در تولید گزارش خبری معمولا خبرنگاران به طور روشن موضوع گزارش خبری را به دو صورت مورد توجه قرار می دهند یا با استدلال قیاسی از کل به جز می رسند و یا برعکس با استفاده از روش استقرا از جز به کل حرکت می کنند و موضوع گزارش خبری را جلو می برند.
استدلال یعنی چه؟
استدلال عبارت است از ترکیب قانون مند قضیههای معلوم برای رسیدن به قضیههای تازه. در استدلال، ذهن بین چند قضیه، ارتباط برقرار میکند تا از پیوند آنها نتیجه حاصل شود. به این ترتیب نسبتی مشکوک و مبهم به نسبتی یقینی تبدیل میشود.
انواع استدلال:
1- تمثیل: سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر به دلیل مشابهت آن دو به یکدیگر
2- قیاس: (استنتاج) وقتی ذهن از قضیههای کلی به نتیجههای جزیی میرسد و به عبارتی از کل به جزء میآید آن را قیاس مینامند مثال: 1- همه فرانسویها پنیر دوست دارند، 2- پی یر(Pear) فرانسوی است، 3- پس پی یر پنیر دوست دارد.
در استدلال قیاسی، از حداقل دو قضیه درست ضرورتا و بدون تردید، قضیه درست دیگری به نام نتیجه به دست میآید.
3- استقراء: نوعی استدلال است که در آن ذهن از جزء به کل سیر میکند. یعنی چند مورد جزیی را مشاهده میکند و سپس یک حکم کلی میدهد. مثلا درچند مورد آب را حرارت میدهیم و میبینیم که در صد درجه سلسیوس میجوشد و از این نتیجه میگیریم که هر آبی درصد درجه سلسیوس میجوشد.
مفهوم جزء لایتجزا یا جوهر فرد، بر این تصور دلالت دارد که اجسام از اجزایی تقسیم ناپذیر تشکیل یافتهاند. سابقه چنین تصوری را میتوان در دو تمدن یونان و هند جستجو کرد. در یونان در حدود قرن پنجم قبل از میلاد "دموکریتوس" نظریه اتمی (اتمیسم) را رواج داد. مطابق این نظر یه جهان از اجسام بسیط تشکیل شده است که از فرط کوچکی به ادراک در نمیآیند. این اجسام تقسیم ناپذیر جاودانی و نامتناهیاند و از یک جنس بوده و تفاوتشان تنها در وضع و شکل و اندازه است. تکثر اشیاء عالم نتیجه ترکیبات متنوع اتمها و حرکت آنها در خلاء است.
دستور زبان و نقش صرف و نحو
در دستور زبان درباره هر جمله دو گونه بحث میشود:
1- بحث صرفی: که شناخت اجزای جمله یعنی کلمات است و این بحث را تجزیه کردن جمله میگویند.
2- بحث نحوی: که شناخت روابط اجزاء جمله با یکدیگر است و آن را ترکیب اجزاء جمله گویند.
نقش قیاس و استقراء در برنامه سازی
گذشته از مفاهیم فلسفی، قیاس و استقراء دو روش پرداخت یا شکل دهی به اقلام و آیتمها و عناصر فنی و محتوایی در برنامه سازی تلویزیونی و از جمله برنامه سازی خبری در تلویزیون هستند.
قیاس(حرکت کل به جز) با ریتم نزدیک شونده
هنگامی که عکسی را تماشا میکنیم، در وهله نخست آن را به عنوان یک کل یکپارچه مینگریم و پس از تامل کافی، اجزاء سازندهاش را مشاهده میکنیم. این امر گویای مفهوم قیاس یعنی حرکت چشم و ذهن از کل به جزء است. در نظر بگیرید فردی برای خواندن نماز اول وقت به مسجد میرود. نماز شروع شده و او میخواهد به ثواب نماز جماعت برسد. پس از وضو گرفتن؛ خود را به شبستان مسجد میرساند رتیم و آهنگ نگاه او بدین شکل است:
1- نمای باز یا L – S (لانگ شات)از کل صحن مسجد و نماز گزاران و امام جماعت و مکبر و فضای مسجد
2- نمای متوسط از یک جای خالی در صفهای عقب
3- نمای اینسرت (جزء) از مهر نماز که روی زمین قرار میگیرد.
