امروزه همه تحليلگران مسائل بين الملل تاييد ميکنند ريشه بحران مهاجرت اروپا به ماجراجوئيهاي غرب در منطقه غرب آسيا و شمال اروپا پيوند خورده است.
پژوهش خبری صدا وسیما: سال 2015 ميلادي براي اروپائيان سالي سخت و چالش برانگيز بود. در اين سال افزايش بي سابقه شمار پناهجويان، کشورهاي اين قاره را در موقعيت دشواري قرار داد. با وجوديکه مهاجرت از کشورهای بحرانزده به سمت اروپا پدیدۀ جدیدی نیست؛ اما در سال گذشته موج عظیم مهاجرت به کشورهای اروپایی این قاره را با چالش جدیدی روبهرو کرده است. طولي نکشيد که سيل مهاجران از مناطقی چون خاورمیانه (سوریه، عراق، فلسطین)، آفریقا (اریتره، مالی، گامبیا، سومالی)، بالکان (آلبانی، کوزوو، مونته نگرو، بوسنی و هرزگوین، صربستان) و آسیای جنوبی (افغانستان، پاکستان و بنگلادش) از طریق دریای مدیترانه و اروپای جنوب شرقی راهي کشورهاي عضو اتحاديه اروپا شدند. اما واقعه تلخ در آوریل ۲۰۱۵و پس از آنکه پنج قایق حامل دو هزار پناهجو در دریای مدیترانه غرق شدند و بیش از ۱۲۰۰ نفر در دريا جان باختند رخ داد و جهان پذيرفت که بحران انساني بزرگي در حال وقوع است.
بیشترین پناهجویانی که در سال 2015 تلاش کردند به هر طریقی خود را به اروپا برسانند، از دو کشور جنگزدۀ سوریه و لیبی بودند. جنگ داخلي در سوريه بیشترین پناهجویان را روانۀ مرزهای شرقی قاره اروپا کرد و کشور بحران زده و ناآرام ليبي هم مبدأ تعدادکثيري از پناهجویانی بودکه سعی کردند از جنوب و بهویژه ایتالیا راهي براي ورود به اروپای غربی پيدا کنند.
بحران مهاجرت تاثيرات شگرفي هم بر کشور آلمان به عنوان موتور محرک اتحاديه اروپا بر جاي گذاشت. خانم مرکل،صدراعظم آلمان از سوی هواداران و اعضای حزب محافظهکار خود و هم از سوی مخالفانش به شدت تحت فشار قرار گرفت و نهايتا پذيرفت اتحادیه اروپا در پي بحران مهاجرت «آسیبپذیر» شده و آینده آن به حل بحران مهاجرت گره خورده است. بحران مهاجرت نشان داد کشورهایی نظیر یونان و ایتالیا که نقاط اصلی ورود مهاجران به خاک اروپا هستند، عملا نتوانستند اقدامات لازم برای کنترل موج مهاجرت را انجام دهند. فرانسه، شریک اصلی آلمان در بنای اتحادیه اروپا نیز در هراس از قدرتگیری گروه راست افراطی «جبهه ملی» در فرانسه نقش ضعيفي در مواجهه با بحران مهاجرت اتخاذ کرد تا دل هواداران افراط گرا را بدست آورد.
ريشههاي بحران
امروزه همه تحليلگران مسائل بين الملل تاييد ميکنند ريشه بحران مهاجرت اروپا به ماجراجوئيهاي غرب در منطقه غرب آسيا و شمال اروپا پيوند خورده است. جنگ،ناامني،تخريب زيرساختهاي اقتصادي،رشد تروريسم تکفيري عوامل اصلي مهاجرت صدها هزار نفر از مردم اين مناطق به اروپاست. جهان غرب با به راه انداختن جنگهای نیابتی در کشورهای خاورمیانه و بخصوص در سوریه، عراق،ليبي، سومالي و افغانستان باعث شده هزاران هزار غيرنظامي به طور ناخواسته مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شوند.
