به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما : چند روز مانده به پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد رژیم صهیونیستی را از حوزه تحت امر ستاد فرماندهی اروپایی ارتش ایالات متحده (EUCOM) به ستاد فرماندهی مرکزی (CENTCOM) منتقل میکند. ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا، موسوم به «سنتکام» یکی از شش ستاد فرماندهی تعریف شده در ساختار وزارت دفاع آمریکاست که حوزه عملیاتی آن، منطقه غرب آسیا، شاخ آفریقا و آسیای مرکزی تعریف شده است.
انتقال رژیم صهیونیستی به سنتکام، پرسشهایی را به ذهن متبادر میکند که پژوهش حاضر برای پاسخگویی به آنها نگاشته شده است؛ دلیل تصمیم آمریکا چه بوده است؟ چرا این تصمیم در این مقطع زمانی اجرا شده است؟ انتقال رژیم صهیونیستی به سنتکام، چه تأثیرات وضعی یا راهبردی در منطقه خواهد داشت؟ پژوهش به روش اسنادی انجام شده و اطلاعات آن برگرفته از دیدگاهها و اظهارات کارشناسان و خبرها و تحلیلهای مندرج در پایگاههای خبری تحلیلی معتبر و روزنامههای رسمی کشور است.
دلایل پیوستن رژیم صهیونیستی به سنتکامرژیم صهیونیستی به رغم اینکه موجودیت جعلی خود را در غرب آسیا بنا نهاده، برای دههها در حوزه اروپای ستاد فرماندهی ارتش آمریکا قرار داشت؛ زیرا از حیث ماهیتی در تعارض کامل با کشورهای منطقه بود و سنتکام که همکاری نزدیکی با کشورهای عربی دارد، به طور سنتی رژیم صهیونیستی را از پیوستن به این ستاد فرماندهی منع میکرد؛ در حالی که این رژیم در کشورهای اروپایی مورد پذیرش قرار داشت. امروز معادلات دگرگون شده است؛ تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با رژیم صهیونیستی آشکار کرده و به مناسبات دوجانبه صورت رسمی و عادی داده اند. کارشناسان در پاسخ به چرایی پیوستن رژیم صهیونیستی به حوزه سنتکام، دلایلی را ذکر میکنند:
۱- آمریکا و صهیونیستها از هر فرصتی استفاده میکنند که تا حد امکان، به رژیم صهیونیستی هویت خاورمیانهای ببخشند و رژیم را در منطقه ادغام کنند. به عنوان مثال، برای تغییر هویت عربی - اسلامی خاورمیانه، به گونهای که رژیم صهیونیستی را نیز در برگیرد، توافق عادی سازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی را «آبراهام» نام نهادند.
۲- خروج آمریکا از غرب آسیا و جایگزینی رژیم صهیونیستی در منطقه به تدریج در حال شکل گیری است. آمریکا برای تمرکز بر پرونده چین، ناگزیر است عمده توان خود را به شرق آسیا معطوف کند. بر این اساس در غرب آسیا بخشی از مأموریتها را به رژیم صهیونیستی واگذار میکند. پیش نیاز ورود به چنین مرحلهای نیز سازشهای کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود که با تلاش و تعجیل آمریکا انجام شد.
۳- وجه تبلیغاتی و عملیات جنگ روانی صهیونیست ها، از دیگر دلایلی است که کارشناسان برای ورود رژیم صهیونیستی به حوزه سنتکام مورد تأکید قرار میدهند. بعد از این جابجایی، هم در بیانیههای رسمی و هم در رسانههای صهیونیستی و غربی، تقویت همکاری نظامی رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیج فارس در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، همسو کردن شرکای اصلی آمریکا در مقابله با تهدیدهای مشترک و ایجاد ارتباط و هماهنگی ارتش رژیم صهیونیستی با فرماندهان نظامی در کشورهای عربی، به عنوان هدف عمده ترامپ از صدور فرمان انتقال رژیم صهیونیستی به سنتکام، برجسته سازی شد.
۴- در حال حاضر نیازهای امنیتی این رژیم با خدمات سازماندهی شده از سوی مقر اروپایی سازگاری ندارد. از آنجا که نوع رابطه تل آویو با اعراب هم دیگر در چارچوب دشمنی تعریف نمیشود، تغییر اخیر قابل توجیه است.
درست است که در وظایف تعیین شده برای مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، مهار جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای دارد، و ایجاد جبهه مشترک علیه جمهوری اسلامی ایران با اعراب سازشکار در اولویت راهبردهای منطقهای رژیم صهیونیستی است، اما نباید از نظر دور داشت که این جابجایی در زمانی صورت گرفت که تنها چند روز از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ باقی مانده بود و اکثر کارشناسان مسائل سیاسی، از پایان دوره حمایت افراطی کاخ سفید از رژیم صهیونیستی سخن میگفتند.
در واقع هدف ترامپ، تکمیل روندی بود که در کمک به رژیم صهیونیستی از ابتدای دوران ریاست جمهوری اش در پیش گرفته بود؛ روندی که با معامله قرن و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس آغاز شد، با شناسایی الحاق جولان به اراضی اشغالی، تعطیل کردن دفتر ساف در واشنگتن، قطع کمکهای مالی به آنروا و برقرار کردن روابط رژیم صهیونیستی با چهار کشور عربی ادامه یافت و نهایتاً با قرار دادن رژیم صهیونیستی در کنار کشورهای عربی در فهرست حمایتی سنتکام به پایان رسید. در حقیقت، این آخرین استفاده تل آویو از فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید بود.
