پخش زنده
امروز: -
دوست داشته شدن میل فطری انسانها است مخصوصا اگر این دوست داشته شدن از سوی خداوند باشد .
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، جوهره ایمان دارای یک ویژگی است که جاذبه ای در انسان مومن ایجاد می کند که خداوند را محب خودش کرده است.
از نظر امام علی (علیه السلام) محبوبترین بندگان نزد خداوند چه کسانی هستند؟
امام علی (علیه السلام) در خطبه ۸۷ نهج البلاغه حدود «چهل صفت» از صفات انسانهای کامل را در بیانی فشرده، ذکر فرموده است.
نخست، روى سخن را به همه رهروان این راه کرده، مى فرماید: (اى بندگان خدا! محبوبترین بندگان نزد خداوند کسى است که او را [در راه پیروزى]بر [هوس هاى سرکش]نفسش یارى کرده است)؛ «عِبَادَ اللَّهِ! إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللّهُ عَلَى نَفْسِهِ». ناگفته پیداست که هدایت ها، حمایتها و اعانت هاى الهى بى حساب نیست؛ باید سر تا پا تسلیم شد و با قلبى مملوّ از عشقِ به پروردگار، به در خانه او رفت.
سپس امام (علیه السلام) به بیان نتیجه این اعانت الهى پرداخته، مى افزاید: (آن کس، حزن و اندوه را شعار [لباس زیرین]و ترس از خدا را جلباب [لباس رویین]خود قرار داده است)؛
«فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ». قرار دادن حزن و اندوه، به منزله لباس زیرین، به این معنا است که این گونه افراد با ایمان، در درون خویش، از ایّام گذشته عمر که تلاش و کوشش کافى در اطاعت معبود نکرده اند، اندوهگین اند؛ اندوهى سازنده که آنها را به حرکتى جبران کننده در آینده وا مى دارد.
قرار دادن خوف و ترس را به منزله لباس رویین، اشاره به این است که این افراد مخلص و مؤمن، پیوسته مراقب خویش اند و از این بیم دارند که لغزش هایى از آنها سر زند یا اعمالى انجام دهند که نام آنها را از طومار «مخلصان» و «سُعدا» حذف کند.
این احتمال نیز وجود دارد که غم و اندوهشان براى فراق محبوب و ترسشان از عدم وصال باشد.
سپس امام (علیه السلام) به نتیجه آن حزن و خوف سازنده پرداخته، مى فرماید: (در نتیجه، چراغ هدایت در قلبش روشن شده و وسیله پذیرایى، براى روزى را که در پیش دارد [روز مرگ و رستاخیز]براى خود فراهم ساخته است).
روشن شدن چراغ هدایت، اشاره به تابش انوار معارف الهیّه بر آینه قلب آنها است که به مصداق:
«وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» (۲)؛ (تقوا را پیشه کنید و خداوند به شما تعلیم مى دهد) میوه شیرینى است که از این درخت مى چینند.
سپس به صفات دیگرى از این بنده محبوب الهى اشاره کرده، مى افزاید: (او دور را براى خود نزدیک و سختى را آسان نموده است)؛ «فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ».
اشاره به این که پایان عمر و قیامت را که بسیارى دور مى پندارند، نزدیک مى بیند و به همین دلیل، تحمّل شداید و سختى هاى اطاعت و ترک گناه در این راه براى او آسان مى شود.
در ادامه این سخن به پنج نکته دیگر، که هر کدام حاوى وصفى از اوصاف این بندگان مخلص و عارف است اشاره کرده، مى فرماید: (او [با دیده حق بین]نگاه کرده و [حقایق هستى و عظمت پروردگار را در همه جاى جهان]دیده است.
به یاد خدا بوده و به همین دلیل، اعمال نیک فراوان بجا آورده است و از آب گوارایى که به آسانى [با امدادهاى الهى]در اختیارش قرار گرفته، سیراب گشته و یکباره آن را سر کشیده است و راه هموار و مستقیمى را [که خدا به او نشان داده]پیموده است)؛ «نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ وَ ارْتَوَى (۳) مِنْ عَذْبِ فُرَاتٍ (۴) سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ، فَشَرِبَ نَهَلاً (۵) وَ سَلَکَ سَبِیلاً جَدَداً (۶)».
سپس امام (علیه السلام) در شش وصف دیگر به برنامه هاى خودسازى این بندگان مخلص پرداخته و نتایج درخشان آن را نیز شرح مى دهد،
مى فرماید: ([این بنده مخلص خدا]جامه شهوات را از تن برون کرده و از تمام همّ و غمها - جز یک اندوه - خود را تهى ساخته و تنها به آن مى اندیشد [همّ و غم او تنها وصال محبوب و قرب پروردگار است]و این زهد و اخلاص، او را از نابینایىها رهایى بخشیده و از زمره هواپرستان خارج ساخته است؛ [بدین سبب]کلید درهاى هدایت و قفل درهاى ضلالت گردیده)؛ «قَدْ خَلَعَ سَرَابِیلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمًّا وَاحِداً اِنْفَرَدَ بِهِ، فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِیقِ أَبْوَابِ الرَّدَى».
در ادامه این سخن، باز به شش وصف دیگر که اوصاف پیشین را تکمیل مى کند اشاره مى فرماید و مى گوید:
([این بنده خالص]راه هدایت را با بصیرت دریافته و در آن گام نهاده و نشانه هاى این راه را به خوبى شناخته و از امواج متلاطم شهوات گذشته است و از میان دستگیره هاى هدایت، به مطمئنترین آنها چنگ زده و از رشتهها [ى نجات]به محکمترین آنها متمسّک شده است؛ به همین دلیل، در مقام یقین به آنجا رسیده که [حقایق را]همانند نور آفتاب مى بیند)؛ «قَدْ أَبْصَرَ طَرِیقَهُ وَ سَلَکَ سَبِیلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ و قَطَعَ غِمَارَهُ (۷) وَ اسْتَمْسَکَ مِنَ الْعُرَى (۸) بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا، فَهُوَ مِنَ الْیَقینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ».
در واقع در صفات پیشین بیشتر روى جنبه هاى عملى تکیه شده بود و در اینجا روى جنبه هاى علمى و عقیدتى تکیه شده؛ خارج شدن از صفت نابینایى، کنار زدن حجاب هاى هواپرستى، پیدا کردن راه و شناخت علامتها و نشانه ها، عبور از دریاى متلاطم شهوات و چنگ زدن به محکمترین دستگیره هاى هدایت که قرآن مجید و کلمات معصومین و راسخان در علم است، سبب مى شود که این بنده خالص به مقام «حقّ الیقین» برسد؛ چشم حق بینش گشوده شود و جهان غیب را با چشم دل، همچون آفتاب ببیند و این بالاترین افتخار و موهبتى است که نصیب انسانى مى شود و برترین پاداشى است که به راهیان راه حق داده مى شود.
منبع: سایت مکارم
سخنان حجت الاسلام صفایی درباره بندههای محبوب خدا