درگیریهای هامبورگ و چالشهای جهانی شدن
اعتراضهای روز گذشته در هامبورگ نشان میدهد آلمان با چالشهای اساسی در این زمینه اتحادیه گرایی روبرو است.
پس از ظهور جریانهای مخالف جهانی شدن و اتحادیهگرایی در پدیدههایی مانند برگزیت (در انگلیس) و ترامپ (در آمریکا)، آلمان به مهمترین کانون ثقل و حمایت از استمرار این فرایند تبدیل شد.
اما اعتراضهای روز گذشته در هامبورگ نشان میدهد این کشور نیز با چالشهای اساسی در این زمینه روبرو است.
پدیدههای همچون برگزیت - خروج انگلیس از اتحادیه اروپا- و ترامپ سبب شد صاحب نظران از تهدیدهای پیش روی یا حتی امکان فروپاشی فرایند جهانی شدن خبر دهند.
به هر حال تضعیف مرزهای ارتباطی و اقتصادی از مهمترین پیامدها یا دستور کارهای جهانی شدن بوده است و این موضوع مهاجرت را به کشورهایی که فرصتهای شغلی بیشتری دارند تشدید کرد، به کارگاههای کوچک صدمه زد و زمینه را برای آسیب دیدن طبقات پایین و متوسط در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی - از جمله انگلیس - فراهم کرد؛ چیزی که در نهایت منجر به ظهور پدیده برگزیت شد. مهمتر اینکه پدیده ترامپ نیز نشان داد که آمریکا - مهمترین کانون تئوریزه و مدیریت کردن جهانی شدن - هم مانند انگلیس دچار عوارض «جهانی شدن» شده است و مهمترین شعارهای و وعدههای انتخاباتی وی آشکارا جهانی شدن را به چالش کشیده است.
اما پیروزیهای انتخاباتی طرفداران جهانی شدن و اتحادیه گرایی در آلمان و فرانسه - مرکل و مکرون - در ماههای اخیر و پس از پدیدههایی مانند برگزیت و ترامپ تردیدها درباره امکان استمرار و پیشرفت جریانهای مخالف جهانی شدن در اروپا و غرب تقویت کرد و دیدگاههای آسیب شناسانه نسبت به فرایند جهانی شدن و اتحادیه گرایی را تقویت نمود؛ دیدگاههایی که بر این باورند پدیدههایی همچون برگزیت و ترامپ را باید در چارچوب دوران گذار ارزیابی کرد زیرا ناشی از پیش بینی نکردن همه پیامدهای جهانی شدن است و با برخی اصلاحات میتوان این پیامدها را مهار کرد.
اظهارات صدراعظم آلمان در دیدار با مقامات ارشد اقتصادی و بانکی جهان در برلین (در اواخر فروردین ماه سال جاری) درباره «اقتصاد بازار اجتماعی» از این منظر ارزیابی میگردد.
مرکل با اشاره به اینکه "سالهاست نگرانی ها در حوزه جهانی شدن افزایش یافته است" افزود: "(مدل اقتصادی) ما در آلمان، «اقتصاد بازار اجتماعی» است. برای لودویگ اِرهارد، پدر مدل «اقتصاد بازار اجتماعی»، رفاه و سعادت مردم و نه رفاه عده ای از اهمیت برخوردار بود. باید با شبکه ای کردن خردمندانه بین المللی، رفاه بیشتری تولید کرد که در این زمینه تک تک سازمانها سهم بیشتری خواهند پذیرفت."
مرکل در ادامه درباره راهکارهایی که برای حل بحران مهاجرت - یکی از مهمترین عوامل ظهور پدیده برگزیت و ترامپ - افزود: "در خصوص به راه افتادن جنبش های آوارگان و مهاجران که سراسر جهان را به خود مشغول کرده اند همگان بر این باورند که با یک توسعه اقتصادی خوب می توان علل و عوامل فرار آوارگان و مهاجرت را به بهترین شکل ممکن به حداقل رساند و ما باید در این زمینه همچنان کار کنیم".
اما در شرایطی که پیروزیهای انتخاباتی مرکل و مکرون بارقههای امید را در دیدههای طرفداران جهانی شدن روشن کرده بود شاهد درگیریهای جدید در حاشیه اجلاس گروه 20 در هامبورگ و آتش زدن خودروهای پلیس به دست تظاهرکنندگان هستیم.
به گفته مقامات این کشور، انتظار می رود در این چند روز در حاشیه نشست گروه 20 تا صد هزار تظاهرکننده به خیابانها بیایند.
خبرگزاری فرانسه دیروز از هامبورگ گزارش داد پس از شبی که با درگیریها بین چند هزار تظاهرکننده ضد گروه 20 و نیروهای امنیتی همراه بود که به زخمی شدن 17 نفر از جمله 15 مأمور پلیس منجر شد، چهار بالگرد پلیس از اوایل صبح بر فراز هامبورگ پرواز می کردند.
پلیس هامبورگ به نوبه خود اعلام کرد تعدادی خودرو در محلههای مختلف غرب شهر به آتش کشیده شدند و «ستونی از دود سیاه» در این منطقه از شهر به هوا برخاسته است. پلیس هامبورگ افزود تظاهرکنندگان با بستن چند تقاطع و «کوریدورهای انتقال» مقامات، جابجایی هیأتهای بزرگترین کشورهای صنعتی و نوظهور جهان را مختل کردند.
شایان ذکر است حدود 20 هزار مأمور پلیس از سراسر آلمان برای تأمین امنیت اجلاس گروه 20 در مقابل خطر حملات تروریستی و اغتشاش در این شهر بزرگ بندری مستقر شدند.
اکنون پرسشی که در مطرح میشود این است که آیا حوادث هامبورگ جز پیامدهای طبیعی شکست مخالفان جهانی شدن در انتخاباتهای آلمان و فرانسه است و در وزن سیاسی طرفداران اتحادیه گرایی تاثیری ندارد؟ یا اینکه این رویداد معادلات را به سود مخالفان جهانی شدن تغییر خواهد داد؟
هرچند مخالفان اتحادیه گرایی در آلمان و فرانسه در انتخاباتهای اخیر نتوانستهاند اکثریت آراء را بدست آورند ولی به هر حال آنها درصد قابل توجهی از آراء را بدست آورده اند بنابراین دور از انتظار نیست که آنها بتوانند در جمعیت چند ده میلیونی آلمان و فرانسه تجمعات اعتراضی دهها هزار نفره برگزار کنند. به همین علت این اعتراضات نمیتوانند معادلات را به سود مخالفان تغییر جدی بدهد ولی شدت خشم اعتراض کنندگان نشانه عمق و گستره شکاف سیاسی و اقتصادی بین مردم آلمان است به گونهای که احساس می شود کشور آلمان با همه موفقیتهای اقتصادی دچار بحران دو قطبی سیاسی است؛ چیزی که در آینده میتواند مخاطرات سیاسی و اجتماعی گستردهای برای این کشور داشته باشد.
---------------------------------
عبدالرضا خلیلی