از سوی دیگر به رغم توافق مسکو واشنگتن درباره تمدید ۵ ساله پیمان استارت جدید، اما دولت بایدن سوء ظن عمیقی درباره اهداف نظامی و تسلیحاتی روسیه از جمله در زمینه تسلیحات غیر متعارف (هستهای، شیمیایی و بیولوژیک) داشته و در این راستا تحریمهای شرکتهای روسی و وابسته به روسیه به بهانه ممانعت از دسترسی روسیه به فناوریهای حساس ایالات متحده صورت گرفته است.
وزارت بازرگانی آمریکا مدعی است که دستیابی مسکو به این فن آوریها ممکن است به فعالیتهای شیمیایی مخرب و سایر سلاحهای کشتار جمعی هدایت شود. در مقابل روسیه تاکید کرده که آمریکا با خروج از قراردادها و توافقنامههای بین المللی در عرصه کنترل تسلیحات و عدم اشاعه، حق موعظه کشورهای دیگر را ندارد.
در همین حال، آمریکا همواره با مداخله در امور داخلی روسیه به ویژه ادعای حمایت از مخالفان و نیز بهانههای حقوق بشری به اعمال فشار علیه مسکو پرداخته است. در این زمینه تازهترین ابزار غرب از جمله آمریکا، بازداشت و محکومیت "آلکسی ناوالنی" است که به عرصه جدیدی برای گسترش کارزار ضد روسی غربیها تبدیل شده است. بدین ترتیب با توجه به همگرایی دوباره اروپا و آمریکا، اقدامات آنها علیه روسیه در دوره زمامداری جو بایدن تشدید خواهد شد.
چشم انداز روابط آمریکا با روسیه
چهارسال پیش، یعنی زمانی که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا پیروز شد، روسیه با شور و شوق خاصی این پیروزی را به وی تبریک گفت. با این وجود، در تضاد با این رفتار، روسیه در مورد نتایج انتخابات اخیر (۲۰۲۰) سکوت اختیار کرد. هر چند که پوتین اظهار داشته است که روسیه آماده همکاری با هر رئیس جمهوری است که اعتماد مردم آمریکا را داشته باشد، اما به نظر می رسد که روی کار آمدن جو بایدن دلخواه روسیه نیست. البته این موضوع با توجه به سابقه تعامل و تنشهای روسیه با دموکرات ها درآمریکا خیلی هم تعجب آور نیست.
به عنوان مثال جو بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی، روسیه را “بزرگترین تهدید” برای امنیت و اتحادهای ایالات متحده توصیف کرد و همچنین قول داد که اجلاس دموکراسیها را تشکیل دهد تا در برابر ظهور اقتدارگرایی در سراسر جهان متحد شود. البته این بدان معنی نیست که روسیه در دوره ترامپ دل خوشی از ایالات متحده آمریکا داشت، چرا که با وجود اظهارات مکرر ترامپ در مورد کنار آمدن با روسیه، دولت او مواضع سختی را نسبت به مسکو اتخاذ کرد.
در چهار سال گذشته ایالات متحده بیش از دهها بسته تحریمی علیه روسیه اعمال کرده است. از سوی دیگر ترامپ پیمان منع موشک های هسته ای میان برد را لغو کرد که به آمریکا اجازه داد تا سیستمهای موشکی خود را در اروپا که منافع روسیه را در حوره نفوذ استراتژیک آن تهدید می کرد؛ مستقر کند. حتی ترامپ در مورد تمدید پیمان جدید کاهش تسلیحات استراتژیک به عنوان آخرین عنصر اصلی از سیستم کنترل تسلیحات، سختگیری نشان داد و همراه با آلمان یکی از موانع جدی در برابر پروژه خط لوله نورد استریم ۲ بود.
روابط روسیه با آمریکا در دوران ترامپ
حضور ترامپ در کاخ سفید یک امتیاز قابل توجه برای مسکو بود و از چند جهت منافع روسیه را تامین می کرد. اول اینکه ترامپ بر خلاف دموکراتها علاقه ای به روندهای دموکراتیک در مناطق مختلف جهان از جمله در روسیه نداشت و این به لحاظ ساختار سیاسی داخلی و حفظ قدرت به وسیله پوتین یک مزیت برای مسکو به حساب می آمد.