مهمترين عامل، بدون ترديد جنگ داخلي در سوريه و عراق بود. جنگ، خشونت و ناامنی در سوریه و ابعاد فجایع انسانی در درون این کشورهر روز شکل وسیعتر و متنوعتری به خود گرفت. بنا به گزارش سازمان ملل و نیز سازمان دیدهبان حقوق بشر شمار قربانیان جنگ داخلی سوریه تا سال ۲۰۱۵ را بین ۲۲۰ تا ۳۱۰ هزار تن و شمار افراد بیخانمان را بیش از ۷میلیون نفر برآورد کردند. در عراق، تا سال ۲۰۱5 ، ۱۵ هزار غیر نظامی کشته شده و ۳۰ هزار تن نیز مجروح شدهاند. طبق آمار سازمانهای بینالمللی، در این کشور نیز بیش از ۳ میلیون نفر از مردم بیخانمان و آواره شدند.[1]
ظهور گروه تروريستي داعش در منطقه بر وخامت اوضاع افزود. خلافت خودخوانده داعش بسیاری از سرزمین های سوریه و عراق را تصرف و مردم آن مناطق را وادار به پیروی از خود کرد. داعش، همانند دیگر گروههای افراطگرا، با ترورها و قتلهای سیستماتیک اقلیتهای عراقي سوری را مورد هدف گلوله قرار دادند. این اقدامات وحشیانه باعث شد تا جمعيت انبوهي از مردم اين کشور فرار کنند و به سمت اروپا روان شوند.
وضعیت کشورهای آفریقایی نیز چندان بهتر از غرب آسيا نبود. در کشورهایی همچون لیبی، سومالي،نیجریه، نیجر، چاد، مالی و سودان ضعف دولتهای مرکزی، بحرانهای اقتصادی و قدرتگیری گروههای تندرو همچون بوکوحرام ثبات و امنیت در این کشورها را با مخاطرات بسیار مواجه ساخته است و هزاران نفر را آواره کرد.در ليبي حملۀ نیروهای بینالمللی و ناتو اين کشور را با بحران عميقي روبرو کرد.پس از سقوط قذافي اين کشور هيچگاه به ثبات سياسي نرسيد. لیبی به دلیل وسعت زیاد و مناطق گسترده بیابانی و ساختار قبیلهای و فقدان حاکمیت ملی به شدت مستعد حضور نیروهای افراطی و تند رو با رویکرد تروریستی و تکفیری بود و به به سرعت به بهشتی برای تروریستها برای آموزش سازماندهی و عضوگیری تبديل شد که پيامد آن ناامني و افزايش مهاجرت به اروپا بود.اين کشور همچنين به مکاني امن براي قاچاقچيان انسان تبديل شد که با استفاده از هرج و مرج حاکم بر آن تجارت پر سود انتقال مهاجران آفريقايي به اروپا را براي خود ايجاد کنند.
چالشهاي اروپا با بحران مهاجرت
الف) نگرانيهاي امنيتي
در دوره جدید، شاهد گسترش دامنه امنیت به ابعاد چندگانه نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی میباشیم. برخی کشورها مانند انگلیس، فرانسه، و ایتالیا اساساً در قبال مهاجرت نگرانیهای امنیتی دارند و لذا موضع سختی را اتخاذ کردند. نگاهی به بافت جمعیتی پناهجویان وارد شده به اروپا نشان ميدهد بیشترین پناهجویانی که تلاش دارند به هر طریقی خود را به اروپا برسانند، از دو کشور جنگزده سوریه و سپس لیبی بودند وپناهجویان عراقی و افغانستانی در رده بعدی فراوانی مهاجران به اروپا قرار گرفتند .نکته نگران کننده اين بود که گروه تروريستي داعش در آن مقطع زماني بيشترين فعاليت را در همين چهار کشور داشت و توانسته بود در اين مکانها عضو گيري کند.اين مساله موجب نگراني شديد اروپائيان شد چون نهادهاي امنيتي اين کشورها از ورود عناصر داعش تحت عنوان پناهجو به اين قاره خبر مي دادند. در آن هنگام بعضي از دولتهای اروپایی خواستار خودداری از پذیرش پناهجویان شدند و سخت تر کردن سیاستهای مهاجرت در زمینه پناه جویی و امنیت مرزی را در دستور کار خود قرار دادند. برخی کشورهای اروپایی هم بودند که با شدت بیشتری به سمت سیاستهای مهاجر ستیزانه گرایش پیدا کردند.نگاهي به تحولات داخلي کشورهاي اروپايي نشان ميدهد امروزه توجه به مهاجرت بعنوان یک تهدید برای امنیت در کنار افزایش سریع تعداد مهاجران در سراسر اين قاره توسعه پیدا کرده است.
