هنوز اجماع کاملی درباره کارآفرینی و اینکه چگونه باید از کارآفرینی حمایت کنیم و آن را جلو ببریم و سیاستهای آن چه باشد وجود ندارد و اختلاف دیدگاه در این موضوع وجود دارد که آیا می خواهیم به تعادل برسیم یا می خواهیم تعادل را به هم بزنیم.
مهمترین عوامل موثر در کارآفرینی
- وجود پشتیبانی فرهنگی و جامعه از کارآفرین
- آموزش و پژوهش ( مراکز مشاروه و رشد ، کانون های تفکر ، مراکز کارآفرینی )
- زیر ساخت های مالی ، تجاری و قانونی ( بانک، بورس، بیمه ، صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر، مالکیت معنوی، )
- زیر ساخت های فیزیکی ( پارک های فناوری ، شهرک های علمی و تحقیقاتی، مراکز رشد ، خوشه های صنعتی )
- حمایت بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی از کارافرینی
- نوع نگاه و گرایش خانواده و جامعه به کارآفرینی
- وجود فضای مناسب کسب و کار
پژوهش خبری صدا وسیما:به طور کلی «کارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همواره با او در تمام شئون مختلف زندگی انسان حضور داشته و مبنای تمامی تحولات و پیشرفت های بشری بوده است. «کارآفرین» فرآیندی است که در محیط ها و مجموعه های مختلفی اتفاق می افتد و طی آن تغییرات در سیستم اقتصادی از طریق «نوآوری» افرادی که به فرصت های اقتصادی واکنش نشان می دهند رخ می دهد که این باعث ارزش فردی و اجتماعی خواهد شد. کارآفرینی موضع یابی و بهره برداری از فرصت هاست . ” کارآفرینی” پدیدهای نوظهور درکشورمان است که در چند سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است؛ امروز ثابت شده که هر چه کشورها در اقتصاد به سمت نوآوری و خلاقیت حرکت کنند و کارآفرینی را سرلوحه فعالیت های اجتماعی و اقتصادی خود قرار دهند، مسیر توسعه و پویایی را سریعتر میپیمایند. از نگاه بسیاری از کارشناسان اقتصادی، اساس و جوهر ناب کارآفرینی، نوآوری است و ملاک اقتصادهای قوی، وجود کارآفرینانی است که قدرت نوآوری داشته و به ایجاد کسب و کار تمایل نشان بدهند. به همین دلیل است که کشورها با الهام از تجربیات کشورهای موفق در امر کارآفرینی به سمت و سوی جریان کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان حرکت و امکانات و بسترهای لازم برای به بار نشستن خلاقیتها وایدههای کارآفرینی را فراهم کردهاند. اما متاسفانه نگاه به مقوله کارآفرینی درکشورمان نشان میدهد که بسیاری از کارآفرینانی که با انگیزه ایجاد کسب و کار و تاسیس بنگاه های اقتصادی و تولیدی وارد چرخه فعالیت میشوند، دیری نمیگذرد که به دلایل مختلف از جمله ضعف قوانین حمایتی موجود، نبود سیاست های مدون شده ، بی توجهی برنامه ریزان الخصوص سازمان برنامه و برنامه و یکسان دیدن کارآفینی با مقوله مهارت آموزی و اختصاص نداشتن بودجه مناسب و ضعف فرهنگی بادلسردی و نا امیدی بازار کار را ترک میکنند. بحث کارآفرینی مانند یک فیل در تاریکی است. هر کس براساس نیاز ، دیدگاه و شرح وظایف خود به آن نگاه می کند. تقریبا هر نوع کسب و کاری را کارآفرینی می دانند و هر کسی که کسب و کاری را ایجاد کند کارآفرین است که سبب ایجاد شغل و فرصت های شغلی دیگر می شود .در همین خصوص پژوهش خبری معاونت سیاسی با توجه به تداوم شعار سال مبنی بر « اقتصاد مقاومتی – تولید و اشتغال» دوازدهمین جلسه خود در سال 1396 را اختصاص داده است به تبیین « بررسی ظرفیت های کارافرینی در تقویت تولید و اشتغال». این جلسه با حضور پریسا ریاحی، مدیرکل دفتر کارآفرینی و بهره وری نیروی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شده است.
