در این نوشتار تلاش داریم به سوابق و ابعاد حمایت آمریکا و اروپا از منافقین بپردازیم و تناقضات اقدامی و ادعایی غرب را در قبال تروریسم به ویژه گروهک تروریستی منافقین مرور نمائیم.
دشمنی های غرب با انقلاب اسلامی ایران، از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب شروع شد و در قالب ها و شیوه های متنوعی عینیت یافت؛ تلاش برای کودتا و براندازی، تحریک گروه های قومی و مذهبی به شورش و جدایی طلبی، ترور علمای دین، مسئولان طراز اول و حتی مردم عادی، تحریم های سخت اقتصادی و سیاسی، هشت سال جنگ نابرابر و حمایت تمام عیار از متجاوز تنها بخشی از اقدامات خصومت آمیز غرب علیه جمهوری اسلامی ایران است. اما گروهک تروریستی منافقین ابزاری بود که غرب برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی، روی آن حساب ویژه ای باز کرده بود؛ حسابی که حدود چهار دهه است بسته نشده و همچنان برای غرب سودآور است.وقتی که صحبت از حمایت غرب از سازمان های تروریستی مانندداعش یا منافقین به میان می آید بحثی اغراق آمیز یا شعاری نیست بلکه حقیقتی مستند است؛ بالاخص در مورد سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق که به عنوان یک گروه تروریستی، آشکارترین و عجیب ترین نوع حمایت از تروریسم تا به امروز شامل حالش شده است.
مسعود رجوی سرکرده منافقین و ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور معزول ایران در شامگاه ششم مرداد سال ۱۳۶۰ به فرانسه گریختند. هرچند گفته می شود که این سفر بدون هماهنگی های قبلی با دولت فرانسه بوده و علیرغم میل فرانسه، این هواپیما نهایتاً با ترفند خلبان اجازه فرود در خاک فرانسه را گرفته است، اما شواهدی نیز وجود دارد که تأیید می نماید مقصد فرار رجوی و بنی صدر با برنامه ریزی قبلی انتخاب شده است؛ از جمله اینکه سرکردگان فراری سازمان در خانه ای ویلایی مستقر شدند که از مدتی قبل از فرارشان، در اختیار صالح رجوی (برادر بزرگتر مسعود رجوی) قرار داشت و بعد به مقر فعالیت های سازمان مجاهدین خلق تبدیل شد؛ جالب آنکه بعد از استقرار سرکردگان منافقین در این مکان، به تدریج و در طول زمان ویلاهای مجاور آن در حومه رودخانه اواز (Oise) هم خریداری شد و ضمن منضم شدن به این مکان، به جای بناهای فرسوده قدیمی ساختمانهای جدید در آن محل احداث شد؛ سرانجام با بالاتر رفتن دیوارها و قرار گرفتن سیم های خاردار برفراز دیوارها، این محوطه به دژ و پادگان نظامی تبدیل شد و به افتخار مریم رجوی «پادگان مریم» نام گرفت؛ این پادگان اکنون مقر رسمی فرماندهی این سازمان در اروپاست که حدود 300 نفر از اعضاء را در خود جای داده است؛ یک مقر ژاندارمری فرانسوی نیز در نزدیکی این مکان مسئولیت حفاظت از پایگاهمنافقینرا بر عهده دارد. پادگان مریم (اورسورواز) طی پنج سال اقامت مسعود رجوی در فرانسه و همچنین طی ۱۷ سال حضور وی در کنار صدام در عراق و حتی بعد از ناپدید شدن او، نقش حیاتی در شاکله نظامی و فرقهای منافقین داشته است.
