زادروز ابوریحان بیرونی
بزرگترین دانشمند ایرانی اعصار
ابو ریحان بیرونی دانشمند برجستهٔ ایرانی در سدهٔ چهارم و پنجم هجری است که بسیاری او را از بزرگترین دانشمندانِ فارسیزبان در همهٔ اعصار و پدر انسان شناسی میدانند.
به گزارش خبرنگار حوزه علم گروه علمی فرهنگی هنری
خبرگزاری صدا و سیما ، ابو ریحان بیرونی در خوارزم، منطقهای که در مجاورت دریای آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام کارا کلپاکسکایا میشناسند، به دنیا آمد. کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار میرفتند. بیرونی در نزدیکی کاث به دنیا آمد و نام شهری که در آن متولد شد را به افتخار او، بیرونی نام نهادند. او در هر دو شهر کاث و جورجانیه زندگی کرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود. بی تردید بیرونی از سن ۱۷ سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژهای پرداخت. وی در سال ۳۷۹ با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید، عرض جغرافیایی شهر کاث را محاسبه کرد.
فعالیتهای دیگری که بیرونی به عنوان یک مرد جوان و کم تجربه انجام داد، بیشتر نظری بود. قبل از سال ۳۸۴ (وقتی که ۲۲ ساله بود) چندین اثرکوتاه ازخود برجای گذاشت. یکی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه کشی" (Cartography) اثری است که در آن به بررسی نقشههای جغرافیایی پرداخته است. در این اثر، او علاوه بر این که نقشه نیم کره را روی صفحه سطح ترسیم کرده است، نشان داده که تا سن ۲۲ سالگی بسیار مطالعه داشته، چرا که او مجموعه کاملی از نقشههایی که دیگران رسم کرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است. زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله، پایان غیرمنتظرهای به همراه داشت.
در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقهای که بیرونی در آن زندگی میکرد، جنگهای داخلی در حال وقوع بود. در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مرکز آن به شمار میرفت. حکومت زیار با پایتختش در گرگان در کنار دریای خزر از دیگر حکومتهای این منطقه بود. از طرف غرب، خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حکومت میکرد. سلسله پادشاهی دیگری که به سرعت طلوع کرد، سلسله غزنویان بود که پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار کردند. این حکومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا کرد.
بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یکی از امیران آن خاندان به شمار میرفت. در سال ۳۸۴ حکومت بنو عراق با یک قیام سرنگون شد. بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت، اما اینکه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد، معلوم نیست.
بعدها، بیرونی در مورد این وقایع نوشت:
بعد از اینکه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی کردم، با اجازه حاکم وقت به زادگاه خودبازگشتم، اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی کردند که موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید، اما خردمندان از این امر متاسف شدند.
دقیقا معلوم نیست که ابوریحان بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به کجا رفت. او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی کرده است. بر اساس نوشته هایش، او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی میکرد. خجندی ستاره شناسی بود که با دستگاه بسیار بزرگی کار میکرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی کوهی بالاتر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیک انقلابین مشاهده کند. او در روزهای ۴ و ۵ جمادی الاول سال ۳۸۴ انقلاب تابستانی را مشاهده کرد و در روزهای ۸ و ۹ ذیقعده سال ۳۸۴ شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه کند، اما هیچ یک از این دو محاسبه دقیق نبود.
خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس (sextant دستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان) با ابوریحان بیرونی به بحث و بررسی میپرداخته. پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در کتاب " تحدید النهایات الاماکن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا کرد که در طول مشاهدات خجندی، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه ۹ اینچ تنظیم شده است. ابوریحان بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص میداد. از آنجایی که خجندی در سال ۳۸۹ از دنیا رفت میتوان به این نتیجه رسید که ابوریحان بیرونی سالهای بین ۳۸۴ تا ۳۸۶ را در شهر ری سپری کرده است. او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان که دریای خزر آن را از شمال احاطه کرده است، زندگی کرده باشد چرا که حدودا در همین زمان کتابی را به حاکم گیلان، ابن رستم تقدیم کرده. ابن رستم با حکومت زیار در ارتباط بود.