پس انسان در مواجه شدن با هر موضوع تازهای، ناخودآگاه برای درک آن، ریتم کل به جزء یا دور به نزدیک را در پیش میگیرد، که آن را در سینما ریتم نزدیک شونده گویند. در خبر تلویزیون یکی از نمونههای مثال زدنی این شیوه کار، سبک خبرنویسی "هرم وارونه" است. در این سبک، کلیت واقعه یا موضوع اصلی در همان یکی دو سطر اول (لید) به سمع و نظر مخاطب میرسد (کل) و در ادامه، با توصیف جزییات، مصاحبه با شاهدان عینی، تصویرهای زنده از اجزاء واقعه (جزء) موضوع تکمیل میشود.
استقراء (حرکت از جزء به کل) یا ریتم دور شونده
حرکت از جزء به کل در رسانههای تصویر متحرک (تلویزیون، سینما، انیمیشن) شبیه به بحث نحوی در ادبیات و دستور زبان است یعنی با نمایش اجزاء مختلف در کنار هم، به یک تصویر کل و مفهوم جهان شمول میرسیم درست مانند کولاژ یا گوبلن در هنر صنایع دستی و سنتی که نوعی گل دوزی هم محسوب میشود.
استقرا از طریق تدوین سینمایی
حرکت از جزء به کل قدمتی دیرینه در سینما دارد. در دهه 1920 در شوروی، فیلمسازان جوان و مبتکر روند فیلمسازی معمول را تغییر دادند و دورانی جدید که به دوران طلایی مونتاژ در سینمای شوروی معروف است، بوجود آوردند. اساس بیان مفهوم در این نوع فیلمسازی مونتاژ غیر تداومی (Discontinuity) است که در تعارض با مونتاژ تداومی قرار میگیرد.
آنها به جای نمایش کل واقعه و سپس رفتن به سراغ جزییات آن، نمای کل را حذف میکردند و جزییات را با نظمی منطقی و از قبل پیش بینی شده در کنار هم قرار میدادند. به این ترتیب بیننده، فضای کلی ماجرا را درک میکرد.
با ذکر مثالی این موضوع روشنتر میشود. تصور کنید تظاهرات اعتراض آمیز مردم و هجوم گارد ضد اغتشاش و پرتاب گاز اشک آور و ... در پایتخت یک کشور اروپایی. برای نمایش گویا و موثر این واقعه، گزارشگر به کمک تصویربردار تلاش میکند دیتیلهایی کلیدی را به صورت نماهای نزدیک و متوسط و اینسرت ضبط کند و سپس آنها را در مرحله مونتاژ به هم پیوند بزند. در آن صورت مجموعه تصاویر حاصله، آن واقعه را در نظر مخاطب به موثرترین وجه منعکس میکند. تعدادی از این نماها احتمالا اینها هستند؛
1- چهره جوانی که چشم هایش از فرط سوزش به شدت قرمز شده و قیافه برافروختهای دارد
2- آتش و دودی که از موتور سیکلت در حال سوختن زبانه میکشد.
3- ضربه باتومی که به صورت پیرزنی برخورد کرده و عینکش را میشکند و رگه خونی به راه میافتد.
4- لنگه کفش هایی که روی زمین افتاده است.
5- عروسکی خاک آلود و شکسته شده روی آسفالت
6- دختر جوانی که زیر ضربهها دست را محافظ سرش کرده و از درد به خود میپیچد.
تصاویر یا نماهای فوق اجزایی هستند که به خوبی فضای یک اغتشاش خیابانی را در نظر بیننده نمایان میکنند. این چینش نماها نمونهای از ریتم جزء به کل در مونتاژ فیلم و تلویزیون است.
استقراء (حرکت از جزء به کل) از طریق سبکهای خبرنویسی
فرهنگ مردم کشور ما با داستانگویی و حدیث و حکایت آمیخته شده است تاریخ ادبیات داستانی پر شکوه و با سابقه ایران، گواه این امر است. در حال حاضر نیز یکی از بهترین روشهای آموزش و تبلیغ و اقناع، داستان گویی است. با ذکر یک حکایت و گنجاندن مفهوم مورد نظر در آن، ضمن القا مفهوم، جذابیت قصهای، عمق تاثیر محتوای مورد نظر را بیشتر میکند. سبکهای خبرنویسی از این قاعده مستثنا نیست. کما اینکه چند سبک خبرنویسی دقیقا با این رویکرد ابداع شده است. در اینجا دو سبک برای نمونه در خصوص نگاه جز به کل با هم مقایسه می کنیم.
