پخش زنده
امروز: -
تعدد مراکز تصمیمگیری و تنوع در قوانین و آئیننامهها، از جمله موانع جذب کودکان خیابانی است. همچنین ایجاد شبه خانواده یا مشارکت خانوادهها در همکاری مراکز نگهداری کودکان کار، میتواند اقدامی مثمر ثمر برای احیای این کودکان باشد.
چکیده مصاحبه پژوهشی:
- کودکان خیابانی برای درآمدزایی افرادی معدود استثمار میشوند.
- کودکان کار دارای مشاغل واقعی هستند، اما کودکان خیابانی مشاغل کاذب دارند.
- کودکان خیابانی در قالب کارهای پوششی،به تکدی گری وا داشته می شوند.
- هر یک از این کودکان روزانه درآمدی بین ۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان دارند.( ماهی 5 تا 6 میلیون تومان)
- حدود ۸۰ درصد کودکان کار خیابانی، از مهاجرین بیگانه هستند.
- اغلب کودکان خیابانی اتباع بیگانه از پدر و مادرهایشان دزدیده یا اجاره یا خریداری شدهاند.
-70 درصد اینها فرزندان کسانی که ادعا می کنند نیستند.
- بعضی از این کودکان، گداهای پورسانتی و مزدبگیر هستند که فقط روزانه 8 تا 10 هزار تومان و یک ساندویچ مزد می گیرند.
- ساماندهی اینها فقط با کار کارشناسی و برنامه ریزی هماهنگ نهادهای ذیربط با تشکیل کمیته مشترکی از سازمان بهزیستی و شهرداری و نیروی انتظامی و قوه قضاییه و تشکل های مردم نهاد نتیجه بخش خواهد بود.
- بهترین کمک مردم به این بچه ها این است که به آنها پول ندهند تا به کار گیری کودکان برای باندهای مافیا مقرون به صرفه نباشد.
- مردم کمکهایشان را از طریق سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی و معتمدین مساجد ارائه کنند.
پژوهش خبری صدا وسیما:چندی پیش طرحی از سوی فرمانداری و با مشارکت شهرداری تهران و برخی نهادهای ذیربط برای جذب و ساماندهی کودکان خیابانی انجام شد که بازتابهای گسترده ای را در میان مردم، متولیان و کارشناسان آسیبهای اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد مرتبط با کودکان کار و خیابان بر انگیخت. یکی از موارد مطرح در این خصوص این است که این قبیل کودکان مورد سوءاستفاده باندهای مافیایی هستند و جمعآوری و ساماندهی آنها در واقع نجات این کودکان معصوم از دست تبهکاران و سودجویان و اقدامی در جهت پیشگیری از آسیبهای آتی برای جامعه است.
در این زمینه در گفتگو با آقای دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی، با توجه به تجربه و تحقیقات چندین ساله ایشان به مواردی از گونه شناسی کودکان کار خیابان و نحوه سوءاستفاده باندهای مافیایی از آنها و گردش مالی این کودکان پرداخته ایم.
کودکان کار و خیابان چه تفاوتی دارند؟
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی : طبق تعریف یونیسف، افرادی که به سن قانونی نرسیده و به کار گمارده میشوند، کودکان کار هستند. کودکان کار دارای مشاغل واقعی هستند، اما کودکان خیابانی مشاغل کاذب دارند. شاید همه ما فکر کنیم کودکان سر چهارراهها که مشاغل کاذب دارند، کودکان کار هستند، اما در واقع اغلب کودکان کار دیده نمیشوند، چراکه آنها در کارگاههای زیرزمینی و قاچاق مانند کارگاههای صابونسازی، ریختهگری و.... مشغول به کار هستند و معمولا کودکان کار دوره جوانی خود را نمیبینند و از مرحله کودکی به پیری میرسند این کودکان مرد خانواده و مظلومترین مخلوق خداوند هستند، با وجود کار سخت، نصف حقوق یک بزرگسال را دریافت میکنند، هیچ پوشش بیمهای یا درمانی ندارند .
گونه شناسی کودکان خیابانی
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی: یکسری از کودکان خیابانی دارای مشاغل پوششی هستند و در اصطلاح زیر پوشش برخی مشاغل مانند گلفروشی، شیشه پاکنی و غیره، تکدی میکنند؛ آنها عضو مافیای تکدی محسوب میشوند و روزانه درآمدی بین ۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان دارند.
گروهی از کودکان خیابانی بزهکار، جیبزن، زاغزن... هستند. بیشتر این کودکان به عنوان وسایل دزدی استفاده میشوند، ۵۰ تا ۷۵ درصد از دزدیهای لوازم خودرو، توسط این کودکان انجام میشود. این کودکان بزهکار، مدرسه جیببری دارند و در آنجا انواع و اقسام آموزشها را میبینند. به منظور استفاده از کودکان برای گدایی، به آنها تریاک میخورانند و در نتیجه این کودکان معتاد میشوند.