تاریخهای معینی را در زندگی ابوریحان بیرونی با اطمینان میدانیم چرا که او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امکان را به ما میدهد تا زمانها و مکانهای دقیق را تعیین کنیم. شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز ۱۳ جمادی الاول سال ۳۸۷ که او در کاث شاهد آن بوده است نشان میدهد که او تا آن زمان به کشور خود باز گشته بوده است. این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد که به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند. مقایسه زمانها آنها را قادر کرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه کنند. بر این امر نیز واقفیم که در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مکان میکرده است چرا که تا سال ۳۸۹ او در گرگان بوده و قابوس ـ حاکم حکومت زیار ـ از او حمایت میکرد. او تقریبا در سال ۳۸۹ کتاب " آثارالباقیهِ " (Chronology) خود را به قابوس تقدیم کرد و در روزهای ۱۳ ربیع الثانی سال ۳۹۳ و همچنین ۱۲ شوال سال ۳۹۳ به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده. شایان ذکر است که بیرونی در کتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره کرده است: یک کتاب در مورد دستگاه اعشاری، کتابی در مورد اسطرلاب، یک کتاب در مورد مشاهدات نجومی، سه کتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو کتاب در مورد تاریخ.
تا ۱۲ شعبان سال ۳۹۴ بیرونی به وطن خود باز گشته، چرا که در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده. علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار میرفت و تا زمانی بر این مقام بود که برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاکم، جانشین وی شد. این دو برادر با دو خواهر محمود که فرمانروای حکومت قدرتمند غزنه بود، ازدواج کردند. بدین ترتیب، عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت کنترل فرمانروایان حکومت غزنه قرار گرفت.
علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حکومتی خود حمایت میکردند. ابو عباس مامون تا سال ۳۹۴ فرمانروایی میکرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت مینمود. نه تنها بیرونی، بلکه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حکومتی کار میکرد. بدین ترتیب به هر دو این امکان داده شد تا دوباره با یکدیگر همکاری کنند. ابوریحان بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد که بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده کند. او از ۲۸ ذالحجه سال ۴۰۶ تا ۴ رجب سال ۴۰۷ با این دستگاه ۱۵ مشاهده به انجام رساند.
جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد کرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال ۴۰۷ ترک کنند. محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر میکرد و در سال ۴۰۴ از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند. این خواسته او نشان میداد که خواستار پایان بخشیدن به حکومت مامون است و تلاش میکرد تا کنترل آن منطقه را بدست آورد. بعد از اینکه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت کرد، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا که آنها این عمل او را خیانت تلقی کردند. پس از آن، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز ۵ صفر سال ۴۰۸ کنترل کاث را بدست گرفت. به این ترتیب، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار کردند.
نوشتههای بیرونی مدرکی است که نشان میدهد او یک دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است. اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت کرده است. گزارشات مربوط به ظلم کردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی که بیرونی از طرف وی دریافت میکرد، مستند میباشد. از شرح و توصیف وقایع نجومی که بیرونی به ثبت رسانده است میتوان برخی از زمانها و مکانها را در این دوره تعیین کرد. در روز ۳۰ جمادی الاول سال ۴۰۹ او در کابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب که او با ابزاری که در اختیار داشت، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت که به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید. در روز ۲۹ ذیقعده سال ۴۰۹ او در لامقان که در شمال کابل واقع شده است، شاهد یک خورشید گرفتگی بود.
وی اینگونه نوشته است:
به هنگام طلوع خورشید دیدیم که تقریبا بر یک سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینکه خورشیدگرفتگی کامل شد.
در طول سالهای ۴۰۸ تا ۴۱۰ در حالی که بیرونی تحت حمایت محمود به سر میبرد، در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین کند. در روز ۱۴ جمادی الاول سال ۴۱۰ بیرونی در شهر غزنه شاهد یک ماه گرفتگی بود.
