بوده که پروردگار در حق برادرم و ابن عمم و دخترم مرحمت فرموده است.
خداوند، چون حضرت على علیه السلام را به حضرت فاطمه (علیها السلام) و دخت گرامی خود را به حضرت على علیه السلام تزویج کردند، به رضوان خازن چنین امر فرمود که درخت را حرکت دهد. پس آن درخت رقعها نثار کرد. چند به عدد دوستان و اهل بیت علیهم السلام و ملائکه چندی در زیر درخت طوبی خلق فرمود، تا آن رقعها را بردارند و حفظ کنند.
چون روز قیامت بیاید آن ملائکه بیایند، وقتی که همگی اهل محشر در جوش و خروش هستند و آن رقعها را به دوستان حضرت فاطمه (علیها السلام) بدهند که در هر رقعهای، آزادی از آتش نوشته باشد.
علامه مجلسی در بحارالانوار در باب الجنة و نعیمها، روایت زیبایی را نقل میکند. از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) است که در روز قیامت، دوستداران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت علی مرتضی علیهاالسلام از چنان نعمتی برخوردار میشوند که مردم آرزو میکردند کاش بیشتر در دنیا بودند و مهرورزی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در دل میپروراندند و دیگران را به سمت و سوی محبت این خاندان میکشاندند.
در روایت است که بهشت به چند درخت و صدر العین نیست. بهشت انسان این است که با ائمه هدی همنشین شود. در بهشت دوستدار حضرت فاطمه (علیها السلام) با او همنشین میشود. (۱۷)
غذای بهشتی در خانه حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
این خانواده، نفس خود را فدایی میکردند. در دنیا نیز با کمال استحقاق خود، مایه نجات و آسایش هستند. چنان که خداوند از حال آنها خبر داده و فرموده است: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (۱۸)
روزی امیرالمؤمنین امام على علیه السلام در حجره حضرت فاطمه (علیها السلام) تشریف داشتند؛ در حالتی که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) حسنین، علیهما السلام را میخوابانیدند و ایشان از غایت گرسنگی به خواب نمیرفتند. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) عرض کردند: یا علی (علیه السلام) برو و قدری طعام طلب کن که این کودکان از گرسنگی به خواب نمیروند.
امیر المؤمنین امام علی (ع) نزد عبدالرحمن عوف رفت و از او دیناری قرض خواست. عبدالرحمن به خانه رفت و کیسه ای زر بیرون آورد و عرض کرد: این کیسه یکصد دینار است. بگیر یا على (علیه السلام) و هرگز عوض آن را مده.
حضرت فرمودند: از تو قبول نکنم که از پیغمبر شنیده ام (ألید العلیا خیر من ید السفلی)، اما یک دینار به من قرض بده و این حدیث بشنو که مهتر عالم فرمود: الصدقه عشرة و القرض شمانیة عشر ضعفا: یعنی هر یک صدقه را به یکی ده تا عوض دهند و یک قرض را به هیجده تا عوض میدهند. عبدالرحمن یک دینار به حضرت امیر علیه السلام قرض داد.
آن حضرت چون روانه شد، در راه، مقداد بنالاسود را دید که بر کنار راه نشسته است. حضرت فرمودند: ای مقداد. در این وقت چرا نشسته ای؟ عرض کرد: از جهت ضرورتی. حضرت فرمودند: آن ضرورت چیست؟ عرض کرد که چهار روز است هیچ طعامی نیافته ام. حضرت فرمودند: این دینار را بگیر. تو از ما سزاوارتری که چهار روز است طعام نیافتهای و ما سه روز است.
مقداد، دینار را گرفت. وقت نماز شام، حضرت روانه مسجد شدند و به همراهی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فریضه را ادا کردند. چون از نماز فارغ شدند، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: یا على (علیه السلام) امشب به خانه شما میآیم و مهمان خواهم شد.
حضرت امیر علیه السلام عرض کردند: حبا و کرامة! و از پیش روانه شدند و بشارت به حضرت فاطمه (علیها السلام) دادند. بعد از آن پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تشریف آوردند و به حجره حضرت فاطمه (علیها السلام) رفتند.