پیش شرط های کارآفرینی
در کشور ما، ایجاد هرنوع شغل را کارافرینی می دانند و اگر به این شکل به موضوع نگاه کنیم، اگر هر جور کسب و کاری را کارآفرینی بدانیم در واقع می رسیم به این موضوع که مشترکات تمام کسب و کارها چند چیز است :
- وجود یک محیط کسب و کار مناسب
- وجود منابع مالی
- وجود مجوزها ( هرچه مجوزها کم شود،فساد کمتر می شود ،محیط کسب و کار بهتر مهیا می شود)
- تعیین اولویت های سیاست گذاری شده ( کسب و کارهای مختلف براساس ماهیت و ویژگی هایشان، نیازهای متفاوت دارند و اینکه سیاست گذار اولویتش چیست؟ کدام را می خواهد بهبود بخشد؟ )
دیدگاه مکاتب اقتصادی درباره کارآفرینی
دیدگاه اول ؛ در دنیا طرفداران اقتصاد نئوکلاسیک،کارآفرین را کسانی می دانند که تعادل در بازار ایجاد می کنند، چون اقتصاد نئوکلاسیک دنبال تعادل در بازار هست. براساس دیدگاه طرفداران این اقتصاد خواه ناخواه ذهن آنها به سمت سرمایه گذاری روی کارخانه های بزرگ می رود، سیاست ها با هدف ایجاد کارخانه های بزرگ توسعه پیدا می کنند و منافع بانکی در خدمت صنایع بزرگ قرار می گیرد، تعرفه های گمرکی برای بهتر کار کردن کارخانه های بزرگ اصلاح می شود در نتیجه اقتصاد و بازار خودش مسیرش را به سمت تعادل پیدا می کند . این مباحث در زمان انقلاب صنعتی هم مطرح می شد و نیاز آن زمان بود همچنین معتقدند کارافرین کسی است که تعادل ایجاد می کند در بازار . در این دیدگاه کارافرین را شرکت های بزرگ و بالغ صنعتی می داند که باعث تعادل می شوند.
دیدگاه دوم ؛ اما طرفداران اقتصاد نهادی یا تکاملی قائل به تعادل در بازار نیستند، زیرا معتقدند اگر تعادل وجود داشته باشد بازار ایستا خواهد شد، حتما باید پویایی ایجاد کرد و از این دیدگاه کارآفرین کسی است که تعادل را به هم می زند. این دو دیدگاه کاملا در تقایل با هم هستند. اولی معتقد به ایجاد تعادل در بازار و دومی قائل به عدم تعادل در بازار اما انچه مسلم است بر هم خوردن تعادل باعث پویایی و جلورفتن می شود. سبب افزایش بهره وری و توزیع ثروت می شود. در نتیجه عامل عدم تعادل کارآفرین و عامل تغییر است نه عامل ثبات.
نوآوری عامل تغییر است پس کارآفرین، نوآور می شود. کسی که دائماً دارد همه چیز را تغییر می دهد. بازار را به هم می ریزد. جلوی همه می ایستد و مجبور می کند بقیه شرکت ها را که وضعیت و شیوه کار خودشان را تغییر بدهند. رقابت را شدید می کند پس از تعادل خارج می شود و خواه ناخواه چون به سمت حوزه نوآوری می رویم، در این حالت دیگر به سمت شرکت های بزرگ، جا افتاده و بالغ صنعتی، نرفته و در عوض حمایت از شرکت های کوچک، پویا، چابک، نوآور و دائما در حال تغییر مد نظر قرار می گیرد. مانند تاسیس اسنپ که سروصدای زیادی می کند و تعادل را به هم می ریزد اینجا دیگر بحث مالی و منابع بانکی معنا پیدا نخواد کرد.