ارتباط مابین ابوریحان بیرونی و محمود نیز جالب است. احتمالا بیرونی بنا به ضرورت در دست محمود اسیر به شمار میرفت و برای ترک آن منطقه نیز اختیاری از خود نداشت. با این وجود، رفتن نظامیان محمود به هند نشان میدهد که بیرونی را به آن کشور بردند. شواهد کمی وجود دارد که نشان میدهد بیرونی در هند بهره بیشتری میبرده است. بیرونی آرزو میکرد محمود رفتار بهتری با او داشته باشد، اما بدون شک فعالیتهای علمی بیرونی مفید واقع میشد. حدودا از سال ۴۱۲ سپاه محمود موفق شد کنترل بخشهای شمالی کشور هند را بدست آورد و در سال ۴۱۶ سپاه او به اقیانوس هند راه پیدا کرد. بیرونی ظاهرا در بخشهای شمالی هند به سر برده است. تعداد بازدیدهای او معلوم نیست، اما مشاهداتش او را قادر ساخت تا عرض جغرافیایی یازده شهر در اطراف پنجاب و شهرهای هم مرز با کشمیر را تعیین کند. او معروفترین اثرش را تحت عنوان "ماللهند " (India) زمانی ارایه داد که در ان کشور به سر میبرد. او این کتاب را در نتیجه مطالعات کامل خود نوشت.
" ماللهند " (India) کتاب حجیم و برجستهای است که بسیاری از ابعاد مختلف این کشور را در بر میگیرد. بیرونی در این کتاب به شرح و توصیف دین و فلسفه هند، نظام طبقاتی (طبقه اجتماعی موروثی در هند) و آداب و رسوم ازدواج در هند پرداخته است. او همچنین قبل از اینکه وضعیت جغرافیایی این کشور را مورد بررسی قرار دهد، دستگاههای نگارش و اعداد هندیها را مطالعه کرد. علاوه بر این، بیرونی در این کتاب به ستاره شناسی، اخترگویی و سالنامه هندیها اشاره کرده و مواردی را پیرامون این سه موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار داده است.
بیرونی ادبیات هند را به زبان اصلی مطالعه نمود و چندین متن را از زبان سنسکریت به زبان عربی ترجمه کرد. او همچنین چندین رساله در مورد ابعاد ویژه ستاره شناسی و ریاضیات هند نوشت که برای خودش اهمیت خاصی داشت. او فوق العاده اهل مطالعه بود و در موضوعات: اختر گویی، ستاره شناسی، تاریخ شناسی، جغرافیا، دستور زبان، ریاضیات، پزشکی، فلسفه، دین و مذهب، اوزان و مقیاسات، از ادبیات سنسکریت احاطه داشت.
محمود در سال ۴۲۰ از دنیا رفت و مسعود ـ پسر بزرگش ـ جانشین او شد. اما این جانشینی زمانی صورت گرفت که قبل از آن وضعیت سیاسی حادی به وجود آمده بود که دو پسر محمود سعی میکردند تا از پدرشان به عنوان فرمانروا تبعیت کنند. ظاهرا بیرونی مطمئن نبود چه کسی جانشین خواهد شد چرا که او تصمیم گرفته بود کتاب خود را تحت عنوان " ماللهند " (India) که در آن زمان به چاپ رسید، به کسی تقدیم کند. بهتر بود کتاب را به کسی تقدیم نکند تا اینکه شخصی را به اشتباه بر گزیند. مسعود نشان داد که به عنوان فرمانروا بیش از پدرش نسبت به بیرونی لطف دارد و با مهربانی با او رفتار میکند. گر چه بیرونی در زمان فرمانروایی محمود یک اسیر واقعی به شمار میرفت، ظاهرا برای رفتن به هر جایی که میخواست، کاملا آزاد بود.
تعداد کلی آثار بیرونی در طول زندگی اش تحسین برانگیز است. کندی نوشته است: بیرونی حدودا ۱۴۶ اثر از خود بر جای گذاشته است که هر کدام مجموعا شامل ۱۳۰۰۰ صفحه میباشد (هر صفحه همانند صفحات چاپی کتابهای جدید است). برخی از اثار بیرونی را قبلا ذکر کردیم، اما آثار وی در حقیقت تمام علم زمانه اش را در بر میگیرد.