از سوی دیگر، بر خلاف آنچه دستگاه تبلیغاتی و رسانهای صهیونیستی در بوق و کرنا میکنند، این جابجایی نه تحولی مهم است و نه متضمن توانمندی بیشتر رژیم صهیونیستی؛ زیرا اولاً روابط سنتکام و رژیم صهیونیستی موضوع جدیدی نیست؛ و فرماندهان پیشین سنتکام به اراضی اشغالی سفرهایی داشته اند. ثانیاً، روابط کشورهای سازشکار عربی خلیج فارس با رژیم صهیونیستی به ویژه در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی هم مدت هاست از پرده بیرون افتاده است و به اذعان خود این کشورها، به سالهای دور برمی گردد. تحویل تجهیزات نظامی فوق مدرن آمریکایی نیز، جزو تعهدات آمریکا به رژیم صهیونیستی است و معطل پیوستن این رژیم به سنتکام نبوده است.
این تغییر، در واقع نشان دهنده نگرانیهای فزاینده امنیتی و ضعف و عجز رژیم صهیونیستی است. اگر به اسامی برخی کشورهای حوزه سنتکام دقت کنیم، میبینیم هیچ کشور قدرتمندی در میان آنان قرار ندارد. کشورهایی همچون جیبوتی، اریتره، سومالی، سودان، سیشل، کنیا، مصر از شرق آفریقا به اضافه اعضای شورای همکاری خلیج فارس، عراق و یمن به همراه قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، پاکستان و افغانستان از آسیای مرکزی مجموع کشورهای تحت حمایت سنتکام هستند. کشورهای قدرتمندی همچون ترکیه، گرجستان و آذربایجان، اگرچه متحدان آمریکا در پیمان ناتو هستند، در مجموعه سنتکام قرار ندارند. نتیجه اینکه به رغم تعهد آمریکا به حفظ امنیت رژیم صهیونیستی، نگرانیهای این رژیم به ویژه بعد از روی کار آمدن جو بایدن چنان جدی است که حاضر است در کنار جیبوتی، اریتره، و سیشل در منطقه سنتکام تحت حمایت آمریکا قرار گیرد.
پیامدهای پیوستن رژیم صهیونیستی به سنتکامعضویت رژیم صهیونیستی در سنتکام نه در معادلات سیاسی و نه در معادلات نظامی، تغییر ماهوی ایجاد نکرده است. تا پیش از این هم رژیم صهیونیستی در کنف حمایت همه جانبه آمریکا قرار داشت؛ پیشرفتهترین جنگ افزارها را از آمریکا میگرفت و با کشورهای مرتجع عربی علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت آشکارا سیاستهای واحدی اتخاذ میکردند (حداقل از سال ۲۰۱۱ به این سو و آغاز فتنه تکفیری در منطقه)؛ پیش از آن نیز، سالها همکاریهای مخفیانه اطلاعاتی داشتند. به علاوه تغییر حوزه حمایتی رژیم صهیونیستی از یوروکام به سنتکام، به معنای توانمندی بیشتر یا محوریت یافتن رژیم در روندهای نظامی و امنیتی منطقه نیست، بلکه نشانه احساس خطر رژیم صهیونیستی از جانب محور مقاومت است.
رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۶ به این سو (بعد از جنگ ۳۳ روزه) قدرت بازدارندگی خود را از دست داده است. امروز نه تنها رژیم صهیونیستی بلکه آمریکا هم قادر به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران یا محور مقاومت نیست؛ بنابراین ماحصل جابجایی صورت گرفته، انجام برخی هماهنگیها و اقدامات نمایشی است.
سخن آخر
سنتکام یکی از تقسیمات موجود در ساختار ارتش آمریکاست که در مناطق مختلف جهان حضور دارد و برای هر منطقه نیز یک مرکزیت و سازمان ویژه در نظر گرفته است. اینک در این تقسیم بندی، رژیم صهیونیستی از حوزه اروپا به حوزه غرب آسیا منتقل شده است. آمریکا اساساً متعهد به حمایت از رژیم صهیونیستی است؛ خواه در چارچوب یوروکام خواه در چارچوب سنتکام. تحول اخیر نیز تنها در حد جابجایی کانال کمک هاست که از طریق این ستاد یا آن ستاد انجام میگیرد و هیچ تغییری در معادلات منطقهای ایجاد نمیکند و تأثیر وضعی بر منطقه ندارد. اگرچه فرمان ترامپ به پنتاگون برای تغییر حوزه حمایتی رژیم صهیونیستی از اروپا به غرب آسیا، در راستای تقویت محور عبری- عربی در مقابل محور مقاومت یا رویارویی احتمالی با جمهوری اسلامی ایران ارزیابی شده است، اما احاطه و اشراف محور مقاومت بر زیرساختهای استراتژیک رژیم صهیونیستی، جرئت و توان هرگونه ماجراجویی نظامی را از این رژیم سلب کرده است.
پژوهشگر: مرجان شریف زاده