تاکید سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بر کارآفرینی
در بند اول سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی مقام معظم رهبری کاملا به همین مسئله اشاره می کند که کارآفرین عامل تغییر است و باید در سیاست ها عامل تغییر را زیاد شود. اگر این اولویت اول کشور باشد که شک وجود دارد، زیرا سازمان برنامه و بودجه برنامه هایی را تایید می کند که با نگاه تعادلی خودش همخوانی دارد نه با بحث تغییر که در اقتصاد مقاومتی اثربخش باشد.
واقعیت این است که در دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد کارآفرینی می رود و برای کشورهایی مانند ایران، کارآفرین ها تهدید تلقی می شوند شرکت هایی که کارآفرین هستند عامل تهدید می شوند پس اگر می خواهیم اقتصاد مقاومتی را پیش ببریم باید شرکت های کارآفرین داشته باشیم و تغییر کنیم و با سبک و شیوه قدم کار کنیم و سعی کنیم تعادل را نگه داریم. در برنامه هایی که در حوزه کارآفرینی مصوب می شود و بودجه ای که برای این موضوع در نظر گرفته می شود و اختلاف نظرهایی که در بدنه دولت، جامعه قوه قضائیه و مقننه به وجود می آید بیشتر بر می گردد به همین تعریف و نگاه و اولویت کارآفرین.
اولویت ها چیست؟ بحث اشتغال یک اولویت است که جای خودش و روش های خودش را دارد و بحث کارآفرینی، مبحث دیگری است که روش های خودش را دارد و هر دو لازم است. انواع کسب و کارها در کشور لازم است چون آدم ها ظرفیت های متفاوتی دارند و کسب و کارهای متفاوتی انجام می دهند، کسب و کارهایی مانند مشاغل خانگی داریم که کاملا فردی و خوداشتغالی فردی است و کاملا ایزوله تر از بقیه کسب و کارهاست تا کارخانه های بزرگ و عظیم. کارآفرینی کشور فعلا در دست این کارخانجات برگ است و نمی توانیم آنها را کنار بگذاریم. و لازم است به هر کدام از اینها به اندازه خودشان بها داده و رسیدگی شود و متاسفانه از آنجاییکه بحث کارآفرینی در سیاست گذاری های مسئولان ارشد کشور وجود نداشته آمار و اطلاعات دقیقی هم در این زمینه وجود ندارد.
وضع کارآفرینی در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها:
براساس چارچوب موسسه کارآفرینی جهانی "GEI" براساس دیده بان جهانی که از منظر فردی به موضوع نگاه می کند که آدمها چقدر می توانند کارآفرینی داشته باشند :
1. ایران در 15 کشور منطقه و شمال آفریقا رتبه 14ام را دارد
2. ایران در 132 کشور جهان در سال 95 رتبه 80 و در سال 96 رتبه 85 ام است
وضعیت ایران در مقایسه با سایر کشورها وضعیت خوبی نیست از نگاه خارجی و مطابق تعریف داخلی :کارآفرین عامل تغییر و دارای ویژگی خلاقیت و نوآوری جدید است که خروجی آن نسبت به بنگاه های دیگر دارای رشد سریع تری باشد و دائماً در حال تغییر است در جهت مثبت شدن.
شاخصی در دنیا وجود دارد بنام شاخص بنگاه پررشد که سیاست های کارآفرینی در همین جهت هستند بنگاه پررشد طبق تعریف عبارت است از بنگاهی که طی سه سال اخیر توانسته باشد به طور میانگین 20 درصد رشد داشته باشد.
در کشور ما بنگاه پررشد براساس شاخص اشتغال و رشد گردش مالی و فروش 20 درصد داشته باشد سنجیده می شود سنجش رشد مالی کار آسانی نیست اما سنجش اشتغال با توجه به شغل های ایجاد شده قابل محاسبه است( با توجه به لیست پرداخت حق بیمه کارگران در تامین اجتماعی که ملاک ایجاد شغل است قابل سنجش است)
بنگاه های پررشد در کشورهای مختلف سهم بسیار بالایی از اشتغال دارند به طوری که در برخی کشورها اشتغال های جدید به بیش از 70 درصد می رسد که این تعداد اشتغال از تعداد خیلی کمی از بنگاه های پررشد تامین می شود و این دلیل اهمیت آن برای اقتصاد می تواند باشد.
