یادداشت پژوهشی
ضرورت بازنگری در بنیانهای حکمرانی در فضای مجازی کشور
حاکمیت در فضای مجازی بیش از آن که بر اساس دستورات سخت و رعایت سلسله مراتب عمودی و از بالا به پایین باشد براساس روابط افقی و شبکهای شکل گرفته است.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: فضای مجازی بخشی از حوزه نرم جهان است که این حوزه در مقابل سخت جهان تعریف میشود. سخت جهان، دنیای پیرامون ماست که با آن تعامل داریم و درحقیقت پدیدههای موجود در آن عینیت دارند و در مقابل نرم جهان، مفهومی است که بر اساس ذهنیتها و انگارهها شکل گرفته است. تکنولوژی سایبری پلی از سخت جهان به نرم جهان است.
در نرم جهان و به تبع آن فضای مجازی مفاهیم بنیادین حکمرانی از قبیل بینش ها، هنجارها، ساختارها، مکانیزمهای تشویق و تنبیه، مفاهیم مدیریت کلان و ... علاوه بر اینکه متفاوت از سخت جهان است به کلی دستخوش تغییر شده است.
حاکمیت در فضای مجازی بیش از آن که بر اساس دستورات سخت و رعایت سلسله مراتب عمودی و از بالا به پایین باشد براساس روابط افقی و شبکهای شکل گرفته است. از همین رو منابع قدرت در فضای مجازی غیر متمرکز و متکثر است و به نوعی این فضا برخوردار از ویژگی پلورالیسمی است که با بهره مندی از این مزیت، در قالب جریان سازی مناسب میتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. در حقیقت حکمرانی در فضای مجازی توانایی رویارویی با روایتهای متکثر است و این در صورت تبدیل شدن به آنارشیسم روایتی منجر به تهدید میشود.
در این میان مهمترین مسئولیت حاکمیت برای حکمرانی در فضای مجازی تولید محتواست. به نظر میرسد جریانهایی نامرئی در ریختهای جدید اجتماعی میبایست در قالب خرده روایت، سیلان داشته باشد. اما چگونه میتوان روایتهای خرد در فضای جریانها تولید کرد؟ در این راستا دولتها میتواند به صورت غیرتحکمی و غیرمداخله گرانه به بسط مشارکت در جامعه مجازی بپردازد. حضور در فضای مجازی برخلاف فضای حقیقی که بر پایه الزام و منع است باید بر پایه خلق جاذبه و دافعه باشد.
به بیان دیگر مکانیزم دستوری در سخت جهان باید به سیستم ترغیبی در نرم جهان تغییر ماهیت دهد. به واقع القای حس آزادی انتخاب در جامعه مجازی، پاشنه آشیل تبدیل پلورالیسم از تهدید به فرصت است. این بدان معناست که فرد با انتخابهای متعدد از پیش طراحی شده توسط حکمران مواجه است که تمام این انتخابها تحقق اهداف دولت را رقم میزند. ماحصل این نگاه در فضای مجازی درهم شکستن ساختارهای سخت جهان و تبدیل شدن ساختارهای عمودی پیوسته و سلسله مراتبی به روابط افقی، شبکهای و غیر مستقیم است.
در این فضای جدید بیش از آن که «فعل» موضوعیت داشته باشد «مفهوم» اهمیت مییابد. در حقیقت امور واقعی به شیوهای متفاوت محقق میشوند و میتواند با هزینه محدود، نتایج بهتری را حاصل کنند. برای مثال امر آموزش و پروش مجازی میتوان با القای ذهنیت، قلب و اندیشه فرد را تسخیر کند و به طور نرم وی را به انجام کاری وادار کند که این کار تجسم واقعی در جهان عینی دارد.
بر این اساس حکمرانی در فضای مجازی نیازمند مدلی (الگویی) جامع است که تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را پوشش دهد چرا که فضای مجازی یا تصریحا فضای سایبر در گام اول بازنمایی از جهان واقع و در وهله بعدی بیش از آن است.
حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انسان در فضای سایبر نیز امتداد مییابد، اما مفاهیم و هنجارهای جهان واقع در فضای سایبر به نوعی بازتولید میشوند و این بازتولید شدن به معنای هم ارزی مفاهیم در جهان واقع و سایبر نیست و گاهی این تفاوت به تقابل و تضاد مفاهیم نیز میرسد به همین دلیل میتوان گفت بنیانهای حکمرانی در فضای سایبر متفاوت و حتی در تضاد با جهان واقع است؛ بنابراین با شناخت و درک صحیح مولفهها و قواعد حکمرانی فضای جدید و توجه به تجربیات موفق کشورها و در کنار آن بومی سازی این تجربیات با فرهنگ مخاطبان جامعه میتوان به تدوین چارچوبهای مناسب حکمرانی، برای تبدیل تهدیدها به فرصتها اقدام کرد.
داود نعمتی؛ پژوهشگر اداره پژوهش خبری