به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما،در ۱۶ مردادماه ۱۳۵۶، شاه که با نارضایتی روزافزون عمومی و مشکلات فراوان اقتصادی مواجه بود، هویدا را از سمت نخست وزیری برکنار و پست وزارت دربار را به وی داد و جمشید آموزگار را به جای وی نشاند.
در واقع شاه برآن بود که با طرح وعده «گسترش فضای باز سیاسی از طریق وارد کردن اعضای جدید و جوان کابینه» درصدد جلب نظر مخالفان برآید و درهمین خصوص دولت آموزگار را سکوی پرش به دوره «آزادی، پیشرفت و دموکراسی» اعلام کرد.
حکم نخست وزیری از سوی شاه
در روز ۱۶ مرداد ۱۳۵۶ در پی برکناری امیرعباس هویدا از سوی محمدرضا پهلوی، جمشید آموزگار حکم نخست وزیری را دریافت کرد.
در عرصه بین المللی، با پیروزی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در ۱۲ آبان ۱۳۵۵، حمایت نامحدود خارجی از بعضی سیاستهای رژیم کاهش چشمگیری یافت.
دولت هویدا دیگر مورد حمایت دموکراتها نبود. به علاوه شاه برای پیروزی جمهوریخواهان هزینه فراوانی کرده بود و این امر وی را بیشتر در مقابل انتقادات دموکراتهای امریکا قرار داد.
آموزگار پس از انتصاب به سمت نخست وزیری، در مرداد ماه ۱۳۵۶ از دبیرکلی استعفا داد و به جای وی محمد باهری معاون وقت وزارت دربار در همین تاریخ به این سمت انتخاب شد و داریوش همایون قائم مقام وی گردید.
آموزگار کابینه پیشنهادی اش را با وعده انقلاب اداری و تدوین و اجرای برنامههای خاص برای مبارزه با فساد به مجلس شورای ملی برد و در روز سوم شهریور ۵۶ رای اعتماد گرفت.
چند ماه بعد در روز پنجم دی ماه ۱۳۵۶ شاه طی دیدار با اعضای دفتر سیاسی و هیات اجرایی حزب رستاخیز «جدایی پست دبیرکلی حزب را از سمت نخست وزیری به مصلحت ندانست»، اینچنین بود که جمشید آموزگار نخست وزیر وقت این بار نه با رای اعضای حزب که به حکم شاه، برای بار دوم دبیرکل حزب رستاخیز شد و جواد سعید به عنوان قائم مقام وی و محمود جعفریان، محمدرضا عاملی تهرانی و محمدحسین موسوی به سمت معاونین وی در حزب تعیین شدند.
نخست وزیری در شرایط پر التهاب
آموزگار در شرایطی به نخست وزیری رسید که جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی قرار داشت.
با آشکار شدن ناتوانی دولت در درک و انجام خواستههای واقعی اقشار مختلف مردم، دولت آموزگار از نیمه دوم ۱۳۵۶ با اقدامات گسترده مخالفان در داخل و خارج مواجه شد. اجتماعات مذهبی و دانشگاهی به طور روزافزون دامنه اعتراضات خود را گستردهتر کردند، به طوری که تا پایان سال حوادثی که محرک مردم برای شرکت فعال در اعتراض به دولت بود جنبه عمومی و مردمی یافت و به موازات آن دولت عملاً نشان داد که چندان پایبند به شعارها و برنامههای سیاسی خود نیست.
اتفاقات نیمه دوم سال و فشار بر دولت آموزگار
افزایش اجتماعات مذهبی با مرگ مشکوک سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی در آبان ۱۳۵۶، به شکل اعتراض شدید به سیاستهای سرکوبگرانه دولت، بروز کرد و تداوم این اجتماعات در مناسبتهایی همچون ۱۶ آذر، در دانشگاههای کشور و ۱۷ دی ماه، مخالفتها را عمومیت بخشید.
به خصوص چاپ مقاله توهین آمیز «ایران و ارتجاع سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق علیه امام خمینی در روزنامه اطلاعات ۱۳۵۶/۱۰/۱۷ موجبات اعتراض سراسری را در شهرهای بزرگ فراهم کرد. مردم و روحانیون شهر قم، در اعتراض به مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات دست به راهپیمایی زدند و با دخالت نیروهای پلیس گروه کثیری کشته و زخمی شدند.
