پخش زنده
امروز: -
امروز قریب به 24 ماه از آغاز تهاجم وحشیانه عربستان به یمن، این فقیرترین کشور عربی می گذرد. در این مدت شمار کشته شدگان غیر نظامی یمنی از هشت هزار نفر فراتر رفته است. بیش از 16 هزار نفر مجروح و دو میلیون و 509 هزار و 68 شهروند یمنی آواره شده اند.
روز ششم فروردین که بیاید، جنگی که قرار بود حداکثر دو هفته به طول بی انجامد، پا به سومین سال شروع خود می گذارد؛ جنگی که بنا بود ظرف چند روز به طور برق آسا، همه اهداف سیاسی و نظامی جنگ افروزان را محقق کند و از همین رو عملیات «عاصفة الحزم» (توفان قاطع) نام گرفت؛ صحبت از جنگ یمن است.
تهاجم همه جانبه عربستان سعودی ـ یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان ـ در رأس ائتلافی متشکل از ده کشور، به یمن، این فقیرترین کشور عربی و یکی از فقیرترین کشورهای جهان، به طور ناباورانه همچنان ادامه دارد؛ بدون دستیابی به حتی یکی از اهداف از پیش تعیین شده، و البته با خسارت های جدی نظامی و حیثیتی به طرفی که از حیث عِده و عُده با یمن قابل قیاس نیست. از آن خجالت آورتر اینکه قدرتمندترین کشورهای غربی یعنی انگلیس و آمریکا که در ابتدا نیروهای ائتلاف را در خصوص بهبود عملیات بمباران هوایی راهنمایی میکردند، و بر کشتار غیرنظامیان و کودکان در یمن با سلاح های ممنوعه ای که خود به عربستان فروخته بودند چشم می بستند، در پشتیبانی از متجاوزان، کار را به جایی رساندند که داد مقامات مسئول آمریکایی وانگلیسی را هم درآورد. پس از فاجعه صنعا که طی آن با حمله جنگنده های عربستان به یک مراسم ختم، بیش از 900 نفر به خاک و خون کشیده شدند، شاهد موضع گیری های ضد سعودی از سوی برخی مسئولین غربی بودیم؛ «کریس مورفی»، سناتور آمریکایی با انتشار مطلبی در حساب توئیتری خود به شدت نسبت به کمک های کشورش به عربستان سعودی در جریان حمله به یمن انتقاد کرد. پس از همین فاجعه، در انگلیس علاوه بر تجمعات اعتراضی مردم و فعالان مدنی در برابر وزارت خارجه انگلیس، «انگوس روبرتسون» نماینده پارلمانی حزب ملی اسکاتلند در نشست مجلس عوام که «ترزا می» نیز در آن حضور داشت گفت: بدون شک عربستان سعودی در حملات هوایی اش به یمن از هواپیماهای ساخت انگلیس و توسط خلبانانی که در انگلیس آموزش دیده اند و موشک هایی که در انگلیس ساخته شده اند، استفاده می کند.
امروز قریب به 24 ماه از آغاز تهاجم وحشیانه عربستان به یمن، این فقیرترین کشور عربی می گذرد. در این مدت شمار کشته شدگان غیر نظامی یمنی از هشت هزار نفر فراتر رفته است. بیش از 16 هزار نفر مجروح و دو میلیون و 509 هزار و 68 شهروند یمنی آواره شده اند. زیرساخت ها، مراکز تولیدی، منازل مسکونی، مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی، درمانگاه ها، ایستگاه های برق رسانی و تولید برق، مخازن آب، شبکه های ارتباطی، تأسیسات رسانه ای، ورزشگاه ها وساختمان های ورزشی، بازارها و مجتمع های تجاری وساختمان های دولتی بسیاری نابود و با خاک یکسان شده اند و همه این جنایات با سکوت تأییدآمیز سازمان ملل و کشورهای مدعی حقوق بشر همراه بوده است.
گرچه دخالت نظامی آل سعود در یمن تازگی ندارد و این رژیم تاکنون چندین جنگ را به مردم یمن تحمیل کرده (سال های 1934، 1948، 1962، 1969، 1978، 1994 و2010) و غالباً در این یورش ها از حمایت انگلیس، آمریکا، رژیم صهیونیستی یا کشورهای دیگر برخوردار بوده است، اما تهاجم اخیر در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی ابعاد ویژهای دارد که در این نوشتار به واکاوی آن خواهیم پرداخت.
ساعت 24 روز پنجشنبه ششم فروردین 1394 محمد بن سلمان فرزند پادشاه و وزیر دفاع جوان و بیتجربه عربستان فرمان حمله نظامی به یمن را صادرکرد و بامداد پنجشنبه عادل الجبیر سفیر وقت عربستان در آمریکا، در یک نشست خبری از آغاز حملات هوایی سعودیها به یمن و عملیات «عاصفة الحزم» (توفان قاطع) خبر داد. او هدف از این حملات به همسایه جنوبی را بازگرداندن قدرت به دولت برکنار شده «عبد ربه منصور هادی» و مقابله با شورشیان حوثی عنوان کرد؛ الجبیر تصریح کرد که ریاض این حملات را با هماهنگی آمریکا و در قالب ائتلافی متشکل از ده کشور برای مبارزه با حوثی ها که شهر جنوبی عدن، پناهگاه رئیس جمهور فراری این کشور را محاصره کرده اند، انجام داده است. او منصور هادی را رئیس جمهور مشروع و قانونی یمن خواند که شبه نظامیان حوثی علیه وی توطئه کردهاند؛ و با اعلام اینکه این حملات به درخواست مستقیم هادی و با رایزنی و تماس گسترده با همپیمانان کشورهای عربی در جهان، به ویژه آمریکا انجام گرفته است، تأکید داشت: عربستان هر کاری انجام خواهد داد تا از سقوط دولت مشروع یمن جلوگیری کند. نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب نیز حمایت کامل خود را از حمله نظامی به مواضع جنبش انصارالله یمن اعلام کرد. او به صراحت گفت اتحادیه عرب حمایت کامل خود را از دولتهای خلیج (فارس) در جنگ آینده مقابل حوثیهایی که علیه رئیسجمهور قانونی یمن کودتا کرده اند، اعلام میدارد. در تجاوز نظامی به یمن 10 کشور مشارکت داشتند که مشتمل بر اعضاء شورای همکاری خلیج فارس (به جز عمان)، به همراه ترکیه، اردن، مصر، الجزایر و سودان بود.