کندی نوشته است:
بیرونی به مطالعه پدیدههای قابل مشاهده در طبیعت و همچنین در وجود انسان گرایش بسیاری داشت. در بین علوم مختلف، علاقمند به آنالیز ریاضی بود و در این زمینه استعداد زیادی داشت.
پیشتر به مشاهدات نجومی بیرونی بسیار اشاره کردیم. بیرونی در مقایسه با بطلمیوس در مورد خطاها نظر مساعدتری داشت. نویسنده مینویسد: بطلمیوس بر این عقیده بود که از میان مشاهداتش، معتبرترین را بر گزیند (یعنی مشاهداتی را انتخاب کند که با نظریاتش هماهنگ است) و به خوانندگان آثارش در مورد کنار گذاشتن و نادیده گرفتن آندسته از مشاهداتش که انتخاب نشدند، چیزی نگوید. از طرف دیگر، بیرونی خطاهای مشاهداتش را از نظر علمی بیشتر مورد بررسی قرار میداد وهنگامیکه برخی از آنها را به عنوان مشاهداتی که دقیقتر بودند، انتخاب میکرد، دیگر مشاهداتی را که دارای خطا بودند و کنار گذاشته میشدند را نیز ارایه میداد. او همچنین نسبت به خطاهای محاسباتش حساسیت نشان میداد و همیشه سعی میکرد تا کمیتهایی را مشاهده کند که برای رسیدن به جواب به کمترین دستکاری نیاز دارد.
" سایهها " (Shadows) یکی از مهمترین آثار بیرونی است که حدودا در سال ۴۱۱ نوشته شده است. روزنفلد به طور مفصل در مورد این اثر بیرونی نوشته است. محتوای این اثر بیرونی شامل موارد زیر است: اصطلاحات عربی سایهها و تصویرها، پدیدههای جدید و غیر عادی از جمله تصویرها، gnomonics، تاریخچه تانژانت و تابعهای متقاطع.
این کتاب به شرح مقالههایی که بیرونی در زمینه ریاضیات نوشته است، میپردازد. این مقالهها شامل موارد زیر میباشد: حساب نظری و عملی، برآیند دستهها، آنالیز ترکیبی، قانون ۳، اعداد گنگ، نظریه خارج قسمت، تعاریف مفاهیم جبری، شیوههای حل معادلههای جبری و مسایلی که تنها با خط کش و پرگار حل نمیشدند، منحنیهای مخروطی، فضاسنجی، تصویرگنجنگاری، مثلثات، قانون سینوس در صفحه، حل مثلثات کروی.
بیرونی همچنین مقالههایی در مورد زمین پیمایی و جغرافی ارایه داد. او شیوههای اندازه گیری زمین و فاصلههای روی آن را از طریق مثلث بندی معرفی نمود. او شعاع زمین را ۶۳۳۹.۶ ارزیابی کرد که این اندازه تا قرن دهم در کشورهای غربی بدست آورده نشده بود. کتاب " قانون مسعودی" (Masudic canon) وی شامل جدولی است که مختصات ششصد مکان را ارایه میدهد واودرمورد همه این مکانها دانش کافی داشت. البته بیرونی همه آنها را خودش اندازه گیری نکرده است. برخی از آنها را از جدول مشابهی که خوارزمی عرضه کرده بود، گرفته است. نویسنده اظهار میدارد که بیرونی ظاهرا در مورد ارقامی که خوارزمی و بطلمیوس ارایه کرده بودند، به این نتیجه میرسد که ارقام ارایه شده توسط خوارزمی دقیقتر است.
بیرونی همچنین در مورد هماهنگی زمان رسالهای نوشته است. او چندین رساله نیز در مورد اسطرلاب نوشته و به شرح و توصیف تقویم ماشینی پرداخته است. او مشاهدات جالبی در مورد سرعت نور به انجام رساند و اظهار داشت که سرعت نور در مقایسه با سرعت صوت بسیار زیادتر است. او از کهکشان راه شیری به عنوان " مجموعهای از اجزا بیشمار طبیعت ستارگان سحابی " یاد کرد.