حضرت فاطمه (علیها السلام) به حجره دیگر رفتند و روی مبارک به خاک نهادند و گفتند: خداوندا! به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما طعامی فرست. هنوز حضرت فاطمه (علیها السلام) در سجده بودند که بوی طعام به مشام ایشان رسید. حضرت، سر برداشتند و کاسه برزگی پر از طعام دیدند که بوی آن خوشتر از مشک بود. آن را برداشتند و در خدمت پدر بزرگوار نهادند.
فرمود: إنی لک هذا الطعام: عرض کردند: «من عندالله یرزق من یشاد بغیر حساب» پس حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و حسنین علیهما السلام از آن تناول کردند. (۱۹)
بزرگواری حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
در روایت است خداوند، قبل از آن دیناری که حضرت امیر علیه السلام به مقداد دادند، بیست جزء در دنیا و هیجده جزء در آخرت مرحمت فرمود که هیچ چشم و گوشی مثل آن را ندیده و نشنیده و آن دو جزء دنیا به این طریق در روایت است که روزی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در مسجد بودند.
إعرابی آمد و حضرت امیر علیه السلام را خواست و کیسه زری به او داد و اعرابی ناپدید شد. حضرت امیر علیه السلام آن زر را خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر ساخت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: یا علی می دانی این اعرابی که بود؟ عرض کردند: خدا و رسول داناترند. فرمودند: آن اعرابی جبرئیل بود. در این وقت گنجی از گنجهای زمین را برداشته و در عوض آن یک دیناری که به مقداد دادی، یک کیسه آن را به تو رحمت کرده و این یک جزء است و جزء دیگر آن مانده بود.
چون زمان رحلت و احتضار بانوی عفت و عصمت شد، خود امیرالمؤمنین امام علی (ع) نزد حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) جعبه کوچکی یافت. ایشان شرح آن را پرسیدند. حضرت فاطمه (علیها السلام) عرض کردند: در آن، حریر سبز و ورقه سفیدی است که در آن چند سطر نوشته شده و نور از آن الامع است.
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند: در آن چه نوشته شده یا بنت خدیجه کبری؟ عرض کردند: یا سفینة النجاة! چون پدرم من را به تزویج شما در آوردند، خبر دادند که عقد من زیر درخت طوبی واقع شده است و آن درخت را نثار خود کردند. من دو جامه کهنه و نو داشتم و بر سجاده عبادت خود نشسته بودم.
سائلی فریاد کرد: یا اهل بیت النبوة علیهم السلام و معدن الخیر، امشب اگر جامه کهنهای دارید، مرا بدهید که من فقیرم. پس من آن جامه نو را به او دادم. چون صبح شد، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با روی نورانی از در حجره من درآمدند و فرمودند: تو جامهای نو داشتی، چرا نپوشیدی؟
عرض کردم: شما نفرمودید هر آن چه صدقه میدهید، باقی میماند؟ من آن را صدقه دادم. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جواب فرمودند: اگر جامه کهنه را میدادی و نو را میپوشیدی، از برای شوهرت بهتر بود. هم فقیر را مراعات کرده بودی و هم از گرمای تابستان از جهت روزه خود را حفظ میکردی.
من عرض کردم: در این عمل اقتدا به شما کردم، وقتی که مادرم خدیجه شرفیاب خدمت شما شد، هر چه در خانه داشت، شما بذل کردید. سائلی از شما درخواست کرد و شما پیراهن خود را به سائل مرحمت فرمودید و خود را به حریری پیچیدید و از این گونه امور بسیار به جا آوردید تا این که بهشت از آن شما شد و شما را شبیهی نیست و این آیه شریفه در حق شما نازل شد: «وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَ لَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (۲۰)
پس پیغمبر (ص) گریستند، من را به سینه خود چسباندند و آن گاه فرمودند: جبرئیل آمده و به تو سلام میرساند و عرض میکند: به حضرت فاطمه (علیها السلام) بگو هر چه میخواهد، از ما بخواهد و او را بشارت بده که من او را دوست میدارم.
