موارد حقوقی فسخ قرارداد
فسخ قرارداد یکی از راههای ارادی انحلال و خاتمهی قرارداد است: یعنی طرفین یا یکی از آنها این حق را دارند که در مورد بقا یا از بین رفتن قرارداد تصمیم بگیرند.
به گزارش
گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سيما، مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که میتواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را میتوان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «فسخ قرارداد» را بررسی کنیم.
پیش از اینکه بهطور اختصاصی به فسخ قرارداد و آثار آن بپردازیم باید با دو مفهوم حقوقی آشنا شویم:
عقود لازم و عقود جایز.
عقود لازم
«قراردادهای لازم» قراردادهایی هستند که هیچ یک از متعهدین حق برهم زدن آنها را ندارند (مگر در موارد معدود و مشخصشده در قانون). در این قراردادها تا زمانی که سبب قانونی به وجود نیامده باشد، قرارداد پابرجاست و طرفین باید به تعهدات خود عمل کنند و نمیتوانند به هیچ بهانهای از انجام قرارداد سرباز زنند. از نمونههای این قراردادها میتوان به قرارداد اجاره، نکاح و خریدوفروش اشاره کرد.
عقود جایز
«عقود جایز» قراردادهایی هستند که در آنها، هر یک از طرفین میتوانند هر زمان که بخواهند بدون اینکه به دلیل یا هر گونه تشریفات خاصی نیاز داشته باشند، آن را برهم بزنند.
از نمونههای مهم عقد جایز، قرارداد وکالت است. وقتی شما به کسی برای انجام کاری وکالت میدهید، میتوانید هر موقع که خواستید او را عزل کنید. وکیل هم هر موقع خواست میتواند از وکالت استعفا بدهد و به این ترتیب، بدون هیچ دشواری خاصی رابطهی قراردادی شما تمام میشود.
البته باید توجه کنید که منظور از عقد جایز این نیست که طرفین هر موقع خواستند به تعهداتشان عمل کنند، بلکه تا زمانی که رابطهی قراردادی پابرجاست، طرفین ملزم به انجام وظایف خود مطابق با قرارداد هستند، اما هرزمانی که خواستند میتوانند قرارداد را خاتمه دهند.
لازم به ذکر است که غالب قراردادها لازم هستند و تنها موارد معدودی از قراردادهای جایز داریم.
فسخ قرارداد
حال که با عقود لازم و جایز آشنا شدیم، میتوانیم از فسخ قرارداد صحبت کنیم. فسخ قرارداد یکی از راههای ارادی انحلال و خاتمهی قرارداد است: یعنی طرفین یا یکی از آنها این حق را دارند که در مورد بقا یا از بین رفتن قرارداد تصمیم بگیرند.
گفتیم که در عقود جایز این حق و اختیار همیشه وجود دارد و هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کرد، به هر دلیلی قرارداد را فسخ نماید؛ اما در عقود لازم اینطور نیست و برای برهم زدن و به اصطلاح فسخ قرارداد به سبب قانونی نیاز است و طرفین جز در موارد استثنایی و مشخصی که در قانون ذکر شده است، نمیتوانند قرارداد را فسخ کنند.
در اصطلاح حقوقی به حق فسخ قرارداد «خِیار» یا «خیار فسخ» گفته میشود. واژهی خیار به معنی اختیار است و منظور از آن اختیاری است که فرد در فسخ معامله دارد. درواقع خیار، حقی است که قانون در مواردی به یکی از طرفین عقد یا هر دوی آنها میدهد تا قراردادی را که منعقد کردهاند، برهم بزنند. این حق، نیاز به توافق و تراضی طرفین ندارد. به عنوان مثال اگر فردی در قراردادی دارای «خیار عیب» باشد (راجع به این خیار به زودی صحبت میکنیم)، میتواند یکطرفه و صرفنظر از رضایت یا عدم رضایت طرف مقابل، قرارداد را فسخ کند؛ به عبارت دیگر، فسخ قرارداد، برخلاف انعقاد قرارداد، تنها به یک اراده احتیاج دارد.
نمونههایی از خیارات
فسخ قرارداد به چه معناست و چه احکامی دارد
گفته شد که فسخ قرارداد در عقود لازم، تنها در موارد مشخصی که در قانون بیان شدهاند، ممکن است. در اینجا تلاش میکنیم تا به بعضی از این موارد که پرکاربردتر هستند و ممکن است در معاملات خود به آن برخورده باشید، اشاره کنیم و درخصوص آنها توضیحات مختصری بدهیم.
خیار شرط یا شرط خیار
شما در هر قراردادی که منعقد میکنید (به استثنای عقد ضمان، نکاح و وقف) میتوانید با طرف مقابل شرط کنید که ظرف مدت معینی (مثلاً یک هفته) بتوانید قرارداد را به هم بزنید. به عنوان مثال شما میخواهید ماشینی بخرید؛ در زمان انعقاد قرارداد با فروشنده شرط میکنید که یک هفته به شما مهلت دهد تا اگر به هر دلیلی از ماشین راضی نبودید، ماشین را به او بدهید و پولتان را پس بگیرید. قرارداد بسته شده است و شما مالک این ماشین هستید، اما شرط خیار گذاشتهاید و اگر خواستید میتوانید در این یک هفته قرارداد را به هم بزنید و پول خود را پس بگیرید.
شرط خیار میتواند مختص به یکی از طرفین قرارداد یا هر دوی آنها یا حتی شخصی ثالث باشد، اما حتما باید مدت محدودی داشته باشد.
خیار غَبن
ممکن است در گوشه و کنار نام این خیار را شنیده باشید. «غَبن» زمانی ایجاد میشود که در انجام معامله، بین ارزش آنچه پرداخت یا انجام میشود و ارزش آنچه در برابر آن دریافت میشود، تعادل اقتصادی وجود نداشته باشد و یکی از طرفین متضرر و در اصطلاح «مغبون» شود. به عنوان مثال کسی که خانهای را که ۴۰ میلیون تومان ارزش دارد به قیمت ۸۰ میلیون تومان خریداری میکند، از این معامله مغبون شده و زیان دیده است؛ پس در اینجا حق دارد که معامله را برهم بزند. دقت کنید که شرط ایجاد خیار غبن این است که فرد از زیان خودآگاه نباشد. اگر شما بدانید که ارزش خانهای که دارید میخرید ۴۰ میلیون بیشتر نیست و با این حال ۸۰ میلیون بدهید و خانه را بخرید، مغبون محسوب نمیشوید. این حق فسخ، حمایتی قانونی برای کسانی است که ناخواسته و نادانسته تن به معاملهای میدهند و درنتیجهی آن متضرر میشوند و زیانی فاحش میبینند. به علاوه، هر نوع ضرر و زیانی هم موجب ایجاد خیار غبن نیست و زیان باید «فاحش» باشد؛ یعنی به میزانی نباشد که بهراحتی قابل مسامحه است. این خیار در عقود مُعَوَض و قراردادهایی که افراد برای منافع مادی خود منعقد میکنند، مانند خریدوفروش و اجاره متصور است و نه در عقود رایگانی مانند هِبِه.
خیار عیب
اگر بعد از انعقاد قرارداد روشن شود که در موضوع قرارداد عیبی وجود داشته است، طرف قرارداد میتواند مابه التفاوت مال معیوب یا سالم را بگیرد یا اینکه قرارداد را فسخ نماید. به این اختیار «خیار عیب» گفته میشود. برای اینکه خیار عیب برای کسی به وجود بیاید، دو شرط لازم است:
عیب باید پنهان باشد: یعنی عیب مال موضوع معامله از دید مشتری پنهان مانده باشد و او به وجود این عیب آگاه نباشد. به عنوان مثال شما یک لپ تاپ خریدهاید. بعد از خرید، متوجه میشوید که این لپتاپ نقصی دارد و درست کار نمیکند. اگر شما در زمان خرید از این عیب باخبر باشید و مثلاً به دلیل وجود این عیب از فروشنده تخفیف گرفته باشید، دیگر بعداً حق فسخ قرارداد را نخواهید داشت.
عیب باید در زمان انعقاد قرارداد موجود باشد: این شرط به این معناست که قبل از انجام معامله یا در زمان انجام آن، موضوع معامله معیوب باشد و اگر عیب بعد از انجام معامله ایجاد شد، دیگر شما حق فسخ ندارید. در مثال قبل، اگر بعد از خرید لپتاپ ضربهای به آن وارد شده باشد که کارکرد لپتاپ را مختل کرده است، شما دیگر حق فسخ این قرارداد را ندارید، چون عیب زمانی ایجاد شده است که مسئولیت مال بر عهدهی خود شما بوده است.