گرچه دو سال پیش مجلس پاکستان درخواست عربستان سعودی را برای مشارکت در تجاوز نظامی علیه یمن رد کرد، اما اخیراً اخباری درباره اعزام تیپ رزمی پاکستان به مناطق جنوبی عربستان منتشر شده است. منابع خبری این تصمیم را نتیجه سفر سه روزۀ قمر جاوید باجوه، فرمانده ستاد ارتش پاکستان به عربستان سعودی (دسامبر2016) و توافق در مورد افزایش همکاریهای نظامی می دانند.
یمن کشوری عربی در جنوب غربی آسیا، در جنوب شبه جزیره عربستان و واقع در خاورمیانه است. پایتخت یمن شهر صنعا است، 536869 کیلومتر مربع وسعت و حدود 23013376 جمعیت دارد؛ سرحدّات یمن از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به تنگه بابالمندب، از مغرب به دریای سرخ و از سمت شرق به سلطان نشین عمان و خلیج فارس محدود میشود. یمن دارای دو ساحل مهم است؛ ساحل غربی در کرانه دریای سرخ و ساحل جنوبی در کرانة دریای عرب، همچنین دارای چند جزیره است که مهمترین آنها جزیره سقطره در دریای عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ است.
به لحاظ تقسیمات کشوری، یمن به 20 استان و یک محدوده پایتختی تقسیم شدهاست: استان عدن و استانهای عمران، اَبیَن، ضالع، بیضاء، حُدَیده، جوف، مَهره، مَحویت، صنعا، ذُمار، حَضَرموت، حجه، اِب، لحج، مَأرِب، رَیمه، صَعده، شبوه و تَعِز.
زبان اکثریت مردم یمن عربی و دین اکثریت اسلام است؛ به لحاظ مذهبی حدود 45 درصد جمعیت یمن را شیعیان پیرو مکتب زیدیه تشکیل مىدهند در حالیکه اهل سنّت که اغلب شافعی مذهبند 53 درصد و درصد اندکی هم شیعیان اسماعیلیه هستند.
یمن تا قبل از سال 1990 میلادی به صورت دو کشور مجاور به نامهای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) بود. در سال 1990 طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن بوجود آمد. اما در سال 1994 جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند.
کشور یمن با سرانه درآمد ناخالص ملی1070 دلار (بانک جهانی 2012)، فقیرترین کشور عربی و یکی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب می شود (جایگاه صد و چهلم در میان صدو هفتاد و سه کشور).
مختصات فرهنگی، جغرافیایی، امنیتی و اقتصادی یمن آنچنان پیچیده و چند بعدی است که کنار هم قرار دادن ابعاد مختلف آنها فهم اهمیت یمن در معادلات منطقه ای و فرا منطقه ای را میسر می سازد. یمن موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و بسیار چشمگیری دارد که آن را از نظر استراتژیک پراهمیت ساخته است. با نگاهی به نقشه می توان به سادگی به نسبت آبراه بابالمندب، خلیج فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند و همچنین شبه جزیره عربستان، غرب آسیا، شمال آفریقا و شاخ آفریقا پی برد. یمن که حتی پس از موافقتنامه 1990، اجتماعی از چند قبیله بوده، حاصل خیزترین خطه شبهجزیره عربستان به شمار میآید و با ساحلی به طول دو هزار و 400 کیلومتر، دروازه طبیعی جنوب و جنوب غربی شبهجزیره و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. همچنین توجه به تسلط یمن بر خلیج عدن و آبراه بابالمندب که نقطه اتصال اقیانوس هند با دریای سرخ است، بیانگر اهمیت فوق العاده این کشور در جغرافیای سیاسی و اقتصادی منطقه است. در مثلث طلایی میان سه تنگه راهبردی هرمز، مالاگا و بابالمندب، بالغ بر دو سوم حمل و نقل دریایی جهان و به تعبیری اقتصاد جهان جریان دارد. به خصوص اینکه این تنگهها قسمتی از مسیر تجارت جهانی انرژی را تشکیل میدهند. باب المندب، آبراهی که یمن به واسطه جزیره پریم (میون) می تواند به سادگی آن را ببندد، یکی از رئوس این مثلث طلایی است. داشتن 1800 کیلومتر مرز مشترک با عربستان تحت حاکمیت آلسعود ـ و داعیه دار رهبری جهان اسلام ـ در مرزهای شمالی، به انضمام ویژگی های قومی و مذهبی کشور یمن، همواره رابطه عربستان و یمن را به رابطه ای چالش برانگیز تبدیل کرده است.
شکل گیری تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن
سلمان بن عبدالعزیز پادشاه تازه بر تخت نشسته عربستان سعودی هنوز سه ماهی از آغاز سلطنتش بر عربستان نگذشته بود که دستور آغاز عملیات طوفان قاطعیت را علیه ملت و کشور یمن به طور عام و جنبش «انصارالله» به طور خاص امضاء کرد؛ هرچند این اولین بار نیست که عربستان به یمن حمله نظامی می کند؛ عربستان سعودی در طول تاریخ بارها به یمن لشکر کشیده و این کشور را مورد تجاوز قرار داده است و بخش هایی از خاک یمن نیز همچنان تحت اشغال عربستان قرار دارد. به گواه تاریخ طمع ورزی های عربستان به خاک یمن از زمان تشکیل دولت ریاض داستانی طولانی دارد که هربار هم به بهانههای گوناگون و متفاوت صورت گرفته اما آخرین تهاجم عربستان به یمن ابعاد خاص و گسترده تری دارد. این تجاوزگری درحالی صورت گرفت که بحران یمن یک موضوع سیاسی داخلی بود و مداخله عربستان که شورای امنیت و قدرت های جهانی چشمان خود را برروی آن بستند، نقض حاکمیت یک کشور مستقل و بی احترامی به تمامیت ارضی آن محسوب می شود.