دولت فرانسه با وجود آگاهی از اقدامات تروریستی گروهک منافقین، به رجوی و همراهانش پناهندگی داد و حدود هفت سال از منافقین به گرمی پذیرایی کرد؛ همچنین در دهه۶۰ بارها به تروریست هایی که هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران را می ربودند پناهندگی سیاسی اعطاء نمود؛ چرا که دولتمردان فرانسه تا سال ها دچار این توهم بودند که جمهوری اسلامی در آینده نزدیک توسط مجاهدین سرنگون خواهد شد و آنها می توانند با مدارا منافع آینده خود را تضمین کنند، اما بر خلاف انتظار همگان، روند تحولات در ایران به تثبیت جمهوری اسلامی و ضعف، طرد و عقب نشینی منافقین منتهی شد؛ با روی کار آمدن ژاک شیراک در فرانسه مذاکراتی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و روابطی که از سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به شدت تیره شده بود از سر گرفته شد.گفته می شود توافق صورت گرفته در مورد اخراج مسعود رجوی از فرانسه، شرط جمهوری اسلامی ایران برای کمک به آزادی گروگان های فرانسوی در لبنان بود که به سرکرده گروهک تروریستی منافقین ابلاغ شد.
پشت پرده اخراج نمایشی منافقین از فرانسه
ژوئن ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) مسعود رجوی در پی اخراج از فرانسه به عراق کوچ کرد؛ اما آگاهان سیاسی معتقدند فرانسه در این فقره هم به منافقین کمک شایانی کرده است، چرا که محل عزیمت آن ها توسط دولت پاریس تعیین شده بود؛ این حضور برای صدام یک فرصت بود؛ در دست داشتن یک اپوزیسیون فعال با کشوری که با آن در حال جنگ است و خیلی جاها می تواند در زمینه های سیاسی و نظامی به درد صدام بخورد....که متأسفانه با حضور منافقین در عراق همه این اهداف برآورده شد. «آنتونی اچ کردزمن» یک آمریکایی متخصص مسائل نظامی در این زمینه معتقد است: نتیجه نهایی تلاش فرانسه این بود که به هر حال کمک بهتری برای رجوی فراهم نمود، خدمات عملی به حاشیه رفت و منجر به کمک های مالی از منابع مالی بزرگتری گردید.
پس از انتقال مرکز فرماندهی سازمان به عراق، شورای ملی منافقین همچنان در اروپا به فعالیتهای سیاسی و تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ادامه می داد؛ در این دوره، ساختار سیاسی سازمان را مریم رجوی اداره می کرد؛ او از طریق قرارگاه اروپایی سازمان مجاهدین خلق ( منافقین )، در سایه حمایت دولت فرانسه و دیگر دولت های غربی دایره فعالیت سازمان را تا بخشهایی از آمریکا، سایر کشورهای اروپایی، آفریقا و خاورمیانه گسترش داده بود. این تحرکات آزادانه در قلب اروپا در حالی صورت می گرفت که بین سال های 1365 تا 1367 فعالیتهای نظامی منافقین در عراق، دوشادوش صدام به شدت گسترش یافته بود که شرح جنایات آن دوران را پیشتر توضیح دادیم. دردآور این است که در همین بره های که دست گروهک منافقین به خون کردهای عراق آلوده بود و خود را برای تهاجم به سرزمین مادری و هم میهنان خود تجهیز می کرد، علاوه بر برخورداری از پشتیبانی همه جانبه رژیم درنده خوی بعث، حمایت علنی کنگره، سنا و دولت آمریکا را نیز با خود یدک میکشید و سایر دولتهای غربی هم از تجاوز نظامی منافقین به ایران حمایت میکردند. در30 خرداد سال۱۳۶۷ یعنی اندکی پیش از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان منافقین) حدود 138 نماینده کنگره و14سناتور آمریکایی در نامهای به «جورج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، اکیداً از وی خواستند که از گروهک منافقین در عراق حمایت کند و «مروین دایملی» نماینده کنگره نیز روز دوشنبه ششم تیر ۱۳۶۷در تظاهرات منافقین در واشنگتن شرکت کرد و طی سخنانی گفت: نباید دست از تلاش کشید؛ مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.
