به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صداوسیما؛ مازیار ناظمی یکی دیگر از کاندیداهای غیر بسکتبالی انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال است که برخلاف شایعات قصد کناره گیری از این انتخابات را ندارد.
ناظمی ریاست اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان را در دو دوره اخیر برعهده داشته است. وی چند روز قبل از برگزاری مجمع انتخابی در گفتگویی تلفنی به سوالات خبرنگار ما درباره برنامههای خود پاسخ داد:
ابتدا با توجه به اینکه شما مسئول روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان هستید، درباره صحبتهای دو هفته اخیر مربوط به حمایت وزارت ورزش از کاندیدای خاص توضیح میدهید؟
قبل از توضیح در این باره، باید درباره کار خود بگویم. جایی که ما هستیم مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان است. شأن اینجا بین اداره کل و معاونت وزیر است و از بخشهایی که به طور مستقیم با خود وزیر کار میکند. سمت مشاوره و سخنگویی وزیر را هم دارم و این خیلی مهم است. تصور این نباشد که فقط یک واحد روابط عمومی زیرنظر ما قرار دارد، در این مرکز با ۳۰ استان ارتباط داریم.
یکی از کارهای ما هم این است که جلوی شایعات را بگیریم. هیچ جلسه و بحثی درباره حمایت وزارت ورزش از کاندیداها برگزار نشده است. در این حوزه خیلی دنبال این نباشیم که چه کسی با دیگری صحبت کرده است، دنبال این باشیم که به بسکتبال کمک شود.
همه ما برای کمک به بسکتبال آمده ایم و شخصا اگر دنبال جایی برای رفتن بودم که میتوانستم به فدراسیون راحتتری بروم، ضمن اینکه جایگاه سازمانی ام قویتر و وسیعتر از یک فدراسیون است.
چه چیزی باعث شد برای ورود به انتخابات بسکتبال تصمیم بگیرید؟
نزدیک به هشت سال است که به خاطر پسرم خیلی دقیقتر و نزدیکتر بسکتبال را شناخته ام. از ردههای پایه در استانها و شهرستانهای مختلف، فرصتها و تهدیدهای آن را دیده ام. از طرفی سابقه رسانهای و رفاقتی با این مجموعه و محمود مشحون دارم، بنابراین به خوبی فضا را میشناسم.
به نظرم در بسکتبال دنبال رئیس فدراسیونی نیستیم که کارمند باشد و چهار یا پنج میلیارد بودجه برای کارش بگیرد. رئیس فدراسیون از نگاه من، فردی اقتصادی است که شخصیتهای مهم مملکت هم او را میشناسند. مازیار ناظمی از طریق بسکتبال نمیخواهد معروف شود، چون فردی هستم که بسیاری از هموطنان او را میشناسند.
چرا شناخته شدن برای ریاست فدراسیون مهم است؟
به نظر من رئیس فدارسیون باید فردی با شخصیت ملی باشد که توانایی اداره فدراسیون را به عنوان بنگاهی ملی دارد، شخصی که ساختار ایجاد کند و مدیریت بدون حب و بغض داشته باشد، مردم را سیاه و سفید ندیده، خودی و غیرخودی ایجاد نکند، ضمن اینکه ارتباطات بین المللی داشته باشد. اگر کسی واقعا این شرایط را دارد به او برای کار اعتماد کنند. هر کدام از دوستانی هم که رأی آوردند، سایر رقیبان امروز را فراموش نکند.
در شروع صحبتها به حضور پسرتان در بسکتبال اشاره کردید، حتما شنیده اید که گفته میشود انگیزه در بسکتبال، حضور پسرتان بوده است و خود شما باعث حضور او در تیم جوانان هم در مقطعی شده بودید.
نه اینطور نیست. خیلی خوشحالم که پسرم این ورزش را انتخاب کرده است، در حالی که میتوانست برای مثال والیبال را انتخاب کند. اگر قرار بود پسرم در تیم جوانان باشد که مانند خیلی دوستان دیگر در تیم بود. خیلی جاها هم باید حق خود را میگرفت و اتفاقا به خاطر من صدمه خورد. اگر روزی رئیس شوم، حضور پسرم خیلی سختتر است، چون اگر عضویت در تیمی حقش هم باشد، همین حرفها را میزنید.
فکرش را بکنید هر شغلی پسرم انتخاب کند، در نهایت میگویند به خاطر پدرش است. او در حوزه خود خیلی خوب کار میکند و یکی از بهترین هاست.
