تسلط بر قدس یکی از دو رویای صهیونیستها در فلسطین از ابتدای پیدایش نامشروع این رژیم بوده و هست، رویایی با پوسته ایدئولوژیک و عوام فریبانهای همچون احیای معبد افسانهای داوود و سرزمین موعود بر ویرانههای قدس...
صهیونیستها برای تحقق این رویا از یک سو حفاری در زیرمسجدالقصی را آغاز کردند و از سوی دیگر روند مصادره زمینهای فلسطینیان در تپههای مشرف به این مکان مقدس را سرعت بخشیدند به طوری که تا پایان سال ۲۰۱۷ میلادی ۴۷ درصد از شهرک نشینان ساکن در ۴۳۵ شهرک احداث شده در فلسطین اشغالی در قدس اشغالی ساکن شده اند به گونهای که نسبت شهرک نشینان به فلسطینان ساکن در قدس اشغالی به ۷۰ شهرک نشین در برابرهر ۱۰۰ فلسطینی ساکن در این شهر است.
نگاهی به روند مذاکرات صهیونیستها در ۷۱ سال گذشته در تمامی مذاکرات سیاسی با طرفهای فلسطینی و دولتهای عربی محور سازش نشان میدهد که موضوع سیطره برقدس در کنار مشروعیت بخشی به موجودیت این رژیم یکی از محورهای اصلی این مذاکرات بوده و هست.
حالا صهیونیستها در سایه سکوت رژیمهای وابسته عربی و حمایت همه جانبه آمریکا موج جدیدی از مصادره اراضی فلسطینیان در قدس اشغالی را کلید زده است، به طوری که از ان به عنوان گستردهترین عملیات تخریب منازل فلسطینیها از سال ۱۹۶۷ تاکنون یاد میشود.
اخیرا دادگاه فرمایشی رژیم صهیونیستی به بهانه مسائل امنیتی رای به اخراج فلسطینیها از اراضی مادری و تخریب صدها منزل فلسطینی در منطقه "وادی الحمص" در قدس اشغالی و گسترش شهرک سازی در این مناطق داده است اقدامی که با واکنش شدید محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی مواجه شد تا جایی که در اعتراض به این اقدام صهیونیستها اجرای تمامی توافقات این تشکیلات با رژیم صهونیستی را متوقف کرد.
محمود عباس این اقدام اسرائیل را «پاکسازی قومی» و «جنایت علیه بشریت» توصیف و خواهان «دخالت فوری» و کارآمد جامعه بینالملل شد. رئیس تشکیلات فلسطینی در جریان بحرانهای متعدد حکومتش با رژیم صهیونیستی بارها تهدید به قطع همکاریها با این رژیم اشغالگر کرده بود، اما این نخستین بار است که آنرا عملی کرده است.
تشکیلات خودگردان فلسطینی که خود از دل کنفرانس مادرید و اوج انتفاضه اول فلسطین در سال ۱۹۸۷ متولد شد، تشکیلاتی که هدف اصلی ان غلبه بر خشم مردم فلسطین و پیشبرد روند مذاکرات صلح بود.
همکاریهای امنیتی میان تشکیلات خود گردان فلسطین با رژیم صهیونیستی در ۳۲ سال گذشته بسترساز خروج رژیم صهیونیستی از بحران و البته سنگ اندازی در مسیر مقاومت مردم فلسطین شده است.
اما علت اتخاذ این موضع شدید تشکیلات خودگردان فلسطینی در شرایط کنونی چیست؟ برای پاسخ این سوال باید نیم نگاهی به روند مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل در سالهای دور و دستاوردهای میزمذاکره برای محور سازش داشت.
آغاز مذاکرات
مذاکرات سازش میان اعراب و رژیم صهیونیستی از دهه ۷۰ میلادی و بعد از شکست اعراب از اسرائیل در دو جنگ شش روزه و جنگ رمضان کلید خورد مذاکراتی که مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی اصلیترین هدف ان بود. در اکتبر سال ۱۹۶۹، "ویلیام راجرز" وزیر امورخارجه آمریکا، پیشنهادهایی را (که شامل آتش بس ۹۰ روزه و عقب نشینی اسرائیل به مرزهای سال ۱۹۶۷ بود) برای برقراری صلح در خاورمیانه به مصر، اردن، "رژیم صهیونیستی" و "اتحاد جماهیر شوروی" ارائه داد.