پایان ماه عسل و باز شدن پرونده جنایات منافقین در عراق
با سقوط صدام، منافقین مهمترین متحد استراتژیک خود را از دست دادند؛ در سال 2003 که نیروهای آمریکایی وارد عراق شدند انتظار می رفت با اعضای یک سازمان تروریستی مسلح روبرو شوند که هم شدیداً به صدام حسین وفادارند و هم به واسطه اعتقادات مارکسیستی، با انگیزه ای مضاعف با امپریالیسم آمریکا بجنگند؛ اما وقتی سربازان آمریکایی وارد کمپ اشرف شدند مورد استقبال گرم رهبران سازمان قرار گرفتند که با چرخش صد و هشتاد درجه ای، به آنها خوش آمد می گفتند؛ تروریست هائی که زمانی اعلام کرده بودند اسلام را کنار گذاشته و مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی سازمان برگزیده اند و با ژست ضدامپریالیستی، خود را دشمن آمریکا معرفی می کردند، بنا بر سرشت و ماهیت حقیر خود، این بار به دریوزگی از آمریکا افتادند و در کمپ اشرف رسماً در پناه اشغالگران قرار گرفتند. مسعود رجوی هم از زمان حمله نیروهای آمریکایی ناپدید شد.
با به قدرت رسیدن مخالفین رژیم بعث، بازخوانی اسناد همکاریهای منافقین و صدام آغاز شد؛ در این زمینه دادگاه عالی جنایی رسیدگی به جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت عراق سازمان منافقین را به ارتکاب جنایت علیه مردم عراق متهم کرد. هیأت دادستانی این دادگاه با ارائه مدارک موثق، اعلام کرد که در صدد بازگشایی دو پرونده علیه سازمان منافقین به اتهام ارتکاب جنایت قتل، آوارگی هزاران تن از شهروندان عراقی در شمال و جنوب این کشور و دریافت مبالغ هنگفتی از داراییهای عمومی عراق از رژیم بعثی و استفاده آن علیه مردم این کشور است.
روز دهم دسامبر 2003 (۱۳۸۲/۹/۱۹) شورای حکومتی عراق به اتفاق آرا به اخراج سازمان منافقین از عراق رأی داد که مدعیان بزرگ مبارزه با تروریسم یعنی آمریکایی ها، از این مصوبه تبعیت نکردند؛ علاوه بر این مقامات عراقی خواهان واگذاری مسئولیت پایگاه اشرف به ارتش عراق بودند که باز هم با مخالفت آمریکا مواجه شدند. بهرغم اعمال فشارهای بینالمللی بر سازمان، نیروهای آمریکایی از منحل کردن تیم فرماندهی نظامی و ساختارهای سازمان سر باز زدند؛ اما سرانجام با تلاش و فشار دولت مالکی، نیروهای آمریکایی پس از پنج سال در 30 آگوست 2008 (7 /6 1387) حفاظت از اردوگاه اشرف را به ارتش عراق واگذار کردند و دولت عراق به طور رسمی مهلت شش ماهه را برای ترک عراق به اطلاع اعضای این سازمان رساند. دادگاه عالی عراق در12 ژوئیه2010 حکم دستگیری 39 عضو سازمان از جمله مسعود و مریم رجوی را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد و این حکم را به وزارت کشور عراق و اینترپل ارائه نمود؛ سرانجام درپی تقاضاهای عمومی و اراده دولت عراق برای اخراج اعضای گروهک تروریستی منافقین و برچیده شدن پایگاه اشرف، در اواخر بهمن سال۱۳۹۰ عملیات انتقال منافقین از اردوگاه اشرف به پایگاه لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد آغاز شد. این بار دلسوزان منافقین برای استقرار آنان مکانی را در اروپا (آلبانی) در نظر گرفته اند.