دولتهای اروپایی با کشاندن پدیده مهاجرت به حوزههای امنیتی، تلاش میکنند تا مشروعیت سیاستها و تصمیمات خود را در برخورد با مهاجران افزایشدهند و بازخورد منفی آن را در سطح جامعه کاهش دهند. در چنین شرایطی رفتارهای فراقانونی و حتی استفاده از خشونت به منظور کنترل و مهار آن تهدید، به راحتی از سوی دولتها امکان عملیاتی شدن پیدا میکند و نقض حقوق مهاجران در راستای عبارت امنیت ملی توجیهپذير ميشود. مطالعات زیادي بر روي تعدادي کشورها نشان داده که هیچ رابطه قوي بین مهاجرت و جنایت وجود نداشته است. البته نمیتوان انکار کرد که در برخی کشورها بین افزایش جریان مهاجرت و افزایش میزان جرم رابطهاي وجود ندارد. در واقع روند نشان میدهد که شهرها و کشورهاي با میزان جرم و جنایت بالا داراي یک جمعیت مهاجر بالاتري هستند. بنابراین، در بررسی رابطه بین مهاجرت و جرم و جنایت، متغیرهاي جمعیت شناختی باید در نظر گرفته شود. شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد ارتباط بین مهاجرت و میزان جرم و جنایت بسیار ضعیف یا غیرقابل قبول است.[2]
با اين حال گروههاي مخالف مهاجرت تلاش ميکنند ميان مهاجرت و تروريسم پيوند برقرار کرده و شرايط را براي تازه واردان سخت کنند.احزاب افراط گرا مي گويند مردم بطور فزایندهاي نگران افزایش میزان جرم و جنایت از سوي مهاجران و تهدید آنها به برهم خوردن امنيت عمومی هستند. سال گذشته روزنامه انگلیسی تایمز با انتشار نتایج یک نظرسنجی مدعي شد که اکثر اروپاییها بین ورود مهاجران به قاره اروپا و گسترش تروریسم ارتباط قائل هستند. مرکز تحقیقات "پیو" نتایج این نظرسنجی را منتشر کرده و به این نتیجه رسیده است که اکثر اروپایی ها از وقوع اقدامات تروریستی به علت ورود مهاجران و پناهجویان به اروپا نگران هستند. برپایه این نظرسنجی، 76 درصد شهروندان بلغارستان، 61 درصد شهروندان آلمانی و 52 درصد شهروندان انگليسي دربارۀ وقوع "تهدیدهای تروریستی" به سبب مهاجران ابراز نگرانی می کنند. این درحالی است که درصد معتقدان به ارتباط بین مهاجرت و تروریسم میان فرانسوی ها 46 درصد و اسپانیایی ها 40 درصد است.[3]
ب) نگرانيهاي سياسي
موج مهاجرت به اروپا که پس از بحران در سوریه و عراق بوجود آمد بزرگترين موج مهاجرت به اين قاره پس از جنگ دوم جهاني مي باشد. این بحران همانند بحران اقتصادی اروپا از ظرفيت کافي براي ایجاد اختلافات درونی و به چالش کشیدن همگرایی در این اتحادیه را دارد. تداوم این امر در بلندمدت میتواند نهتنها کشورهای اروپایی را از درون در معرض تهدید قرار دهد(گسترش افراط گرايي) بلکه اختلافنظرها دربارۀ این موضوع میتواند اساس اتحاد در میان دولتهای اروپایی را نیز با خطر مواجه سازد. بحران مهاجرت اختلافهاي زيادي را در اتحاديه اروپا بوجود آورد. مشکل از آنجا آغاز شد که بیشتر کشورهاي اروپا، به ویژه کشورهای اروپای مرکزی و شرقی به دلیل آنچه نگرانی از گسترش تروریسم و همچنین خدشه دار شدن هویت فرهنگی در این کشورها خواندهاند، در مقابل پذيرش پناهجويان مقاومت کردند.