تجاوز عربستان به خاک یمن از زمانی برنامه ریزی شد که در اواخر تابستان و اوائل پاییز 1393 معترضان شیعه مذهب حوثی در قالب جنبش « انصارالله» توانستند در مدت زمان کمی پایتخت یمن و ساختمان وزارتخانه ها، دفتر نخست وزیری، پادگان های ارتش و نیروهای مسلح را تصرف کنند. شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان در واکنش به قدرت گرفتن حوثی ها در یمن، نشست اضطراری تشکیل داد و تسلط یافتن حوثی ها بر صنعا را «کودتا» علیه دولت مشروع این کشور نامید.
عربستان به زودی حملات نظامی خود به یمن را آغاز کرد و توانست ده کشور را در این تجاوز نظامی با خود همراه نماید. این کشورها شامل اعضای شورای همکاری خلیج فارس به استثناء عمان، و به انضمام ترکیه، اردن، مصر، الجزائر و سودان بودند. عربستان در حملات سنگین خود به یمن در نخستین اقدام، زیرساخت های این کشور فقیر عربی را هدف قرارداد. این تهاجمات وحشیانه تا به امروز هزاران کشته از مردم بیگناه اعم از زنان و کودکان برجا گذاشته است. بنا بر اعلام سخنگوی وزارت بهداشت یمن شمار کشته ها و زخمی های تجاوز عربستان به یمن که در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی ثبت شده بالغ بر 24 هزار و975 شهید، زخمی و معلول می شود. یوهانس وان دِرکلاو مسئول دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA) در بیانیه ای که در تاریخ 20 اردیبهشت 1394 از سوی این دفتر منتشر شد، ضمن اشاره به کشتار شدید غیرنظامیان در یمن، تصریح نمود: تأثیر حملات هوایی عربستان بر زیرساخت غیرنظامی یمن ویرانگر بوده است؛ بسیاری از یمنی ها هم اینک از دسترسی به خدمات اساسی از جمله درمان، غذا، آب و سایر ملزومات محروم هستند؛ جنگ همچنان در سراسر کشور ادامه دارد و مردان، زنان و کودکانِ همه جوامع یمن را در معرض خطر قرار داده است.
بر کسی پوشیده نیست که ادعای پاسخگویی به درخواست منصور هادی برای مقابله با تهاجم حوثی ها و نجات مردم یمن، حمایت از دولت مشروع و قانونی یمن، برقرار نمودن ثبات در منطقه و یا تجاوز انصارالله به خاک عربستان، بهانه های دروغینی برای حمله به یمن بیش نبوده است؛ چرا که اگر هدف از این تجاوز نجات مردم یمن است چرا عربستان در موارد مشابه برای نجات سایر ملتهای عرب منطقه از اشغال نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در عراق و لبنان و فلسطین دست به کار نمی شود؟ چرا عربستان برای رهایی فلسطین که بیش از 60 سال است تحت اشغال نظامی رژیم صهیونیستی قرار دارد، دست به تشکیل ائتلاف و حمله به سرزمینهای اشغالی نمیزند؟ چرا در مورد حملات نظامی رژیم صهیونیستی به نوار غزه و کشتار صدها زن و کودک فلسطینی دست به چنین قاطعیتی نمی زند؟ اگر کشورهای عربی توانایی گرد هم آمدن و حمایت از اعراب را دارند چرا برای حمایت از ملت فلسطین که هم عرب است و هم سنی وارد عمل نمیشوند؟ اگر هدف حمایت از دولت مشروع یک کشور عربی است چرا برای حمایت از بشار اسد در سوریه وارد عمل نمی شوند؟ و جالب تر آنکه اگر عبد ربه منصورهادی رئیس جمهور مشروع و مورد حمایت مردم یمن است، پس چرا هیچ کس در یمن حاضر نیست از او حمایت کند و وی مدام در حال فرار است؟ پس چرا عربستان به چنین ماجراجویی خطرناکی دست زده است؟ پاسخ به این سؤال را باید درآرمان ها و شعارهای جنبش انصارالله، جاه طلبیهای عربستان و تحولات میدانی این کشور، جغرافیای یمن و نهایتاً مجموعه ای از عوامل منطقه ای و بین المللی جست وجو کرد.
مهم ترین علل تهاجم عربستان سعودی به یمن
1ـ فعالیت های بلندمدت نظامی و چریکی انصارالله، این جنبش مردمی شیعی، این گروه را به یک قطب قدرتمند در شبه جزیره عربستان تبدیل کرده است. آل سعود از یاد نبرده که ارتش کشورش در حمله سال 1388 به مبارزان انصارالله در منطقه صعده، ضربه سنگینی را متحمل شد و پس از برجا گذاشتن تلفات زیاد، ناکام به عربستان بازگشت. نکته حائز اهمیت اینکه مردم عدن در جنوب یمن که به لحاظ مذهبی و فکری تفاوت ماهوی با شیعیان حوثی در شمال و شرق این کشور دارند، هنگام ورود نیروهای انصارالله به عدن به استقبال این نیروها آمدند و ورود انصارالله را به این شهر تسهیل کردند. استقبال مردم عدن از انصارالله این پیام را برای آل سعود به ویژه پادشاه جدید آن فرستاد که مردم یمن از هر قشر و طیفی علیه تجاوزگری بیگانه متحد هستند و این اتحاد، شیعه و سنی نمیشناسد. اتحاد مردم یمن چنان قوی است که آن دسته از نیروهای ارتش که وابسته به «علی عبدالله صالح» رئیس جمهور مخلوع این کشور هستند نیز دوش به دوش نیروهای انصارالله علیه تجاوزگری عربستان می جنگند و این در حالیست که این نیروها در زمان عبدالله صالح، رو در روی انصارالله می ایستادند. به واسطه همین اتحاد و یکپارچگی انصارالله توانست در سه جبهه با تجاوزگری عربستان، تروریست های القاعده و نیروهای وابسته به «عبد ربه منصور هادی» رئیس جمهور متواری یمن که به دامن سعودی ها پناه برد و عربستان را به حمله به خاک وطن خود تشویق کرد، بجنگد.
