خیلیها نمیدانند عاقبت بی حجابی چه میشود
اگر فرد درباره فلسفه حجاب و اثرات آن در زندگی خود و جامعه اش بداند خیلی بیشتر و عمیقتر به حجاب پایبند میشود.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، خیلی از کسانی که بی حجابی را انتخاب کرده اند به نوعی از بدنبال ماجراجویی یا لجاجت هستند و هرگز به دنبال بی بندباری و بی قیدی نیستند.
کاری نکردهایم که انتظار خروجی داشته باشی
ببینید، این خانم تا ۲ روز، ۳ روز، یک ماه، ۲ سال، ۳ سال به خاطر اینکه قانون است، ملزم میشود حجاب را رعایت کند، اما ما باید خیالمان از این قصه راحت باشد؟ خیر.
این بدنه فرهنگی و نهادهای فرهنگی جامعه است که باید بیاید با روشهای قشنگ و با زبان خوش و گویا، حجاب را به دختران و بانوان جامعه معرفی و آنها را به حجاب علاقهمند کند. واقعاً ما چند فیلم در رابطه با حجاب ساختهایم؟
چند انیمیشن، چند کتاب خوب، چند داستان قشنگ در این زمینه داریم؟
پس راهکار ما دو بخش شد؛ اول، عمل کردن به قانون در ادارات و نهادهای دولتی. دوم، اجرای برنامههای جذاب فرهنگی در زمینه حجاب.
ما در بحث فرهنگی کم میگذاریم
این یک واقعیت است که ما در بحث فرهنگی کم میگذاریم؛ در مدرسه، در دانشگاه، در رسانه. باید خیلی خیلی بیشتر کار کنیم، خیلی بیشتر با نوجوانان و جوانان در مدارس دخترانه گفتگو کنیم. برویم با روشهای درست و قشنگ، ارزش حجاب را برایشان توضیح دهیم.
حجاب رعایت میکنم تا جهنم نروم
ما زیاد به مدارس میرویم، چون یکی از کارهایمان، برگزاری جشن تکلیف و جنگ شادی در مدارس است. مثلاً در همان برنامه شاد جشن تکلیف از دانشآموز سؤال میکنم: دخترم! بگو ببینم چرا حجابت را رعایت میکنی؟ در جواب میگوید: «به خاطر اینکه جهنم نروم!»
میگویم: یعنی تو حجاب میکنی که جهنم نروی؟! خب، چه کسی به او اینطور یاد داده؟ ببینید، این یعنی ما نتوانستهایم فلسفه حجاب را خوب برای بچهها توضیح دهیم، نتوانستیم زیباییهای آن را به بچهها نشان دهیم.
باید فلسفه حجاب را به فرزندمان بیاموزیم
درست است که حجاب، دستور خدا و دین اسلام و قانون جمهوری اسلامی ایران است و باید رعایت شود، اما ما باید بچههایمان را با فلسفه مفاهیم دینی و قشنگیهایش هم آشنا کنیم، باید برای آنها خوب هم توضیح بدهیم تا احساس نکنند، چون حجاب یک قانون است، آنها مجبور به رعایتش هستند. ما باید با فعالیتهای فرهنگی، آنها را رشد بدهیم تا خودشان به این باور برسند که حجاب، یک امر شخصی نیست و بر سلامت و امنیت جامعه اثرگذار است.
شهروندان عادی جامعه، در مقابل جریان بیحجابی چه کنند؟
من در درجه اول از همه دغدغهمندان کشور، از همه خواهران و برادرانم درخواست میکنم در این روزها، صبر و حوصلهمان را بیشتر کنیم.
وظیفه ما در مقابل اتفاقاتی مثل کشف حجاب، تذکر لسانی است، اما توجه داشته باشیم که تذکر لسانی فقط به این نیست که بگوییم: خانم! حجابت را رعایت کن.
تذکر لسانی، گاهی اوقات با سلام کردن است. باور بفرمایید ما در ایام عید که در سواحل رامسر قدم میزدیم، هیچوقت نمیگفتیم: خانم! روسری یا شالت را روی سرت بگذار. وقتی با لبخند به آنها سلام و تبریک عید میگفتیم، خودشان حجابشان را درست میکردند.