تناقضات مکرر در گفتار و رفتار مدعیان غربی مبارزه با تروریسم
زمانی اقدامات تروریستی منافقین آن قدر گسترش یافت که دولتهای غربی از روی ناچاری و به منظور پوشش شعارهای مبارزه با تروریسم، آنان را در لیست گروههای تروریستی خود قرار دادند و از آنجا که این اقدام غربیان، مانند بسیاری از ادعاها و فعالیتهای ضد تروریستی یا حقوق بشری آنها فقط یک حرکت نمایشی و برای فریب افکار عمومی بود، به زودی روندی معکوس یافت:
ـ دولت بیل کلینتون رئیسجمهور پیشین آمریکا در هفتم اکتبر سال ۱۹۹۷ (16مهرماه 1376)، گروهک منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه این کشور قرار داد و در ۲۸ سپتامبر۲۰۱۲ (هفتم مهر۱۳۹۱) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛
ـ اتحادیه اروپادر ماه می سال2002 گروهک منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و در 26 ژانویه 2009(هفتم دیماه۱۳۸۷) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛
ـ دولت انگلیس در سال2000 بر اساس قانون ضد تروریسم نام گروهک منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و در۳۰ نوامبر۲۰۰۷ (نهم آذر۱۳۸۶) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛
ـ دولت کانادا در چهارم خرداد سال ۱۳۸۴ نام گروهک منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و در ۳۰ آذر سال ۱۳۹۱ نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد.
تمامی این تناقضات رفتاری آشکار غرب در مواجهه با تروریسم، علامت سئوال های بزرگی را در اذهان مخالفان واقعی تروریسم، قربانیان تروریسم، طرفداران راستین حقوق بشر و ناظران بی طرف بوجود می آورد؛ هنگامی که کشورهای غربی مدعی مبارزه با تروریسم، در مقابل چشمان حیرت زده قربانیان ترور و خشونت منافقین اسم آنان را از فهرست گروه های تروریستی حذف کردند، یا چشم بر جنایات گذشته و حال آنان بستند و در کشورهای خود پناهشان دادند سئوالات زیادی ایجاد شد که البته جواب در خود آنها مستتر بود؛ به راستی چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا آن رهبری که زمانی بر سر نیروهای مسلح خود فریاد می کشید گلوله ها را هدر ندهید و با تانک از روی کردهای عراقی رد شوید در محاکم قضایی و دادگاه های بین المللی نسبت به کشتار بی رحمانه مردم غیرنظامی مورد محاکمه قرار گرفت؟ آیا تغییری بنیادین در کادر رهبری منافقین ایجاد شد؟ آیا ایدئولوژی سست مارکسیستی یا ساختار فرقه ای و تروریستی منافقین تغییر یافته یا اینکه آنان نسبت به جنایات خونبار گذشته خود ابراز پشیمانی کرده بودند؟ چرا انبوهی از گزارش های بین المللی به خصوص گزارش انستیتو تحقیقات دفاع ملی آمریکا،گزارش دیده بان حقوق بشر، گزارش اداره امنیت فدرال آلمان و بسیاری از گزارش های دیگر که نام گروهک تروریستی منافقین را در کنار گروه القاعده به عنوان خطرناکترین فرقه های تروریستی دنیا ذکر کرده اند از دید غربی ها پنهان ماند؟ چگونه مدعیان حقوق بشر موضوع ترور بیش از 12هزار ایرانی (که مسعود رجوی به صراحت به آن اذعان و افتخار کرد)، یا نسل کشی کردها و قتل عام شیعیان عراق را به باد فراموشی سپردند؟ آنان که صدام حسین را به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و مجازات کردند چطور ارتش خصوصی او را پناه دادند؟ مگر منافقین در کشتار هزاران کویتی همدوش صدام نبودند؟
نرمش عجیب آمریکا و اروپا در قبال گروهک تروریستی منافقین
در 17ژوئن سال 2003 (۱۳۸۲/۳/۲۷) پلیس ضد تروریست فرانسه با حمله به مقر اروپایی منافقین و 13پایگاه سازمان، مریم رجوی را به همراه 165 تن از اعضای ارشد سازمان دستگیر کردند؛ اتهام آنها تلاش برای سر به نیست کردن (یا به قول منافقین تصفیه حساب درون حزبی) 25 نفر از اعضای جدا شده گروهک نفاق، برنامهریزی برای حمله به سفارتخانه های ایران در اروپا و همچنین پولشویی عنوان شد؛ پییر دوبوسکه مسئول سازمان اطلاعاتی فرانسه در مصاحبه با نیویورک تایمز اظهار داشت: ...مجاهدین برای حمله به سفارتخانه های ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور 25 نفر از اعضای سابق خود برنامه ریزی کرده بودند... این سازمان به هیچوجه یک جنبش سیاسی و یا جنبشی دموکراتیک نیست... این گروه خود را برای احیای دمکراسی در ایران آماده نمی کند... اینها گروهی کاملاً افراطی اند... فرقه ای تندرو فاقد هرگونه نظام دمکراتیک، فرقه ای شخصیت محور در پیروی از رهبر...؛ جالب آنکه در این رویداد، جرم مریم رجوی و همراهانش به حدی مشهود بود که حتی سوسیالیست های حامی منافقین در فرانسه در قبال دستگیری وی سکوت کردند. در 29 ژوئن مریم رجوی در دادگاه اولیه به مدت شش ساعت تحت بازجویی قاضی ژان لویی بروگی یر قاضی مبارزه با تروریسم فرانسه قرار گرفت. گفتنی است طی روزهای بازداشت مریم رجوی در فرانسه، اعضای سازمان به طور هماهنگ وادار شدند که خود را آتش بزنند؛ چرا که سران سازمان به شدت هراس داشتند که با دستگیری مریم رجوی زمینه محاکمه وی فراهم شود؛ هدف رهبری فرقهاین بود که خودسوزی اعضاء، باعث فشار روی افکار عمومی در اروپا و آمریکا شود و دولت فرانسه را ناگزیر از آزاد کردن افراد دستگیر شده و مشخصاً مریم رجوی نماید؛ حتی یکی از سران سازمان در سایت «ایران لیبرتی» تهدید کرد: صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به این اقدامش پایان ندهد، مصمماند که خود را به آتش بکشند؛ سه نفر در نتیجهخودسوزیها جان باختند و بقیه دچار سوختگی شدید شدند؛ در حالیکه مریم رجوی بالاخره با سپردن وثیقه تا رسیدگی کامل به اتهامات وارده، امکان آزادی موقت از زندان را پیدا میکرد، اما مسعود و مریم رجوی برای رسیدن به خواستهشان از قربانی کردن ۱۹ نفر از اعضای فرقه دریغ نکردند؛ بعد از آن اروپایی ها فهمیدند که اعضای این سازمان موجودات خطرناکی هستند و ویژگی های یک فرقه را دارند.آنها بالاخره با این اقدام وحشیانه و خشونتطلبانهشان در میان مردم پاریس وحشت انداختند و موفق شدند به این شیوه از قانون فرانسه فرار کنند؛ طولی نکشید که مریم رجوی با وساطت مقامات غربی حامی گروهک منافقین آزاد شد و اتهامات اقامه شده علیه وی نیز ملغی گردید؛ بعد هم پروندهای علیه نه نفر از اعضای این گروهک در دستگاه قضایی فرانسه گشوده شد که تا مدتی مفتوح بود بدون آنکه اقدام مؤثری علیه متهمان آن به عمل آید.
در هفتم اکتبر سال ۱۹۹۷ (16مهرماه 1376)، دولت بیل کلینتون رئیسجمهور پیشین آمریکا گروهک منافقین را در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه این کشور قرار داد و در سال 2003 نیز منافقین را به عنوان یک نیروی متخاصم در عملیات آزادسازی عراق ارزیابی کرد ؛ در 15 اوت همین سال دولت آمریکا با تصحیح لیست گروههای تروریستی این کشور، نام شورای ملی مقاومت ایران را به عنوان نام دیگر سازمان مجاهدین خلق به فهرست تروریستی خود اضافه نمود ، اگرچه هرگز حاضر به محاکمه و مجازات آنها نشد؛ در 11سپتامبر 2003، ریچارد بوچر سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکادر کنفرانس خبری تأکید کرد که مجاهدین خلق یک گروه تروریستی است و به آنان اجازه فعالیت در عراق داده نخواهد شد.