هرچند به علت توافق اتحادیه اروپا با ترکیه در جهت بستن مسیر اصلی مهاجران از ترکیه به یونان، سیر مهاجران از منطقه غرب آسیا کاهش یافته است، اما به دلیل تنش اتحادیه اروپا با ترکیه، این توافق میتواند هر لحظه لغو شود. در شرایطی که مشکلات موجود در اتحادیه اروپا بویژه مشکلات اقتصادی، این اتحادیه را در مسیر واگرایی قرار داده است، بحران مهاجرتها که خود هزینههای مالی را بر جوامع پذیرنده، تحمیل مینماید، روند واگرایی در قاره سبز را تشدید کرده است. مشکل ديگر اختلاف بر سر تقسيم پناهندگان در کشورهاي عضو است هنگاميکه وزرای کشور اتحادیه اروپا در سپتامبر سال 2015 با وجود مخالفت کشورهای شرق اروپا درباره تقسیم حدود 120 هزار پناهنده تصمیم گیری کردند.
به گزارش روزنامه "تاگس شاو" آلمان، حدود 2 سال است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره تقسیم پناهندگان در این اتحادیه با هم دعوا و اختلاف دارند. کشورهای لهستان، مجارستان و جمهوری چک در همین راستا به دادگاه اروپایی کشانده شده اند. حالا «دونالد تاسک»، رئیس شورای اروپایی در نوشته ای قوانین سهمیه بندی قبلی در اروپا را شکست خورده اعلام کرده است. دونالد تاسک در مقاله ای که برای نشست اتحادیه اروپا آماده شده بود تقسیم پناهندگان از طریق یک سیستم سهمیه بندی را بی اثر و بسیار بحث برانگیز توصیف کرده بود. وی در این یادداشت اظهار داشته بود که مسئله سهمیه بندی اجباری و تعهد آور پناهندگان به عنوان طرحی که شکاف زیادی در این اتحادیه ایجاد کرد خود را نشان داد. راه حل ها در سیاست مهاجران را تنها کشورهای عضو اتحادیه اروپا به صورت مستقل می توانند بیابند و اتحادیه اروپا نمیتواند این کار را انجام دهد. تاسک با این اظهارات خود به کشورهای چک، مجارستان و لهستان که تا امروز تصمیم اتحادیه اروپا برای تقسیم پناهندگان در این اتحادیه را نپذیرفته اند اشاره کرد.[4]
ج )نگرانيهاي اجتماعي و هويتي
جهانیشدن امری اجتنابناپذیر و به طور تقریبی نیرویی غیر قابل مهار است. جهانیشدن به معنای افزایش، گسترش و تنوع پدیدهها در سطوح جهانی، منطقهای، ملی، فرو ملی و محلی است. پس از فروپاشي نظام دو قطبي جهانیشدن فرهنگ با طرح مجدد هویتهای قومی و مذهبی، انحصار هویتی دولت - ملتها را به چالش کشیده است.در همين راستا افزایش اهمیت و تأثیرگذاری اسلام و مسلمانان در جهان غرب بهویژه در چارچوب اتحادیه اروپا را ميتوان نتیجه جهانیشدن فرهنگ و بحران هویت در داخل اروپا دانست.
در دهههاي گذشته مهاجران همواره بخش مهمی از تاریخ اروپا به شمار آمدهاند و از دهه ١٩٩٠ تاکنون، شمار مهاجرانی که به اروپا روی آورده اند افزایش بسیاری داشته است و مهاجران در واقع بخشی از اصول فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اتحادیه اروپا محسوب میشوند. اتحادیه اروپا در اين سالها اساساً با پذیرش مهاجران موافق بود. از ديد آنها مهاجران یا بايد ثروتمندانی باشند که بتوانند با سرمایه خود در آن کشورها سرمایهگذاری کنند و موجب رشد اقتصادی شوند، یا افراد تحصیل کرده و متخصصان شناخته شدهای باشند، که بتوانند منافع زیادی در جامعه اروپايي به وجود آورند. در واقع، سیاست پذیرش پناهندگان و مهاجران از سوی اتحادیه اروپا، سیاستی گزینشی بود که بیشتر از هر چیزی منافع کشورهای اروپایی را مورد توجه قرار ميداد.