در اروپا بطور متوسط 2 تا 3 درصد بنگاه های پررشد هستند. ( انگلیس 4 درصد و آمریکا 6 درصد ) و طبیعی است هرچه کشورها دارای فناوری پیشرفته تری هستند تعداد بنگاه های پررشدشان بیشتر است کارآفرینی آنها هم بیشتر است.
در سال 91 تا 94 در ایران با استفاده از داده های تامین اجتماعی (اشتغال کارگاه ها چقدر افزایش پیدا کرده است) 65 صدم درصد از کل بنگاه ها پررشد بوده که حاکی از وضعیت کارآفرینی در کشور است با این وجود 42 درصد از اشتغال جدید طی سال 91 تا 94 در همین بنگاه ها بوجود آمده است. 18 درصد اشتغال خالص را به وجود آورده است، که نشان می دهد توجه به کارآفرینی چقدر مهم است و بنگاه های پررشد چقدر مهم هستند.
از سال 92 تا 95 65 صدم درصد بنگاه های پررشد توانسته اند 52 درصد از کل مشاغلی که در این دوره ایجاد شده را به وجود بیارند که بیشتر بر می گردد به ایجاد فضای مناسب تر که نشان می دهد به درستی نتوانسته ایم مخزن کارآفرینی را توسعه دهیم اما فضای کارآفرینی را توسعه داده ایم و امسال نزدیک 30 درصد از اشتغال جدید را به وجود آورده اند.
این آمار و ارقام نشان می دهد که کارآفرینی به عنوان یک ابزار چقدر در ایجاد شغل و مشاغل جدید مهم است و می توان از آن دفاع کرد پس باید به برنامه های خاص کارآفرینی پرداخت.
مباحث فرهنگی مهم ترین چالش کارآفرینی
- ریسک پذیری : یکی از چالش های مهم کارآفرین وجود فرهنگ ریسک گریزی است و اینکه کمتر حاضریم ریسک کنیم در صورتی که باید این فرهنگ تغییر کند و پدر و مادرها ، جامعه و رسانه آموزش بدهند که با ریسک پذیری می توان تغییر و تحول ایجاد کرد .
- فرهنگ پشتیبان : لازمه ریسک پذیری وجود فرهنگ پشتیبان در کشور است که بخشی می تواند در آموزش و پرورش اصلاح شود اما بخش بزرگی از آن به رسانه باز می گردد برای اینکه خانواده ها آماده بشوند و اگر بچه ها خواستند تغییر ایجاد کنند مخالفت نکنند. اگر کسی فرضا سریع پولدار شد (یک شبه) الزاما به معنای خلاف کردن نیست. لازم است از ریسک پذیری پشتیبانی و حمایت فرهنگی شود.
عوامل موثر در کارآفرینی
وجود اکوسیستم ها : در نسل اول کارآفرینی معمولا سیاست ها به آموزش و تعلیم باز می گشت، یعنی اینکه رسانه ترویج کند، دولت آموزش بدهد و اتفاق می افتد. به مرور که نگاه ها سیستمی می شود و سیاست ها به سمت سیستمی شدن پیش می رود عوامل متعددی هم تاثیر دارند: یکی از این عوامل وجود اکوسیستم های مختلف است که عامل مهمی در کارآفرینی است.
فرق اکوسیستم با محیط: در اکوسیستم دخالت نباید سریع و شفاف باشد، خود اکوسیستم هست که خودش را پرورش می دهد و بزرگ می کند و اگر خلاء چیزی احساس شود باید کمک و حمایت بدون دستکاری باشد و کارآفرینی را خود کارآفرین ها میتوانند رشد بدهند کسانی که تجربه کارآفرینی دارند و زمین خورده هستند، شکست را تجربه کرده اند و موفق هم شده اند.