قاعدتاً می بایست بر اساس قوانین داخلی آمریکا، هرگونه فعالیت منافقین در داخل خاک آمریکا و هر نوع حمایت و کمک به آنها از سوی شهروندان، گروه ها و نهادهای آمریکایی ممنوع و جرم محسوب می شد؛ در حالیکه در تمام آن سال ها منافقین به راحتی در پارلمان ها و رسانه های آمریکا حضوری فعال داشتند، بسیاری از دولتمردان و شخصیتهای آمریکایی به صورت علنی از منافقین حمایت می کردند و عملاً هیچ ممنوعیتی برای فعالیت های این فرقه تروریستی در خاک آمریکا اعمال نشد؛ بهعلاوه در تمام این مدت ما شاهد پخش فیلمهای تبلیغاتی و دروغهای سخنگویان مجاهدین خلق در مطبوعات و حتی شبکههای تلویزیونی سی.بی.اس و سی.ان.ان آمریکا بودیم که حتی در همین فیلمهای تبلیغاتی، به وضوح خشونت سران فرقه رجوی علیه نیروهای انتظامی عراق به نمایش درمی آمد . عاقبت روز جمعه ۲۸ سپتامبر۲۰۱۲ (۱۳۹۱/۷/۷) وزارت خارجه آمریکا طی اطلاعیه ای اعلام کرد که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت، بنابر مفاد قانونی تصمیم گرفت که سازمان مجاهدین خلق و حامیان این گروه را از فهرست سازمان های تروریستی ایالات متحده خارج کند. تنها چند ماه بعد و در اوایل سال۱۳۹۲، شورای ملی مقاومت، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق در واشنگتن اقدام به تأسیس دفتر و یک ماه و نیم بعد نیز رسماً برای لابیگری در دولت و کنگره آمریکا ثبت نام کرد.
اتحادیه اروپادر ماه می سال2002 اعلام کرد که سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان تروریستی محسوب می کند، و البته هفت سال بعد یعنی روز دوشنبه 26 ژانویه 2009(۱۳۸۷/۱۰/۷) این گروه را از فهرست سازمان های تروریستی اتحادیه اروپاخارج و محدودیت های آن را رفع نمود.
وزارت کشور انگلیس در سال2000 بر اساس قانون ضد تروریسم مصوب همان سال، سازمان مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی اعلام کرد و تمامی فعالیتهای این سازمان را در خاک بریتانیا ممنوع ساخت. پیش از آن در سال 1996 کمیسیون نظارت بر خیریههای بریتانیا تحقیقاتش را در مورد مؤسسه خیریه ایراناید و جمع کردن پول برای سازمان منافقین شروع کرده بود و در سال 1997 این مؤسسه خیریه را منحل و حسابهای آن را مسدود کرد. بریتانیا در۳۰ نوامبر۲۰۰۷ (۱۳۸۶/۹/۹) منافقین را از فهرست تروریستی این کشور خارج کرد. منافقین در میان نمایندگان پارلمان بریتانیا هم حامیان دو آتش های دارند؛ به عنوان یک نمونه، تنها در ماه مارس سال 2009 میان حامیان تروریستهای مجاهدین خلق در پارلمان بریتانیا سه نوبت بحث درگرفت. سخره آورتر اینکه اخیراً یکی از نمایندگان مجلس عوام بریتانیا پیشنهاد کرده است غرب از منافقین حمایت کند تا بتوانند نظام ایران را از درون تغییر دهند حمایت رسانه ای انگلیس هم از سالیان دور شامل حال منافقین بوده است؛ از سه دهه پیش که بی.بی.سی یورش نظامی منافقین به ایران را «پاسخی سیاسی» به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ قلمداد کرد تا روزهای اخیر که جدیدترین حرکت مزورانه بی.بی.سی را در حمایت از تشکیلات تروریستی منافقین، در خصوص وقایع سال ۱۳۶۷ شاهد هستیم.