2ـ جابجایی قدرت در عربستان و کنار زدن منسوبین و فرزندان شاه سابق از ساختار سیاسی به شدت سنتی و قبیلهای عربستان و انتقال قدرت به نسل دوم از شاه زادگان سعودی، موجب شد که این شاه زادگان برای مانور قدرت و اثبات کارآمدی به چنین قمار خطرناکی دست بزنند. این شاهزادگان جوان سیاست محافظه کارانه اسلاف خود را کنار گذاشتهاند. محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان که دستور حمله نظامی به یمن را صادر کرد از جوانترین شاهزادگان سعودی است که به این مقام منصوب شده است. تصمیمگیریهای کنونی عربستان حول محمد بن سلمان وزیر دفاع جدید این کشور و فرزند مورد علاقه ملک سلمان که جوانی بین 27 تا 35 ساله و بیتجربه است شکل میگیرد که تنها از دو ماه قبل از تصدی وزارت دفاع سابقه فعالیت نظامی دارد. هنگامی که وی حضور در نشستهای کابینه سعودی را آغاز نمود، کسانی چون سعودالفیصل در آن شرکت داشتند، که پیش از به دنیا آمدن وی، وزیر خارجه بوده است. بر این اساس میتوان گفت بخشی از تجاوز گسترده عربستان به یمن از بیتجربگی و ناپختگی محمد بن سلمان وزیر دفاع کنونی ناشی میشود و از این دید شاید اگر یکی از شاه زادگان نسل اول همچنان در این مقام حضور میداشت عربستان احتمالاً بیمحابا به تهاجم نظامی مبادرت نمیکرد و با احتیاط کار را پیش میبرد.
3ـ تحولات یمن از گذشته دور و بی ثباتی های ناشی از آن به منزله چالشی پیش روی سعودی بوده است. ضمن اینکه با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، یمن تنها کشور شبه جزیره عربستان بود که در پیوند با سعودی قرار نگرفت. در جریان جنگ ایران و عراق، یمن جنوبی که در بلوک شرق قرار داشت، به انتقاد از حمله عراق به ایران پرداخت در حالیکه یمن شمالی در روابط نزدیک با عربستان در جریان جنگ، به حمایت از عراق پرداخت. به همین دلیل یمن همواره در کانون توجه و نگرانی سعودی ها قرار داشته است. به گونه ای که در دهه 1990 سعودی استراتژی امنیتی خود را بر تضعیف عراق و مقابله با احیاء تهدید یمن قرار داده بود. در کنار ابعاد ژئوپلتیکی و از منظر هویتی نیز تحرکات شیعیان و حوثی های یمن موجب توجه بیشتر آلسعود وهابی که در تضاد با تفکرات زیدیه و شیعه هستند، به یمن به ویژه از سال 2004 میلادی شد.
4ـ تسلط مردم یمن بر سرنوشت خودشان و به وجود آمدن یک نظام سیاسی مستقل در یمن میتواند تأثیرات ژئوپلتیکی گستردهای داشته باشد. همگرایی با شیعیان عربستان و احتمال به خطر افتادن منابع نفتی عربستان که در مناطق شیعه نشین شرقی است، نیز از دیگر دلایل حمله شتابزده عربستان به یمن است. جنوب یمن در بخش شمال غربی و شامل شرقی «باب المندب» قرار گرفته و این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده و نزدیکترین آبراه بین شرق و غرب است. به همین دلیل این کشور یکی از نقاط حساس استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است. یمن با تسلط بر تنگة «بابالمندب» و با دارا بودن جزیرة مهم و استراتژیک «بریم» که تنگه «بابالمندب» را به دو بخش آبراه شرقی به نام «بابالاسکندر» و آبراه غربی به نام «میون» تقسیم کرده است، امکان کنترل و مراقبت فعالیتهای دریایی آن نقطه را میسر میسازد. محاصرة «بابالمندب» از سوی نیروهای ارتش مصر در جنگ پنج روزة سال 1946 یک تجربة تاریخی برای رژیم اشغالگر قدس بود، لذا امنیّت یمن برای آن رژیم نیز دارای اهمیّت حیاتی است. دارا بودن سواحل طولانی در دریای سرخ و دریای عرب، و نیز وجود بنادر مهمّی مانند عدن، حدید و فحاء بر اهمیّت استراتژیک یمن میافزاید.
5ـ حمله به یمن را میتوان حاصل نگرانی شدید عربستان از سونامی گفتمان مقاومت از عراق تا بحرین و از فلسطین تا لبنان و از بحرین تا یمن هم دانست. عربستان میخواهد نقشی را که ایران در جبهه مقاومت ایفاء میکند در جبهه سازش ایفاء کند ولی چون در صحنه، بازی را به حریف واگذار کرده سعی دارد با این لشکرکشیها موقعیت خود را به عنوان یک رهبر منطقهای از سوی سایر بازیگران به رسمیت بشناساند و غرور جریحهدار شده خود را نزد ملتهای منطقه بازیابی کند.
6ـ توافق هسته ای ایران با کشورهای 1+5 یکی دیگر از علل حمله عربستان به یمن بود. عربستان همچون رژیم صهیونیستی به شدت از این مسئله وحشت دارد که آمریکا و اروپا در سایه توافق با ایران، آل سعود را در منطقه خاورمیانه تنها بگذارند و عرصه برای یکه تازی ایران بیش از پیش فراهم شود. بر این اساس حمله نظامی به یمن را میتوان واکنش عجزآلود آل سعود به افزایش احتمال تقویت موقعیت منطقهای و بینالمللی ایران به دنبال توافق در مذاکرات هستهای دانست.