تفاوت اکوسیستم ها : هر اکو سیستم منطقه ای با اکوسیستم کارآفرینی منطقه دیگر فرق دارد و در نتیجه برای اکوسیستم مناطق مختالف نمی توان یک نسخه واحد پیچید.
فرهنگ اکوسیستم : اکوسیستم یک بخش مهم دارد به نام فرهنگ و این فرهنگ در مناطق مختلف باهم تفاوت دارند و آنچه مهم است که در اکوسیستم ها بدان توجه شود وجود همین تفاوت فرهنگ هاست.
مراحل کارآفرینی
کارآفرینی سه مرحله دارد:
مرحله اول:گرایش: مردم گرایش پیدا می کنند که کسب و کار ایجاد کنند.
مرحله دوم:توانایی: توانایی لازم برای کسب و کار معمولی داشته باشند.
مرحله سوم:اشتیاق: که به بنگاه های پررشد باز می گردد.
مرحله اول گرایش : اگر گرایش نداشته باشیم ، پشتیبان نداشته باشیم و مردم کارآفرینی را قبول نکنند پس باید تلاش کنیم تا گرایش به کارآفرینی افزایش پیدا کند برای ایجاد گرایش 5 عامل دخیل هستند که در مقایسه با آمارهای جهانی وضعیت ایران خیلی بد نیست و کمی رشد داشته ایم :
گرایش :
1- درک فرصت 09/ 0
2- مهارت های استارت آپ 62/ 0
3- پذیرش ریسک 02/ 0
4- شبکه بندی 43/ 0
5 - پشتیبان فرهنگی15/ 0
در بخش توانایی وضعیت کشور خیلی بد نیست به طوریکه در بحث رتبه دانشگاهی در رتبه پنجم جهان هستیم در این بخش نیز 4 عامل در افزایش توانایی موثر است :
توانایی:
1- نوپا حسب فرصت 09/ 0 درصد
2- جذب فناوری 30/ 0 درصد
3- سرمایه انسانی 39/ 0
4- رقابت 20/ 0 درصد
سومین مرحله در کارافرینی اشتیاق است که با توجه به آمارها خیلی خوب نیستیم که قضیه بر می گردد به نوآوری. همچنین در ارتباط با جهان و بین المللی سازی مشکل داریم و برخی از مشکلات بخشی اشتیاق بر می گردد به بحث پشتیبان فرهنگی یا گرایش . بطوریکه اگر تجربه بیرونی و بین المللی نداشته باشیم نمی توانیم با آنها رقابت کنیم. البته با حفظ مصالح و منافع ملی کشور از قبیل اینکه امنیتی و جاسوسی نباشد. که این بر می گردد به نگاه فرهنگی و باید پشتیبان فرهنگی داشته باشیم و نباید نگاه امنیتی و جاسوسی به کارآفرین داشته باشیم.در این مرحله 5 عامل تاثیر بسزایی در اشتیاق یا عدم اشتیاق کارآفرین دارد که عبارتند از :
اشتیاق :
1- نوآوری محصول 13/ 0 درصد
2- نوآوری فرایند 19/ 0 درصد
3- رشد بالا 31/ 0 درصد
4- بین المللی سازی 15/ 0 درصد
5- سرمایه مخاطره امیز 32/ 0 درصد
نقش مراکز رشد و شتاب دهنده ها در کارآفرینی
مراکز رشد: شرکت هایی (فناوری – تجاری) که می خواهند فعالیت کارآفرینی داشته باشند کنند، باید برای کاهش هزینه ها به مراکز رشد مراجعه کرده و از مربیان کمک بگیرند .این امر موحجب می شود که در مراحل اولیه که کار پرهزینه است هزینه ها کاهش پیدا کند و ممکن است طرحی شکست هم بخورد برای اینکه این هزینه ها کاهش پیدا کند به این مراکز مراجعه می کنند . در ایران عمده مراکز رشد دولتی است و چند تا مرکز رشد خصوصی هم ایجاد شده است.
شتاب دهنده: مراکز رشد خصوصی است که توسط کارآفرین های با تجربه ایجاد می شود و بخش خصوصی داوطلبانه از میان ایده ها، ایده هایی که امکان رشد بالا دارند و می توانند به رشد سریع بالا و جهانی برسند و ارزش افزوده خیلی بالایی ایجاد کنند ؛ حمایت مالی می کند و به ازای کمکی که می کند آموزش می دهد و تجربیات خود را در اختیار آنها می گذارد بدون اینکه در کار آنها دخالت کنند.
شتاب دهنده ها سرمایه گذاری می کنند تا نمونه اولیه محصول ساخته شود. به طور مثال از هر 8 شرکتی که می پذیرند ، 1 الی 2 شرکت جواب می دهد ولی این 8 شرکت از طریق رویدادهایی که برگزار می شود و حضور افراد همفکر ، پس از تبادل نظر و ارائه ایده های نو تیم می شوند .
شتاب دهنده بخش خصوصی است که پول و وقت می گذارد قطعا به دنبال سود است و از میان ایده های مطرح شده، ایده هایی که منجر به تولید ثروت و کسب درآمد می شود را انتخاب و سرمایه گذاری می کند و تاثیر حمایت این شتاب دهنده بر کل کشور است چون شرکت هایی که انتخاب می شوند دارای رشد بالا هستند که با تعداد اندکی که هستند نزدیک به 50 درصد اشتغال جدید و افزایش ارزش افزوده در کشور را ایجاد می کنند. و حداقل مزیت وجود این شتاب دهنده ها این است که کشور از ایجاد شغل منتفع می شود و سطح فناوری کشور بالا می رود.
شتاب دهنده ها می توانند با ترفندهایی فاصله طبقاتی را کم کنند مانند کشورهای اسکاندیناوی که با درآمد بالا فاصله طبقاتی خیلی کم است. که همه اینها نتیجه سرریزهای کارآفرینی است و این کار شتاب دهنده هاست و چون دنبال شرکتهای بزرگ هستند و این از هسته های کوچک و بچه های دانشگاه تشکیل می شوند خیلی طبیعی است که از تجارب خارجی هم استفاده کنند .
شتاب دهنده باید از وزارت تعاون اجازه بگیرید، و باید مورد تایید این معاونت قرار گیرد، با این فرض که نگاه مثبت داشته اند اما تعدد دیدگاه و مرجع تصمیم گیری سبب شده است که بخش خصوصی تمایلی برای حمایت از کارآفرین ها به عنوان شتاب دهنده نداشته باشد .
ضرورت تدوین برنامه های کارآفرینی در سیاست های کلان کشور
در برنامه اشتغال فراگیر که توسط رئیس جمهور ابلاغ شده است متاسفانه کارآفرین سهم زیادی ندارد. کارآفرین یک شبه مشکل اشتغال را حل نمی کند و نیاز به زمان میان مدت و بلندمدت دارد به ویژه اینکه هنوز دفاع خیلی خوبی از قضیه کارآفرینی نشده است و کارآفرین را در کنار مهارت آموزی و فنی و حرفه ای می ببینند اما در بسته اشتغال چهار برنامه در نظر گرفته ایم که اگر بتوانیم با هم پیش ببریم قطعا در قضیه کارآفرینی تحول ایجاد خواهد شد:
1. برنامه ملی شتاب دهنده ها: کل کشور شتاب دهنده نداریم و در خیلی از جاها خلاء داریم ولی می تواند در سطح پایین تر توسط کارآفرین های باتجربه در حوزه های مختلف که در استانها کار می کنند ایجاد شود.200 مرکز مشاوره و تعداد زیادی موسسات کارآفرینی وجود دارد تعداد زیادی کارآفرین برتر داریم و شرکت های پررشد و کارآفرین هایی که نشان داده اند می توانند خوب کار کنند، تعداد زیادی از اینها در استان ها تحت عنوان کانون کارآفرینی جمع شده اند و حدود 5 سال است که وزارت کار اینها را به وجود آورده است.
