پژوهشگر در این نوشتار تلاش کرده است ضمن مرور اجمالی مواضع غالباً خصمانه دولت فرانسه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، گوشه ای از شواهد را که مؤید تروریستی بودن گروهک منافقین است بازخوانی کند و همچنین نگاهی کوتاه به نوع روابط منافقین با رژیم صهیونیستی ،رژیم سعودی و ... داشته باشد .
پژوهش خبری صدا و سیما: روز شنبه نهم جولای سال جاری (۱۳۹۵/۴/۱۹) نشست سالانه گروهک تروریستی مجاهدین خلق تحت شدیدترین تدابیر امنیتی در شهر بورژه فرانسه برگزار شد؛ همان شهر حوالی پاریس که وقتی مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر از ایران گریختند، هواپیماهای آنها در فرودگاه نظامی آن بر زمین نشستند و مورد استقبال قرار گرفتند.
گردهمایی امسال این گروهک تروریستی منفور و بدنام از چند زاویه قابل تأمل و بررسی است: از نظر چرایی اقدام ضدامنیتی دولت فرانسه در میزبانی از عاملین کشتار حدود 17 هزار ایرانی و برپایی نشست به اصطلاح براندازانه، ترکیب میهمانان اجلاس و حضور نمایندگانی از برخی کشورهای غربی و عربی که تا چند سال پیش، خودشان منافقین را در لیست حامیان تروریسم گنجانده بودند و اینک در کسوت حامیان این گروهک تروریستی در اجلاس حضور داشتند؛ شرکت داشتن طیف هایی از گروه های تروریستی درگیر در سوریه در این نشست؛ تناقضات فراوان بین ادعاهای صلح طلبانه و بشردوستانه سخنرانان و سازمان ها و کشورهای متبوعشان با سوابق مشحون از تروریست پروری و فعالیت های تروریستی آنها؛ علنی شدن مناسبات پنهان رژیمهائی که تا این اواخر وجود هرگونه رابطه با منافقین را به شدت کتمان و انکار می کردند؛ آغاز معنادار دور جدیدی از شیطنت های رسانه ای غرب به ویژه بی.بی.سی در حمایت از این گروهک تروریستی بعد از اجلاس پاریس؛ مباحث مطرح شده در این همایش و مواضع صریح و علنی برخی دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران در اعلام حمایت از تروریستهای منافق و پیام های مستقیم آن و ...
پژوهشگر در این نوشتار تلاش کرده است ضمن مرور اجمالی مواضع غالباً خصمانه دولت فرانسه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، گوشه ای از شواهد و ادله های را که مؤید تروریستی بودن گروهک منافقین است بازخوانی کند؛ همچنین نگاهی کوتاه به نوع روابط منافقین با رژیم صهیونیستی، کشورهای غربی، رژیم سعودی و دیگر گروه های تروریستی فعال در سوریه و عراق داشته باشد و انگیزه ها و منافع طرفین را در برقراری مناسبات و روابط دو و چند جانبه بررسی کند؛ وجوه تشابه گروهک منافقین را با تروریست های تکفیری صهیونیستی داعش مرور و اهداف کشورهای حامی تروریسم و گروه های تروریستی را از تجدید بیعت علنی با یکدیگر واکاوی کند.