این طرح به گونهای تنظیم شده بود که پذیرش آن به معنای تأیید غیرمستقیم موجودیت رژیم اسراییل بود، مذاکراتی که با امتناع رژیم صهیونیستی از ورود به مذاکرات راه به جایی نبرد چراکه انها به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ نبودند اراضی اشغالی ۱۹۶۷ شامل کرانه غربی، نوار غزه وبیشتر بلندیهای جولان و شبه جزیره سینا است.
کنفرانس مادرید ۱۹۹۱
کنفرانس مادرید در اوج انتفاضه نخست مردم فلسطین با هدف خروج رژیم صهیونیستی از بحران به میزبانی اسپانیا و با حمایت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد کنفرانسی که در ظاهر نخستین تلاش بین المللی برای صلح در خاورمیانه، اما در عمل تلاش برای عادی سازی روابط میان اعراب و اسرائیل بود کنفرانسی که عملا به تشکیل دولت خودگردان موقت فلسطین انجامید دولت خودگردانی که قرار شد تا پیگیر روند مذاکرات صلح باشد.
پیمان اسلو ۱۹۹۳
مذاکرات منتهی به پیمان اسلو، نتیجه کنفرانس مادرید بود سندی که توسط محمود عباس از سوی ساف، شیمون پرز از سوی اسرائیل، وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شد و زمینه را برای ایجاد دولت خودگردان فلسطین برای کنترل مناطق تحت سیطرهاش و پیگیری روند مذاکرات فراهم کرد.
در این پیمان عقبنشینی نیروهای واکنش سریع اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری دیده شده بود که البته اسرائیل به آن عمل نکرد. این پیمان قرار بود طی پنج سال نهایی شود. موضوعاتی که قرار بود در پیمان نهایی درباره آن تصمیمگیری شده باشد قدس، پناهندگان فلسطینی، مهاجران اسرائیلی، امنیت، مرزها و… بود. این پیمان نتیجهای جز اعتراف ساف به رژیم اسرائیل و مطرح شدن گزینه مذاکرات در مقابل گزینه مقاومت نداشته است.
توافقنامههای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹
در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ دو توافقنامه با عنوان توافقنامه هبرون و یادداشت تفاهم وای بین عرفات و رژیم صهیونیستی امضاء شد هدف از این دو توافقنامه استقرار مجدد نظامیان رژیم صهیونیستی در شهر هبرون و کرانه باختری بود.
یادداشت شرم الشیخ اول
۴سپتامبر سال ۱۹۹۹ یادداشتی توسط ایهود باراک نخست وزیر وقت اسرائیل، و یاسر عرفات در شرم الشیخ مصر باهدف اجرای توافقنامه موقت امضا در این نشست دو طرف بر از سرگیری مذاکرات برای رسیدن به یک توافق دائمی توافق کردند.
مذاکرات کمپ دیوید
کمپ دیوید ۲ به رشته مذاکرات صلح خاورمیانه در سال ۲۰۰۰ که در کمپ دیوید برگزار شد، اطلاق میشود؛ طرفین این مذاکرات بیل کلینتون رییس جمهور وقت آمریکا، ایهود باراک نخست وزیر وقت اسرائیل و یاسر عرفات رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین بودند. مذاکراتی که هدف از آن حل اختلافات رژیم صهیونیستی و حکومت خودگردان در فلسطین اشغالی بود.
این مذاکرات دو هفته به طول انجامید، ولی به دلیل مخالفت قاطع رژیم صهیونیستی با عقب نشینی از قدس شرقی و عدم پذیرش قدس به عنوان پایتخت کشور مستقل فلسطین به سرانجام نرسید.
ایهود باراک پیشنهاد گرد ۹۵ درصد کرانه باختری و کل نوار غزه در کنترل فلسطینیان باشدو در ازای آن ۶۹ شهرک یهودی نشین که ۸۵ درصد یهودیان را در خود جای میداد به اسرائیل واگذار شود. طبق این معاهده بیشتر قدس شرقی بجز حومه این شهر و بخشهای غیر یهودی آن تحت کنترل رژیم صهیونیستی قرار میگرفت. مرزها منابع آبی فلسطینیان نیز در دست این رژیم قرار میگرفت. عرفات این پیشنهاد را نپذیرفت و پیشنهاد جایگزینی هم ارائه نکرد.