7ـ تحولات داخلی یمن را نیز میتوان از عوامل تسریعکننده تجاوز نظامی عربستان به این کشور دانست. شاید تجاوز نظامی به یمن واکنش وحشت زده عربستان به تحولات داخلی یمن بود. قدرت گرفتن شیعیان حوثی در یمن همزمان با پیشرفت موفقیت آمیز مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای1+5 بود. سرآسیمگی وهابیون آل سعود از تسلط شیعیان بر کشوری همچون یمن، با آن موقعیت ناب ژئوپلتیک در همسایگی عربستان و در نزدیکی جمهوری اسلامی ایران که در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای است، از این زاویه قابل درک است.
8ـ به نظر برخی تحلیلگران اصولاً سیاست خارجی عربستان به شدت تحت تأثیر سیاست داخلی آن است. این کارشناسان عرب نگرانی اصلی عربستان را وجود اقلیت شیعهای میدانند که بین 10 تا 15 درصد جمعیت عربستان را تشکیل می دهند و در مناطق نفت خیز کشور سکنی گزیدهاند. این گروه معتقدند اگر خطر به چالش کشیده شدن نظام پادشاهی توسط اقلیت شیعه نبود، چه بسا که عربستان چندان رغبتی برای مقابله با نفوذ ایران نداشت. وجود یک حکومت تثبیت شده متمایل به ایران آن هم در همسایگی عربستان، خطر بالقوه بر هم خوردن نظام تثبیت شده پادشاهی سعودی و خیزش شیعیان عربستان را در پی دارد و این به نگرانی شدید حکومت سعودی دامن زده است. دیگر کشورهای منطقه هم که به کارزار عربستان پیوستهاند، واقفند که بیثباتی در عربستان، که گرانیگاه حکومتهای طرفدار غرب در منطقه است، چون موجی منطقه را درخواهد نوردید و آنان را نیز بی نصیب نخواهد گذاشت .
9ـ پیروزی عربستان در سرکوب جنبش شیعیان در سال 2011 در بحرین این توهم را در حکومت عربستان ایجاد کرد که همان مدل در یمن نیز قابل اجراست. اما این خطای آشکار محاسبه بود. شیعیان بحرین به سلاح دسترسی نداشتند، در یک جزیره به سر میبردند و هیچ تجربهای در جنگ نداشتند. در حالیکه حوثیها تا بن دندان مسلح بودند و حداقل در 10 جنگ، از جمله علیه حکومت مرکزی یمن و نیز با خود عربستان در سال 2009 شرکت داشتند. واقعیت این است که هر زمان این اقلیت شیعه، که متحد طبیعی حکومت ایرانند، سر برآورده و سهمی از قدرت طلب کنند، بنیان حکومتی که در کنترل دایره محدودی از الیت سعودی است، متزلزل خواهند نمود.
10ـ همچنان که پیشتر گفته شد یمن دارای موقعیت سوقالجیشی منحصر به فردی است و حاصلخیزترین کشور شبه جزیره نیز میباشد. این کشور با تسلط بر تنگه «بابالمندب» قادر است دریای سرخ را به کنترل درآورد و با استفاده از جزیره استراتژیک «بریم» میتواند این تنگه مهم را ببندد و از آنجا که بلندترین جزیره ـ زقرـ را در منطقه در اختیار دارد میتواند فعالیتهای دریایی در خلیج عدن و دریای سرخ را به کنترل خود درآورد. این کشور به عنوان پرجمعیتترین کشور شبه جزیره عربستان در حال حاضر پرجمعیتترین ارتش منطقه را نیز در اختیار دارد و میتواند در صورت نیاز تعداد نظامیان خود را به سرعت به حدود سه میلیون نفر برساند. از این رو حضور چنین نیرویی در زیر گوش و در همسایگی عربستان، آن هم در کشوری چون یمن که چهار راه جریان سلاح از آسیا به آفریقا و بالعکس است، میتواند به شکلگیری یک قیام، حتی مسلحانه، توسط شیعیان عربستان بی انجامد.
11ـ کشف نفت در مرزهای مشترک یمن و عربستان سابقاً موجب درگیریهایی بین دو کشور شده بود و دولت عربستان همواره درپی فرصتی برای ضمیمه کردن مناطق نفتخیز یمن به خاک خود میباشد. هر طرفی در درگیریهای داخل یمن پیروز شود، به صورت عملی کنترل گذرگاهی که نفت دریای سرخ را از طریق گذرگاههای دریایی اقیانوس هند به آسیا میرساند، در اختیار خواهد داشت. آلسعود با آگاهی کامل از این موقعیت استراتژیک همواره در طول چند دهه گذشته تلاش کرده بر سیاست و حکومت یمن سیطره یافته و با دخالتهای سیاسی و حتی لشکرکشی نظامی دولت حاکم بر یمن را در مدار خود حفظ کند. جنبش انصارالله یمن این بازی آلسعود را به هم ریخت و یمن به تدریج طی چند سال گذشته از حوزه نفوذ عربستان خارج شد. سیاستهای غلط عربستان در یمن و نفرت تاریخی یمنیها از آل سعود نیز عامل تسریعکننده این روند و قدرت گرفتن جنبش مردمی انصارالله بود.
12ـ در بعد منطقهای شاید بتوان یکی از مهمترین دلایل حمله به یمن را استیصال عربستان در مقابل جبهه مقاومت و رسیدن گفتمان مقاومت به یک منزلت هژمونیک در سطح منطقه دانست. هم اینک در عراق، بحرین، سوریه، لبنان و فلسطین این تنها گفتمان مقاومت است که توانسته پس از چند دهه تحقیر در مقال تجاوزگری، عزّت و اعتبار را به امت اسلامی بازگرداند. جنبش انصارالله یمن نیز دقیقاً تحت تأثیر این گفتمان به دنبال کسب عزت و استقلال واقعی برای مردم یمن بود که دههها تحت اشغال غیرمستقیم عربستان سعودی قرار داشت. آلسعود به شدت از این وحشت داشت که در داخل یمن نیز به تأسی از گفتمان مقاومت، جنبش انصارالله نیز تبدیل به مدل دیگری از حزب الله لبنان شود. اشتباه بزرگ آلسعود این است که فکر میکند این روند را میتواند با مداخله نظامی متوقف کند.