هیدرواستاتیک موضوعی در علم فیزیک است که بیرونی مورد مطالعه قرار داد و از وزنهای ویژه، اندازههای دقیقی ارایه داد و به شرح نسبتهای بین چگالی طلا، جیوه، سرب، نقره، برنز، مس، برنج، آهن و قلع پرداخت. او نتایج را به عنوان ترکیبی از اعداد به صورت ۱/n , n = ۲ , ۳ , ۴ , ... ۱۰ نشان داد.
دانشمندان دیگر بسیاری از نظریات بیرونی را در جلسات بحث و گفتگوهایشان مورد بررسی قرار دادند. ازمدتها پیش، بیرونی با استادش ـ ابو نصر منصور ـ همکاری داشت، هر کدام از آنها از دیگری میخواست تا بخش خاصی از کار را به عهده بگیرد تا بدین ترتیب کار خود را به تایید برساند. او به طرز ستیزه جویانهای با ابو علی سینا در مورد ماهیت نور و گرما مکاتبه میکرد. ۱۸ نامه از ابو علی سینا که در جواب سوالهایی که بیرونی مطرح کرده، موجود میباشد. این نامهها در بر گیرنده موضوعات زیر است: فلسفه، ستاره شناسی و فیزیک. بیرونی با سجزی نیز از طریق نامه در ارتباط بود. همچنین نامههای نیز که بیرونی به سجزی نوشته است موجود میباشد. این نامهها مدارکی را مبنی بر وجود نسخههای مسطح و کروی قانون سینوس در بر دارد. اظهارات بیرونی بر اساس نظریات استادش ـ ابو نصر منصور ـ بوده است.
نهایتا در مورد شخصیت این دانشمند برجسته باید کم سخن گفته شود. در مقایسه با آثار بسیاری از دانشمندان دیگر، از نوشتهها و کتابهای بیرونی اطلاعات بسیار زیادی بدست آورده میشود. با وجود اینکه کمتر از یک پنجم آثار او باقی مانده است، به تصویر واضحی از این دانشمند بزرگ دست مییابیم. او مبتکر بزرگ تئوریهای جدید، ریاضیات و یا جز آن نبود. تنها مشاهده گر دقیقی بود که پیشرو روش تجربی به شمار میرفت. او زبان شناس بزرگی بود که رسالههای موجود را میخواند و به وضوح شاهد پیشرفت علم به عنوان بخشی از حوادث بود. او همیشه مراقب بود این حوادث را در جای مناسب خود قرار دهد. مورخین علم به آثار و نوشتههای او علاقه وافری داشتند.
علی رغم فعالیتهای زیادی که در زمینه اختر گویی انجام داد، ظاهرا اختر گویی را به عنوان علم قبول نداشته است، اما از آن به عنوان وسیلهای برای تایید آثار علمی اش استفاده میکرده است. او نسبت به فرقههای مذهبی مختلف یا نژادهای متفاوت تعصب خاصی نشان نمیداد، اما همیشه در برابر اعمال مختلفی که آنها انجام میدادند، حرفی برای گفتن داشت. به عنوان مثال، عربهایی که موفق به فتح خوارزم شدند، متون قدیمی را از بین بردند چه گناهی میتواند برای دانشمندی همچون بیرونی که زندگی را وقف علم و دانش و تاریخ میکند، بدتر از آن باشد ـ بیرونی در دین مسیح مسئله عفو و بخشش را مورد توجه قرار داده است.
او در کتاب " ماللهند " (India) نوشته است:
قسم میخورم که زندگی ام یک فلسفه مهم است، اما همه مردمی که در این دنیا زندگی میکنند، فیلسوف نیستند..؛ و در حقیقت از وقتیکه کنستانتین فاتح ـ امپراطور روم ـ به دین مسیح روی آورد، شمشیر و شلاق را به کار گرفتند.
بیرونی به آنهایی که فکر میکرد احمق هستند، کنایهای زد. این کنایه مبنی بر جوابی بود که او به مردی مذهبی داد که به وسیلهای که او ساخته بود، ایراد گرفته بود. بر روی این وسیله ماههای بیزانسی حکاکی شده بود و زمان عبادت را نشان میداد. پاسخی که بیرونی به آن مرد داد، در کتاب " سایهها " (Shadows) اینگونه آورده شده است:
بیزانسیها نیز غذا میخورند. پس شما غذا خوردن آنها را تقلید نکنید.