پخش زنده
امروز: -
قیام 19 دی ماه سال 56 نشان داد که اسلام خواهی رکن اساسی هویت ملت ایران است و توهین به پاسداران اسلام و در صدر آن امام خمینی (ره) به منزله نماد اسلام با واکنش جدی مردم مواجه می شود.
با وجود آنکه شاه دهه 1350 را با جشن های شاهنشاهی که مظهر و نماد قدرت و مشروعیت سیاسی وی بود، آغاز کرد و نیمه اول دهه را نیز بدون حادثه خاصی پشت سر گذاشت، البته تلاش برای مرجعیت زدایی از امام تداوم داشت به طور مثال در بهمن سال 1350، آنگاه که رساله عملیه امام به ایران رسید و در آن قوانین ضداسلامى رژیم و از جمله قانونى با عنوان «حمایت از خانواده» مورد تنقید قرار گرفته بود، ساواک با تصور این که مردم ایران با چنین قوانینى موافق هستند و به منظور شوراندن افکار عمومى علیه امام با طرح شایعات و جعل اکاذیب و نیز تنظیم مقاله اى، مقابله با نظرات امام خمینى را در دستور کار خود قرار مى دهد.
اما از اواسط سال 1355 شاه و بعد از به قدرت رسیدن کارتر کوشید اینگونه وانمود کند که از شدت اختناق و سرکوب کاسته است. اما مروری بر تحولات عرصه داخلی ایران نشان می دهد که در قبال نیروهای مذهبی کمتر این ژست فضای باز سیاسی روی واقعیت دیده است. به هر حال همسویی جریان های انقلابی در حوزه و دانشگاه آرام آرام موتور انقلاب را به حرکت در آورد. سخنرانی روشنفکران در انجمن های ادبی، نامه های سرگشاده آنان، اعلامیه های علما در مخالفت با عملکرد شاه و تظاهرات دانشجویان ایرانی در امریکا به هنگام مسافرت شاه به آن کشور و مهمتر از همه رحلت مشکوک آیت ا... مصطفی خمینی در اول آبان 1356 از جمله گام های نخست نهضت بود. رحلت ایشان موجی از انزجار از رژیم در نزد مردم ایران ایجاد کرد. زیرا آنان رژیم و در نهایت شاه و ساواک را مسئول اصلی قتل معرفی می کردند. البته چنین تحلیلی مبتنی بر عملکردهای ساواک در قتل مرموز چهره های مخالف در گذشته بوده است. چنین ذهنیتی نیز با رحلت مشکوک جهان پهلوان تختی - دیماه سال 1346 - و دکتر علی شریعتی - خرداد سال 1356 - در مردم پیدا شده و رحلت حاج آقا مصطفی به آن تشکیک دامن زد.[1] از این رو رژیم از روش های مختلف ترور فیزیکی و یا ترور شخصیتی برای کنار زدن مخالفان استفاده می کرد. به دنبال مخالفت های حضرت امام با اقدامات غیرقانونی و خلاف شرع رژیم پهلوى، به ویژه بعد از قیام 15 خرداد که یاد و نام امام خمینى در میان مردم مسلمان ایران همواره گسترش یافت، شاه و سران رژیم به بیم و هراس افتادند. هر از چندگاه دست به کار جعل شایعات و اکاذیب علیه امام مى شدند و تلاش می کردند با توهین و افترا به حضرت امام و انقلابیون آنان را در نزد افکار عمومی تضییع و مطرود نماید. در اسناد به جای مانده از ساواک به موارد بسیاری برمی خوریم که مراکز و سازمان های اطلاعاتی رژیم با توسل به همین روش ها خواستند حضرت امام و انقلابیون را نزد مردم بدنام کنند. صرف نظر از تحلیلگران وقایع سیاسی، دولتمردان و حتی نظامیان حکومت پهلوی نیز بر این باور بودند که چاپ و انتشار مقاله 17 دی را میتوان نقطه عطفی در آغاز اعتراضات و مخالفتهای مردم دانست. سپهبد صمدیان پور، رئیس شهربانی کل کشور در جلسه مورخ 16 شهریور 1357 شورای امنیت ملی و هیئت دولت اظهار میدارد: «ریشه این ناراحتیهایی که ما داریم از 17 دی سال گذشته شروع شد.