پس من عرض کردم: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) (شغلتنی عن مسئلته لذة خدمته لا حاجه لى غیر النظر الى وجهه الکریم فی دار السلام)، لذت عبادت در خدمت احدیت، من را از این که عرض حاجتی کنم و مطلبی بخواهم، بازداشته است. همانا استدعای من، زیارت و لقاء پروردگار در دارالسلام است.
پس پدرم فرمودند: دست خود را بلند کن. چون دست خود را بلند کردم، آن حضرت نیز دستهای خود را بلند کردند و با دعا در حق امت، برای آنان طلب مغفرت کردند. به این طریق که اللهم اغفر لامتی و من آمین گفتم. آن گاه جبرئیل آمد و گفت که خداوند فرمود: گناهان امت تو را آمرزیدم؛ از آنان که محبت حضرت فاطمه (علیها السلام) پدر حضرت فاطمه (علیها السلام) و شوهر حضرت فاطمه (علیها السلام) و اولاد حضرت فاطمه (علیهم السلام) داشته باشند.
پس من استدعای نوشتهای کردم. جبرئیل امین، این حریر سبز را آورد که در آن رقعهای سفیدی بود و به ید قدرت در آن نوشته شده بود: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (۲۱) جبرئیل و میکائیل شاهد شدند و پدرم به من فرمودند که آن را حفظ و ضبط کنم و زمان رحلت، وصیت کنم که آن را در قبرم گذارند.
علو همت و بلندی نظر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
شیعیان، علو همت و فتوت و بلندی نظر حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) را در بذل حریری که داشت، ملاحظه فرمایند. اقتداء به پدر بزرگوار کردند و به مفاد آیه شریفه «.. فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (۲۲)
همان رضای خدا و لقاء مولای خود را از دنیا مسألت کردند و از عقبی چیزی جز نظر کردن به وجه کریم مسألت نکردند. مسلم است که این مرتبه، بالاترین مقامات و مراتب است که بزرگان از پیغمبران اولواالعزم علیهم السلام شاید فردای قیامت به این منزلت، فائز و نائل شوند.
این است معنی «ز خدمت به نعمت نپرداختم» و وقتی که چیزی غیر از این طلب کنند، آن مغفرت و طلب آسایش برای امت است. این است شأن رحمت واسعه الهی و این مقام طلب لقاء خدا، مقامی است که نسبت آن مثل طلب دنیا است نسبت به طلب آخرت.
چنانچه حضرت سید السجادین علیه السلام که وارث آن طیبه طاهره هستند، از این جهت میفرمایند: (لقاءک قرة عینی و وصلک منی نفس و الیک شوقی و فی محبتک ولهی و الى هواک صبابتی و رضاک ابتغائی و رؤیتک حاجتی و جوارک طلبتی و قربک غایة مسئلتی و فی مناجات روحی و راحتی و عندک دواء علتی و شفاء علتی و برد لوعتی و کشف کربتی فلا تقطعنی عنک ولا تباعدنی منک یا نعمتی و جنتی و با دنیای و آخرتی) (۲۳)
یعنی ای خدای من، ملاقات تو روشنی چشم من است و به هیچ چیز خوشدل و روشن چشم نمیشوم، مگر به دیدن تو و رسیدن به تو آرزوی من است و شوق من به سوی توست و سرگشتگی من به دوستی با توست و به سوی توست عشق من و رضای تو طلب من است و دیدن تو حاجت قلب من است و همسایگی تو خواهش من است و قرب تو منتهای آمال من است و گفتگوی با تو انبساط خاطر و راحت من است و دواء درد و سردی سوزش قلب من و برداشتن غصه و حزن من پیش توست. از خود جدا مکن مرا ای بهشت من و نعمت من و ای دنیا و آخرت من.
حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) سرچشمه امامت
خداوند، امامت و ولایت را به اولاد حضرت فاطمه (علیها السلام) بعد از شوهرش منحصر ساخته و حقیقت ایمان، ولایت اهل بیت حضرت فاطمه (علیها السلام) است.