2. مراکز مشاوره در مراکز استانها: 201 مرکز، حدود 20 تا 23 شتاب دهنده هم تحت پوشش معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری که عمدتاً در استان های بزرگ هستند. که از این تعداد 16 و یا 17مورد فعال هستند و بقیه تسهیلات گرفته اند که تحت عنوان برنامه 800 « یوزجوان » فعالیت کنند . آمارهای دنیا می گوید به ازای هر صد هزار نفر جمعیت یک بنگاه پررشد در سال باید ایجاد شود و در کشور هدف گذاری 800 بنگاه است.
3. سنجش یا نظام پایش کارآفرینی: به دلیل اینکه هیچ گونه آمار و اطلاعاتی درباره کارآفرینی در کشور نداریم و باید این نظام در استان های مختلف ایجاد کنیم همان طوری که درباره اشتغال می توانیم بگوییم بازار کار ما اینگونه هست باید راجع به کارآفرینی نیز بتوانیم تمام عناصر آن را معرفی کنیم که اطلاعاتی را در این زمینه نداریم. اگر نظام پایش نداشته باشیم، برنامه و سیاست گذاری هم نمی توانیم داشته باشیم.برنامه نظام پایش در دست تهیه است.
4. توسعه نهادهای پشتیبان: به ویژه در سرمایه گذاری ریسک پذیر خیلی مشکل داریم. بخش خصوصی وارد سرمایه گذاری ریسک پذیر نمی شود، شخص حقیقی وارد نمی شود و همه ترجیح می دهند پولشان را در بانک سپرده گذاری کنند و ریسک نمی کنند. نهادهای پشتیبان مانند صندوق های ریسک پذیر، شتاب دهنده ها از این نمونه ها هستند، بورس ایده هم می تواند یکی از نهادهای پشتیبان باشد اگر سازوکار مناسبی داشته باشد.
جمع بندی
براساس انچه گفته شد اکوسیستم ها با توجه به ماهیت فرهنگی و محیطی شان و ارتباطات درون خودشان نقش بسیار زیادی در ایجاد کارآفرینی دارند. آنچه که در این اکوسیستم اهمیت دارد وجود تعاملات است هرچه این تعاملات متراکم تر باشد بیشتر و کیفی تر باشد کاملا در هم تنیده باشد. برنامه شتاب دهندگی حواسش به این اکوسیستم هست که تعامل و ارتباطات هدفمند باشد. استانها باید روی برنامه های کارآفرینی پایش کنند. اگر خلائی هست تلاش کنند این خلاءها برطرف شود. وظیفه اصلی شتاب هنده ها این است که این تعاملات و ارتباطات بیشتر بشود تا بخش خصوصی و دولتی و دانشگاه ها و صنعت خوب با هم مرتبط بشوند بدون اینکه در کارها دخالت داشته باشند. در نمودار زیر نمای از یک اکو سیستم نشان داده شده است که عناصر خود یکدیگر را پیدا می کنند و هرچه ارتباطات و تعاملات بیشتر باشد کارآفرینی در این اکو سیستم موفق تر است.