شما میگویید: وظیفه ما چیست؟ من میگویم: «گفتوگوی مهربانانه.» گفتوگوی مهربانانه در مترو صرفاً به این معنا نیست که من با مهربانی به او تذکر بدهم که شالت را سر کن.
بعضی اوقات گفتوگوی مهربانانه، یک ادبیات قشنگ است برای معرفی دین؛ بنابراین توصیه میکنم این روزها درگیر نشویم. ببینید، چرا آقا میگویند جهاد تبیین؟
میگویند تبیین کنید تا همدیگر را نزنید. ما الان داریم با رفتارهایمان، همدیگر را میزنیم.
چند مصداق از گفتوگوی مهربانانهای که جنبه تذکر نداشته باشد.
ما آدمها یعنی عموم مردم، فکر میکنیم قرار است ما همه مسائل فرهنگی را حل و آسیبهای اجتماعی را رفع کنیم.
من میگویم: شما خانم! شما که روزانه در مترو تردد داری، چرا باید وظیفه شما این باشد که فقط تذکر بدهی؟ حتماً میپرسد: پس چه کار کنم؟ میگویم: شب که در خانه نشستهای، یک کاغذ و قلم بردار، جستوجو کن و ۱۰ کتاب جذاب و خوشمزه در زمینه معرفی دین را روی کاغذ بنویس. فردا که وارد مترو شدی، چند دختر جوان که دیدی، بگو: «سلام. خداقوت. من با چند تا کتاب قشنگ آشنا شدهام. دوست دارم بهعنوان یک دوست، یک هموطن، این کتابهای خوب را به شما معرفی کنم. فهرست این کتابها تقدیم به شما».
این اشکالی دارد؟ این کار قشنگی نیست که شما بهعنوان یک خانم محجبه چادری، به خانمهای بدحجاب در مترو، کتاب خوب معرفی کنید؟ ما همیشه سریع میرویم سر آن نکته اصلی. ببینید، اگر خانم الف در مترو این کار را انجام بدهد، خانم ب در اتوبوس این کار را انجام بدهد، یک خانم دیگر در پارک و سالن تئاتر و سینما و...، این حرکت فراگیر میشود.
هم صدایی در گفت و گوی مهربانانه
چطور در تظاهرات، همه با هم شعار میدهیم و صدایمان فراگیر میشود، من میگویم همه ما مذهبیها و دغدغهمندان با این ادبیات، یکی کتاب معرفی کند، دیگری کانال خوب معرفی کند، آن یکی ۱۰ تا فیلم روز خوب و خوشساخت با مضمون دینی را فهرست کند و در مترو و پارک و... دخترها را که میبیند، بگوید: «سلام. خوبید؟ سال نو مبارک. میخواستم ۳ تا فیلم خوب، ۳تا کتاب خوب، ۳ تا کانال خوب، ۳ تا صفحه اجتماعی خوب به شما معرفی کنم. سال خوبی داشته باشید. موفق باشید».
خداوکیلی ما تا الان این کارها و نمونههای مشابهش که فراوان است را انجام دادهایم؟ به نظرتان اینطوری دین را به این افراد معرفی کنیم، قشنگتر نیست؟ به قول مرحوم استاد «صفایی حائری»، بیاییم با کلام قشنگ و شیوا، نگرش آنها را عوض کنیم. شاید اثر این بیشتر باشد.
مسئله اصلی این است که بدانیم باید شیوههای درست و جذاب و مؤثر امر به معروف را یاد بگیریم و بیبرنامه و سلیقهای عمل نکنیم.
ببینید، در همین تهران، در خیابانها، خانمهایی را میبینم که ۱۰، ۲۰ نفره میروند قدم میزنند، وقتی که یک خانم بدحجاب میبینند، ۱۰ نفره میروند سمت او! خب این آدم میترسد و جبهه میگیرد.