نکته مهمی که باید در تحلیلها آن را مد نظر داشت این است که در این حمله، یک اجماع معنیدار و اتحاد طبیعی بین آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و حتی گروههای تروریستی وابسته به القاعده شکل گرفت. حمله به یمن با چراغ سبز جناح غربی شورای امنیت انجام شد و این تجاوز نظامی تنها دو روز بعد از پایان سفر «فیلیپ هامون» وزیر امور خارجه انگلیس به ریاض آغاز شد. وی آخرین مقام غربی بود که با مسئولان سعودی پیش از حمله به یمن دیدار کرده بود. مقامات آمریکایی نیز اعلام کردند که واشنگتن در جریان این حمله بوده و با عربستان همکاری اطلاعاتی و لجستیکی داشته است. دیوید کامرون نیز در تماس تلفنی با ملک سلمان تأکید کرد انگلیس تمامی آنچه را در توان دارد برای حمایت از عربستان انجام خواهد داد. دیپلماتهای فرانسوی آمریکایی و انگلیسی در کنار دیپلماتهای عرب و ترک نیز در سازمان ملل به شدت رایزنیهای دیپلماتیک داشتند تا در کنار حمله نظامی به یمن، با وضع قطعنامه، تحریم اقتصادی و تسلیحاتی فشارها به ملت مبارز یمن را تشدید نمایند. در کنار اروپا، آمریکا، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس گروههای تروریستی متحد القاعده و داعش نیز از حامیان این حمله هستند. گروه تروریستی تکفیری جیش الاسلام در صفحه اختصاصی خود در پایگاه اجتماعی توییتر اعلام کرد که در حمله به یمن در کنار عربستان قرار دارد. «زهران علوش» سرکرده این گروه تروریستی ـ کهدر جریان بمباران هوایی مقر تروریستها در سوریه به هلاکت رسید اعلام کرد پنج هزار جنگجو به یمن برای جنگ با حوثیها اعزام کرده است. از طرف دیگر تجاوز نظامی عربستان به یمن چند هفته پس از آن صورت گرفت که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنانی در مراسم معرفی «گادی آیزنکوت» به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش این رژیم از اینکه حوثیها بر باب المندب تسلط پیدا کنند ابراز نگرانی کرده و در واقع یکی از مأموریتهای گادی آیزنکوت را مقابله با آن اعلام کرده بود. روزنامه عبری زبان «یلی» نیز به نقل از «امیر ایشیل» فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی فاش کرد که یک اسکادران از جنگندههای اسرائیلی به کشورهای عربی برای سیطره بر یمن کمک و به اهدافی در این کشور عربی حمله میکنند. براساس برخی گزارشهای درز کرده از منابع اطلاعاتی منطقه نیز پیش از حمله نظامی به یمن، کارشناسان نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی مدلی جامع از چگونگی حمله و حواشی آن را از طریق سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان منتقل کرده بودند. در مدل رژیم صهیونیستی، به ضعف مفرط ارتش آل سعود اشاره و رویارویی ارتش سعودی با حوثیها در سال 2009 مرور شده است که در آن، شکست سنگینی را عربستان متحمل شد؛ بر همین اساس پیشنهاد شده ارتش های منطقه که با عربستان سعودی نزدیک هستند از جمله مصر، پاکستان و اردن در این حمله مشارکت داشته باشند. علت اصلی ایجاد این اجماع بیسابقه بر ضد مردم یمن و حمله عربستان به این کشور سلطه کامل یمن بر تنگه استراتژیک بابالمندب از سوی یمن و جنبش انصارالله است که به علاوه تسلط ایران بر تنگه هرمز به عنوان دو شاهراه مهم اصلی و استراتژیک انتقال نفت منطقه به بازارهای بینالمللی، همچون کابوسی عربستان، غرب و رژیم صهیونیستی را آشفته کرده چرا که آنان در آرزوی تسلط حکومتی بر یمن هستند که همواره در برابر آنها سر تعظیم فرو آورد.
* آمار جدید و به روز
دوشنبه 9 اسفند 1395 شبکه خبری العالم
آمارهای تکان دهنده از 700 روز جنایت عربستان علیه مردم یمن
ائتلاف عربی ضد یمنی به سرکردگی عربستان طی 700 روز گذشته، بیش از 2 میلیون موشک و انواع بمب در یمن استفاده کرده است که بیشتر آن برای اهداف مسکونی و انسانی بوده است.
کمتر از یک ماه دیگر، جنگ نابرابر عربستان سعودی علیه یمن و لشکر کشیهای ائتلافسعودی علیه مردم فقیرترین کشور عربی وارد سومین سال خود خواهد شد؛ جنگی که به اعتراف سازمانهای حقوقی بینالملل و ناظران فقط ویرانی و کشتار برای یمن به بار آورده است.
وبگاه خبری «المشهد الیمنی» در گزارشی نسبتا طولانی به تبعات و پیامدهای جنگ ائتلاف عربستان سعودی علیه یمن و جنایتهایی آن پرداخته است.
- ویرانیهای گسترده
ائتلاف عربستان سعودی که متشکل از 17 کشور بوده و از طرف آمریکا و رژیم صهیونیستی فرماندهی میشود، ویرانیهای زیادی در یمن به بار آورده است، به گونهای که آدمی را به حیرت وا میدارد و آمارهای اعلام شده از حجم این ویرانیها نشان میدهد که این جنگ تنها با هدف نابودی یمن و بازگرداندن این کشور به عصر حجر به راه انداخته شده است.
