پخش زنده
امروز: -
تبعات و آسیبهایی که در آینده سالمندان ما را با معضل آشیانه خالی مواجه میکند بسیار قابل تامل است و هشدار میدهد که در دهه آینده نسلی از سالمندان را خواهیم داشت که نه حمایت اجتماعی دارند و نه حمایت خانوادگی.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما سال ۱۴۰۰ برای کشورمان سال پایانی قرن ۱۴ و ورود به قرن پانزدهم است.
از سوی دیگر به لحاظ جمعیت شناختی از نظر ساختار سنی جمعیت، کشورمان از سال ۱۴۰۰ وارد دوره میانسالی جمعیت میشود. برآوردهای جمعیت درسال ۱۳۹۸ نشان میدهد که حدود ۲۴.۶ درصد جمعیت کشور زیر ۱۵ سال و ۲۲ در صدد یعنی حدود ۱۸ میلیون و ۲۶۹ هزار نفر جمعیت جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال و حدود ۴۷ درصد جمعیت کشور، میانسال حدود ۳۰ تا ۶۴ ساله و ۶.۴ درصد جمعیت بالای ۶۵ ساله است.
نسبت ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎل کشورمان (یعنی جمعیت بین ۳۰ تا ۶۴ سال) در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ در ﺣﺎل اﻓﺰاﯾﺶ اﺳﺖ؛ برآوردها نشان می دهد که اﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖ در ﺳﺎل ۱۴۰۰ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار ۴۸.۷ درﺻﺪ میرسد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﯾﺮان در ﻣﺮاﺣﻞ آﻏﺎزﯾﻦ ورود ﺑﻪ "میانسالی جمعیت" است.
جمعیت میانسال نقطه قوت اقتصادی کشورها است، زیرا این جمعیت در سنین کار و فعالیت و مولدان اقتصادی هستند و بیشترین بازدهی اقتصادی را برای کشورها دارند. اما همین جمعیت فعال با توجه به ترکیب خانوارها و نوع و تعداد اعضای خانوادهها میتوانند مبتلابه مسائلی باشند که در سالهای آینده با مشکلات متعدد اجتماعی روانشناختی و ... مواجه شوند که سلامت آنها را به مخاطره بیندازد. یکی از این موارد مواجه شدن این گروه سنی با سندروم آشیانه خالی است.
*ساختار جمعیتی کنونی کشور و تغییرات آتی آن
با شروع سال جدید، ایران وارد دوره جمعیتی میانسالی شده است. پیک جمعیتی اکنون در حال گذار از گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال به سوی گروه سنی ۳۰ تا ۶۴ سال است. پیشبینی میشود تا سال ۱۴۱۵، جمعیت میانسال کشور (۳۰ تا ۶۴ ساله ها) حدود ۴۷.۵ درصد و جمعیت سالمند (۶۵ سال به بالا) حدود ۱۱ درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص دهند. در حالی که طبق آمار سال ۱۳۹۶، این رقم، برای میانسالان، ۴۵.۶ و برای سالمندان، ۶.۱ درصد بوده است.
برخی مطالعات بیانگر این است که ایران از نظر وضعیت بهزیستن و حال خوب سالمندان از میان ۹۷ کشور در رتبه ۶۴ قرار دارد. طبق آمار برآوردی مرکز آمار ایران، اکنون از جمعیت ۸۳ میلیون نفری کشور حدود ۱۰ درصد (معادل ۸ میلیون نفر) سالمند هستند. طبق پیشبینیهای انجام شده جمعیت سالمندی در سالهای آینده در حال افزایش است. سیدحسن موسوی چلک-رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران اعلام کرده است که براساس برآوردهای صورت گرفته تا سال ۲۰۵۰ به ازای هر سه نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال سن دارد. همچنین گفتههای حسامالدین علامه رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان نیز حکایت از این دارد طبق ترسیم آیندهنگارانهای که صورت گرفته سال ۱۴۲۱ جمعیت سالمندی به ۲۰ درصد میرسد و پیشبینی میشود در سال ۱۴۳۵ جمعیت سالمندی از ۳۳ درصد عبور میکند. بر اساس این یافتهها، حجم انبوهی از جمعیت ایران، به سوی میانسالی و سالمندی به پیش میروند و میبایست آگاهیهای لازم برای گذراندن این دوره، با کمترین آسیب و بیشترین میزان لذت و بهرهوری، در اختیار آنها قرار گیرد. یکی از مسائلی که افراد در سنین میانسالی در خانواده با آن مواجه می شوند، خروج فرزندان از خانواده و تجربه زندگی مستقل از والدین است که صرف نظر از دلایلش، این جدا شدن می تواند چالشی برای والدین باشد. چالشی که به سندروم (نشانگان) آشیانه خالی معروف است.
*نشانگان (سندروم) آشیانه خالی چیست؟
نشانگان آشیانه خالی، عارضه ای که خانواده ها در سنین میانسالی با آن مواجه می شوند، احساس افسردگی، ناراحتی و اندوهی است که والدین پس از خروج هریک از فرزندان از خانواده (به دلایلی، چون ازدواج، ادامه تحصیل یا اشتغال در شهری دیگر و ...) با آن مواجه می شوند. اما با توجه به نوع و ساختار روابط خانوادگی، تعداد فرزندان، نوع ارتباط و تعامل فرزندان و والدین، حضور یا عدم حضور یکی از والدین، سن والدین و شرایط جسمی و سلامت والدین، درگیری ها و سایر مشغله های دیگر والدین از جمله نگهداری از پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها و. می تواند عمق، شدت و تداوم آسیب های این دوره را برای والدین تحت تاثیر قرار دهد. در خانواده های تک فرزند که وابستگی والدین به فرزندان از شدت بیشتری برخوردار است و سن والدین در زمان خروج فرزند بالاتر است، احساس اضطراب و نگرانی از دست دادن فرزندان و احساس تنهایی شدت بیشتری می یابد. احتمال ابتلای خانمها به این مشکل بیشتر از آقایان است. وقوع این سندرم در دوران میانسالی و سنین بالاتر ممکن است به لحاظ اجتماعی بر سلامت کلی جامعه تاثیرگذار باشد.
*سندروم آشیانه خالی چه عوارض و مشکلاتی برای خانواده ها پیش می آورد؟
نتایج تحقیقات نشان داده است هنگامی که فرزندان خانه را ترک می کنند، والدین آنها تأثیرات زیان آوری را تجربه می کنند؛ تجربه ای که گاه به پیامدهای منفی از جمله افسردگی، اعتیاد، بحران هویت و کشمکش های زناشویی منجر می شود. غیبت فرزندان در خانه باعث افزایش تعارضات زناشویی می شود یا به سبب احساس پوچی و فقدان معنا در زندگی، به آنها حالت افسردگی و تنهایی دست می دهد. به نظر کارتر و مک گلدریک، وقتی فرزندان خانه را ترک می گویند، احساس نومیدی در والدین آنها بیشتر می شود. افزایش سن، از دست دادن عزیزان به ویژه همسر و دوری از فرزندان، ابتلا به بیماری جسمی مزمن، مصرف داروهای مختلف، افت قوای شناختی و عوامل طبیعی و بیولوژیکی، همگی از عواملی است که افراد سالمند را مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب می کند و باعث کاهش رضایت از زندگی و به دنبال آن پایین آمدن امید و کیفیت زندگی در این افراد می شود. سالمندان، خصوصا بازنشستگان از یک سو با سندرم آشیانه خالی روبرو شده اند و از سوی دیگر در صورت بازنشستگی تعاملات بین فردی مربوط به شغل خود را نیز از دست داده اند.
پدر و مادر پس از سالها زندگی در کنار هم وقتی فرزندان ازدواج میکنند، با فضای خالی در خانه مواجه میشوند که این تنهایی در آنها اضطراب ایجاد میکند. معمولا در این مرحله والدین برای اینکه خلاء موجود را پر کنند به خاطرات گذشته برمیگردند، گذشته را باهم مرور میکنند و ناکامیهای زندگی را به گردن هم میاندازند. برای همین است وقتی سندروم آشیانه خالی رخ میدهد ممکن است ما شاهد طلاق، جداییهای واقعی و طلاقهای عاطفی باشیم. والدین طی سالهایی که فرزندان در خانه بودند فرصت نکردند از لحاظ روان شناختی به هم نزدیک شوند و مشکلات خود را حل کنند و با خروج فرزندان از منزل، عقدهها و مشکلاتی که در این سالها روی هم انبار شده نمود بیشتری پیدا میکند.