در کتاب کامل الزیارات روایت است که راوی حدیث محمد بن جعفر رزاز است از ابن ابی الخطاب از محمد بن عمر و بن سعید از آقا حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) معنای حدیث آن است که روزی امین وحی پروردگار بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد. بعد از ابلاغ سلام، از خداوند جل و اعلاء عرض کرد که خدا تو را بشارت میدهد به این که مولودی از دخترت حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) متولد میشود و او را بعد از تو میکشند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من را به مولودی که امت من او را میکشند، حاجتی نیست. پس جبرئیل، عروج و بعد از ساعتی، هبوط و ابلاغ سلام و عرض کرد که خداوند تو را به این بشارت می دهد در ذریه آن که او را میکشند، امامت و خلافت همه را قرار داده است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که راضی شدم و آنچه جبرئیل در مرتبه اول عرض کرده بود، به سوی حضرت فاطمه (علیها السلام) پیغام فرستادند. حضرت فاطمه (علیها السلام) عرض کردند که من را به چنین پسری که او را میکشند، حاجت نیست. پیغمبر (ص) به حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمودند که خداوند در ذریه او امامت و خلافت و هدایت حق را مقرر کرده است. سپس حضرت فاطمه (علیها السلام) راضی شد. (۲۴)
این حدیث خود به نهایت جلالت و شأن حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) دلالت دارد که خداوند، خلافت خود را از بطن حضرت فاطمه (علیها السلام) منحصر ساخته، او را سلاله نبوت و دعاء خلافت قرار داده و این معنی از واضحات است که تا محل استعداد و قابلیت فیض کلی نباشد، متعلق فیض واقع نمیشود.
همچنین اگر محلی، ممائل و معادل آن بود، در همه زنان عالم هر آینه منحصر به این یک مورد نمیشد. معلوم است اگر پدر بزرگوارشان در انبیاء ممائل دارند، یا این که شوی عالی مقدارشان ممائل دارند، در اوصیا آن علیا مخدره نیز مثل دارند. در قابلیت، فوز عظیم این است که تأویل آیه شریفه «.. حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ...» (۲۵) در حق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
حدیثی از سعد از احمد ابن عیسی از وشا از احمد بن عائز از سالم بن مکرم از ابی عبدالله علیه السلام، ذیل همین آیه شریفه هم در کتاب شریف کامل الزیارات و هم کافی و هم از امالی شیخ صدوق آمده است. متن روایت با این سلسله روایت قال: لما حملت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بالحسین علیه السلام جاء جبرئیل الى رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال أن حضرت فاطمه (علیهاالسلام) ستلد ولدا تقتله أمتک من بعدک فکرهت حضرت فاطمه (علیها السلام) حمله و حین وضعه کرهت وضعه ثم قال ابوعبدالله علیه السلام هل رأیتم فی الدنیا، اما تلد غلاما فتکرهه و لکنها کرهته لإنها علمت أنه سیقتل قال، و فیه معنى الآیه و حمله و فصاله ثلاثون شهرا. (۲۶)
حضرت فاطمه (علیها السلام) نه تنها در دفاع از ولایت و حمایت از امامت، فداکاریها کرده و به شهادت رسیده است، بلکه سرسلسله جنبان هستی از دامان اوست. او ام ابیها و شهیده راه امامت و حریم مقدس ولایت است، چنانچه قرآن شریف فرموده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ و َالْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا و َأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا.» (۲۷)
مقامات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
هر مدحی که در قرآن وجود دارد، در وجود پنج تن و اوصیای گرامی آنها بوده است. همچنان که هر ذمی که ذکر شده، در حق کسانی است که مخالفت ایشان کردند و ولایت ایشان را قبول نکردند. چرا که اطاعات خدا که سعادت ابدیه است قبول ولایت و محبت ایشان است و عصیان خدا که شقاوت است، غضب ایشان است.