1- سبک پایان شگفت انگیز
در این سبک که به صورت داستانی روایت میشود، گره موضوع در آخرین بند خبر گشوده میشود یعنی رازها به لحظات پایانی خبر منتقل میگردد که اوج تشنگی خواننده یا مخاطب است. این سبک بیشتر برای ارزشهای خبری ندرت و استثناء مناسب است. اما شیوه روایت آن ترتیبی است که ماجرا در سطح جریان یافته و در نهایت به پایان میرسد. نمیتوان آن را مرتبط با الگوی جزء به کل دانست به این دلیل که شرط داستانی کردن موضوع و فردی کردن خبر را دارد اما شرط جهان شمول کردن موضوع و بهانه قرار دادن سوژه برای بیان موضوع بزرگتر را ندارد. (مشت نمونه خروار است)
2- سبک وال استریت ژورنال
در ابتدا توضیح این نکته ضروری است که نرم خبر، محمل اصلی برای استفاده از سبک وال استریت ژورنال است. فرایند محوری، داشتن بهانه خبری، عناصر خبری چرا و چطور، چند صدایی در برنامه، لحن و زبان نرم و صمیمی و غیر رسمی و ... شماری از خصوصیات نرم خبرها است که در سبک مدرنی چون وال استریت ژورنال قابل ارایه و بیان است. (برای مطالعه خصوصیات دوازده گانه نرم خبر به پژوهش گزارش خبری از اشیاء مراجعه شود)این سبک چهار ویژگی عمده حالت حرکت از جزء به کل یا ریتم دورشونده را داراست.
1- داستانی کردن
2- فرد به عنوان سوژه اصلی مطرح میشود.
3- مطرح شدن داستان فردی بهانهای است برای بسط موضوع به کل جامعه و آدمهایی که شکل مشابهی دارند
4- حالت دایرهای روایت
با ذکر مثالی از سبک وال استریت ژورنال موضوع روشنتر میشود.
الف – آغاز: ناخدا یحیی در لنج صیادیاش با شش خدمه در آبهای جزیره قشم به صید مشغول است بیش از 40 سال به این شغل دارد این لنج معاش 7 خانواده را تامین میکند.
ب- نات گراف: (موضوع اصلی) طبق لایحهای که دولت تهیه کرده و در روزهای آینده در مجلس به بحث و احتمالا تصویب خواهد شد همه لنجهای سنتی (چوبی) باید بازنشسته شده و لنجهای فایبر گلاس مورد استفاده قرار گیرند.
ج- بدنه: (بسط موضوع در جامعه صیادان با لنجهای سنتی جنوب) در این قسمت صیادان مشابه مورد پرسش قرار میگیرند و از ناتوانی خود در خرید لنج صیادی فایبر گلاس حرف میزنند. نمایندگان مجلس، تعاونیهای صیادی، فقدان دام، قیمت گزاف لنجهای جدید، اولتیماتوم دولت و موج خانوادههای گرسنه که در نتیجه متروک شدن لنجهای سنتی باقی خواهند ماند.
د_ بازگشت به لید: موضوع با ناخدا یحیی دنبال میشود که اذعان میکند در صورت تصویب این موضوع و تبدیل به قانون، چارهای جز ترک منطقه و شغل آبا و اجدادیاش که تنها کاری است که بلد است نخواهد داشت. به ناچار برای کارگری آن هم در سالهای میانسالی به استانهای دیگر مهاجرت خواهد کرد.
در پایان اینکه روایت به انتها رسید و اما در ذهن مخاطب همچنان دنبال میشود. اینکه گزارش از ناپخته بودن این لایحه و نیاز به بازنگری آن و رفع مشکلات و نقایص دارد و ... . از دیگر خصوصیات آن اینکه در هیچ کجای این مسیر روایت، ارزش یا اهمیت آن کاسته نمیشود و همواره توجه مخاطب به آن در اوج باقی میماند چیزی که در سبکهای پیشین مثل هرم وارونه وجود ندارد. همانطور که مشخص است سبک وال استریت ژورنال، روایتی مطرح میکند که حرکت آن از یک موضوع مشخص و فردی و جزیی آغاز شده و به تدریج ابعاد وسیعتر و گستردهتری در جامعه پیدا میکند. به گونهای که به شکلی ملی یا منطقهای تبدیل میشود. این بحث ابعاد وسیعی تری در برنامه سازی خبری دارد که در پژوهش های آتی مطرح خواهند شد.