گفتاری کوتاه درباره فرانسه میزبان اجلاس
ما در این نوشتار قصد تحلیل رفتار اخیر دولت فرانسه را نداریم، هرچند با دولت فرانسه سخن بسیار داریم؛ باز کردن پرونده دشمنی دولت فرانسه با مردم ایران، تکرار حدیثی مکرر در مکرر است؛ فرانسه همان کشوری است که در جریان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، به لحاظ حجم کمکهای نظامی دومین کشور فروشنده تجهیزات جنگی به عراق بعد از شوروی بود؛ اطلاعاتی که در سال1990 منتشر شد نیز نشان می داد فرانسه از تأمین کنندگان زنجیره تولید بمب های شیمیایی برای عراق و سبب قتل عام هزاران غیر نظامی ایرانی و کرد عراقی بوده است؛ دولت فرانسه در سال1364 با ارسال فرآوردههای خونی آلوده، موجب ابتلای هزاران شهروند ایرانی به ایدز و هپاتیت شد؛ فرانسه نخستین کشوری است که منافقین، این دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی را که دست به خون هزاران هموطن خود آغشته بودند، پناه داد؛ دولت فرانسه اجازه داد شهر "اورسورلوآز" در شمال پاریس پایگاه شماره دو منافقین، و کل فرانسه به جولانگاه معاندین جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود؛ فرانسه کشوری است که شرکت خودروسازی پژو آن، مطابق قراردادی که در سال 2003 رؤسای جمهور ایران و فرانسه امضاء کرده بودند، می بایست تا سال 2014 به تعهدات خود پایبند باشد اما مسئولان این شرکت در تخلفی آشکار و بدون پرداخت خسارت، به بهانه تحریمها ایران را ترک کردند؛ آن همه تحریم های ضدانسانی علیه مردم ایران اعمال کردند؛ نقش ویژه فرانسه در مذاکرات هستهای و سنگاندازی های مکررش در مسیر توافقات هم یادمان هست، فرانسه آنقدر بر سر مفاد و موضوعات گوناگون با ایران سر ناسازگاری می گذاشت که گاهیمی پنداشتیم به نمایندگی از رژیم صهیونیستی در این مذاکرات شرکت کرده است؛ همچنان که رهبر معظم انقلاب عملکرد فرانسه را به ایفای نقش پلیس بد در مذاکرات تعبیر کردند.
همه این سخنان تنها شرح گوشه ای از خصومت ورزی های آشکار و نهان دولت های مختلف فرانسه با جمهوری اسلامی ایران بود؛ اما این موضوع که بعد از توافق هسته ای و انجام سفرهای متقابل مقامات بلند پایه دو کشور و گسترش و تعمیق مناسبات میان ایران و فرانسه، دولت فرانسه در اقدامی سئوال برانگیز، یک عنصر اطلاعاتی ارشد یعنی " فرانسوا سنمو" را به عنوان سفیر جدید این کشور در تهران انتخاب کرده است و او کسی است که ریاست دایره اطلاعات اداره کل امنیت خارجی فرانسه (به عنوان مهم ترین سرویس اطلاعاتی این کشور) را طی سالهای 2012 تا 2016 بر عهده داشته است؛ و یا اینکه امروز در پاریس در حالی سخن از براندازی جمهوری اسلامی گفته می شود که به تازگی ایران با انعقاد قراردادهای چندین میلیارد دلاری، و توافقهای به شدت سودآور، جان تازه ای به شرکت ایرباس و شرکتهای خودروسازی فرانسه داده و با واردات انبوه تولیدات فرانسوی به خصوص محصولات آرایشی، به بازار راکد این کشور رونقی دوباره بخشیده است؛ و این نکته که فرانسه در حالی در پاریس نشست براندازانه برپا می کند که تنها شش ماه پیش بود که رئیس جمهور فرانسه گفت سطح روابط ایران و فرانسه باید در همه حوزه ها گسترش یابد؛ و یا این موضوع که این اقدام ضد امنیتی دولت فرانسه نقض آشکار قوانین بینالمللی و منشور حقوق بشر سازمان ملل و مصداق بارز حمایت از تروریسم است؛ و از همه مهم تر اینکه پس از فجایع تروریستی اخیر در فرانسه، چگونه دولت فرانسه باز هم از طیف های خاصی از تروریست ها میزبانی می کند، در حالیکه گروهک منافقین هم در ایران عیناً این جنایت ها را مرتکب شده اند و مگر نه اینکه پیوستگی مقوله امنیت در سراسر جهان یک اصل پذیرفته شده است و تقسیم تروریست ها به خوب و بد، مخل و ناقض این اصل می باشد و ... همگی ملاحظات بسیار جدی ما هستند که می بایست هریک به طور مجزا به بحث گذارده شود.