این شیوه صحیحی برای امر به معروف نیست. امر به معروف، یعنی این که تو برو در پارک قدم بزن، اما به شکلی که کسی متوجه نشود آمدهای تذکر بدهی. همانطور که داری قدم میزنی، در مواجهه با خانم بدحجاب، آرام نزدیکش شو و با روی خوش، برخورد زیبا و با کلام شیوا، هنرمندانه منظورت را به او برسان.
اینطور فکر نکنیم که اگر مستقیماً به خانم بدحجاب یا بیحجاب تذکر ندادیم، در وظیفهمان کوتاهی کردیم. ما امر به معروف را فقط در همین خلاصه کردهایم که؛ «خانم روسریات را سر کن».
درحالیکه با ۱۰ شیوه غیرمستقیم و جذاب دیگر هم میتوان همین منظور را رساند.
داستانی از امام حسن مجتبی (ع) در مواجهه با جوان خطاکار
امام حسن (ع) در حال قدم زدن بودند که جوانی از سمت مقابل وارد کوچه شد. جوان که شراب خورده بود، تا از دور امام را دید، قدمهایش را کند کرد. پیش خودش گفت: «وای... نکند امام بفهمد من شراب خوردهام...» یک لحظه تصمیم گرفت راه آمده را برگردد که امام حسن (ع) به طرفش رفتند و فرمودند: «از من رو برنگردان. در هر حالتی که هستی، از من رو برنگردان.»
سؤال من این است: آیا ما اینطوری برخورد میکنیم؟ الان شل حجابها و بیحجابها، ما مذهبیها را در خیابان میبینند، نسبت به ما حس مثبت دارند یا حس منفی؟ از ما فرار میکنند یا میگویند: «وای... چه خانم محجبه خوش اخلاق و خوش برخوردی»؟
تبلیغات باحجابها
تأیید میکنید که بی حجابها حس خوب و مثبتی به ما ندارند؟ من نمیگویم این حس منفی یا حس نفرت را فقط ما ایجاد کردهایم. دشمن هم در ایجاد این حس بسیار موثر بوده. اما حالا مسئولیت ماست که این نفرت را تبدیل به محبت کنیم و اجازه ندهیم آنها از ما فاصله بگیرند؛ بنابراین شیوههای بهروز و جذاب امر به معروف و نهی از منکر باید آموزش داده شود و همه ما باید تذکر غیرمستقیم با زبان خوش را یاد بگیریم. اگر دست به دست هم بدهیم، این ملاحظات را مراعات کنیم و نسبت به افراد بدحجاب و بیحجاب، محبت و دلسوزی داشته باشیم، انشاءالله این موضوع حل میشود.
رفتارهای لجوجانه برخی بی حجابها
گروهی از افراد بیحجاب، با رفتارهای تند و غیرمحترمانهشان، راه هر گفتوگویی را میبندند. آنها انگار مردم کوچه و خیابان را مسئول تمام ناملایمتهایی میبینند که تا امروز تجربه کردهاند و حالا میخواهند انتقام بگیرند.
اما ما نباید روی آتش فهم غلط این دوستان، بنزین بریزیم.
حرف شما قبول؛ میگویی: «امثال منِ محجبه نهفقط الان که همیشه رفتار خوب و محترمانهای با افراد شلحجاب داشتهایم، اما آنها به خاطر مشکلات اقتصادی و دیگر اتفاقات ناخوشایند، دارند ناراحتیشان را سر ما خالی میکنند.» من میگویم: او بد فهمیده یا دارد لج میکند. اما خب، چه کار کنیم؟ با هم دعوا کنیم؟ از هم بیشتر فاصله بگیریم؟
نه. یادمان باشد که همه ما، عضو یک خانواده به نام جمهوری اسلامی ایران هستیم.
ابتدای صحبتهایم اشاره کردم، همانطور که نسبت به اعضای خانواده خودمان، مهربان و دلسوز هستیم، باید نسبت به این افراد هم محبت و دلسوزی داشته باشیم و سعی کنیم با مهربانی و صبر، دین را با روشهای قشنگ به آنها معرفی کنیم.
منبع: فارس