در حالی که انتظار می رود دموکرات ها، سیاستهای داخلی روسیه را مورد انتقاد قرار داده و از عناصر ضد پوتین پشتیبانی بیشتری به عمل آورند. حتی ممکن است که در این ارتباط تحریم های بیشتری هم متوجه روسیه شود. سابقه تحریمهای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا نشان می دهد که دموکرات ها در زمینه طراحی و پیاده سازی تحریمهای هوشمندانه و هدف دار عملکرد بهتری از جمهوری خواهان و یاحداقل دولت ترامپ دارند؛ بنابراین وعده بایدن برای بازگشت به سیاست خارجی مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک غربی موجب نارضایتی در کرملین می شود.
روسیه نسبت به اقدامات دموکراتیک آمریکا در روسیه و حوزه خارج نزدیک آن شک و تردید فراوان دارد و بسیاری از اقدامات آمریکا از جمله انقلابهای رنگی را تلاش آمریکا برای تضعیف ساختار سیاسی داخلی روسیه قلمداد می کند. به ویژه اینکه اعتراضات اخیر در بلاروس، قرقیزستان و گرجستان و و درگیری طولانی مدت در شرق اوکراین بر نگرانی روسیه اضافه می کند. اگر در سال ۲۰۱۴ تنشهای مسکو با دموکراتها در اوکراین موجب گسست در روابط روسیه- آمریکا شد، در ماه های آتی افزایش تنش دو کشور در بلاروس می تواند دوباره ارتباط دو کشور را وخیم تر کند.
ثانیا بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ روابط ایالات متحده آمریکا با متحدان نزدیک خود از جمله اتحادیه اروپا و ناتو دچار گسست شده بود بگونه ای که در بسیاری از موضوعات منطقهای و جهاتی ما شاهد موضع گیری های متفاوتی از سوی اتحاد یورو- آتلانتیک بودیم. این شکاف شکل گرفته در نظم یورو آتلانتیک چیزی بود که روسیه از مدتهای قبل و به ویژه پس از کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ به دنبال آن بود.
با این وجود روی کار آمدن دموکراتها ادامه متنفع شدن روسیه از این نقیصه در روابط آمریکا با متحدانش را با مشکل مواجه می سازد. چرا که یکی از برنامه های اعلام شده از سوی دولت بایدن تلاش برای بهبود روابط ایالات متحده آمریکا با اتحادیه اروپا و به ویژه ناتو است. در طول فعالیت سیاسی خود، بایدن همواره از حامیان گسترش ناتو، از جمله عضویت اوکراین بود. در طول مبارزات انتخابات ریاست جمهوری هم وی در مورد آرزوی خود برای اصلاح روابط آمریکا با ناتو سخن می گفت.
به نظر می رسد بایدن قصد دارد چند جانبه گرایی آمریکا را تقویت کرده و اتحادی را تقویت کند که در زمان ترامپ به وسیله جنجال های عمومی وی آسیب دیده بود. ترامپ اتحاد را برای روابط امنیتی ایالات متحده و اروپا مهم نمی دانست و حتی مهم تر از آن اعتقادی به غرب یا مفهوم اتحاد نداشت. بی توجهی عادی او به نمادها و آیینهای اتحاد و حملات مداوم او به ارکان آن مانند ناتو و اتحادیه اروپا و تخریب مداوم متحدانش گویای این امر بود. در مقابل، بایدن به ایده متحدان و ارزش شرکای اروپایی معتقد است و این خواسته از سوی اتحادیه اروپا و ناتو نیز وجود دارد. به عنوان مثال پس از اعلام پیروزی بایدن، دبیر کل ناتو و همچنین رهبران اتحادیه اروپا از جمله رئیس شورای اروپا، ضمن تبریک به او از وی خواستند که برای تقویت روابط، در نشستهای آتی در دفتر نظامی ناتو در بروکسل حضور داشته باشد.