از این رو ریشه قیام 19 دی را باید در نوع جهت گیری و نقش احتمالی رژیم پهلوی در ماجرای عروج حاج آقا مصطفی خمینی جستجو کرد. گزارش های ساواک از آن روزها حاکی از زمینه سازی مراسم ترحیم حاج آقا مصطفی برای قیام 19 دی بود که البته مقاله رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات این جرقه را زد. در سوگ حاج آقا مصطفی خمینی مراسم گوناگونی در قم، تهران و شهرستان ها برگزار شد.
با احساس خطر رژیم از محبوبیت روز افزون امام پروژه تخریب ایشان وارد مرحله تازه ای شد. آنتونی پارسونز سفیر انگلیس می گوید در اوایل ژانویه تصمیم گرفته شد که برای بی اعتبار کردن خمینی مطالبی علیه او منتشر شود.[2] در پی این تصمیم مقالهای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" منتشر شد.
تاملی بر محتوای مقاله
نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بیحجابی را فضیلت دانسته و حجاب، کهنهپرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی(ره)، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت کرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطعه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز، تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با کشف حجاب "تظاهری از یک اتحاد نامقدس"نامید.
در مقاله یاد شده به روحانیت، به ویژه امام خمینی(ره) به گونهای کینهتوزانه و بیمارگونه حمله شده و روحانیت را استعمارگر و آنها را با کشور استعمارگر شوروی سابق یکی دانسته و آورده بود: «استعمار، سرخ و سیاهش، کهنه و نویش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتى آنها همانند است.» همچنین با «بلواى شوم» دانستن قیام 15 خرداد سال 42، روحانیون انقلابی و مبارز را با اراذل و اوباش مقایسه کرده و همه را با عناوین «روضه خوان و چاقوکش» مورد خطاب قرار میدهد.
بازتاب ها و پیام های قیام 19 دی
1- گسترش دامنه نهضت به شهرستان ها
مردمان شهرهای مختلف در اظهار همدردی با مردم قم و ابراز مخالفت با رژیم، اعتصابات و تظاهرات گسترده ای را سامان دادند که شاید بتوان گفت از واقعه 15 خرداد 1342 به بعد بی نظیر بوده است. در شهرهای مختلف از جمله تبریز، تهران، اصفهان، دزفول، یزد، قزوین، اهواز، مشهد و زنجان مردم ضمن برگزاری تظاهرات ضددولتی، دکه ها و مغازه ها را تعطیل کرده و ائمه جماعات نیز به منظور اعتراض از حضور در مساجد و برگزاری نماز جماعات خودداری کردند. دانشجویان دانشگاه های مهم کشور از جمله دانشگاه های تهران، تبریز، اصفهان و دانشجویان خارج از کشور به صورت هماهنگ اقدامات رژیم را محکوم کردند.[3]
2- اثبات توانایی بسیج کنندگی روحانیت
نزدیکی و همبستگی مراجع، علما و فضلای دارای دیدگاه ها و گرایش های مختلف سیاسی و ایجاد جبهه ای نسبتا متحد در قبال عملکرد ضدمذهبی رژیم در این مقطع تاریخ نمود عینی داشت. هر چه فشارهای سیاسی و عملکرد فرهنگی و ضدمذهبی حکومت در سطح جامعه گسترده تر می شد، به همان اندازه فاصله بین اندیشه های روحانیون افراطی و میانه رو، دست کم، در پارهای از موارد به هم نزدیک می شد. اعتراض مراجع و علما به رژیم در واقعه 19 دی نمود جالبی از این همبستگی گروهی روحانیون بود. واکنش هماهنگ علما و مراجع بزرگ در این قیام رزمایش مناسبی برای انقلاب سال بعد ملت ایران بود. آیت ا... گلپایگانی، آیت ا... شریعتمداری و آیت ا... نجفی مرعشی با سخنرانی و محکوم کردن انتشار مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات با صدور اعلامیه های متعدد، عملکرد ضدمذهبی و روحانی رژیم را محکوم ساخته و خواهان پیگیری و ادامه نهضت شدند. آیت ا... شریعتمداری نیز از جمله مراجعی بود که بنا به مقتضیات زمانی و مکانی سعی در رفتار مسالمتآمیز با حکومت داشت. ایشان از نظر سیاسی هوادار سلطنت مشروطه بوده و تمایلی به برقراری حکومت اسلامی از نوع ولایت فقیه از خود نشان نداده بود. اما در واقعه 19 دی به طور هماهنگ با سایر مراجع، ضمن تجلیل از مقام علمی و فقاهتی امام خمینی(ره)، تلاش های رژیم را در ایجاد شکاف بین علما با توجه به گرایش های مختلف سیاسی آنان، محکوم نمود و بیداری خود را در حفظ وحدت و یکپارچگی اعلام داشته به پیگری جریان قتل عام تاکید نمود.[4] در مجموع واقعه 19 دی مخالفت گروهی از علما و مخالفان سیاسی را به مخالفت عمومی و تودهای تبدیل ساخت و دامنه اعتراضات را وسیعتر ساخت.