یکی از قصص قرآن، حکایت مائده بنی اسرائیل است که اتم و اکمل آن را خداوند به دعای حضرت فاطمه (علیها السلام) فرستاد. در روایت است که روزی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سرور بنی آدم به حجره حضرت فاطمه (علیها السلام) تشریف آوردند، در حالتی که سه روز بود طعام میل نفرموده بودند. چون سرور انبیاء بعد از تشریف آوردن، اموال صدیقه طاهره را مشاهده فرمودند، دیدند که رنگ مبارک ایشان زرد شده است و از دلیل آن سؤال فرمودند.
حضرت فاطمه (علیها السلام) عرض کردند که سه روز است که طعام نخورده اند و حسنین علیهما السلام از گرسنگی بی تاب و رنجور شده اند و خوابیده اند. چون رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن شنید، ایشان را از خواب بیدار کرد و یکی را بر پای راست و دیگری را بر پای چپ نشاندند و حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) را پیش روی خود نشاندند.
دستهای مبارک را به گردن حسنین علیهما السلام حمایل فرمودند و حضرت امیر مؤمنان امام علی علیه السلام نیز آمدند و از قفا دست در گردن پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گذاشتند. چون آن برگزیدگان حضرت داور، بر گرد آن سرور انجمن شدند، آن حضرت به جانب آسمان، نظر و عرض کرد: الهی و سیدی و مولایی، اینها اهل بیت من هستند، رجس و آلودگی را از ایشان دور کن.
حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برخاستند و به خانه دیگر رفتند و دو رکعت نماز به جای آوردند و دستهای خود را به سوی آسمان، بلند و دعا کردند که الهی و سیدی، اینک حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیغمبر تو، علی (ع) پسر عم او و حسن و حسین (علیهم السلام) دو سبط پیغمبر تو گرسنه هستند. بر ما مائده ای فرو فرست. چنانچه برای بنی اسرائیل فرستادی و ایشان خوردند و به آن کافر شدند، بر ما فرو فرست که ما بر او ایمان آورده ایم.
هنوز دعای آن علیا مخدره تمام نشده بود، کاسهای بزرگ در پیش روی حضرت فاطمه (علیها السلام) حاضر شد که بوی او خوشتر از هر طعامی بود. حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) آن کاسه را برداشتند و خدمت پدر بزرگوار آوردند. حضرت امیر مؤمنان امام علی علیهاالسلام پرسیدند که این از کجاست؟ حضرت رسول (ص) فرمودند: یا اباالحسن بخور و مپرس. خدای من، مرا فرزندی کرامت فرموده است مثل بنت عمران که هر وقت زکریا (ع) به پیش او میرفت، در محراب او رزقی از ناحیه حق تعالی مییافت و میپرسید «یا مریم أنی لک» این طعام از کجاست؟ مریم (س) جواب می داد «قالت من عندالله» (۲۸) هر که را خدا خواهد، روزی میدهد. آنهم بیحساب.
پس همگی آن پنج تن، از آن مائده تناول کردند و از این قبیل کرامات از مقامات بی بی طاهره (س) بسیار وجود دارد؛ در روح البیان و در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مفاد حدیث نبوی که «لا نبی بعدی» پیغمبر نبود، اما بر زنان نخستین و آخرین، سیادت و برتری دارند و عقیله رسالت و حلیله ولایت و سیده حرائر فرزندان آدم هستند. آن حقیقت عصمت، مظهر اسم ستار الهی است، چرا که خود فرمودند: بهترین زنان، زنی است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند.
این بیان جامعی از برای همه زنان عالم است که چنانچه همه به این سخن عمل میکردند، رستگاری و سعادت را مییافتند. حضرت فاطمه (علیها السلام) صندوقچه علوم و خزینة الاسرار هستند. (۲۹)
این قلم شکسته، چگونه میتواند اوصاف کسانی را کند که اسماء ایشان کلماتی است که تلقى قبول توبة آدم - علی نبینا و آله السلام - به آن کلمات شده است. چنانچه خداوند رحمان میفرماید: «فتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» که اگر اسماء و معرفت این پنج تن نبود، هرگز توبه آدم، مقرون به قبول نمیشد.