خیار تَدلیس
«تدلیس» به معنای فریبکاری و پنهان کردن واقعیت است. اگر طرف قرارداد عمدا شما را فریب داده باشد که قراردادی را منعقد کنید، تدلیس اتفاق افتاده است: به عنوان مثال اگر کسی نقاشی یک نقاش دیگر را به عنوان نقاشی استاد فرشچیان به شما بفروشد، در معامله تدلیس کرده است. در تدلیس، طرف قرارداد با دسیسه و فریبکاری و دروغ موجب میشود که شما قراردادی را ببندید که اگر آن فریبکاری و دروغ نبود، شما آن قرارداد را امضا نمیکردید. اگر شما میدانستید که نقاشی اثر استاد فرشچیان نیست قطعا حاضر به خریدن اثر با آن قیمت و شرایط نمیشدید. این تدلیس و فریبکاری قبل از انعقاد قرارداد است. در این موارد قانونگذار برای جبران خسارت وارده، به طرف قرارداد حق داده است تا قرارداد خود را با شخص فریبکار فسخ نماید.
خیارات دیگری هم وجود دارند که به طرفین یا یکی از آنها حق فسخ قرارداد را میدهند که خارج از حوصله و مجال این نوشتار است.
آثار فسخ قرارداد
مسألهی مهم بعدی که باید به آن بپردازیم این است که بعد از فسخ چه اتفاقی میافتد؟ یا به عبارت دیگر فسخ قرارداد چه آثاری دارد؟
اثر فسخ، انحلال و از بین رفتن قرارداد است. باید توجه داشت که اثر فسخ ناظر به آینده است؛ یعنی تعهدات آینده (بعد از فسخ) را از بین میبرد؛ اما تعهدات قبلی معتبر باقی میمانند. به عنوان مثال اگر شما خانهای خریدهاید و بعد از سه ماه، قرارداد شما به دلیلی فسخ شد؛ آن خانه دیگر متعلق به شما نیست و باید آن را پس بدهید، اما استفادهی شما از آن خانه ظرف این سه ماه کاملا قانونی و درست بوده است. هرچند که از این به بعد دیگر حق ندارید از آن خانه استفاده کنید. بعد از فسخ، تلاش میشود تا وضع دو طرف به حالت سابق (قبل از انعقاد قرارداد) بازگردد. به عنوان مثال اگر مالی که مبادله شده است، پس داده شود، خانه را پس میدهید و پول خود را پس میگیرید. در اینجا سعی میشود که تا حد امکان شرایط به شرایط قبل از قرارداد برگردد.
نحوهی فسخ قرارداد
حال که تا حدی با برخی از موجبات فسخ قرارداد آشنا شدیم باید به یک سؤال دیگر هم پاسخ دهیم: چگونه باید قرارداد را فسخ کرد؟ فسخ قرارداد چه تشریفاتی دارد؟
گفته شد که حق فسخ یکطرفه است و تنها نیاز به یک اراده دارد؛ بنابراین اگر شما قراردادی بستهاید و حالا به دلیلی حق فسخ دارید، نیازی به توافق با طرف مقابل و دریافت رضایت او ندارید. با این وجود شما طی قراردادی متعهد به چیزی شدهاید و ممکن است طرف مقابل شما بهراحتی تصمیم شما برای فسخ قرارداد را نپذیرد و به عنوان مثال پول یا مال شما را پس ندهد؛ بنابراین ممکن است ضرورت داشته باشید که به دادگاه مراجعه کنید و از دادگاه بخواهید تا فسخ قرارداد شما را اعلام کند؛ این ارادهی شماست که قرارداد را فسخ میکند، اما ارادهی شما و همینطور وجود سبب قانونی فسخ باید احراز و اثبات شود. این امر بهویژه زمانی که قرارداد در دفاتر اسناد رسمی ثبت میشود ضرورت دارد: برای فسخ این قرارداد صدور حکم دادگاه ضروری است.
در پایان اشاره به این نکته ضروری است، «خیار فسخ» یک حق است و شما میتوانید از آن استفاده کنید یا از آن صرف نظر نمایید یا در اصطلاح حقوقی خیار خود را اِسقاط نمایید. اگر در قراردادی، سبب، فسخ ایجاد شده باشد؛ این حق شماست که تصمیم بگیرید که میخواهید در این قرارداد باقی بمانید یا نه.