پیشنهاد کلینتون و مذاکرات طابا
پس از شکست مذاکرات کمپ دیوید ۲ بیل کلینتون طرح جدیدی ارائه کرد بر اساس این طرح ۹۴ تا ۹۶ درصد ارز کرانه باختری در اختیار فلسطین و ۸۰ درصد شهرک نشینان تحت حکومت اسرائیل قرار میگرفت و در ازای این اسرائیل ۱ تا ۳ درصد از خاک تحت اشغال خود را به فلسطین واگذار میکرد.
در نشست طابا مصر در ژانویه سال ۲۰۰۱ مذاکرات بر اساس طرح کلینتون ادامه یافت. هیات اسرائیلی نقشه جدیدی را ارائه کردند که بر اساس آن مناطق تحت اشغال اسرائیل در کرانه باختری حذف شده بود. فلسطینیها این طرح را به عنوان پایه مذاکرات بیشتر پذیرفتند، ولی ایهود باراک در آن برهه مذاکره بیشتری انجام نداد. در نتیجه مذاکرات بدون هرگونه قراردادی پایان یافت.
اجلاس بیروت و طرح صلح عربی
در مارس سال ۲۰۰۲ اجلاس سران دولتهای عربی در بیروت در چارچوب اتحادیه عرب برگزار شد وبا ارائه طرحی برای پایان دادن به درگیریهای فلسطین-اسرائیل به کار خود پایان داد. این طرح در غیاب یاسر عرفات، رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین، تصویب شده بود.
به موجب این طرح، اسرائیل باید تا مزهای ۱۹۶۷ عقب نشینی میکرد و در مقابل، جهان عرب نیز این کشور را به رسمیت میشناخت. اما اسرائیل با اعلام این که حاضر نیست به مرزهای سال ۱۹۶۷ عقب نشینی کند و حق بازگشت آوارگان فلسطینی را به رسمیت نمیشناسد وارد این مذاکرات نشد.
نقشه راه برای صلح
نقشه راه برای صلح نام طرحی است که برای رفع مناقشات اسرائیل و فلسطینیان در سال ۲۰۰۲ از سوی گروه چهارگانه ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد پیشنهاد شد. این طرح که هدف آن تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار هم، خلع سلاح گروههای فلسطینی و آزادی اسرای فلسطینی و اسرائیلی است در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تصویب شدهاست.
این نقشه راه در سال ۲۰۰۳ پس از انتصاب محمود عباس به عنوان اولین نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین منتشر شد. براساس این طرح فلسطینیها باید بلافاصله تمام عملیات خشونت آمیز را متوقف ودر کنار همکاریهای امنیتی با اسرائیل ساختار سیاسی خود را برای برگزاری انتخابات آزاد اصلاح کنند.
اسرائیلیها نیز باید تمام اقدامات لازم برای برقراری زندگی عادی در فلسطین را انجام داده و اراضی اشغال شده از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ را ترک کنند. همچنین اسرائیل تمام فعالیتهای اسکان و شهرک سازی را براساس متوقف نمایند، به مقررات منع آمد و شد و محدودیتهای ورود و خروج کالا و اشخاص پایان دهد.
پیمان غیر رسمی ژنو
با توجه به مشکلات موجود بر سر راه اجرای «نقشه راه»، سعی شد شیوههای دیگری جایگزین این طرح صلح شود. حاصل این تلاشها امضای پیمان ژنو بود. حاکمیت مشترک بیت المقدس و ابطال حق بازگشت فلسطینیها از جمله نکات کلیدی این طرح است. این پیمان، که هدف آن ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین بود، عقب نشینی تقریبا کامل اسرائیل از کرانه باختری و غزه و به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی فلسطینیها را پیش بینی کرده بود.
به علاوه، فلسطینیها عملا حق بازگشت میلیونها پناهنده را که در جریان جنگهای قبلی سرزمین خود را ترک یا از آن اخراج شدند را واگذار میکرد.
برخلاف نقشه راه، این طرح طرحی برای آتش بس موقت نبود بلکه راه حلی فراگیر با هدف بررسی همه مسائل از جمله قدس، شهرک سازی و آوارگان بود.