حضرت آدم علیه السلام، ایشان را در بهشت هنگامی که این انوار طیبه را دید، از جبرئیل از شخصیت و عظمت آنان پرسید. چنانچه شجره منهیه را تأویل به مقام حضرت فاطمه (علیها السلام) مقام پدر و شوهر و اولاد ایشان کرده اند و ظاهرة شجرة منهیه را گندم تفسیر کرده اند و ترک أولی را از ایشان، غبطه به مقام ایشان و تمنا کردن جای ایشان در بهشت و مقام قرب ایشان را دانسته اند.
اگر توسل به انوار خمسه نمی شد، هرگز توبه حضرت آدم (ع) پذیرفته نمیشد. هنگامی که حضرت آدم (ع) و حوا از شجره منهیه خوردند، شرمنده و مضطرب شدند و شروع به گریستن کردند. جبرئیل از طرف حق تعالی نازل شد و اسمائی را به آدم تعلیم داد.
حضرت آدم (ع) عرض کرد: الهی ذلت و گناه این بنده را به حرمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) و حضرت حسن (علیه السلام) و حضرت حسین (علیه السلام) ببخش و چندان گریست که بیهوش شد. «فتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
همین که حضرت آدم (ع)، این کلمات را شفیع قرار داد، خطاب به جبرئیل شد که آدم (ع) را بشارت ده که توبه تو را قبول کردیم و جبرئیل بشارت را به آدم (ع) داد که حق تعالی به برکت این اسماء، گناه تو را عفو فرمود.
خمسه طیبه و از جمله خود صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با آن مقامی که داشتند، وقتی عظمت خدا را میدانستند، خوف آنها نسبت به حق تعالی از بقیه بندگان بیشتر بوده است. حضرت فاطمه طاهره (علیها السلام) با آن ضعف و ناتوانی و گرسنگی و خدمت خانه و سه روز روزه گرفتن، باز در مقام خوف و خضوع، آن گریهها و نمازها میکند که حسن بصری گفت: «ما کان فی هذه الأمة أعبد من فاطمة کانت تقوم حتی تورم قدمیها» (۳۰)
همچنین پدر بزرگوار ایشان؛ حدیث است که عایشه گفت: هر وقت صدای اذان بلند میشد، چنان حالی به واسطه خوف و خشیت از جهت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حاصل میشود که سینه مبارک ایشان به زمین میافتاد و مثل دیگ جوشان صدا میداد. با اینکه مخاطب به لولاک لما خلقت الأفلاک بود، این خمسه طیبه همان مراد «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» است (۳۱) و نمونه أتم و اکمل آن، صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. (۳۲)
خلاصه مطلب
۱ ۔ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از منظر قرآن، نمونه زنان و مردان عالم و مایه فخر و مباهات کائنات است.
۲- حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، در جای جای قرآن، به عنوان اسوه بندگی و محور عباد مهرها و دایره زهاد شناخته شده است.
٣- حضرت فاطمه اطهر (علیها السلام) برتر از برترین زنان عالم است. اگر مریم (س) در محراب عبادت، غذای بهشتی برای او از ناحیه رب جلیل حاضر میشد و زکریای پیامبر (علیه السلام) هر وقت در محراب عبات قرار میگرفت، این مائده آسمانی را میدید «لَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ..» (۳۳)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هنگامی که سه شبانه روز خود و خانواده ایشان، گرسنه بودند و روز بعد آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم) در خانه آنها حاضر شد و با فرزندانشان مهربانی کرد، وقت پذیرایی فرا رسید.
حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) به حجره خویش رفتند و سر به سجده گذاشتند و دعا کردند: خدایا این رسول تو است که در خانه ما مهمان است. وقتی سر از سجده برداشت، غذای بهشتی در مقابل ایشان حاضر شد و آن را برای پدر بزرگوار و اهل خانه آوردند.
امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) میفرمایند این غذا از کجا آمده است؟ آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: علی جان، إن بنتی، فاطمه (علیها السلام) و هی سیدة نساءالعالمین من الأولین و الآخرین» (۳۴)
۴ ۔ خداوند متعال در قرآن میفرماید: در بخشش و انفاق، آنچنان هستند که خود را فدایی امت رسولالله میکردند. «.. وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ...» (۳۵)
۵. آیا بزرگواری از این بالاتر وجود دارد که مهریه خویش را مغفرت امت میخواهد. «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا» (۳۶)
۶. حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها در قرآن، سرچشمه امامت معرفی شدهاند. «.. حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا...» (۳۷) حضرت بتول عذرا (س) از حمل فرزندی که امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را میکشند، محزون و ناراحت بودند، اما هنگامی که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) به واسطه امین وحی الهی بشارت دادند که از همین طفل، امامت و خلافت پا برجاست، ناراحتی انسیه حوریه علیهاالسلام برطرف شد. (۳۸) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سلاله نبوت و دعاء خلافت است.
پینوشتها:
۱- سوره رحمن، آیه ۱۹.
۲- سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
۳- سوره روم، آیه ۲۸.
۴- سوره دخان، آیه ۳.
۵- سوره قدر، آیه ۳.
۶- سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
۷- سوره انسان، آیه ۸.
۸- سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
۹- سوره کهف، آیه ۱۱۰.
۱۰- بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۱۸۶.
۱۱- همان، ص ۴۱.
۱۲- نزهه العباس و منتخب النفاس، ص ۷۰۶.
۱۳- همان ص ۸۰۱؛ خصائص حضرت فاطمه (علیها السلام) هجوری ۷۰۵.
۱۴- وسائل الشیعه ج ۷، ص ۱۱۳.
۱۵- سوره مریم، آیه ۷۱.
۱۶- سوره ضحی، آیه ۵.
۱۷- بحار الانوار ج ۷۲ ص ۱۰۶.
۱۸ سوره حشر، آیه ۹.
۱۹- بحار الانوار ج ۱۴ ص ۱۹۷.
۲۰- سوره اسراء، آیه ۲۹.
۲۱ - سوره انعام، آیه ۵۴.
۲۲ - سوره کهف، آیه ۱۱۰.
۲۳ - بحار الانوار ج ۹۴ ص ۱۴۸.
۲۴- کامل الزیارات ص ۵۵ باب ۱۶.
۲۵- سوره احقاف، آیه ۱۵.
۲۶- کامل الزیارات ص ۵۵ باب ۱۶؛ اصول کافی ج ۴ ص ۸.
۲۷ - سوره احزاب، آیه ۷۲.
۲۸- روح البیان، ج ۲، ص ۴۱، مناقب ابن شهر آشوب ج ۳، ص ۳۸۹.
۲۹- همان.
۳۰- بحارالأنوار، ج ۴۳ ص ۷۵.
۳۱- سوره رحمن، آیه ۴۶.
۳۲- کافی، ج ۲ ص ۷۱.
۳۳- سوره آل عمران، آیه ۳۷.
۳۴- بحارالأنوار، ج ۴۳ ص ۱۷۲.
۳۵- سوره حشر، آیه ۹.
۳۶- سوره مریم، آیه ۷۱.
۳۷- سوره احقاف، آیه ۱۵.
۳۸- القطره، ص ۴۲۳؛ کامل الزیارات ص ۵۵.
منابع:
١. قرآن کریم
۲. نهج البلاغه
۳. بحارالأنوار
۴. الکافی، ثقة الاسلام کلینی
۵. مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب
۶. نزهة المجالس و منتخب النفائس، عبدالرحمن صفوری شافعی
۷. روح و ریحان (خصائص حضرت فاطمه علیها السلام)، محمد باقر کجوری
۸. القطره، سید احمد مستنبط
۹. امالی، شیخ صدوق
۱۰. کامل الزیارات، ابن قولویه قمی
۱۱. فصول المهمد، ابن صباغ
۱۲. حلیة الأولیاء، احمد بن عبدالله اصفهانی
۱۳. روح البیان، شیخ اسماعیل حقی
۱۴. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی