آیا وضعیت امریکا در منطقه غرب آسیا بهتر شده است؟
وندی شرمن در جلسه تائید صلاحیتش در سنا از تغییر ژئوپلتیک غرب آسیا و لزوم تغییر برجام سخن گفت اما آیا ژئوپلتیک منطقه به تفع امریکا یا به نفع محور مقاومت, چین و روسیه تغییر پیدا کرده است؟
وندی شرمن که خود از اعضای تیم مذاکره کننده برجام در دوره اوباما بود در جلسه بررسی صلاحیت اش در مجلس سنا برای احراز سمت معاونت وزارت امورخارجه در دولت بایدن که آماج سوال های جمهوری خواهان قرار گرفته بود وعده داد که رویکرد جدیدی در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد.
شرمن در پاسخ به برخی مخالفان برجام از جمله سناتور دموکرات باب منندز گفت، انتظار ندارد که دولت بایدن همان رویکرد باراک اوباما را تقلید کند. وی در ادامه گفت، دنیا نسبت به سال 2016 تغییر کرده است. "حقایق موجود تغییر کرده اند، ژئوپلتیک منطقه تغییر کرده است و راه پیش رو نیز باید تغییر یابد".
هر چند شرمن در باره تغییرات ژئوپلتیکی حال حاضر منطقه در مقاسیه با سال 2016 سخنی نگفت اما به نظر می رسد منظور او از تغییرات زئوپلتیک اشاره به عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با امارات و بحرین است, عادی سازی بی اهمیتی که از قبل هم وجود داشت اما علنی شد.
اما آیا اینطور که شرمن ادعا می کند تغییرات ژئوپلتیکی به نفع افزایش قدرت چانه زنی امریکا منجر شده یا اینکه این تغییرات در مقایسه با سال 2016 به تضعیف این کشور منجر شده وبه اعتبار آن لطمه زده است؟ هر چند به فرض پذیرش تغییر نمی توان به یک توافق بین المللی پشت پا زد و اگر هم قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد به قول آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران, شرایط فعلی با سال 1945 بسیار تغییر کرده ودلیلی وجود ندارد که پنج قدرت در شورای امنیت صاحب حق وتو باشند.
به هر حال با این مقدمه اگر ادعای شرمن را با توجه به واقعیت های میدانی بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که آیا ژئو پلیتک منطقه تغییر کرده و اگر تغییر کرده به نفع چه کشور یا محوری این تغییرات رقم خورده است؟
در سال 2016 زمانی که توافق هسته ای میان ایران و پنج بعلاوه یک به امضا رسید وجهه دولت امریکا به دلیل رویکرد اوباما پس از دولشکرکشی به افغانستان وعراق تقریبا ترمیم شده بود, در منطقه غرب آسیا بخش های زیادی از سرزمین سوریه وعراق تحت کنترل داعش در آمده و لبنان نیز در معرض تهدید گروههای تروریستی قرار داشت, بیش از 60 کشور جهان از جمله امریکا و متحدان غربی اش به همراه ترکیه و چند کشور عربی با حمایت مالی وتسلیحاتی از گروههای تروریستی در صدد از بین بردن دو دولت عراق وسوریه و جدا کردن آنها از ایران بودند, نیروهای حزب الله در سوریه در گیر جنگ با گروههای تروریستی شده بودند, یمن آماج حملات متجاوزانه ائتلاف سعودی قرار گرفته بود, چین و روسیه از قضایای منطقه دور بودند و امریکا صحنه گردان تحولات بود.
اما اکنون در سال 2021 با کمک موثر ایران, گروه تروریستی داعش و البته دهها گروه تکفیری دیگر در سوریه و عراق از بین رفته اند, اقدامات برای سرنگونی بشار اسد و همچنین تجزیه عراق با شکست روبرو شده است, گروههای مقاومت مردمی در عراق وسوریه برای مبارزه با گروههای تروریستی سازماندهی وبطور رسمی در ساختار امنیتی این دو کشور ادغام شده اند، این گروهها اکنون در تبعیت از دولت خود خواستار اخراج نظامیان امریکایی وپایان اشغالگری هستند, در یمن انصارالله و ارتش این کشور موفق شده اند ائتلاف سعودی را با شکست روبرو کنند بطوریکه حتی دولت امریکا ناچار شده است برای بیرون کشاندن سعودی ها از باتلاق یمن مداخله نماید و به دنبال پایان جنگ باشد, در این خصوص به آخرین موضع ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه امریکا اشاره می شود که گفت مسئله یمن راه حل نظامی ندارد.
همچنین از دیگر تحولات جاری اینکه پرونده های جنایی متحدان امریکا سبب شده است تا یکی از شرکای آنها با مشکلات بزرگ بین المللی و داخلی روبرو شود, رژیم صهیونیستی نیز با بررسی پرونده جنایت جنگی در دادگاه بین اللملی لاهه مواجه شده و به دلیل عدول از راه حل دو دولتی با انزوا و تهدیدهای داخلی روبروشده است, پای روسیه و چین به ضرر نفوذ امریکا درمنطقه بازشده و ژئوپلتیک ایران تا دریای مدیترانه گسترش پیدا کرده است.