در چهارم خرداد سال ۱۳۸۴ دولت کانادا گروهک منافقین را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد و اعلام نمود همه دارایی های مربوط به این گروه و افراد وابسته به آنها را توقیف خواهد کرد هفت سال بعد در۳۰ آذر سال ۱۳۹۱دولت کانادا اعلام کرد نام گروهک تروریستی منافقین را از فهرست رسمی سازمانهای تروریستی حذف و نام نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را جایگزین آن کرده است..
گفتنی است دادگاه عالی آلمان در 21 دسامبر 2001، بیستوپنج مرکز فعالیت مجاهدین خلق را در آلمان به دلیل کلاهبرداری و سوءاستفاده از بیمههای اجتماعی تعطیل کرد، چرا که میلیونها مارک آلمان از طریق این مراکز برای خرید سلاح استفاده شده بود؛ علاوه بر این از سال 2001 در استرالیا سازمان منافقین در لیست سازمانهایی که باید داراییهایشان بلوکه شود قرار گرفت؛ در سوم ژوئن 2003 پلیس فدرال استرالیا به ده مرکز منافقین در سیدنی، بریزبن و ملبورن حمله کرد.
اما یادآوری یک نکته معنادار ضروریست و آن اینکه با نگاهی به سابقه فعالیتهای منافقین از سال 1997 تاکنون متوجه میشویم که در تمام دوره حضور منافقین در فهرست تروریستی، هیچگاه محدودیتی برای منافقین ایجاد نشد؛ حتی در زمانی که نام گروهک منافقین در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا قرار داشت، اوورسورواز در قلب اروپا و پیش چشمان اغماض گر دولت فرانسه، همچنان به عنوان مرکزی امن برای عناصر تئوریک و ایدئولوگ های منافقین فعال بود و سازماندهی سیاسی و امنیتی، جذب نیرو و اعزام به عراق برای آموزشهای تروریستی و انجام عملیات در ایران، ارتباطگیری با رسانهها و فعالیت های تبلیغی، تعامل با سیاستمداران مزدور اروپایی، تبیین فرقهای، اخاذی از مردم اروپا تحت پوشش اخذ کمکهای خیریه ای و حتی فعالیتهایی نظیر پول شویی و جاسوسی همگی به مرکزیت اوورسورواز (پادگان مریم) مدیریت و هدایت میشود؛ هدایت و کنترل رسانه های منافقیناز قبیل شبکه ماهوارهای، سایتهای اینترنتی و اغلب فعالیتهای جاسوسی و عضوگیری در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در مقر اوورسورواز و توسط تعداد مشخصی از نیروها انجام میگیرد ؛ به علاوه در میان اسامی منافقینمستقر در فرانسه نام افرادی دیده میشود که سابقه جنایتهای تروریستی آنها در حق مردم ایران و عراق غیر قابل انکار است، اما پیگیریهای حقوقی ایران برای دستگیری این افراد تا امروز با عدم همکاری پاریس روبهرو بوده است.