به دنبال آن مراجع تقلید این اقدام رژیم را محکوم کرده و به خانواده قربانیان و مجروحین تسلیت گفتند.
امام خمینی نیز پس از شنیدن خبر هجوم مأمورین رژیم به مردم، در شهر قم، به مدت یک هفته درس و نماز جماعت خود را تعطیل اعلام کردند.
در ۳۱ ژانویه ۱۹۷۸ پارسونز سفیر بریتانیا در تهران یک گزارش محرمانه ۱۵ صفحهای تحلیلی جدید با عنوان «مشکلات داخلی در ایران» خطاب به دیوید اوئن، وزیر خارجه کشورش ارسال کرد و در آن حدود یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از «احساس نارضایتی اجتماعی و سیاسی که کشور در حال گذار از آن است»، سخن گفت.
سفیر بریتانیا در همین راستا و در ادامه همین گزارش، از تغییر دولت و روی کار آمدن کابینه جمشید آموزگار به جای دولت امیرعباس هویدا در اوت ۱۹۷۷ پس از ۱۲ سال و نیم، به عنوان «یک هویج دیگر که دست کم هنوز تاثیرگذار نبوده» یاد کرد.
آنتونی پارسونز براین باور بود که: «جابه جایی دولت به دلیل ناتوانی دولت قبلی در ایفای به رسالتهای اقتصادی خود مسلما تغییری خوش بود.
ولی این تغییر هم خیلی دیر بود و هم کامل اجرا نشد. چرا که مردم از هم اکنون از ادعاهای بیش از حد خوش بینانه دولت درباره نزدیک بودن تمدن بزرگ دلسرد شده اند.
[سیاستهای دولت جدید]کامل نیست، چون هنوز سیاست صراحت آن به امور سیاسی گسترش نیافته است.
مهمتر از آن دولت جدید هنوز نشانه قانع کنندهای از توانایی خود برای غلبه کردن بر مشکلات اقتصادی بروز نداده است.»
حوادثی که در دوران نخست وزیری جمشید آموزگار روی داد
حوادثی که در دوران نخست وزیری جمشید آموزگار روی داد به پیروزی انقلاب سرعت بیشتری بخشید عبارتند از: برگزاری یازدهمین جشن هنر شیراز و تقارن آن با ماه مبارک رمضان، فوت حاج آقامصطفی خمینی و برگزاری مراسم ترحیم و یادبود به این مناسبت از سوی مردم، چاپ مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه و تبعات آن، ایجاد حکومت نظامی در شهرهایی، چون اصفهان آتش سوزی سینما رکس آبادان آخرین حادثهای بود که در دولت آموزگار روی داد.
سرعت بالای تحولات در سراشیبی سقوط
همان زمان جمشید آموزگار در واکنش به اظهار نگرانی برخی محافل خارجی، در خصوص نفوذ گسترده مذهبیها در میان مردم، ناباورانه قدرت آنها را رو به زوال اعلام کرد.
اما این تحلیل چندان واقع بینانه به نظر نمیرسید. پس از سخنرانی امام به مناسبت چهلم شهدای قم، مراسمی به همان مناسبت در ۲۹ بهمن در شهر تبریز برگزار شد و مأمورین مسلح رژیم با حمله به مردم حادثهای دیگر آفریدند.
با شکل گیری قیام تبریز، در این شهر حکومت نظامی اعلام شد.
از طرفی جمعی از روحانیت مبارز تهران با انتشار بیانیهای از مبارزات مردم تبریز، خصوصاً در بزرگداشت چهلم شهدای قم تجلیل کردند و خواستار ادامه مبارزه تا پیروزی شدند آموزگار قیام مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و تظاهرکنندگان را از اهالی تبریز ندانست.
پس از آن شاه نیز حوادث تبریز را اتحاد نامقدس بین کمونیسم و اشخاص مرتجع اعلام کرد.
آموزگار پس از بروز آرامش نسبی در خرداد و تیرماه ۱۳۵۷ در مصاحبه با روزنامه السیاسه با اطمینان بیان کرد: «آشوبهایی که در ایران روی داد، برای همیشه به پایان رسیده است» و بدین طریق منکر وجود مشکلات اساسی در رژیم و مخالفت جدی مردم با برنامهها و سیاستهای رژیم سلطنتی شد.