3- واقعه 19 دی حلقه آغازین زنجیره چهلم ها بود، که وقوع این پدیده، یکی پس از دیگری جریان انقلاب اسلامی را تسریع نمود. در واقع مراسم چهلم برای مخالفان رژیم اعم از مذهبی و غیرمذهبی برنامه ای منظم و غیرقابل تغییر بوده و از آن به عنوان مجرای تنفسی و بلندگوی اظهار مخالفت استفاده کردند. مخالفان با شرکت گسترده در مراسم بزرگداشت چهلم شهدای واقعه، شکوه و عظمت خاصی به آن بخشیدند. همچنین واقعه 19 دی به نیروهای مخالف رژیم چنین فهماند که استفاده از راهکارهای سنتی و مذهبی، مؤثرترین راه برای اظهار مخالفت می باشد؛ زیرا نهادهای سنتی خارج از کنترل رژیم بود و حکومت، قدرت به کارگیری زور و تهدید علیه چنین نهادهایی را نداشت.
هنوز یک سال از انتشار مقاله نگذشته بود که شاه در نطق معروفش تظاهر به شنیدن ”پیام انقلاب مردم" کرد. مکر و دستان رضا قطبی که متن سخنرانی را تهیه کرده بود راه به جایی نبرد. حتی نتوانست هنگام ایراد آن کلمات در تلویزیون، اضطراب خویش را پنهان کند. تغییر دولتها چارة کار نبود. جمشید آموزگار، که در مرداد 56 به جای هویدا منصوب شد، در مرداد سال بعد استعفا کرد.
قیام 19 دی از منظر رهبر معظم انقلاب
در سخنرانی های مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز نوزده دی، در سالهای ۱۳۹۱، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ معظم له علاوه بر تأکید بر اهمیت حادثه نوزده دی و تأثیر شگرف آن در پیروزی نهضت اسلامی ایران و یاد کردن از این روز با عباراتی چون: نوزدهم دى، روز تاریخی و بزرگ و تعیین کننده؛ مبداء حرکت عمومی؛ آتش زیر خاکستری که منجر به حرکت های گوناگون شد؛ منشاء تحول عظیم؛ روز برجسته و بی نظیر؛ حادثه درخور تأمل و تدقیق؛ مظهر و نماد آیه شریفه : فَانتَقَمنا مِنَ الّذینَ اَجرَموا وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین[5]؛ ماندگار در تاریخ؛ مسأله اساسی و اصولی، به مسائل پیرامونی و وقایع روز نیز اشاراتی داشته اند که اهم موضوعات مورد اشاره ایشان به شرح زیر است:
-جلوگیری از موفقیت انگیزه های خباثت آلودی که تلاش دارند سوابق تعیین کننده و افتخارآمیز، روزهای بزرگ و مقاطع عزیز و اثرگذار را از یادها ببرند. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- اهتمام به بیان و یادآوری گذشته های افتخارآمیز دوران انقلاب و دفاع مقدس و ناکام گذاشتن دشمنان در تحریف یا به فراموشی سپردن انقلاب. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- تلاش مخالفان اصل انقلاب برای بزک چهره رژیم وابسته پهلوی و نیز سعی دشمنان برای رویگردان کردن نسل دوم و سوم انقلاب، از انقلاب و لزوم حفظ آگاهی و بصیرت در جوانان. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- ضرورت پرهیز از ایجاد دودستگی و حاشیه سازی و ضربه زدن به یکپارچگی مردم. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- امروز آن چیزى که لازم است براى ملّت ما، اوّلاً اتّحاد و اتّفاق ملّى است. دودسته کردن مردم، جدا کردن مردم، شعارهاى تفرقهانگیز دادن میان مردم - به هر عنوانى - خطاست؛ این بر ضدّمنافع ملّت ایرانو بر ضدّ آرمان هاى ملّت ایران است. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- دشمن به صراحت با آرمان ها معارضه نمی کند، باید هوشیار بود و فهمید که هر حرکت و حرف و اقدام و پیشنهاد دشمن با چه هدفی صورت می گیرد. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- مسئولین در مذاکرات دل به نقطه های امیدبخش حقیقی بسپرند نه به نقاط خیالی. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- به این دشمن (آمریکا) نمی شود اطمینان کرد نمی شود اعتماد کرد. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- لزوم مراجعه به درون ملّت و استفاده از نیروهای درونی و صاحبنظران، کارشناسان و افراد با اخلاص برای یافتن راه های خوداتکایی. این وظیفة مسئولین کشور و مسئولین دولتى است که به دست بیگانه چشم ندوزند. (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