آمارهای ثبت احوال خبر از افزایش طلاق در سنین بالا نسبت به سال های گذشته میدهد. منظور از عنوان «طلاق در سنین بالا» ازدواجهایی با سابقه تشکیل بیش از چند دهه، وجود فرزندان، عروس و داماد و نوه در خانواده است.
*ارتباط سندروم آشیانه خالی با تک فرزندی و فاصله سنی والدین با فرزندان چیست؟
بر اساس آمارهای جمعیتی، ۳۵ درصد خانوادههای ایرانی تکفرزند یا بدون فرزند هستند که چنین آماری نگرانکننده است. کارشناسان جمعیت معتقدند تداوم رواج تکفرزندی علاوه بر آنکه سبب میشود جمعیت کشور رو به پیری برود، به بروز پیامدهای اجتنابناپذیری در رفتار فردی و اجتماعی منجر میشود.
چنانکه به نظر صالح قاسمی کارشناس جمعیت، الگوی تک فرزندی که رفتار رایج بخشی از زوجین ایرانی است در نگاه نخست یک رفتار شخصی و تصمیم خانوادگی است که حتی با استدلال راحتی، ارتقای کیفیت رفاهی زندگی زوجین و تامین بهتر آتیه تک فرزند و والدین محقق می شود، غافل از اینکه طی دهه گذشته همین الگوی غیرعلمی و غیربومی فرزندآوری زوجین ایرانی، باعث بروز و شیوع محسوس پدیدهایی روحی و روانی در دوره میانسالی زوجین ایرانی تحت عنوان؛ سندروم آشیانه خالی، شده است.
وقتی زوجین الگوی تک فرزندی را پیش میگیرند، به طور طبیعی ضریب ابتلاء به تنهایی زودرس و پیامدهای روحی و روانی آن اعم از افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت اجتماعی را در خانواده خود افزایش می دهند.
حوادث طبیعی، سوانح غیر طبیعی، بیماری های سخت و لاعلاج و حتی ازدواج و تحصیل و اشتغال مبتنی بر مسافرت در فرزندان خانوارهای تک فرزند باعث می شود والدین این تک فرزندها، در دهه چهارم یا پنجم زندگی با خانه ای خالی و بی روح مواجه شوند. والدین درست در سنینی که نیاز به نگهداری و توجه فرزندان دارند، دچار سندروم آشیانه خالی میشوند. این یعنی تک فرزندشان ازدواج کرده و سراغ زندگی خویش میرود و پدر و مادری که سالها زحمت کشیدهاند، عملاً دستشان خالی است. از سوی دیگر افزایش جمعیت سالمند هزینه های گزافی را برای دولت به همراه دارد و تک فرزندان هم نمی توانند به تنهایی مشکلات و مسائل پدر و مادر را مدیریت کنند
صالح قاسمی معتقد است: والدین تک فرزند بسیار آسیبپذیرند و به طور دائم در حال تأمین نیازها و خرده فرمایشات فرزند هستند و باید نقش خواهر و برادر را برای او بازی کنند، ضمن اینکه در دوره میانسالی و سالمندی که نیاز انسان به روابط عاطفی عمیق با فرزندان بیشتر میشود، از چنین روابط حسی محروم مانده و دچار افسردگی میشوند. همچنین زمانی که تک فرزند به دلیل تحصیل، اشتغال و یا ازدواج از خانواده فاصله میگیرد، والدین با خانهای خالی و سوت و کور مواجه میشوند؛ چنین پدیدهای شایعترین مشکل روحی روانی را به نام «سندرم آشیانه خالی» بهوجود آورده است که معمولاً خانوادههای تک فرزند و یا بدون فرزند دچار آن میشوند.
متن کامل این مطلب در اینجا قابل دسترس است
پژوهشگر: فریفته هدایتی