به نظرتان در حق پسر شما اجحاف شده است؟
(با کمی مکث) نه، شاید درباره آن صحبت نکنم بهتر باشد، ولی در واقع، چون پسر من است، خیلی بیشتر ضربه خورد. شاید مثل بقیه میتوانست به صورت گمنام کار کند. خیلی وقتها میبینم که برای مثال پسر یک قهرمان را میگویند هر چه دارد به خاطر پدرش است، بالاخره شاید تواناییهایی داشته باشد.
بحث دیگر این است که کارمندان وزارت ورزش وقتی وارد انتخابات میشوند، واکنشهای منفی در پی دارد و به نحوی این تصور را ایجاد میکند که فدراسیون کاملا زیرنظر وزارت ورزش میرود.
مایلی کهن چند روز پیش حرف زیبایی میزد: اینکه میگویند انتخابات مهندسی شده است، مگر همیشه این کار انجام نمیشد؟
یعنی میخواهید بگویید رئیس فدراسیون عبد و عبید وزارت ورزش میشود؟ بهترین فدراسیون ورزشی را در نظر بگیرید، وزارت ورزش اگر چند میلیارد بودجه را به آنها ندهد و مجموعههای ورزشی را از آنها بگیرد، همین فدراسیونها لنگ میمانند. به نظرم وارد این جریانات نشویم، چون از جهاتی درست است و در عین حال یک پارادوکس به نظر میرسد. از جهتی میگوییم فدراسیونها نهادهای غیردولتی مستقل هستند و از جهتی پول خود را از دولت دریافت میکنند. خب این پول را نگیرند و خودشان هزینهها را تامین کنند، ولی دولت کمک میکند که سازوکار یک نهادِ مورد توجه مردم بگردد. وقتی این هزینه را میکند، نمیتوان گفت که شما بیرون بایست و هیچ کاری نداشته باش.
بحث این نیست که هیچ ارتباطی نداشته باشند، به هر حال فدراسیونها زیر نظر وزارت ورزش و جوانان هستند. موضوع این است که همه امور به طور مستقیم زیرنظر دیگران نرود.
فوتبال برجستهترین و فیفا یکی از قدرتمندترین نهادها است، اگر حمایت دولتها نباشد، چرخ فوتبال در آن کشورها نمیچرخد؛ بنابراین وارد این بحثها نشویم، به نظرم مبانی آن اشتباه است. هر عزیزی که بیاید، سر و کارش با همان اعدادی است که سالانه از طرف وزارتخانه میرسد. مایلی کهن چند روز پیش حرف زیبایی میزد، "اینکه میگویند انتخابات مهندسی شده است، مگر همیشه این کار انجام نمیشد؟"
به هر حال همیشه همین اعتراضات و حرفها هم وجود داشته است.
شما قاعده انتخابات را خوب میدانید، در همه مجامع بین المللی هم همین است. اینها واقعیت هاست که باید به مردم گفت. وزارتخانه میگوید من به طور مستقیم دخالت نمیکنم و هیچوقت هم حداقل در این دولت، دست در صندوق رأی نبرده است. بدون تعارف میگویم که در دوره قبل، شخصی انتخاب شده است که علاقهای هم به انتخابش نداشتیم، ولی روزی که انتخاب شد به او گفتیم ما علاقهای به انتخابت نداشتیم، با این وجود حالا که انتخاب شدی، همه جوره حمایتت میکنیم.
سوابق مدیریت در فدراسیونهای ورزشی در کارنامه شما به چشم نمیخورد و جنس کاری که انجام داده اید، متفاوت با این فضاست. چرا برای شروع کار به فدراسیونی کوچکتر از بسکتبال نرفتید؟
ابتدا بگویید چه توقعاتی از رئیس فدراسیون بسکتبال میرود؟ باید مدیری ملی در آنجا قرار بگیرد که همه او را بشناسند و با ارتباطات وسیع خود برای آن فدراسیون منابع مالی بیاورد.
شعار دادن که من پول میدهم و فلان کار را انجام میدهم، راحت است. دیده ایم وعدههای عجیب و غریب میدهند که شاید از پس آن برنیایند.
من تا به حال به هیچ هیئتی زنگ نزده ام، با واسطه شاید تماس گرفته باشم که به نظر شما رئیس فدارسیون باید چه کار کند؟ این چند وقت به جای صحبت با هیئتها به دنبال افراد اقتصادی رفتم، عدد ۲۰ تا ۳۰ میلیارد را برای این مطرح کردم که با مشورت دوستان بازاریاب دنبال راههای عملی بودم. برنامه من هم کاملا روشن است.
برنامه شما را دیدیم و سوالهایی داریم.