رژیم صهیونیستی این طرح را کاملا رد کرد و آن را تلاشی برای تضعیف این رژیم دانست و درحالی که مشاور ارشد امنیتی یاسر عرفات در مراسم ژنو حضور یافته است، اما رهبر فلسطینیها از اعلام حمایت علنی از آن خودداری کرد و آن را اجرا نشدنی دانست.
اجلاس شرم الشیخ دوم
نشست دوم در شرم اشیخ روز ۸ فوریه سال ۲۰۰۵ با حضورآریل شارون، نخست وزیر رژیم اسرائیل، محمود عباس، حسنی مبارک و ملک عبدالله آغاز شد تا راهی برای پایان انتفاضه چهار ساله دوم پیدا کنند این مذاکرات بعد از مرگ مشکوک یاسرعرفات درسال ۲۰۰۴ شکل گرفت
در این نشست پس از جلساتی که میان شارون و مبارک ملک عبدالله و عباس برگزار شد حاضران بر پیشرفت فرایند صلح مطلق با نقشه راه توافق کردند. نشست شرم الشیخ رسما به انتفاضه دوم که سران رژیم اشغالگر قدس و حامیان آن را به وحشت انداخته بود پایان داد و ننگ دیگری در کارنامه سازشکاران به ثبت رساند.
مذاکرات سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹
در طول تقریبا دو سال از دسامبر سال ۲۰۰۶ تا اواسط سپتامبر ۲۰۰۸ ایهود اولمرت و محمود عباس ۳۶ بار با یکدیگر دیدار کردند و مذاکرات در سطوح پایین هم برگزار شد.
در سال ۲۰۰۷ اولمرت از طرح صلح عربی استقبال کرد. اولمرت در این دیدارها حتی تاسیس دولت فلسطینی را مطرح کرد و با ابومازن سازش بی سابقهای داشت، اما او واکنشی نشان نداد.
کنفرانس آناپولیس
کنفرانس آناپولیس، نام کنفرانس صلحی است که در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۰۷ در آکادمی نیروی دریایی آمریکا در شهر آناپولیس، ایالت مریلند آمریکا و با حضور رهبران مناطق خودگران فلسطینی و اسرائیل و نمایندگان کشورهای عربی و با میزبانی ایالات متحده آمریکا برگزار شد.
تشکیل کشور مستقل فلسطینی، شامل نوار غزه و کرانه باختری، مسئله تقسیم قدس، پناهندگان فلسطینی و حق بازگشت آنها، مرزها، شهرکهای یهودینشین، آب و مسائل امنیتی خواستههای طرف فلسطینی در این مذاکرات بود کنفرانسی که با مخالفت حماس مواجه شد، اما محمود عباس به نتایج ان امید بسیاری بسته بود.
سرانجام اجلاس پس ازچند روز بحث و مذاکره با صدور بیانهای به کار خود پایان داد و قرار شد که تا پایان سال ۲۰۰۸ میلادی دو طرف دربارهی مقدمات یک صلح پایدار به توافق برسند، اسرائیل در این اجلاس سوری بودن جولان را پذیرفت و آمادگی خود را برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی اعلام کرد.
ظاهر قضیه به نحوی بود که بسیاری از شرکت کنندگان اجلاس آن را یک دستاورد اساسی برای حل بحران مزمن فلسطین ارزیابی میکردند لکن به موازات گذشت زمان اندک اندک بسیاری از دیدگاهها و نظرات تغییر کرد و امیدواریهای به وجود آمده در آناپولیس به یاس و نا امیدی تبدیل شدند.
پس آن میان فتح و حماس اختلاف افتاد و هر یک خود را نماینده واقعی مردم فلسطین میدانست. آتش بسی که در سال ۲۰۰۸ به میانجیگری مصر بین حماس و اسرائیل برقرار شد از ۱۹ ژوئن آغاز و تا ۱۹ دسامبر به طول انجامید. شکست این آتش بس به جنگ غزه در ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ منجر شد. اواخر سال ۲۰۰۹ کاخ سفید برای از سر گیری مذاکرات صلح خاورمیانه پیشنهاد میزبانی یک مذاکره سه جانبه بین اوباما، نتانیاهو و محمود عباس را مطرح کرد.