دلایلی متقن برای تروریستی بودن ماهیت گروهک منافقین
در اذهان ایرانیان نام سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق با ترور، شکنجه، کشتار، وطن فروشی و خیانت عجین شده است. هرچند این گروهک بدنام بعد از انقلاب اسلامی بی رحمانه ترین خشونت ها را در حق هموطنان خود روا داشته، اما تاریخ گویای آنست که رویکردهای منافقین از همان بدو تأسیس در سال 1345 تروریستی بوده است، به نحوی که تا سال 1355، بیش از 40 مورد اقدام مسلحانه که شامل بمب گذاری و قتل می شد، توسط این سازمان انجام شد که بسیاری از اهداف آن اماکن و مستشاران آمریکایی بودند. بعد از پیروزی انقلاب اولین مواضع منافقین در تقابل با نظام جمهوری اسلامی، حمایت از شورش های جدایی طلبانه در کردستان، ترکمن صحرا و گنبد، طرح انحلال ارتش، تشنج آفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و ایجاد اغتشاشات خیابانی بود. در 30 خرداد 1360 منافقین وارد فاز نظامی شدند و با انتشار اطلاعیه ای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران رسماً اعلان جنگ مسلحانه کردند؛ از فردای روز سیام خرداد سال60، درگیری های مسلحانه، بمب گذاری، ترورهای انتحاری، زمینه سازی برای ترورهای گسترده و جنگهای پارتیزانی در شهرهای ایران به ویژه در کردستان توسط سازمان منافقین آغاز شد. اولین اقدامات تروریستی آنان در تهران، حداقل30 کشته و200 مجروح بر جای گذاشت. طی سال های1360 و 1361، تعداد 366 مورد ترور مردم عادی توسط اعضای سازمان مجاهدین در استان تهران انجام شد که 53 درصد ترورشدگان کارمند نهادهای دولتی و البته فقط 36 درصد آنها شاغل در سپاه، ارتش، بسیج و شهربانی بودند؛ بنابراین مابقی 64 درصد ترورشدگان افراد عادی دارای مشاغل غیرنظامی و آزاد بودند که تنها جرم آنها داشتن ظاهری حزب اللهی یا قرارگرفتن در تیررس تیم های شکار سازمان مجاهدین بوده است.
هرچند ترورهای گسترده مسئولان طراز اول دولت انقلابی نظیر شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و شهدای محراب، از مهم ترین خساراتی بود که این گروهک تروریستی بر نظام نوپای جمهوری اسلامی وارد آورد، اما از آنجا که شرح همه اقدامات سبعانه آنها در این مقال نمی گنجد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که " از 17 هزار شهید ترور جمهوری اسلامی، حدود 12 هزار نفر آنها به دست منافقین به شهادت رسیده اند، مضافاً آنکه بررسی نام ها و مشاغل و سن و سال این افراد نشان می دهد شاید کمتر از 200 نفر آنها از دولتمردان و مسئولین نظام، یا افراد نظامی و امثالهم باشند؛ مابقی همه مردم عادی کوچه و بازار هستند، از خیاط و بقال و نانوا گرفته تا کودک و زن و پیرمرد..."
پس از تجاوز نظامی صدام حسین به ایران، و در روزهای آغازین جنگ، میان افسران اطلاعاتی و فرماندهان نظامی عراق و اعضاء سازمان مذاکرات رسمی صورت گرفت؛ منافقین در قامت ارتش خصوصی حزب بعث، کمر به خدمت صدام و خیانت مضاعف به میهن خود بستند و با ارائه همه گونه اطلاعات محرمانه نظامی و اقتصادی کشور به بعثیها و حتی بازجوئی از اسرای ایرانی، تنفر دائمی ملت ایران و بدنامی بین المللی را نصیب خود کردند؛ شبکه الجزیره در30 دسامبر 2003 فیلمی پخش کرد که ملاقاتهای میان مسعود رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث را نشان می داد و فاش می کرد که سازمان در ازای دریافت پول و سلاح، به ترور و کشتار اهدافی که توسط مسئولان سرویس امنیتی عراق انتخاب شده بودند مبادرت کرده است؛ نهایتاً در سال 1365 صدام به منافقین پادگانی اعطاء کرد و بدین ترتیب سازمان به طور رسمی در عراق، در کنف حمایت متجاوز به خاک ایران اسکان یافت. هدف صدام بهره گیری از آشنایی دقیق منافقین با شهرهای ایران و اطلاعات فراوان آنان از نقاط حساس کشور بود که منافقین به خوبی در اختیار او قرار می دادند. الیزابت روبین، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در 13 جولای 2003 در مقاله ای نوشت: رجوی به مردم کشورش خیانت کرد و اهداف نظامی ایران را شناسایی میکرد تا عراقیها آنان را بمباران کنند؛ کاری که مردم ایران هرگز فراموش نخواهند کرد.