دقیقا خیلی روشن از سازو کارهای برنامه خود گفتم، از پخش تلویزیونی و اینترنتی، کپی رایت تا مسائل دیگر را توضیح دادم. شعار دادن که من پول میدهم و فلان کار را انجام میدهم، راحت است. دیده ایم وعدههای عجیب و غریب میدهند که شاید از پس آن برنیایند. من خودم، چون کارم رسانهای بوده، خیلی مراقبت میکنم.
الان روبروی پنج سالن یک سالن وزنه برداری است که سالن همایش ایرانیان را برای درآمدزایی ایجاد کرده است. وقتی میگویم بسکتبال جای کار دارد، از همین امکانات خودش هم میتوان استفاده کرد.
شما بلیت فروشی و برنامههای روز مسابقه را در برنامه خود مطرح کردید. شناختی از بسکتبال دارید که هیچ تماشاگری جذب نمیکند؟ بلیت فروشی و سامانه هواداری به پشتوانهای در بین هواداران نیاز دارد.
سامانه هواداری اختراع من نیست و قبل از والیبال هم برای بسکتبال مطرح شده بود. سامانه هواداری در ادبیات اقتصادی، محل درآمد نیست، بلکه یکی از راههای مشارکت هواداران است.
بحث شما درست است و من هم میدانم. باید در این حوزه جذابیت ایجاد کنیم. جذابیت ایجاد کردن زمان میبرد. کسی که شنبه اسمش در میآید، سه چهار سال کار سخت در پیش دارد. حامد حدادی شاید در مسابقات اندونزی آخرین بازی اش باشد، ضمن اینکه استرالیا به آسیا اضافه شده است. کار در سالهای آینده خیلی سختتر میشود، باید سه تا چهار سال به رئیس فدراسیون فرصت دهیم و از او انتظار معجزه نداشته باشیم.
از بحث بلیت فروشی خارج نشویم، پس شما اول باید جذابیت را برای تماشاگران ایجاد کنید و آنها را به سالن بکشانید، بعد دنبال درآمد آن باشید.
این نقد شما را یکی دیگر از دوستان خبرنگار هم مطرح کرد. به هر حال بحث بلیت فروشی و درآمدِ زمان مسابقه یکی از راههای متدوال در دنیاست. این ایدههای ما است و برای عملی شدن ایدهها به زیر ساختهایی نیاز است. ما باید در بسکتبال برای پخش تلویزیونی و جذب سرمایه ها، جذابیت ایجاد کنیم.
فهرست وار درباره برنامههای غیر اقتصادی خود هم توضیح میدهید؟
هر جا پای صحبت بسکتبال بوده ایم، اولین موضوع این است خانهای برای بسکتبال نداریم. علاوه بر صحبت با اسپانسرها به شهرداری رفتم که اگر بخواهیم شاهد جایی برای بسکتبال مملکت باشیم، باید چه کار کنیم؟ جالب است بگویم سالنی که مخصوص والیبال بانوان در آزادی است، قرار بود مشترک برای والیبال و بسکتبال باشد، ازاین فرصتها برای بسکتبال زیاد بوده و میتوان دوباره چنین فرصتهایی ایجاد کرد.
سوال ما این بود که کجا میتواند به عنوان محلی آبرومند به بسکتبال اختصاص پیدا کند که فقط سالن ورزشی نباشد؟ بالاخره باید این فدراسیون درآمد داشته باشد، مجموعهای مثل مغازه، کتابفروشی و ... که بتواند در کنار مجموعههای مربوط به خود فدراسیون قرار بگیرد.
برنامه دیگر مربوط به کمیته هاست که تصمیم گیری فردی را جمع میکنیم و به تصمیم گیری گروهی میرسیم.
شما قول سالن گرفته اید؟
-من قول نداده ام و به نظرم قول دادن غلط است. فقط برای این کار رایزنی کرده ام. متر به متر شهر تهران، هزینههای عجیب و غریب دارد. چنین پروژهای نیاز به رایزنی مفصل، حمایت وزیر ورزش و دولت دارد. اینطوری نیست که بروید سلام و علیک کنید، سالن را تحویل بدهند.
من ارتباط خیلی خوبی با سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان دارم. با اجزاه ایشان اسم نوشته ام، اگر صلاح بداند که تا آخر هستیم، اگر به هر دلیلی صلاح نداند، کنار میروم و از دوستان دیگر حمایت میکنم.
نباید فراموش کرد که در همین زمان حضورم کارهایی هم به نفع بسکتبال انجام داده ام.