مسئله دیگر توسعه نهادهای پشتیبان است که نگاه می کند به این اکوسیستم که جای کدام عنصر خالی است یا وجود ندارد یا کم است یا مناسب نیست یا ضعیف است و نیاز به آموزش دارد، خود مشاوران آموزش می دهند، فرضا در استان سیستان و بلوچستان یک یا دو نهاد نداریم، شرکتی بزرگ که بتواند به کارآفرینان این استان کمک کند وجود ندارد، کمک می کند تا یک شرکت بزرگ در این استان ایجاد شود. در نتیجه اکوسیستم تقویت می شود. بحث مهمی که در این بخش خیلی دیده نشده در کشور ما وجود تشکل های کارآفرین است. همواره براساس تعامل ایجاد شده میان کارآفرین ها دو جریان دانش و مالی (الزاما از بانک نیست) بوجود می آید. فرد حقیقی یا حقوقی پول در این کار می گذارد. برای اینکه این دو جریان اتفاق بیفتد نیاز به کاتالیزو است جایی که دو جریان وجود ندارد (دانش کم، منابع مالی کم، محیط مناسبی نداریم، فرهنگی حاضر نیستیم یافته های خود را در اختیار دیگران قرار دهیم فوت کوزه گری را فقط برای خودمان می خواهیم) رقابتی هم صورت نمی گیرد . نوآوری هم صورت نمی گیرد درحالیکه رقابت بدون همکاری معنی ندارد.کشورهای در حال توسه اگر متوجه این قضیه نباشند و فقط به فکر رقابت باشند، ( البته رقابت از نوع سیاه که منجر به کارآفرینی سیاه می شود و همدیگر را از میدان خارج می کنند) به همین دلیل اصرار داریم که شرکت های دولتی نباشند زیرا رقابت در عدم توازن نمی تواند همکاری ایجاد کند. شرکت ها با هم ائتلاف می کنند و کنسرسیوم تشکیل می دهند درکنار هم ، دانش خود را یکی می کنند تا کار بزرگتری انجام دهند با وجود اینکه رقیب هم هستند.
اینجا تشکل ها نقش کاتالیزور دارند ، معمولا تشکل ها به شکل انجمن، کانون یا بنیاد که می توانند برنامه ها را اجرا کنند نهادهای انتفاعی و مدنی همه نقش کاتالیزور را دارند که باید در کل اکوسیستم پخش شوند تا بتوانند جریان را سرعت ببخشند.
مسئله مهم دیگر بحث گرایش ها است از قدیم اینگونه بوده است که فرزندان شغل پدران خود را انتخاب کنند و اگر کسی گرایش به تغییر داشت با او مخالفت می شد لذا گرایش نقش بسیار مهمی در کارآفرینی دارد و مراکزی همچون نماز جمعه ها، آموزش و پرورش، صداوسیما، رسانه ها نقش خیلی مهمی در تغییر گرایش ها به کارآفرینی دارند تا خوب درک بشود که کارآفرینی چقدر اهمیت دارد.
یکی از ضعف های عمده کشور در عدم معرفی کارآفرین واقعی صاحب ایده نو و خلاق و کارآفرینی به معنای خاص خودش، نبود بودجه اختصاصی در قانون بودجه کل کشور بوده است و سازمان برنامه و بودجه در قانون بودجه تحت عنوان کارآفرینی در سرفصل های بودجه، هیچ گونه اعتباری اختصاص نداده است در حالیکه در بند اول سیاست های اقتصاد مقاومتی تاکید زیادی بر کارآفرینی ، توسعه و توانمندسازی منابع انسانی دارد و به سختی قبول کرده اند که کارآفرینی همان توانمندسازی منابع انسانی است و در سال 96 کمتر از 20 میلیارد تومان بودجه اختصاص داده اند.
اقدام دیگر در راستای حمایت از کارآفرینی این است که، برنامه آموزش و ترویج کارآفرینی را به عنوان سند با همکاری آموزش و پرورش تدوین کردیم اما خیلی امیدوار به عملیاتی شدن آن نیستیم. برنامه ها را به سازمان برنامه و بودجه دادیم که تمام برنامه های تحت عنوان کارآفرینی خط خورده است و زیرمجموعه آن فقط شده مهارت آموزی (فنی و حرفه ای) که جای افسوس دارد که در سازمان برنامه و بودجه درک درستی از کارآفرینی نیست و کارآفرینی را با مهارت آموزی یکی در نظر گرفته شده اگرچه درست است کسی که مهارت دارد می تواند کار کند اما مهارت بیشتر در زمینه مشاغل خانگی است.
در پایان آنچه مهم است این است که، هنوز اجماع کاملی درباره کارآفرینی و اینکه چه جوری باید از کارآفرینی حمایت کرد و آن را جلو ببریم و سیاست های آن چه باشد وجود ندارد و اختلاف دیدگاهی که درباره موضوع وجود دارد. اینکه آیا می خواهیم به تعادل برسیم یا می خواهیم تعادل را به هم بزنیم.
پژوهش خبری// گروه اقتصاد