مذاکرات مستقیم ۲۰۱۰
مذاکرات مستقیم میان طرفین اسراییلی و فلسطینی پس از شروع حمله نظامی اسراییل به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ متوقف شد. پس از آن دو طرف با میانجیگری آمریکا مذاکراتی غیرمستقیم را شروع کردند، اما حماس و حزب الله لبنان به هیچ وجه این مذاکرات را به رسمیت نشناختند.
در آوریل سال ۲۰۱۲ محمود عباس با ارسال نامهای به نتانیاهوتمایل خود را برای از سرگیری مذاکرات ابراز کرد و شرط آن را توقف شهرک سازیها در قدس شرقی و پذیرفتن مرزهای سال ۱۹۶۷ به عنوان اساس راه حل دو کشوری عنوان کرد. نتانیاهو در کمتر از یک هفته به نامه عباس پاسخ داد و برای اولین بار رسما حق فلسطینیان را برای داشتن کشوری مستقل به رسمیت شناخت.
مذاکرات ۲۰۱۳
در سال ۲۰۱۳ مذاکرات چند هفتهای میان نمایندگان حماس، اسرائیل و تشکیلات خود گردان به جایی نرسید.
جان کری با مشوق اقتصادی برای فلسطینیان و تضمین امنیت اسرائیلیها چارچوب سیاسی جدیدی را برای مذاکرات ارائه کرد، اما فلسطینیان آن را نپذیرفتند.
معامله قرن
آخرین طرح محور سازش که به معامله قرن شهرت یافته طرحی است که با ابتکار «جرد کوشنر» و «جیسون گرینبلات» نماینده ویژه دولت آمریکا در امور خاورمیانه طراحی شده است طرحی که هدف ان ایجاد فلسطین جدید بدون ارتش و سلاح و سرمایه گذاری برای بهبود اوضاع معیشتی فلسطینیان درقبال چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری و واگذاری کامل قدس شریف و به رسمیت شناختن شهرک سازی در مناطق اشغالی است.
براساس این طرح کشورمستقل فلسطینی در مناطقی از صحرای سینا و غزه تشکیل میشود و کشورهای عربی محور سازش همچون عربستان، امارات متحده عربی و مصر به همراه آمریکا و اتحادیه اروپا کمکهای اقتصادی به مبلغ ۶۸ میلیارد دلار برای ایجاد فرودگاه، بندر و شهرکهای صنعتی در کشور جدید فلسطین اعطا خواهند کرد.
فلسطین جدید حق داشتن ارتش و سلاح ندارد و تنها میتواند پلیس مسلح داشته باشد. توافقی میان اسرائیل و فلسطین جدید بسته میشود تا بر اساس آن اسرائیل دفاع از فلسطین جدید در برابر هر تهاجم خارجی را بر عهده بگیرد به این شرط که فلسطین جدید هزینه این حمایت را بپردازد. اسرائیل و کشورهای عربی درباره هزینهای که عربها باید به ارتش اسرائیل به عنوان هزینه حمایت بپردازند، مذاکره میکنند.
در همین راستا ماه گذشته به منظور رونمایی از ابعاد اقتصادی این طرح کنفرانسی در منامه برگزار شد کنفرانسی به دلیل عدم حضور طرفهای اصلی این معامله با شکست مواجه شد.
آمریکا در گامی دیگر در جهت تحقق این رویای صهیونیستها سال گذشته سفارت خود را به قدس اشغالی انتقال داد رویدادی که از سوی هیچ کشوری حمایت نشد و انها در اقدامی دیگر با هدف فشار بر تشکیلات خود گردان فلسطینی برای پذیرش معامله قرن یا همان معامله "صلح در مقابل پول " کمکهای مالی به این تشکیلات قطع کرده است ضمن اینکه تمامی کمکهای بشردوستانه آوارگان فلسطینی قطع شده است؛ و حالا تشکیلات خود گردان فلسطینی با این کارنامه غیر قابل دفاع از همراهی اش با سازشکاران در شرایطی دشوار به لحاظ اقتصادی و موجودیتی از قطع همکاریهای امنیتی خود با رژیم صهیونیستی خبرمی دهد اقدامی که با حمایت گروههای مقاومت فلسطینی مواجه شده است، اقدامی دیرهنگام، اما عبرت آموز که بیانگر حقانیت راه مقاومت برای پایان اشغالگری است و رویای تسلط بر قدس دومین رویای برباد رفته صهیونیستها بعد از فروپاشی رویای سیطره از نیل تا فرات را برباد میدهد ...