در هشتم و نهم فروردین ۱۳۵۷ و با نزدیک شدن چهلم شهدای تبریز، مردم در شهرهای تهران، اصفهان آبادان، آباده، قزوین، کاشان، بابل، تبریز، شیراز و برخی شهرستانها به مناسبت چهلم شهدای تبریز دست به تظاهرات زدند.
تظاهرات یزد به خاک و خون کشیده شد و شهر جهرم نیز شاهد حوادثی مانند یزد بود.
چند روز بعد، حرکت سراسر مردم کشور در چهلم شهدای تبریز، در مطبوعات انژاس وسیعی داشت.
چندی نگذشت که موج عظیمی از مخالفتهای مردم سراسر شهرهای ایران را فرا گرفت. در ۲۵ مرداد ۱۳۵۷ در شهرهای اصفهان، نجف آباد، شهرضا، همایون شهر، اعتراضات علیه دولت به اوج رسید و در همین ایام حکومت نظامی در این شهرها اعلام شد. از این پس مردم علناً خواهان سقوط شاه و تغییر رژیم شدند.
استعفای آموزگار از نخست وزیری
یک هفته بعد از فاجعه سینمای رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که منجر به کشتار حدود ۳۷۷ نفر از اهالی شهر شد، آموزگار در مقابل اعتراض عمومی در سراسر کشور به علت ناتوانی در پاسخگویی به خواستههای مردم، از مقام نخست وزیری و دبیرکلی حزب رستاخیز استعفا داد.
هفت روز پس از استعفای آموزگار، حزب رستاخیز متلاشی و مدتی بعد منحل شد.
به دنبال آن آزادی احزاب، اعلام شد و استعفای آموزگار مورد پذیرش شاه قرار گرفت.
پس از آن واقعه، آموزگار عملاً از منظومه قدرت دربار خارج شد و از شاه به عنوان محور قدرت رژیم آرام آرام فاصله گرفت.
پس از اینکه دولت ازهاری برای مهار انقلاب، تعدادی از دست اندرکاران دولتهای گذشته از جمله هویدا نخست وزیر اسبق دستگیر و به حبس فرستاد، آموزگار با اجازه شاه و دریافت گذرنامه سیاسی به بهانه بیماری همسرش از کشور خارج شد.
خارج کردن ارز از کشور توسط آموزگار
در اوایل آذر ۱۳۵۷ نام آموزگار در فهرست ۱۴۴ نفری منتشره از سوی کارکنان بانک مرکزی بود که از کشور ارز خارج کرده بودند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نام جمشید آموزگار در فهرست اسامی ممنوع الخروجها از کشور منتشر شد که از ۱۳۴۱ در کشور مسئولیت عالی رتبه داشتند. به دنبال آن اموال وی طبق حکم غیابی دادستانی انقلاب در فروردین ۱۳۵۸ به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد.
آموزگار پس از ترک ایران ابتدا به ایالت فلوریدای امریکا رفت، سپس در ایالت میامی نزد پدر زن یهودی خود مقیم شد و به همراه جهانگیر آموزگار که مدتی مسئولیت ریاست هیات نمایندگی اقتصادی ایران در امریکا را به عهده داشت، شرکتی ساختمانی تأسیس کرد.
در سالهای نخستین اقامت آموزگار در امریکا، وی با باشگاه «پان امپریال» همکاری داشت، ارتشبد اویسی و اردشیر زاهدی از گردانندگان دیگر این کلوپ بودند. هدف این باشگاه تلاش برای اتحاد ایرانیان مقیم امریکا و اروپا و اجرای طرح مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بود.
سرمایه این کلوپ از محل اجاره ساختمان بزرگ بنیاد پهلوی در نیویورک که از طرف شاه در اختیار هوشنگ رام، مدیرعامل فراری بانک عمران گذاشته شده بود، تأمین میشد.
جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری، جهانگیر آموزگار، فریدون هویدا که به «یاران اربعه» مشهور بودند مدیریت و پیگیری امور فرهنگی این مجموعه را در دست داشتند.
بیان نظرات و بازگویی حوادث سیاسی، اقتصادی گذشته کشور در مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور به همراه محمد باهری، هوشنگ نهاوندی، داریوش همایون و عبدالمجید مجیدی از دیگر اقدامات آموزگار بود.
منبع: تبیان