با اين حال افکار عمومي نسبت به جوامع مهاجر رويکرد منطبق با دولتمردان اروپايي نداشت. در سالهاي اخير با وقوع بحران مهاجرتي در اروپا احساسات منفي مردم نسبت به مهاجران بيش از هر زمان ديگري برانگيخته شده است و احزابي که گرايشات ضد مهاجرتي دارند در حال قدرت گرفتن هستند. بطور کلي عدم خشنودی اروپایی ها از ورود مهاجران بيشتر امنیتی و هویتی است.گروهي از تحليلگران بر اين باورند که افزايش احزاب ضد مهاجرت در بلژيک، آلمان، اتريش، هلند، ايتاليا و بريتانيا نمايانگر نگرانی فزاينده اروپاييان از استحاله هويتشان بخاطر جريان مستمر مهاجران مسلمان دانسته است، مهاجرانی که حاضر نيستند فرهنگها و سنن خود را به کنار بگذارند و با اروپاييان "همرنگ" شوند. آنچه رابطه اروپاييان و مهاجران مسلمان را پيچيده میسازد، پايين بودن بی سابقه نرخ زاد و ولد در اروپا و نياز به نيروی کار مهاجر است. با رشد مهاجرت به اروپا در دهه هاي گذشته شاهديم که جمعیت زيادي از شهرهای مهم اروپایی از جمله لندن،پاریس، بروکسل و مارسی و برلين را مسلمانان تشکیل میدهند. بنابراین، ترس اروپایی ها از اینکه اروپا به دست مسلمانان تصاحب بشود، باعث شده تا نوعی اسلام ستیزی و مقابله با ارزشهای اسلامی در اروپا شکل گیرد. به عبارت دیگر، تقابل بین هویت اسلامی و هویت اروپایی در بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد و این امر منجر به ظهور احزاب راست افراطی مثل «پگیدا» در آلمان یا «جبهه ملی» در فرانسه شده است.
نقش ترکيه
ترکيه در دو سال گذشته نقشي اساسي در کاهش ميزان مهاجرت به قاره اروپا داشته است.در واقع توافق مارس 2016ميان اتحاديه اروپا و ترکيه گامي مهم در کنترل اين بحران بود.بر اساس اين توافق ترکیه سه میلیارد یورو و برخی مشوقهای سیاسی دریافت کرد تا در ازای آن، کنترل مرزهایش را افزایش دهد و پناهجویان را در خاک خود نگه دارد. طبق این توافق همچنین اتحاديه اروپا اجازه داد شهروندان ترکیه بدون ویزا به کشورهای منطقه شنگن در اروپا سفر کنند و مذاکرات پیوستن ترکيه به اتحادیه اروپا تسریع شود.
