محرومیت از شادی با ۸ عادت سمی
کدام عادتهای سمی، شما را از شادی محروم میکنند و راه حل ترک آنها چیست؟
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، نبود پول یا سرگرمی، مانع شاد بودن نمیشود. این عادتهای سمی ما هستند که بیآنکه متوجه باشیم و انتظار آن را داشته باشیم، ما را از شادی محروم میکنند.
دیگر وقت آن رسیده است که این مسأله را برای خود روشن کنیم، زیرا اگر بدانیم کاری را اشتباه انجام میدهیم، راحتتر میتوانیم جهت جلوگیری از شیوه خودتخریبی که در پیش گرفتهایم، قدمی برداریم و برای بازگشت شادی به وجود خود جایی باز کنیم.
عادتهای سمی که شما را از شادی محروم میکنند و راه حل ترک آنها را بدانید.
۱- احساسات خود را سرکوب میکنید
اغلب به ما گفته میشود نباید هیچ احساس ناخوشایندی از خود بروز دهیم. این ماجرا معمولاً از دوران کودکی آغاز میشود، یعنی زمانی که دائماً به ما گفته میشد نباید گریه کنیم یا بابت چیزی ناراحت باشیم. ما هم به مرور یاد گرفتیم که چطور احساسات منفی خود را پنهان کنیم، اما این رفتار معمولاً عواقب بدتری در زندگی ما به بار میآورد.
به گفته کارشناسان، درگیری با احساسات منفی خود ما را نسبت به احساسات مثبت خود نیز خنثی میکند، زیرا دیگر نمیتوانیم تصمیم بگیریم چه چیزی را میخواهیم احساس کنیم و چه چیزی را نمیخواهیم. به علاوه، این مسأله باعث میشود روابط و تعاملات ضعیفتری با دیگران داشته باشیم و بسیاری از بخشهای زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
سرکوب احساسات میتواند به سلامتی ما هم صدمه بزند، اما روشهای بیضرری وجود دارد که با استفاده از آنها میتوانیم احساسات خود را تخلیه کنیم که ورزش و تحرک داشتن، یکی از آنها است.
۲- به خود اجازه اشتباه کردن نمیدهید
همیشه به خاطر داشته باشید که حتی بعضی از سرنوشتسازترین اختراعات نیز بر حسب تصادف ساخته شدند. دستگاه تنظیم ضربان قلب، مایکروویو و حتی پنیسیلین، بعضی از این اختراعات هستند. علاوه بر این، خوب است بدانید که شما شخص کمالگرایی محسوب میشوید، اما آیا این واقعاً شما را به آدم شادتری در زندگی تبدیل کرده است؟
جواب منفی است، زیرا شما همیشه تلاش میکنید به ایدهآلی دست پیدا کنید که وجود ندارد. کوچکترین اشتباهی نیز میتواند شما را ناراحت کند و باعث اضطراب، اختلالات غذایی و دیگر مشکلات در شما شود. شما باید به خود اجازه اشتباه کردن بدهید و طرز فکر خود درباره مقوله شکست را تغییر دهید.
برای این که راحتتر بتوانید این کار را انجام دهید، کافی است صحبتهای توماس ادیسون، مخترع بزرگ را به خاطر بسپارید: «من ده هزار بار شکسته نخورده ام، بلکه موفق شده ام ده هزار راه پیدا کنم که به نتیجه نمیرسند.»
۳- قربانی بودن را ترجیح میدهید
سریعترین راه را به سوی غم وقتی طی میکنید که دیگران و شرایط را مقصر مشکلات خود بدانید. خیلی راحت است که هر چیز و هر کسی را مقصر بدانیم. دیر سر کار رسیدم؟ تقصیر من نبود، ترافیک شده بود. پول سفر رفتن ندارم؟ تقصیر من نیست، آنها نمیخواهند بیشتر به من حقوق دهند. از این زاویه، شما هرگز توانایی کنترل این «اتفاقات ناعادلانه» را ندارید.