موضوع سوم در ارتباط با منفعت دونالد ترامپ برای روسیه هم این است که در سایه اقدامات دونالد ترامپ و به ویژه رویکرد تهاجمی آن نسبت به چین، کانون توجهات از اقدامات روسیه در بسیاری از موضوعات منطقه ای وجهانی از روسیه برداشته شده بود و علاوه بر آن در اثر اختلاف چین با ایالات متحده آمریکا، روسیه توانسته بود از طریق نزدیک شدن به چین از مزیتهای سیاسی و اقتصادی این روابط برخوردار شود.
چرخش روسیه به شرق پس از بحران اکراین و به ویژه افزایش تعاملات آنها در فضای جغرافیایی باعث عمیق تر شدن روابط روسیه با چین شده بود. با این حال با روی کار آمدن دولت بایدن ممکن است این رویه دچار تغییراتی شود. البته این بدان معنی نیست که روابط ایالات متحده آمریکا و چین به وضعیت قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ باز خواهد گشت و روابط دو کشور در بسیاری از حوزهها بهبود خواهد یافت، بلکه منظور نوع راهبردهایی که دولت بایدن انتخاب می کند که ممکن است از سطح تنشها بین دو کشور بکاهد.
به عنوان مثال یکی از فرضیات مطرح شده این است که بایدن مطمئنا تلاش خواهد کرد با توسعه رویکردی لیبرالتر از ترامپ، روابط فرا آتلانتیکی را بازیابی کند. الگویی دیپلماتیک تری احتمالا درمورد چین به کارگرفته شده و استراتژیهای مهار پنهانی که برای مثال در”توازن مجدد” اوباما اعمال شده بود، هرچند این بار با شدت بیشتری، بازگردانده می شوند. در طول این روند، اروپا از نظر ظرفیت ایدئولوژیک و نهادی بزرگترین یار بایدن خواهد بود. علاوه بر این، ژاپن، هند، کره جنوبی و استرالیا به عنوان متحدان مهم ایالات متحده در منطقه چین برجسته خواهند شد.
غرب آسیا محل تنشهای احتمالی روسیه و آمریکا
اما مسئله حائز اهمیت در این بین، تاثیر روابط آتی مسکو-واشنگتن بر غرب آسیا است. به عبارت دیگر در سایه افزایش تنشهای احتمالی روسیه و آمریکا چه چشم اندازی رامی توانیم برای غرب آسیا متصور شویم.
اولین نکته در این ارتباط این است که از یک چشم انداز کلی، منطقه غرب آسیا در راهبردهای سیاسی- اقتصادی و نظامی- امنیتی روسیه و ایالات متحده آمریکا حائز اهمیت است بنابراین ما نباید شاهد تغییرات عمده باشیم. هدف در اینجا تغییر در برخی راهبردها و اصولی است که تامین کننده منافع قدرتهای بزرگ است.
قطعا به عنوان یکی از اولین موضوعات مطرح در غرب آسیا باید به تمایل دولت جو بایدن برای بازگشت به مذاکرات هسته ای با ایران اشاره کرد. خروج دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ از سوی دوموکراتها به عنوان از بین بردن چندین سال تلاش آنها برای ارئه یک طرح منطقی برای پایان دادن به تنشهای بین المللی قلمداد می شد؛ بنابراین دولت بایدن خواهان تجدید نظر در این موضوع است، اما در این زمینه با یک چالش اساسی روبر هست و آنهم عدم تمایل ایران برای بازگشت آمریکا به عنوان عضوی از برجام است. ایران به ایالات متحده اعتماد ندارد و بنا به گفته محمد جواد ظریف، ایالات متحده در صورت تمایل می تواند به عنوان مشارکت کننده در برجام حضور داشته باشد.
اما مسئلهای که در این ارتباط وجود دارد این است که روسیه احتمال دارد از این عدم تمایل ایران برای بازگشت به برجام در صورت گسترش اختلافات خود با دولت بایدن استفاده کند. در حالت عادی هم روسیه در بسیاری از زمینهها و موافقت نامهها در جبهه مخالف آمریکا قرار دارد و چه بسا که از مخالف با عضویت مجدد یا مشارت کننده امریکا در برجام به عنوان ابزاری تحت فشار قرار دادن دولت جدید آمریکا استفاده کند.