دولت فرانسه به حدی در ابراز محبت نسبت به این گروهک تروریستی افراط نموده که چندی پیش چهار نماینده مجلس فرانسه یعنی فیلیپ کوشه، ژاک میارد، الیزابت گیگو و آلن مارسودای هشدار دادند: مقامات فرانسه باید نهایت احتیاط را درباره اعضای این گروه تروریستی به عمل آورند. آنها تأکید کردند: می دانیم که گروهک مجاهدین خلق امکانات و ارتباط قوی و بسیار زیادی در فرانسه دارند ولی این نکات به هیچ وجه نماد جایگاه آنها در ایران نیست؛ ما باید توجه داشته باشیم که مجاهدین گروهی بسیار خشن بوده و از همین رو در ایران بسیار بی اعتبار هستند
طی سالهای گذشته کنگره آمریکا نیز محمل مناسبی برای لابیگری منافقین بوده است؛ منافقین هم در کنگره و هم در مجلس نمایندگان هواداران سینه چاکی دارند؛ در رأس این حامیان سینه چاک تروریسم تِد پو، عضو منتخب جمهوریخواه از حوزه انتخاباتی دوم ایالت تگزاس دیده می شود که میتوان نام وی را در صدر بسیاری از قطعنامهها و سخنرانیهایی که رویکرد حمایتگرانه از منافقین دارند، یافت. وی در حال حاضر رئیس «کمیته فرعی تروریسم، عدم اشاعه و تجارت» در «کمیته روابط خارجی» مجلس نمایندگان آمریکا است؛ همان کمیتهای که سال گذشته در نشست استماع خود با عنوان «داعش: تعریف و تحدید دشمن» مریم رجوی را برای سخنرانی از طریق ویدئو کنفرانس و ادای توضیحات دعوت کرد و او را مورد تمجید قرار داد .
در سالهای اخیر لوایح و قطعنامههای زیادی در حمایت از آنان و علیه جمهوری اسلامی تصویب و سخنرانی های بسیاری ایراد شده است. در آخرین مورد در واپسین روزهای اسفند ۱۳۹۴ عدادی از اعضای ارشد مجلس نمایندگان آمریکا در پی اقدامات پیشین خود، پیشنویس قطعنامهای را در حمایت از منافقین به کنگره آمریکا ارائه کردند؛ افزون بر لوایح و قطعنامههایی که به طور خاص برای حمایت از سازمان منافقین در سنا یا مجلس نمایندگان آمریکا مطرح شده است، اعضای کنگره در موارد متعددی طی نطقهای پیش از دستور خود، از اعضای این سازمان حمایت کردهاند؛ به علاوه در تعدادی دیگر از اسناد و لوایحی که در کنگره آمریکا مطرح شدهاند نیز میتوان ردپاهایی را از لابیگری سازمان منافقین یافت، جایی که در بین صدها بخش و بند، حداقل یک بند به طور ویژه به موضوع حمایت از اعضای این سازمان اختصاص یافته است؛ همچون متن پیشنهادی «قانون تخصیص بودجه وزارت خارجه، عملیات خارجی و برنامههای مرتبط سال 2015» و «قانون تخصیص بودجه دفاع ملی سال2016» رسیدگی به مخمصههای ناراضیان ایرانی مستقر در کمپ لیبرتی (حرّیه)، موضوع اسکان، اتخاذ اقدامات فوری و مناسب برای بهبود امنیت فیزیکی و حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی در عراق، مخالفت با استرداد ساکنان کمپ لیبرتی به ایران و ...
این در حالی است که گروهک منافقین به سبب حمله تروریستی که در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ صورت دادند، بدرفتاریهایی که سازمان با اعضای خود کرده است، نوع نگرش رهبران سازمان و سبک زندگی سخت گیرانه اعضای این گروه در کمپ اشرف، افشاگری برخی اعضای نادم و یا فراری منافقین درباره طلاق ها و ازدواج های اجباری، جدا کردن فرزندان از والدین با هدف حفظ آمادگی اعضاء برای اقدامات انتحاری و تروریستی، جلوگیری از وابستگی عاطفی اعضاء به خانواده، شستشوی مغزی با استفاده از ترفندهای عملیات روانی، تهدید به کشتن فرزندان در صورت جدایی از سازمان یا طفره رفتن از مأموریت های محوله، محدودیت های شدید اطلاع رسانی و جلوگیری از دستیابی اعضاء به رسانه ها و اخبار واقعی، تنها گوشه ای از رفتارهای ضد بشری گروهک تروریستی منافقین است، تا جایی که حتی سازمان عفو بین الملل مواردی از این رفتارها را مصداق شکنجه ارزیابی کرده است .
...........................................................
پژوهش خبری صدا و سیما// پژوهشگر: مرجان شریف زاده
* منابع در آرشیو در دسترس است.