فعالیتهای غیرانسانی منافقین علاوه بر مردم ایران، ملت عراق را نیز دربرگرفت. آنها در عراق به عنوان بخشی از ماشین سرکوب و اختناق بعثی، به هر جنایت ممکن علیه کردها، شیعیان و حتی مخالفین سنی مذهب صدام و حزب منفور بعث دست زدند. اگرچه مردم عراق و سوریه و کل منطقه در سال های اخیر از داعش و سایر گروه های تروریستی ضربه خوردند و از این بابت دچار آسیب و رنج فراوان شدند اما زمینه ذهنی ملت عراق نسبت به منافقین شرور در حدی است که از آنها بیش از داعش نفرت دارند و آنها را به عنوان بازوی سرکوب صدام، در ایجاد فجایع انسانی مجرم و مسئول می دانند.
فاجعه نسل کشی کردها توسط رژیم بعث عراق که در 26 اسفند سال 1366 با یکی از هولناکترین جنایات جنگی تاریخ یعنی بمباران شیمیایی شهر حلبچه به اوج رسید، طی یک سلسله عملیات ادامه یافت؛ در جریان یکی از همین کشتارهای خونین کردها در سال 1991، زمانی که عراق به سبب اشغال کویت مورد هجوم نیروهای بین المللی قرار گرفته و قدرت ارتش بعث تحلیل رفته بود، منافقین که ادامه حیات خود را در بقای دیکتاتور عراق می دیدند، به پاس حمایت های صدام از او خواستند که کردها را به مجاهدین بسپارد و خود به جنگ کویت بپردازد و درگیر پاک سازی کردها نشود؛ گفته می شود بزرگترین اتحاد عمل مجاهدین خلق با صدام حسین در این عملیات کردکشی شکل گرفت؛ مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو فرمان حمله به کردها را صادر کردند؛ اعضای سابق مجاهدین خلق فرمان مریم رجوی را در آن زمان خوب به یاد میآورند که گفته بود: کردها را زیر تانکهای خود بگیرید و گلولههایتان را برای سپاه پاسداران ایران نگاه دارید؛ به گواه فیلمهایی که هنوز داخل سازمان موجود است، مریم قجرعضدانلو فرمان داد کردها را با تانک زیر بگیرند تا از هدر رفتن گلوله جلوگیری شود. به گفته سعد الحمدانی نویسنده عراقی، گروهک تروریستی منافقین تنها 60 زن و کودک را در عرض یک ساعت در منطقه بدره و جصان به خاک و خون کشیدند؛ در پی فرمان مسعود رجوی، در نزدیکی شهر "کرکوک" و سهراهی "کفری"، چند دستگاه مینی بوس که پر از مسافران عادی بودند، توسط نفربر توپدار منافقین به آتش کشیده شدند و زن ها و کودکان مسافر در آن مینی بوس ها به بدترین شکل سوختند.
سازمان مجاهدین فاجعه نسل کشی کردهای عراق را عملیات مروارید نام نهاد و کشته شدگانشان را نیز در محلی دفن کردند که نام آن را قبرستان مروارید گذاشتند . این امر مصادف با اعطای مدال « رافدین»، یک مدال پر افتخار در ارتش عراق به مسعود رجوی بود.
انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال1991 نیز یکی دیگر از صحنه های ابراز وفاداری منافقین به صدام و همکاری تمام عیار با او در قتل عام مردم عراق است. در جریان این قیام مردمی که سراسر کشور از شمال تا جنوب را در برگرفت و کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد، نیروهایمنافقینیکی از بازوهای اصلی صدام در به خاک و خون کشیدن مردم عراق و سرکوب این قیام بودند و طی کشتار وسیعی 25 هزار نفر از مردم عراق را به شهادت رساندند . همین امر باعث شد تا دادگاه محاکمه سران رژیم بعث در 11 ژوئیه 2010 میلادی، 39 تن از اعضای این گروهک تروریستی از جمله مریم و مسعود رجوی را به جنایت علیه بشریت و مشارکت در کشتار مردم عراق در قیام 1991 محکوم کند.چهره نفرت انگیز این دریوزگان سرسپرده آن هنگام آشکارتر می شود که هیلاری کلینتون می گوید:«صدام به گروهک منافقین بیش از ارتش خود اعتماد داشت»
سرانجام در روزهای آغازین مردادماه سال 1367، منافقین با توهم مضحکی به نام «ارتش آزادیبخش ایران»، و با خیال پوچ فتح 48 ساعته تهران، تتمه حیثیت و هستی خود را به حراج گذاشتند و با پشتیبانی ارتش رژیم بعث در تجاوزی آشکار به ایران حملهور شدند؛ در حقیقت پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران منافقین را به تکاپو انداخته بود، چرا که با برقراری صلح میان ایران و عراق موجودیت این گروهک تروریستی به خطر میافتاد و از عراق اخراج میشد؛ مضافاً اینکه رهبران و تئوریسینهای این سازمان در تحلیلی احمقانه، قبول قطعنامه 598 را توسط ایران ناشی از ضعف بنیه نظامی ایران ارزیابی میکردند؛ به علاوه آنها تصور می کردند ملت ایران خسته از هشت سال جنگ، در صورت پیشروی منافقین در خاک ایران، از آنها استقبال میکنند؛ جالب آنکه با پخش خبر حمله منافقین، مردم به جبههها شتافتند، به طوری که سپاه از مردم خواست دیگر از شهرها به سوی جبههها حرکت نکنند چرا که قادر به تأمین تسلیحات این همه نیروی داوطلب نیست. بالاخره روز پنجم مرداد سال 1367 طی عملیات غرورآفرین مرصاد، ارتش، سپاه و نیروهای بسیج مردمی، به فرماندهی سپهبد شهید صیاد شیرازی، در تنگه چهار زبر کرمانشاه، زمین و آسمان را برای منافقین به جهنم تبدیل کردند و به سختی تارومارشان نمودند؛ پس از آن سازمان دست از ارتش آزادیبخش و جنگ کلاسیک برداشت و بار دیگر مشی چریکی را آغاز نمود؛ ماشین ترور رجوی باز هم به راه افتاد و ترور اسدالله لاجوردی در سال 1377 و ترور سرلشکر صیاد شیرازی در سال 1378 رقم خورد.
پیوند رژیم صهیونیستی و منافقین
همکاری متقابل و نزدیکی یک دولت تروریستی با یک گروه تروریستی اصلاً تعجب آور نیست، به خصوص اگر به جمله معروف « دشمن دشمن من، دوست من است» توجه کنیم؛به آنها حق می دهیم که بر اثر وحشت وافر از اقتدار جمهوری اسلامی ایران کنار هم قرار گیرند؛ حتی اگر هیچگونه هم خوانی ایدئولوژیک یا اهداف دراز مدت مشترکی با هم نداشته باشند؛ هرچند نباید فراموش کرد که شباهت های عملکردی آنها در انجام جنایات فجیع انسانی و پاک سازی های نژادی، مثال زدنی است.
گروه به اصطلاح مجاهدین خلق سالهاست که به عامل و مجری اشغالگران قدس تبدیل شده اند. نخستین همکاریهای منافقین با موساد در اوایل دهه 80 شکل گرفت صهیونیستها از دریوزگی، دربدری، خیانت و وطن فروشی شرم آور این گروهک نهایت بهره را میبرند و در عوض منافقین به بهای ننگ و بدنامی، کمک مالی و حمایت تبلیغاتی به دست میآورند.
رونن برگمن، تحلیلگر و خبرنگار ارشد اطلاعاتی امنیتی روزنامه یدیعوت آهارونوت در مصاحبه با بی.بی.سی به تاریخ ۱۳۸۸/۳/۶ تصریح کرده بود که بخشی از شیوه کار دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل بر این اساس است که دشمن دشمن من، دوست من است؛ برای همین اسرائیل از گروه هایی که در راه مبارزه با دشمنانش منافع مشترکی دارند، حمایت میکند.
اولین باری که یک مقام سازمان جاسوسی موساد حمایت رژیم صهیونیستی را از گروهک تروریستی مجاهدین خلق علنی می کرد سال1390 بود؛ زمانی که مئیر داگان رئیس سابق موساد طی گفت وگویی با شبکه تلویزیونی سی.بی.اس آمریکا صراحتاً فاش کرد که رژیم صهیونیستی به گروهک منافقین و سایر گروههای مسلح تروریستی که براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار داشته باشند، کمک می کند؛ خود اعضاء جدا شده گروهک منافقین نیز اذعان کرده اند که بخش اعظم بودجه این گروهک تروریستی از سوی رژیم صهیونیستی و سازمان اطلاعات عربستان تأمین میشود.