مثلاً وقتی میگویید مشکل از ترافیک بود، معنی آن این است که کاری در مورد آن از شما بر نمیآید. زیرا ترافیک، فردا و پس فردا و همه روزهای بعدی نیز وجود خواهد داشت. پس قرار است تا آخر عمر خود دیر سر کار برسید؟
وقتی بگویید خود شما مسئول تأخیرتان هستید، این مسأله دریایی از انتخاب پیش روی شما قرار میدهد. شما میتوانید تصمیم بگیرید که زودتر از خواب بیدار شوید، یا از رئیس خود بخواهید ساعت کاری شما را تغییر دهد.
حتی میتوانید تصمیم بگیرید صبحها به باشگاه نزدیک محل کار خود بروید تا بعد از آن بتوانید به موقع خودتان را به سر کار برسانید. سعی کنید به هر اتفاقی در زندگی خود از این زاویه نگاه کنید. به این ترتیب به مرور به جای موانع، دیگر فرصتها را خواهید دید.
۴- کینهای هستید
نخست این که، کینه داشتن میتواند به سلامتی ما صدمه بزند، از افسردگی خفیف گرفته تا مشکلات قلبی عروقی شدید. وقتی هم که افسرده یا دچار مشکلات قلبی باشید، شاد بودن کار سختی میشود.
دوم آن که، باید درک کنید که حتماً مشکل عمیقتری وجود دارد که چنین واکنشی از شما سر زده است. این مشکل هر چیزی میتواند باشد، از عزت نفس پایین گرفته تا مسائل دیگری که احساس بدی نسبت به آنها دارید. مثلاً کسی به شما گفته آدم احمقی هستید؛ اگر مطمئن هستید که این حرف حقیقت ندارد پس چرا از آن ناراحت شدید؟
از قرار معلوم مطمئن نیستید، به همین دلیل این فرصت بزرگی برای شما است تا متوجه طرز فکری که درباره خودتان دارید شوید. اگر نسبت به این مسأله آگاهی پیدا کنید، دیگر این توانایی را دارید هر زمان که احساس کردید کسی احساسات شما را جریحهدار کرده است، روی خودتان کار کنید و خود را بسازید.
سوم آن که، با کینه کردن تنها به خودتان صدمه میزنید. با این کار، آن موقعیت ناخوشایند را دائم به خاطر میآورید، در نتیجه همه آن لحظات بارها در ذهن شما تکرار میشود و دوباره احساس عصبانیت و درماندگی میکنید.
شما وقت و انرژی با ارزش خود را برای چیزی هدر میدهید که توانایی تغییر آن را ندارید، اما بهتر نیست با یک رواندرمانگر صحبت کنید و یاد بگیرید چطور این افکار منفی را رها کنید و زندگی خود را صرف کارهای خوشایندتری کنید؟
۵- فکر میکنید میتوانید ذهن دیگران را بخوانید
مگر این که یک خونآشام، پری دریایی یا انسانی با قدرت جادویی باشید، در غیر اینصورت هرگز نمیتوانید واقعاً متوجه شوید دیگران به چه چیزی فکر میکنند. با این حال، افکاری مثل این که «به نظر آنها خیلی احمق هستم» یا «احتمالاً آنها فکر میکنند که آدم خیلی خسته کنندهای هستم» هر روز به ذهن ما نفوذ میکنند.
جهت خلاصی از چنین موقعیتهایی، یک راه حل ساده وجود دارد: به جای این که خود را تحقیر کنید، مطمئن باشید که دیگران بهترین نظر را درباره شما دارند.
این طرز فکر، اعتماد به نفس شما را افزایش خواهد داد و به شما کمک خواهد کرد تعامل بیپردهتری با دیگران داشته باشید. علاوه بر این، متوجه خواهید شد وقتهایی که در مورد افکار دیگران گمانهزنی نمیکنید، تقاضای کمک از آنها برای شما راحتتر میشود.
۶- روی موفقیت دیگران تمرکز میکنید
در عصر شبکههای اجتماعی، بسیار سخت است که بتوانیم در دام مقایسه نیافتیم. لباسهای ما به اندازه جوانهای این شبکهها شیک و مد روز نیستند، به اندازه آنها نمیتوانیم سفر کنیم و روابط ما کامل و بینقص نیستند. حسرت خوردن برای چنین چیزهایی میتواند به راحتی ما را غمزده کند، اما نکته مهمی وجود دارد که نباید آن را فراموش کنید.
