خدا دقیقا از انسان چه میخواهد؟
هر انسانی که خدا را رب و مولای خود میداند دوست دارد او را راضی کند به همین دلیل باید بداند خداوند از او چه میخواهد؟
در روایات متعدد داریم که او از ما غیر از بندگی نمیخواهد و بنده غیر از فرمان بری کاری ندارد هرچه او گفت این میگوید چشم.
خدا برای ما یک کتاب و ۱۴ شارح کتاب قرار داده، پس ما باید برویم به مکتب ۱۴ معصوم (ع) تا ببینیم در کلاس درس قرآن چه میفرمایند همان را عمل کنیم.
البته فراموش نشود خدا در وجود ما استعدادهایی قرار داده تا ما بتوانیم با شکوفا کردن آن آئینۀ خدا شویم تا در همه جا و هر جا او را منعکس کنیم، این همه عبادت هم برای همین است که به کمال نهفتۀ خود برسیم. خدا از ما میخواهد با در پیش گرفتن بندگی آیه و نشانه و آئینۀ تمام نمای او باشیم.
چرا خداوند از ما خواسته است که به او توجه کنیم، آیا این نوعی تناقض با صفات خدا نیست؟
در هیچ آموزهای دینی سراغ نداریم که خداوند از دیگران خواسته باشد به او توجه کنند تا با بی نیازی خداوند ناهمگون باشد، بلکه آن چه در قرآن یا در برخی از روایات وارد شده، آن است که انسان در تمامی حالات باید به یاد خدا باشد.
یاد خدا بودن نه از جهت این است که نیاز دارد یاد او باشیم، بلکه ما برای این که بتوانیم زندگی با آرامش داشته باشیم و امید و توکل در قلبمان روشن باشد، نیز به دنبال گناه و کار ناپسند نرویم و به طور کلی برای رسیدن به سعادت و کمال، نیازمند یاد خدا هستیم:
"ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند".
چرا خدا از انسان خواسته عبادت کند؟
اگر در برخی از آیات، تکالیف همچون نماز، روزه از مردم خواسته شده، نه به این جهت است که خداوند نیاز به عبادت دارد.
این انسانها هستند که نیاز به عبادت و بندگی خداوند دارند تا در سایه پرستش خدا، از عبودیت نفس اماره و شیطان درون و بیرون رهایی یافته، استعدادهای عالی انسانی شکوفا بشوند و به سر منزل مقصود و سعادت ابدی نایل بشوند.
یکی از نیازهای ما نیازهای روحی است مثل احتیاج به محبت.
از این رو بچههایی که در خانواده خود احساس کمبود محبت نسبت به خودشان کنند، دچار اختلالات روحی و روانی میشوند.
یکی از نیازهای واقعی و اساسی روح بشر مسئله عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را برای تکامل آفریده است و تکامل او جز از راه عبادت و بندگی به دست نمیآید؛ بنابراین خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، بلکه ما محتاج به عبادت او هستیم که با بندگی او به نعمتهای جاودان نایل شویم. قرآن میفرماید: "کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد میکند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است".
در جای دیگر میفرماید: " کسی که عمل صالحی به جا آورد، به سود خود به جا آورده است، و کسی که کار بدی انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوی پروردگارتان باز میگردید".
در آیه دیگر فرمود: "کسی که پاکی گزیند، به نفع خود او است".
خدا چه عبادتی از ما خواسته است
خداوند به بندگان میگوید کاری که به خودت در این مسیر واگذار کردهام، عبادت حق و خدمت به خلق است که این دو کار هم خرج سنگینی ندارد. عبادت را در قرآن به ما گفته است: «مَا اسْتَطَعْتُمْ»، من تو را دعوت نکردهام که نماز ابراهیم را بخوانی؛ نمیتوانی! من تو را دعوت نکردهام که اگر به حج آمدی، اولین پسرت را بیاور و در منا سر ببر؛ نمیتوانی! من تو را دعوت نکردم که نماز صبحت را یکساعت طول بده. من در قرآن به تو پیغام دادهام: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (سوره تغابن، آیه ۱۶)، تا آنجایی که در توان شماست، در عبادت و ترک گناه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ» (سوره مائده، آیه ۲) و خدمت به خلق بکوشید.
دین اسلام، دین آسانیها
خدا چه عبادتی از ما میخواهد
حالا یکی به پروردگار میگوید: من واقعاً عاشق نماز شب هستم، اما نمیتوانم و حالش را ندارم؛ نمیگویم هم که بیدار نمیشوم، بیدار میشوم و میدانم هم دلم میخواهد نماز شب بخوانم، باز میگویم بخوابم، خوشمزهتر است؛ بخواب، کاری با تو ندارم.
میگویی یکسال بر من گذشته و هرچه طبق فقه قرآنت حساب میکنم، میبینم که زکات و خمس به من تعلق نگرفته است، اگر نگرفته که دستوری برای پرداخت نداری. خدایا نماز به من واجب است و نمیتوانم ایستاده بخوانم، میگوید بنشین و بخوان؛ نمیتوانم نشسته بخوانم، فشار به کمر و اعضای بدنم سخت است، میگوید به یک پشتی نرم تکیه بده و نماز بخوان؛ میگوید به پشتی تکیه بدهم، نمیتوانم رکوع کنم و وضع فقرات کمرم هم جوری است که نمیشود خَم بشوم، میگوید خَم نشو و همینطور که تکیه دادهای، سرت را یکخرده پایین بیاور، من به جای رکوع قبول میکنم؛ پیشانی باید در سجده روی مُهر برود و من نمیتوانم سجده کنم، میگوید مُهر را در دستت نگه بدار، رکوع که کردی، مُهر را با اشاره کله روی پیشانیات بگذار و ذکر سجده را بگو، من سجده را قبول میکنم.
دیگر چه میخواهی؟ میگویم زبانم بند آمده و سکته مغزی کردهام، اما میفهمم، میگوید میفهمی که نماز را در ذهنت بخوان. دیگر با تو چهکار کنم؟ من که همهجوره در دینداری با تو راه میآیم، من که همهجوره در دینداری با تو موافقت میکنم، چه عذری داری؟ زینالعابدین (ع) در یکی از دعاهایشان میگویند: «فما عذر من اغفل»، کسی که خودش را به بیعاری، خواب، بیفکری و غفلت زده است، چه عذری پیش تو دارد؟ احکام تو سخت است؟ دین تو سخت است؟ بهشترفتن تو سخت است؟ پاکماندن تو سخت است؟ چه عذری دارد؟
خداوند از تو گریه و زاری نمیخواهد، او از تو حرکت، رشد، تعالی و با ارزش شدن را میخواهد و میپذیرد، نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را ..
منابع: پاسخگو، افکار نیوز، پاسخگو