منافقین همواره کوشیده اند از رسانه ای کردن دیدارها، همکاری ها و ارتباطات گسترده خود با رژیم صهیونیستی به دلیل حساسیت عمومی مردم ایران نسبت به این رژیم اشغالگر، پرهیز کنند. هرچند فاش شده است بخشی از عوامل گروهک منافقین با اقامت در سرزمین های اشغالی، جیره خواری رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته اند .
اگر بگوئیم منافقین حداقل در دو دهه گذشته بیشترین خدمت را به رژیم صهیونیستی کرده اند اغراق نکرده ایم. مهمترین عرصه همکاری این دو در موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران و ترور دانشمندان هسته ای بوده است. رژیم صهیونیستی در سال2002 اطلاعات دستکاری شده و اسناد جعلی برنامه هسته ای ایران را در اختیار مجاهدین قرار داد و آنها این اسناد جعلی را تحت عنوان اسناد فعالیت های مخفیانه هسته ای ایران منتشر کردند. در حقیقت برجسته ترین اقدام منافقین پس از بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سال 1981 که منجر به شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از اعضای حزب شد، افشای عمومی این سخن ادعایی در سال 2002 بود که تأسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز و کارخانه تولید آب سنگین اراک برای استخراج پلوتونیوم مورد استفاده قرار می گیرد.
هدف رژیم صهیونیستی از این کار این بود که اهمیت منافقین را به عنوان منبعی برای تأمین اطلاعات از ایران به غرب نشان دهد و توان این گروهک ضعیف رو به از هم پاشیدگی را در دستیابی به اطلاعات محرمانه جمهوری اسلامی ایران ثابت کند. جالب آنکه روزنامه کوریره دلاسرا هم در این مورد می نویسد: این افراد (منافقین) از سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) دستور و کمک می گیرند؛ آنها به دنبال این هستند که به دولتمردان غربی بقبولانند میتوانند در انتقال اطلاعات هستهای ایران به غرب تأثیرگذار باشند؛ تا کمکی به برجسته شدن خاصیت و کارکرد جاسوسی این فرقه در چشم مقامات غربی باشد. در زمینه جعلی بودن این اسناد، گرت پورتر مورخ آمریکاییو نویسنده کتاب "بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایران هستهای" در مصاحبه با پرس تیوی، گفته بود: رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی منافقین برای جعل ادعا علیه برنامه انرژی هستهای ایران با یکدیگر مخفیانه همکاری میکنند. شواهد کاملاً قانعکنندهای وجود دارد که ساختگی بودن اسناد منافقین را اثبات میکنند .
در مورد ترورهای دانشمندان هسته ای، شبکه خبری ان.بی.سی نیوز در 9 فوریه 2012 از قول چند مقام آمریکایی فاش کرد که ترورها کار مشترک منافقین و موساد بوده است. این شبکه تأکید کرد که حملات علیه دستاندرکاران برنامه اتمی ایران، توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق و با حمایت مالی، آموزشی و تسلیحاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل انجام شده است؛ هرچند قبل از آن تعدادی از رسانه های ضد ایرانی و غربی نظیر رادیو فردا و مجله تایم هم به این موضوع اشاره کرده بودند. سیمور هرش روزنامه نگار برجسته آمریکایی نیز در این باره اعلام کرد که رژیم صهیونیستی واحدهای فرقه منافقین را برای قتل پنج دانشمند هسته ای ایران در سال های 2007 تا 2012 آموزش نظامی داده و حمایت مالی کرده است.