- اعتماد و اتکال ملّت به وعده نصرت الهی (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- نصرت الهی در صورت همراه بودن عمل صالح بر اساس ایمان، ایمان راسخ و بصیرت، قطعی است. (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- نبود ایمان، ایمان درست، استقامت و بصیرت منتهی به شکست است. ایمان بدون بصیرت انسان را به بیراهه میکشاند. (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- تداوم و استمرار دشمنی دشمنان، لزوم شناخت جبهه دشمن، جدی نگرفتن لبخند دشمن، فراموش نکردن هدف اساسی جمهوری اسلامی یعنی رسیدن به آرمان های اسلام (سعادت مادی و معنوی بشر). (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- ایمان راسخ، عمل صالح، تداوم و استقامت، بصیرت در امور پیرامونی و مسائل جاری، بصیرت نسبت به دشمن، بصیرت به میدان عمل و جبهه مبارزه، ضامن پیروزی است. (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- آمریکا همواره بزرگترین ناقض حقوق بشر است؛ ما در پیشگاه افکار عمومی دنیا به خاطر نقض حقوق بشر مدعی آنها هستیم. (۱۳۹۲/۱۰/۱۹)
- ضرورت زنده و به یاد نگهداشتن خاطرات افتخارآمیزی همچون قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ برای شناختن ریشه و سابقه تاریخی حرکت، شناختن قدر مجاهدت ها و زحماتی که برای رسیدن به نعمت امروز تحمل شده است، درس گرفتن از ایستادگی در مقابل نظام طاغوت و از بین بردن آن و محقق و ماندگار شدن امر محال. (۱۳۹۱/۱۰/۱۹)
- بنا بر وعده قرآن کریم پیروزی قطعی است، اگر پا به میدان گذاشتن و ایستادگی برای خدا باشد (و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا)[6] (۱۳۹۱/۱۰/۱۹)
- اگر نصرت خدا بکنیم (با فکرکردن، اندوختن اندیشه های ناب، مطرح کردن درست اندیشه ها، ایستادن به پای اندیشه ها، به کار بردن و تدبیر برای پیشبرد اندیشه ها، و در مقابل خطرات سینه سپر کردن) خداوند حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. (۱۳۹۱/۱۰/۱۹)
- ایستادگی، مقاومت و عزم ملّت ضامن تحقق تمام آمال، آرزوها، داعیه ها و شعارها نسبت به کشور و نسبت به تمام دنیای اسلام، امت اسلامی و جامعه بشری است. (۱۳۹۱/۱۰/۱۹)
نتیجه گیری
قیام 19 دی ماه سال 56 نشان داد که اسلام خواهی رکن اساسی هویت ملت ایران است و توهین به پاسداران اسلام و در صدر آن امام خمینی (ره) به منزله نماد اسلام با واکنش جدی مردم مواجه می شود. اقدام رژیم پهلوی در قالب انتشار مقاله ای توهین آمیز بر ضد امام پس از آن صورت گرفت که رژیم پهلوی با میزبانی کارتر و گرفتن مدال جزیره ثبات از وی گمان می کرد هیچ قدرتی یارای مقابله با او را ندارد و از این رو با محاسبه ای غلط در صدد هتک و سلب اعتبار رهبری نهضت برآمد که واکنش هماهنگ بیشتر علما و مراجع، نتیجه عکسی را به همراه آورد؛ چرا که رژیم با تبعید امام به نجف کوشیده بود اینگونه وانمود کند که مخالفت با سیاست های ضد اسلامی او منحصر در امام است اما محکومیت مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات که مشتمل بر اهانت به احکام و ارزش های اسلامی هم بود عملا به همراهی دیگر علما با امام منجر شد. از این رو آنچه را که رژیم از آن وحشت داشت – که همان مطرح شدن رهبری امام در