بر اساس این گزارش و مطابق آمارهای رسمی و محلی در داخل و خارج یمن نشان میدهد که نزدیک به 485731 مسجد، دانشگاه، مرکز آموزشی، بیمارستان، مرکز درمانی، نیروگاه تولید برق و ایستگاه و شبکه ارتباطی، بازار تجاری، خانه، پل، زمین زراعی، مرغداری، گاوداری، کارخانه و وسایل حمل و نقل عمومی، مخزن آب و تأسیسات سیاحتی، صنعتی و بندر به کل ویران شده و نیاز به این دارند که از نو ساخته شود.
جنگندههای ائتلاف عربستان سعودی افزون بر این، نزدیک به نیم میلیون خانه را به طور کلی یا جزئی تخریب کردهاند.
- جنایتهای جنگی
در گزارش مذکور به جنایتهای عربستان سعودی در یمن اشاره شده و آمده است که کشورهای ائتلاف عربستان به رغم اینکه خود را «عربی و مسلمان» مینامند، ولی طی 700 روز گذشته بی هیچ محدودیتی علیه مردم یمن مرتکب جنایتهای جنگی شده است.
به عنوان مثال، بر اساس آمار موثق در حمله جنگندهها و کشتیهای جنگی عربستان سعودی، 34863 نفر کشته و زخمی شده است که از بین آنها، 10 هزار کودک و زن و 25 هزار نوجوان کشته و زخمی شدهاند.
- حجم ویرانیها
ائتلاف عربی ضد یمن به سرکردگی عربستان، از آغاز تجاوز خود به یمن بیش از 2524380 موشک زمین به هوا، بمبهای خوشهای، فسفری، حرارتی و غیره استفاده کرده و همه آنها برای اهدافی مسکونی و انسانی استفاده شده است.
ائتلاف عربستان بر اساس آمار منتشر شده، 105 هزار حمله هوایی داشته که روزانه 150 حمله هوایی میشود و مطابق گزارشهای وزارت دفاع آمریکا و انگلیس 170 هزار حمله هوایی علیه یمن صورت گرفته است، یعنی چیزی حدود 240 حمله هوایی در روز.
- جنگ افزارهای بکار رفته علیه یمن
مطابق آمار رسمی و اعلام فرماندهیهای ائتلاف متجاوز عربستان، 250 جنگنده پیشرفته، 100 بالگرد آپاچی، 80 پهپاد، 46 کشتی جنگی و ناو هواپیمابر آمریکا و دهها ناوچه و قایق جنگی که 6 عدد از آنها جزو کشتیهای رژیم صهیونیستی است و روزنامه ایدیعوت آحارنوت نیز به آن اعتراف کرده است، در جنگ علیه یمن به کار گرفته شد.
افزون بر این، شبانه روزی 700 جنگنده امارات، سعودی، بحرین، قطر، مغرب، سودان، آمریکا و اسرائیل آسمان یمن را محاصره کردهاند و بیشترین مقدار از این جنگندههای از آن عربستان سعودی است که همه این 700 جنگنده از 14 پایگاه هوایی بلند میشوند.
- محاصره ظالمانه یمن
یمن طی 700 روزی که شاهد جنگ نابرابر علیه خود بود، تحت شدیدترین محاصرهها قرار گرفته است و مردم آن در نتیجه محاصره دریایی، زمینی و هوایی در شرایط اسف باری به سر میبرند:
ـ 20 میلیون نیازمند دریافت کمکهای انسانی فوری هستند.
ـ 2 میلیون کودک یمنی از آموزش محروم شدند.
ـ 3 میلیون کودک از سوء تغذیه رنج میبرند.
ـ 10 میلیون کودکی یمنی به مراقبتهای بهداشتی نیاز دارند.
ـ 8 هزار کودکی یمنی روزانه بر اثر نبود دارو و شیوع بیماریهای کشنده جان خود را از دست میدهند.
ـ 3 میلیون شهروند یمنی آواره و بیسرپناه شدهاند. (منبع: فارس)
و 15 میلیون در حالت گرسنگی به سر میبرند.
صندوق کودکان سازمان ملل روز چهارشنبه (22 دی 1395) از قربانی شدن یک هزار و 400 کودک در جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن خبر داد و افزود آمار واقعی تلفات بسیار بیشتر از آمار تاییدشده است.
نمایندۀ یونیسف در این بیانیه دربارۀ پیامدهای جنگ یمن بر کودکان این کشور ابراز نگرانی کرد و ضمن تاکید بر لزوم حفظ جان کودکان، گفت هرگز نباید کودکان از بیم جان، از حضور در مدرسه واهمه داشته باشند.
وی افزود نزدیک به 2هزار مدرسه در یمن دیگر قابل استفاده نیستند چرا که آسیب دیده و یا ویران شدهاند، یا برای مقاصد نظامی و یا به عنوان پناهگاه مورد استفاده قرار میگیرند. از آغاز جنگ عربستان علیه یمن تاکنون بیش از 11 هزار و 400 یمنی، که بیشترشان غیرنظامی هستند، کشته شدهاند.
دوشنبه 23 اسفند 1395 پرس تی وی
یک منبع آگاه سعودی که نمیخواست نامش فاش شود، به پایگاه اطلاعرسانی « میدل ایست آی» گفت این نیروها به مناطق جنوبی عربستان سعودی اعزام خواهند شد. این نیروها فراتر از مرزهای سعودی استفاده نخواهند شد.
این گزارش میافزاید اعزام تیپ رزمی پاکستان به عربستان سعودی در پی سفر 3 روزۀ قمر جاوید باجوه، فرمانده ستاد ارتش پاکستان، به عربستان سعودی در دسامبر 2016 صورت میگیرد.
ارتش پاکستان با انتشار بیانیهای اعلام کرد باجوه در ریاض با ژنرال عبدالرحمن بن صالح البنیان، فرمانده ستاد کل ارتش عربستان، دیدار و دربارۀ « ارتباطات نظامی، همکاری دفاعی و شرایط امنیتی منطقه» گفتگو کرد».