چه کارهایی؟
اولین بحثی که در دوره اول سلطانی فر مطرح شد، اعزام دختران بسکتبالیست به ترکمنستان بود. سراغ وزیر رفتم که این دختران سالها به مسابقات بین المللی نرفته اند و برخورد انضباطی با آنها درست نیست. سلطانی فر لطف کرد، ایدههای ما را پذیرفت و مشحون هم مفصل پی گیری کرد. در نهایت به رئیس فدارسیون جهانی نامه نوشتیم. هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم تا در نهایت موافقت جهانی جلب شد. خوشحالم اگر کاری کردم به نفع بسکتبال بود.
موضوع دیگر، بسکتبال سه به سه است. در کمیته مسابقات آسیایی صبحت میکردیم، حرف این بود که یکی از مدالهای طلا را برای بسکتبال سه به سه در نظر بگیرید.
*حرفی هم درباره بداخلاقی ها در بسکتبال داشتید که قرار شد یادآوری کنیم.
به نظرم بداخلاقیها را باید کم کنیم. خانواده بسکتبال به عنوان خانوادهای محترم باید همدیگر را قبول داشته باشند. اگر هر کسی از جمله مازیار ناظمی بیاید، اما موجودیت او را قبول نداشته باشیم و هر روز در رسانهها او را تخریب کنیم، وحدت خانواده به هم میخورد. هر کسی بیاید در این فضا موفق نمیشود.
به صرف اینکه کسی انتخاب شود، به نظر شما خانواده بسکتبال میپذیرد؟
بالاخره باید قانون را قبول کنیم. مجمع بالاترین رکن فدراسیون است. این موضوع را خیلی آسیب شناسی کرده ام، هر فدراسیونی باید مجمع سالیانه خود را بگذارد، برخی فدراسیونها ده سال هم این مجمع را نمیگذارند. رئیس فدراسیون باید گزارش خود را به همان کسانی بدهد که به او رأی داده اند، بازرسی حضور داشته باشد که گزارش خود را بدهد و اعضا مجمع سوال هایشان را مطرح کنند. اگر مازیار ناظمی انتخاب میشود، بعد از یک سال بررسی کنند که چقدر موفق بوده است.
مشکل این است که چنین روحیهای در بسکتبال وجود ندارد که به راحتی افراد را بپذیرند، مهم این است شخصی که به فدراسیون میآید، در وهله اول توان مقابله با چنین مسائلی را داشته باشد.
خواهش میکنم در مجمع به حرفهای من گوش دهند، اگر عقلانی و عملیاتی بود به من کمک کنند.
ببینید خانواده بسکتبال شامل یک رئیس نیست. از شما به عنوان رسانه تا بقیه جزء خانواده بسکتبال است. این خانواده باید دست به دست هم بدهند، اگر خیرخواهی را پررنگتر کنید، بسکتبال موفق میشود. کار اجرایی کرده ام و میدانم چقدر کار سختی است. رئیس فدراسیون باید فرصت داشته باشد و از ظرفیتهای همه به طور منطقی استفاده کند. شخصا هر کسی در مجمع انتخاب شد، خودم را موظف میدانم از جایگاه وزارتی و به عنوان شهروند علاقمند به بسکتبال کمک کنم.
بحث اعتماد را در ابتدای کار مطرح کردید، چند گزینه در این انتخابات حضور دارند که به نظر میرسد حداقل اعتماد گروهی از بسکتبال را جلب کرده اند، چه مزیتی درباره شما وجود دارد که آن افراد را رها کنند، به سمت شما بیایند و از همان اول اعتماد کنند؟
مجمع بالاترین رکن است که حاصل فضایل بسکتبال هستند. خواهش میکنم آن روز به حرفهای من گوش دهند، اگر عقلانی و عملیاتی بود به من کمک کنند. من توانی دارم که اگر انتخاب شدم حتما از دوستان دیگر هم کمک میگیرم که چرخ بسکتبال بگردد.
به نظرم یک مدیر در بهترین حالت خود دو دوره میتواند حضور داشته باشد که اثرگذار باشد. نگاه این دولت هم روی مدیران جوان است. مدیران تحصیلکرده زیادی داریم، دکترای تربیت بدنی و امور مالی که باید از آنها استفاده کرده و نفر بعد از خود را هم تربیت کنم. اینها خیلی مهم است.
ادبیات من مدیریت استراتژیک است. در جاهای کمی نبوده ام، همین صداوسیما ارزش چند وزارتخانه را دارد و حدود ۲۵ انتخابات در آنجا با سمت های مختلف برگزار کرده ام. به شما میگویم که برنامهها عملی است؛ اما مدیری که حمایت جامعه مرجع را نداشته باشد و وارد حاشیه شود، امکان عملی کردن برنامهها را نخواهد داشت.