با توافقاتي که اتحاديه اروپا و ترکيه داشتند کاهش محسوسي در تعداد پناهجويان مشاهده مي شود.سازمان بین المللی مهاجرت اخیرا اعلام کرده است که در سال 2017 میلادی در مجموع 171835 آواره و پناهجو از طریق مدیترانه وارد اروپا شدهاند، این در حالی است که تعداد آوارگانی که در سال 2016 میلادی وارد اروپا شده بودند، به بیش از 363504 نفر بود.[5]
اين توافق با وجود موفقيت نسبي اش از همان ابتدا مورد تاييد همه کشورهاي اروپايي نبود. سباستین کورتس" صدر اعظم جوان و جدید اتریش که از اصلیترین مخالفان عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا محسوب میشود، بارها خواستار لغو توافق مشترک آنکارا و بروکسل بر سر بحران پناهجویان شده است. او معتقد است که در این خصوص باید طرح های جایگزینی مورد بحث قرار گیرد تا آنکارا با استناد به نقش آفرینی در بحران مهاجرین، از اروپای واحد امتیاز نگیرد! این مواضع مقامات اتریشی بارها با مخالفت سخت و اعتراض مقامات ترکیه ای مواجه شده است. از سوی دیگر، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان با استناد به آمارهای منتشر شده در خصوص کاهش تعداد پناهجویانی که در سال 2017 به اروپا سفر کرده اند، خواستار ادامه این توافق با ترکیه می باشد. در مقابل، ترکیه معتقد است که اروپای واحد به تعهدات خود در خصوص لغو ویزا برای شهروندان ترکیهای و برخی موارد دیگر، عمل نکرده و همین موضوع در آینده ای نزدیک می تواند منجر به لغو توافق صورت گرفته شود.[6]
نتيجهگيري
بحران اخیر مهاجران در اروپا نشان داد اين اتحاديه در مقابل حوادث بزرگ بين المللي آسيب پذير است و دستيابي به توافق درباره مواجهه با بحرانهاي بين المللي چندان آسان نمي باشد.بحران مهاجرت نشان داد سیاستهای سفت و سخت در موضوع پناهجویان مي تواند به اصل همگرایی اروپایی که چندین دهه برای تحقق آن تلاش شده صدمه بزند. ازمیان رفتن مرزها میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا و عبور و مرور آزاد افراد، کالا و سرمایه، که یکی از محورهای اساسی همگرایی اروپا را تشکیل میدهد در جريان اين بحران با چالش مواجه شد و کشورها بر کنترل مرزهاي خود تاکيد کردند. در حوزه اجتماعی نگراني از برهم خوردن بافت جمعیتی و نیز تهدیداتی که این جمعیت جدید و اغلب ناشناخته برای جوامع اروپایی به همراه دارند مورد توجه جدي محافل سياسي و رسانه اي اروپا قرار گرفت.
انتظار مي رود بحران مهاجرت اروپا و پيامدهاي آن در سالهاي آتي نيز وجود داشته باشد.احزاب سياسي راستگرا و افراطي همچنان به سياستهاي ضد مهاجرتي خود ادامه خواهند داد و شرايط را براي پناهجويان سخت تر خواهند کرد.در اروپا جريانهاي سياسي گسترده اي وجود دارند که حضور ترکيه را در اتحاديه اروپا تحمل نخواهند کرد.بنابراين اختلافات ترکيه و کشورهاي اروپايي همچنان ادامه مي يابد و آلمان و فرانسه راه سختی برای حفظ توافق با ترکیه بر سر پناهجویان خواهند داشت و اگر آنکارا تصمیم بگیرد به علت بدعهدی های اروپا از توافق خارج شود افزايش شمار پناهجويان به اروپا دور از ذهن نيست.
ساده ترین راه حل براي کشورهاي اروپايي، سخت ترکردن سیاستهاي مهاجرتی و امنیت مرزهاست، امري که مدافعان بیشتري در اروپاي شرقی به رهبري مجارستان دارد. راه حل ديگرکه تکمیل کننده گزینه اول و مورد توجه اروپاست، حل کردن مشکل پناهجویان در خاورمیانه و اقدام مسئولانه ترکشورهاي منطقه در برخورد با آوارگان است. کشورهای اردن، لبنان و ترکیه فقط بطور محدود و البته موقت، پذیرای پناهجویان سوری، عراقی و افغان بوده اند و از سویی، اوضاع بسیار نامساعد اردوگاههای این کشورها سبب شده پناهجویان رنج و خطر عبور از دریای مدیترانه را برای رسیدن به اروپا بر خود هموار کنند و به سمت مهاجرتهای غیرعقلایی سوق یابند. بايد توجه داشت اتحادیه اروپا و کشورهای عضو بیش از آن که حامی قوانین حقوق بشری و انسان دوستانه باشند در پي کسب منافع خود هستند و چون در عمل نمی توانند از پس این موضوع برآیند و از اراده کافی برای حل مشکل مهاجران و پناهجویان برخوردار نیستند خواهان همکاري بيشتر کشورهاي منطقه هستند.
پژوهش خبری // پژوهشگر: علی ظریف
--------------------------------------------------------------