این گزارش میافزاید: « دو طرف در این دیدار این در حالی است که مقامات پاکستانی هنوز دربارۀ این گزارش اظهارنظری نکردهاند».
دو سال پیش مجلس پاکستان درخواست عربستان سعودی برای مشارکت در تجاوز نظامی علیه یمن را رد کرد. (پرس تی وی 27 دی 1395)
دیدهبان حقوق بشر اعلام کرد ائتلاف تحت امر عربستان سعودی از ماه مارس سال 2015 (فروردین سال 1394) یمن را هدف حملات مرگبار قرار داده است و جنگندههای ائتلاف« به صورت غیرقانونی خانهها، بازارها، بیمارستانها، مدارس، کسبوکار غیرنظامیان و مساجد را بمباران کردهاند».
این سازمان به نقل از دفتر حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد از آغاز حملات ائتلاف سعودی تا تاریخ 19 مهر 1395، دستکم 4 هزار و 125 غیرنظامی کشته و 6 هزار و 711 تن دیگر زخمی شدهاند.
دیدهبان حقوق بشر تأکید کرد اکثر این قربانیان در حملات هوایی عربستان سعودی کشته شدهاند. دیدهبان حقوق بشر همچنین اعلام کرد این سازمان 61 حملۀ هوایی از سوی ائتلاف تحت امر عربستان ثبت کرده است که به احتمال زیاد غیرقانونی بوده و در مواردی جنایت جنگی محسوب میشوند. منابع رسمی در یمن میگویند از زمان آغاز حملات هوایی عربستان به یمن در اوایل فروردین سال 1394، بیش از 11 هزار و 400 یمنی کشته شدهاند.
سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو)ماه گذشته اعلام کرد حدود نیمی از 22 استان یمن از نظر غذایی در وضعیت اضطرار قرار دارند.
بسیاری از زیرساختهای یمن و همچنین اراضی کشاورزی مردم یمن در پی حملات جنگندههای سعودی نابودشده است. این حملات همچنین کشور فقیر یمن را با کمبود شدید مواد غذایی و دارویی و درنتیجه، شیوع بیماریهای متعدد مواجه کرده است.
بر اساس اعلام صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، 7.4 میلیون کودک یمنی به کمکهای پزشکی نیاز مبرم دارند و 370 هزار کودک نیز در معرض خطر سوءتغذیه حاد قرارگرفتهاند. (روزنامه ایران 29/10/1395)
در حالی که از تجاوز نظامی عربستان سعودی به خاک یمن حدود دو سال میگذرد، سازمان ملل متحد برای نخستین بار به طور رسمی از آمار قربانیان این جنگ پرده برداشت و اعلام کرد، در جنگ یمن میان حوثیها و ائتلاف تحت رهبری عربستان که از دولت مستعفی این کشور حمایت میکند، حداقل ۱۰ هزار نفر کشته و نزدیک به 40 هزار نفر زخمی شدهاند. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، جیمی مک گلدریک از دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل که در جمع خبرنگاران در صنعا، پایتخت یمن این آمار را اعلام کرده، شمار قربانیان جنگ یمن را حتی بیشتر از 10 هزار نفر تخمین زده و گفته است: این ارقام بر اساس فهرست قربانیان ثبت شده توسط مؤسسات بهداشتی و درمانی تهیه شده و اعداد واقعی احتمالاً بیش از این است زیرا برخی از مناطق در یمن فاقد مراکز درمانی است و اطلاعات مربوط به کشتهها ثبت نشده است. وی افزود، در برخی مناطق یمن نیز مردم پس از کشته شدن اقوام، خانواده و دوستانشان، بدون اطلاع به مراجع، در اسرع وقت آنها را دفن میکنند. آمار تکان دهنده کشته شدن بیش از 10 هزار نفر در فقیرترین کشور عربی در حالی رسماً از سوی سازمان ملل اعلام شده که این سازمان جهانی پیشتر در گزارشهای مختلف، آمار غیرنظامیان کشته شده در یمن را یک بار۴۲۰۰ نفر و یک بار بیش از 6 هزار نفر اعلام کرده بود. فرحان حق، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل متحد در واکنش به گزارش اخیر سازمان متبوعش درباره تلفات انسانی جنگ یمن گفت: «این [گزارش] یک بار دیگر به ضرورت حل و فصل شرایط در یمن بدون تأخیر بیشتر تأکید میکند. آنجا هزینههای انسانی عظیمی داشته است». دفتر حقوق بشر سازمان ملل نیز پیشتر در گزارشی اعلام کرده بود، عربستان در یمن مرتکب نقض حقوق بشر در ابعاد گسترده شده است که از مصادیق آن، میتوان به حملات متعدد جنگندههای سعودی به مناطق مسکونی، بازارها، بیمارستانها و مدارس، قتلهای هدفمند از جمله کشته شدن دستکم 6 خبرنگار، استفاده از بمبهای خوشهای، مین، حملۀ تکتیراندازها و استفاده گسترده از کودکسربازها اشاره کرد. بنا بر این گزارش، ائتلاف تحت رهبری سعودی همچنین مسئول 60 درصد از مرگ و میرهای کودکان در یمن در سال 2015 بوده است. در حملات عربستان و متحدانش به یمن دست کم 510 کودک کشته و 667 کودک دیگر زخمی شدهاند. به گزارش روزنامه انگلیسی گاردین، در حال حاضر حدود 19 میلیون نفر، معادل 80 درصد جمعیت یمن نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند و بیش از 3 میلیون یمنی بیخانمان شدهاند. در گزارش مک گلدریک، فرستاده دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل به یمن نیز آمده است: «در یمن ۷ میلیون نفر هستند که نمیدانند وعده بعدی غذایشان را باید از کجا تهیه کنند.»
پژوهش خبری صدا وسیما//پژوهشگر: مرجان شریف زاده
* منابع در آرشیو پژوهش خبری در دسترس است.