نخست این که، آدمها تنها بخشهایی از زندگی خود که میخواهند ما ببینیم، نشان میدهند. هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی آنها ایدهآل باشد.
به علاوه، شواهد و قرائن بسیار زیادی وجود دارد که ثابت میکند واقعیت زندگی آها به خوش آب و رنگی چیزی که در شبکههای اجتماعی نشان میدهند، نیست.
در نهایت این که، وقتی دائم مشغول دنبال کردن زندگی فرد دیگری باشید، از زندگی خود غافل میمانید و وقتی که میتوانید صرف رسیدن به موفقیت خود کنید، هدر میدهید.
راه حل این مشکل، آگاهی است. یک روش ساده نیز وجود دارد که با آن میتوانید این کار را برای خود آسان کنید: هر روز دست کم ۵ مورد از دستاوردهای خود که باعث افتخار شما هستند، شناسایی و جایی یادداشت کنید. این کار به شما کمک میکند ارزشهای زندگی خودتان را ببینید و به جلو قدم بردارید.
۷- به نظر دیگران وابسته هستید
خوب فکر کنید و ببینید تا به حال چند بار تلاش کرده اید که ذهنیت «خوبی» از خود برای دیگران بسازید و این تلاشها چند بار برای شما شادیبخش بوده اند.
اگر به این نتیجه رسیدید که این کار بیشتر برای شما ضرر داشته تا نفع، دیگر وقت آن رسیده در چیزهایی که آنها را ارزش میدانید، تجدید نظر کنید و از این به بعد خود را در اولویت قرار دهید نه دیگران را، زیرا به گفته کارشناسان، احتمال تجربه اضطراب و افسردگی در افراد وابسته بیشتر است و آنها توانایی دفاع از مرزبندیهای شخصی خود را ندارند.
ما گاهی میخواهیم کسانی را تحت تأثیر قرار دهیم که حتی از آنها خوشمان نمیآید یا تنها میخواهیم چیزی را به کسانی ثابت کنیم که برای ما اهمیتی ندارند. از این به بعد در هر موقعیتی از خود بپرسید از انجام کاری رضایت دارید یا تنها به خاطر دیگران، آن را انجام میدهید.
حتی میتوانید جوابهای خود را دستهبندی کنید و آنها را در دو دسته «به خاطر خودم» و «به خاطر دیگران» بگذارید. نتیجه کار شاید برای شما شوکهکننده باشد، اما این انگیزه را به شما میدهد که خودتان را تغییر دهید و دیگر تنها به خود تکیه کنید.
۸- اجازه میدهید گذشته و حال، زندگی را به کام شما تلخ کنند
منظور این نیست که فکر کردن درباره گذشته یا آینده ما را غمزده میکند، اما بهتر است از غرق شدن در چنین افکاری خودداری کنید. وقتی گذشته همه فکر و ذکر شما باشد، این مسأله معمولاً نشان میدهد مسائل حل نشدهای وجود دارند که هنوز روی ذهن شما سنگینی میکنند. از طرفی، تمرکز کامل روی آینده نیز از وجود یک مشکل اضطرابی در شما حکایت دارد.
به علاوه، تحقیقات نشان داده است کسانی که روی زمان حال تمرکز میکنند، افراد شادتری هستند و احساس پیوند بیشتری با دیگران دارند. یک تمرین ساده وجود دارد که میتواند به شما کمک کند «در زمان حال» زندگی کنید:
روی حس شنوایی خود تمرکز کنید. سعی کنید به تک تک صداهای اطراف خود توجه کنید؛ صداهای دور، نزدیک، آرام یا بلند. صداهای دور و صداهایی که از دل سکوت بیرون میآیند، انتخاب کنید و روی آنها تمرکز کنید.
سپس سراغ کشف بوها بروید؛ بوهای تند، ملایم و زودگذر.
حرکت ابرها را تماشا کنید. سعی کنید تا جایی که میتوانید به جزئیات، توجه و شکل ابرها را برای خود توصیف کنید.