در سایر موضوعات سیاسی نیز منافقین با اربابان صهیونیست خود اشتراکات بسیار دارند؛ همسویی سیاستهای منافقین با رژیم جعلی اسرائیل نشان دهنده هم مسیر بودن آنهاست به طوری که جمهوری اسلامی ایران از گروههای مسلح فلسطینی طرفدار مقاومت حمایت میکند، اما منافقین از گروهی که اهل مذاکره و سازش با اسرائیل است، حمایت میکنند. اگر سابقاً شواهد، اسناد و اعترافات بسیاری وجود داشت که ثابت می کرد رژیم صهیونیستی در کنار عربستان، مهم ترین منبع تأمین مالی و حامی رسانه ای گروه مجاهدین خلق هستند، امروز دیگر خود آنها به این موضوع اذعان دارند و آن را علنی نموده اند؛ اکنون همه می بینند اخبار این گروهک تروریستی معمولاً توسط پایگاه خبری آژانس اطلاعاتی ارتش اسرائیل موسوم به دبکا منتشر می شود و اسرائیل از طریق شرکتPRST ، که مرکز آن در تلآویو است، اقدام به تقویت پخش برنامههای سازمان منافقین از شبکه ماهوارهای می کند ؛ وبگاه صهیونیستی عاروتص شوع نیز به انتشار دیدگاه های مسعود رجوی می پردازد و وب سایت « شهروندبرای ایرانی فاقد برنامه هسته ای» مقاله ای با عنوان « رهبر گروه مخالفان در تبعید ایران: معامله ای بد برای مردم ایران» را در صفحه اصلی خود قرار می دهد.
پیوند راهبردی منافقین با رژیم صهیونیستی سبب شد علیرغم چند دهه خشونت افراطگرایانه، با صرف میلیون ها دلار و لابی گری گسترده و پشتیبانی عناصر صهیونیستی، نام منافقین از لیست گروه های تروریستی آمریکا خارج شود.
یکی دیگر از اهداف رژیم اشغالگر قدس از بهره کشی از منافقین این است که اقدامات تروریستی که در سرشت و ذات این رژیم است، به وسیله منافقین انجام می شود، اما طوری وانمود می گردد که ایران مسئول انجام این ترورهاست و دشمنی کشورهای آسیب دیده را با جمهوری اسلامی ایران برمی انگیزد؛ مارک گلن تحلیلگر برجسته مسایل سیاسی مقیم ایالت آیداهو آمریکا در این زمینه می گوید: از آنجا که مشی اسرائیل همیشه این بوده که سازمان های دیگری را برای عملی کردن کارهای کثیفش به کار می گیرد، گروهک تروریستی منافقین را به کار گرفته تا چنین اقداماتی را به انجام رساند؛ او تأکید می کند: گروهک تروریستی منافقین با ورود خود به خاک آمریکا در نقاط مختلف این کشور دست به کشتن مخالفان ایران می زند و چنین وانمود می کند که ایران مسئول این ترورهاست و بدین ترتیب آمریکا را به جنگ بر علیه ایران ترغیب می کند.
در جریان مذاکرات و حتی بعد از توافق هسته ای میان ایران و کشورهای ۵+۱، کشورهای مخالف دیپلماسی با ایران و گروهک های تروریستی کنار هم قرار گرفتند و هر یک به فراخور اهداف و انگیزه های خود سعی داشتند نتایج گفت و گوها را تحت تأثیر جنجال رسانه ای قرار دهند؛ جالب آنکه در برخی موارد سازمان منافقین حتی افراطی تر از نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی موضع می گرفت.
مثلث شوم عربستان، منافقین و رژیم صهیونیستی در تلاشی هماهنگ و در امتداد ادعاهای مکرر و بی مبنا درباره مداخله جمهوری اسلامی ایران در امور کشورهای همسایه، تلاش برای برقراری هژمونی شیعی در منطقه، مسائل حقوق بشری، تروریسم، محور مقاومت و ...ائتلافی کور تشکیل دادهاند؛ هرچند این سه دشمن قسم خورده جمهوری اسلامی همواره با یکدیگر در تماس و تعامل بوده اند اما در اجلاس پاریس از ارتباطات مخرب خود پرده برداری کردند که نقطه عطفی در مناسبات میان آنها قلمداد می شود؛ به فاصله چند روز پس از نشست پاریس، مریم رجوی در منزل سفیر سعودی در فرانسه با مسئولان رژیم صهیونیستی دیدار کرد.گفته می شود یک کادر اطلاعاتی مشترک سعودی- فرانسوی تماس هایی را با مقامات رژیم صهیونیستی به منظور ایجاد روابطی مستحکم میان مخالفان ایرانی و تلآویو برقرارکرده اند. خبرها حاکی از آنست که صهیونیست ها بالغ بر 30 میلیون دلار به منافقین کمک مالی کردهاند .
پژوهش خبری صدا و سیما// پژوهشگر:مرجان شریف زاده
* منابع در آرشیو در دسترس است.