حوزههای علمیه بود – به تبع قیام نوزده دی، رهبری امام در حوزههای علمیه و به حرکت در آمدن روحانیت در خط امام، زمینه قرار گرفتن نهضت در مسیر صحیح مبارزه را فراهم آورد و حتی ترفندهای بعدی رژیم را بیاثر ساخت. نکته دیگر آنکه سرکوب قیام 19 دی توخالی بودن شعار حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی شاه را به مردم ایران نشان داد و مردم را متوجه کرد که این شعارها و سیاست ها حربهای بیش نیست. همچنین ثابت کرد که شاه از حرکت مذهبی – سیاسی به رهبری روحانیت و در رأس آنها حضرت امام، بیش از هر حرکت سیاسی دیگر وحشت دارد و آن را تهدید بزرگی علیه حاکمیت خود میداند. قیام نوزده دی قم ثابت نمود که جریان حقوق بشر و فضای باز سیاسی، طلیعهای برای میدان دادن به ملیون، لیبرال ها و ... بوده و آمریکا و رژیم شاه، عملا در جذب مردم به سوی میانهروها موفقیتی نداشتهاند و در ضمن این جریان هیچ پایگاهی در میان مردم به دست نیاورده است. دیگر آنکه متحجرین و مقدسین حوزهها و کسانی که مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و ... را به مبارزه با شاه ترجیح میدادند، شکست خوردند و مردم نیز دانستند که باید سراغ چه کسانی بروند. قیام 19 دی رژیم شاه را در مقابل مردم قرار داد و ماهیت ضد مردمی آن را برای بسیاری آشکار ساخت و از آن پس بود که شعار "مرگ بر شاه"، شعار اصلی و تکیه کلام تودههای انقلابی شد. قیام 19 دی باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شرکت هر چه بیشتر تودههای مذهبی به ویژه جوان در آن گردید. به علاوه برخی از احزاب و جمعیتهای سیاسی که حرکت سیاسی خود را با اتکا به حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی ایجاد شده توسط شاه و در چارچوب قانون اساسی شکل داده بودند، به تدریج از حرکت انقلابی امام و مردم جدا شدند و به دامن آمریکا و غرب توسل جستند. سرانجام اینکه با قیام قم، آهنگ حرکت انقلاب اسلامی به صورت "استراتژی چهلمها" ی پشت سر هم، با صورت و محتوای کاملا اسلامی شتاب فزاینده و گستردهتری به خود گرفت و رهبری امام خمینی (ره) در این حرکت به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه متبلور شد.[7]
نکته در خور توجه دیگر این است که قیام 19 دی نشان داد که قم مهد انقلاب اسلامی است و همچنانکه در قرن اخیر روحانیت شیعه پیشگام مبارزه با استبداد و استعمار بوده است در انقلاب اسلامی نیز قم به منزله پایگاه روحانیت شیعه نقش تاریخی خود را نشان داد. سلسله رویدادهای پس از قیام 19 دی قم نشان داد که از استقبال شاه از کارتر تا فرار وی از ایران تنها یکسال فاصله است و رژیمی که بنیاد مقبولیت و مشروعیت خود را در حمایت قدرت های خارجی جستجو کند و به بنیان های هویت ملت اهانت کند سرنوشتی جز فروپاشی نخواهد داشت. بازخوانی قیام نوزده دی خنثی کننده تلاش های است که در صدد تطهیر و تبرئه رژیم پهلوی هستند. قیام نوزده دی و سرکوب خونین آن وابستگی رژیم پهلوی به بیگانگان را نشان داد. این قیام عمق باورهای مردم به ارزش های دینی را ثابت کرد. حمایتهای بعدی رژیم کارتر از رژیم پهلوی که حتی بعد از قیام خونین 17 شهریور نیز به صراحت تکرار شد، دروغین بودن شعار دموکراسی و حقوق بشر دموکرات ها را نشان داد.
[1] http://www.ensani.ir/fa/content/111325/default.aspx
[2]- پارسونز آنتونی "غرور و سقوط" ترجمه محمود طلوعی نشر هفته 1362 ص98-100)
[3] -http://www.ensani.ir/fa/content/111325/default.aspx
[4]- http://www.ensani.ir/fa/content/111325/default.aspx
[6] ـ سوره مبارکه فتح آیات ۲۲و۲۳
[7] http://www.ensani.ir/fa/content/120828/default.aspx