در ارتباط با کاهش نفوذ امریکا در منطقه و دورشدن متحدانش از این کشور به یادداشتی از پایگاه خبری الخلیج آنلاین اشاره می شود که روز پنجشنبه نوشت: سیاست های جدید بایدن، ضد عربستان از جمله افشای دست داشتن بن سلمان در قتل خاشقچی وپایان حمایت از ائتلاف سعودی در جنگ یمن باعث شده است ریاض بیشتر به سمت روسیه متمایل شود تا با این کشور توافقنامه های همکاری نظامی و اقتصادی به امضا برساند.
ضمن اینکه شکست امریکا در جنگ های بی پایان در منطقه و هزینه های سرسام آوراقتصادی آن موجب شده است تا اهرم نظامی دیگر فایده ای نداشته باشد و تنها سلاح تحریم ها برای امریکا باقی بماند که آن هم موجب تضعیف سلطه دلار و روی آوردن کشورها به ارزهای جایگزین و پیروی نکردن دیگر کشورها از تحریمهای یکجانبه منجر شده است.
البته مشکلات داخلی امریکا از جمله گسترش ویروس کرونا, اقتصاد این کشور را با وضعیتی آشفته روبرو کرده است که نشان از این دارد که امریکا در مقایسه با سال 2016 در وضعیت اسفباری بسر می برد.
در این ارتباط به یادداشتی با عنوان « عقب نشینی آمریکا از منطقه عربی چه معنایی دارد؟» از روزنامه القدس العربی چاپ لندن اشاره می شود که روز پنجشنبه نوشت: عقب نشینی آمریکا از منطقه عربی دارای معانی متعددی است. این کار نشان می دهد جنگهای آمریکا در شرق و منازعه اش با برخی قدرتهای منطقه ای به خصوص ایران, واشنگتن را به ستوه آورده و خسته کرده است. احساس خستگی آمریکا را رهبران و کارشناسان راهبردی اش نیز احساس می کنند و این احساس را دارند که خاورمیانه همواره عامل فرسایش و تضعیف بوده است.
این روزنامه افزود این اتفاق برای آمریکا در حالی رخ می دهد که چین به سمت تغییر موازنه قدرتهای جهانی پیش می رود. فرسایش آمریکا در منطقه خاورمیانه برای حفظ ابرقدرتی, بار سنگینی برای بودجه و اقتصاد این کشور است.
در ادامه القدس العربی نوشت آمریکا در حالی که به جنگ با تروریسم مشغول بود و ارتش به افغانستان و سپس به عراق و به جاهای دیگر می فرستاد, در داخل از شدیدترین تناقضها بین جریانهای سیاسی و نخبگانش رنج می برد و این تناقضات خود را در بحران اخیر کنگره ( حمله به مقر کنگره) و انتخاباتی نشان داد که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا تلاش کرد آن را مصادره کند.
به نوشته این روزنامه, حتی کاشف به عمل آمد که زیرساختهای آمریکا که تا یکی دو دهه قبل در جهان پیشرفته بود, هم اکنون افول کرده است و برای آب و هوای امروزی و تندباها و طوفانها مناسب نیست. آنچه مشخصا در ایالت تگزاس رخ داد نیز نشانه این بحران است. تگزاس از ثروتمندترین ایالتهای آمریکاست به خصوص آنکه نفت دارد اما تحویل مالکیت نفت به این ایالت و تحویل مالکیت برق به افراد و شرکتها به این برتری پایان داد و به همین سبب این ایالت بر اثر طوفانهای دو هفته قبل به ایالت جنگ زده تبدیل شد.
در آخر هم این روزنامه با اشاره به کاهش اهمیت نفت برای امریکا تصریح کرد خاورمیانه از دیدگاه آمریکا الان منطقه ای است که دارای اهمیت کمتری است و حتی به نظر می رسد آمریکا می خواهد این منطقه را به حاشیه براند تا به مسائل مرتبط به موازنه بین المللی متمرکز شود. در واقع میزان قداست هم پیمانان کمتر شده و آمریکا دیگر مانع موضعگیری های روشن تر در قبال برخی مسائل نمی شود که مهم ترین آنها حقوق بشر است.
البته در مقابل اگر وضعیت ایران را نیز با سال 2016 مقایسه کنیم هر چند کشور بر اثر تحریم های غیر قانونی و ظالمانه دولت امریکا خسارت های سنگینی دیده اما همین تهدیدها سبب شده است تا تهران برای حفظ استقلال و سربلندی ایران وگام نهادن در مسیر توسعه همه جانبه, به منافع زودگذر چشم ندوزد و با جراحی اقتصادی تهدیدها را به فرصت تبدیل و با عبور از اقتصاد نفتی و متنوع کردن تولیدات داخلی در مسیر خنثی سازی تحریم ها حرکت کند و با مشارکت و توافق های طولانی مدت با چین وروسیه در احیای جاده ابریشم به عنوان یک کشور مهم برای اتصال شرق با غرب, ژئوپلتیک اقتصادی وسیاسی خود را نیز از طریق وابستگی های متقابل افزایش دهد.
به نظر می رسد همین شرایط سبب شده است تا حتی وندی شرمن نیز اعتراف کند که کارزار فشار حداکثری بر ایران بر اقتصاد این کشور تأثیر گذاشته ولی هدف را محقق نکرده است و البته به نظر می رسد ادعای او مبنی بر لزوم تغییر برجام با توجه به تغییر ژئوپلتیک مصرف داخلی دارد و برای تائید صلاحیتش در سنا مطرح شده است مگر نه اگر قرار بود ایران به تغییر برجام تن دهد که با ترامپ توافق می کرد.
--------------------------------------
رضا محمدمراد