اغلب کودکان خیابانی اتباع بیگانه اند
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی : ۷۵ تا ۸۰ درصد کودکان کار خیابانی، از مهاجرین بیگانه هستند که از پدر و مادرهایشان یا دزدیده یا اجاره یا خریداری شدهاند. ۲۰ درصد این کودکان ملیت ایرانی دارند، همچنین غالب این کودکان بزهکاران آینده محسوب میشوند، بنابراین در بخش کودکان کار باید به صورت هدفمند، این افراد شناسایی شوند و حمایت از کودکان کار واقعی و حمایت از خانوادههای آنان در اولویت قرار گیرد.
کودکانی که با کار کردن خرج یک خانواده را می دهند،کودک خیابانی نیستند
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی: آن دسته از کودکانی که نان آور خانواده هستند، اصلا در خیابان کار نمی کنند. آنهایی که در دام مافیای تکدیگری گیر افتادهاند و یا کسانی که والدین آن ها قادر به کار هستند اما کودکان خود را مجبور به کار می کنند، کودک کار خیابانی محسوب میشوند.
باندهای مافیایی چطور کار می کنند؟
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی: مافیایی به این جهت به اینها اطلاق می شود که مخفی و قابل شناسایی نیستند. اینها چهره های درسایه اند. با توجه به پژوهش های میدانی که انجام داده ایم یکی دوتا از اینها را به چهره و نام می شناسم . اینها در ظاهر آدم های فقیر و کثیف هستند و بقیه اینها هم شمال شهر می نشینند. آنها سرپل های مافیایی هستند و جغرافیای تکدیگری را ترسیم و تعیین می کنند به گونه ای که محدوده فعالیت افراد را مشخص می کنند که چه کسی کجا گدایی کند. مدت ها یک نفر را جلو در امامزاده صالح میبینید و یک مرتبه ناپدید میشود. همینطوری نیست که یک کسی بتواند هرجایی که خواست فعالیت کند. مثلا جاهای پرتراکم مثل میدان ونک گدایی سرقفلی دارد و هرکسی نمی تواند فعالیت کند. مافیاها سرقفلی مکان ها را هم تعیین می کنند. مثلا میگویند 6 ماه گدایی جلو در امامزاده صالح، ... میلیون تومان یا در میدان ونک فلان مبلغ سرقفلی دارد.
من مخالف سرسخت اطلاق کودکان کار به این افراد هستم. کودکان کار خیابانی بچه های غایب از مدرسه اند. دسته ای از اینها از طرف خانواده هایشان مامور به گدایی هستند و گداهای خانوادگی هستند که پدر معتاد است و مادر هم به بهانه دستمال فروشی بچه ها را می پاید. بعضی ها هم 8 تا 9 برادر و خواهر هستند و با هم به صورت گروهی می آیند و سر چهار راه ها پخش می شوند.
70 تا 80 درصدشان هم خانواده ندارند. این کودکان بعضا گداهای پورسانتی و مزدبگیر هستند. هر روز صبح با سرویس آنها را در محل کارهایشان پخش می کنند و شب جمعشان می کنند. روزی 8 تا 10 هزار تومان مزد و یک ساندویچ به آنها می دهند.
مافیا به این جهت می گوییم که این کودکان باید الان در مدرسه باشند ولی دارند گدایی می کنند. وقتی هم که دولت می خواهد آنها را جذب و ساماندهی کند سرپرستان آنها جلو مراکز تجمع می کنند و با حرکات نمایشی غش و ضعف و خودزنی مانع کار مسئولان می شوند. حدود 80 درصدشان بچه های افغان هستند که سودجویان در افغانستان یا بچه ها را از خانواده شان دزدیده اند و یا اجاره کرده اند و یا به عنوان کار به ایران آورده اند. اگر از این مدعیان سرپرستی کودکان مدرک بخواهید می گویند شناسنامه نداریم یا اگر هم داشته باشند معمولا جعلی است و اگر از آنها آزمایش دی ان ای بگیرید متوجه می شوید که اصلا با هم نسبت خویشاوندی ندارند. 70 درصد این کودکان، فرزندان کسانی که ادعا می کنند نیستند، بلکه کودکان اسیر و بی پناهی هستند در دستان سودجویان مافیایی که ماهیانه فقط مبلغی اندک برای والدینشان می فرستند. در طرح جذب و ساماندهی، این بچه ها را جذب کردند و اگر خانواده داشتند با ارائه مدارک شناسایی و تعهد دادن فرزندانشان را تحویل گرفتند. و اگر خانواده نداشتند یا خانواده صلاحیت نگهداری نداشت تحویل بهزیستی دادند.
گردش مالی هریک از این بچه ها چقدر است؟
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی: بین 50 هزار تا 400 هزار تومان در روز و به طور متوسط روزانه 250 هزار تومان در آمد دارند ( یعنی 5 تا 6 میلیون تومان در ماه) . اخیرا هم بعضی از این افراد بچه هایشان را جلو ماشین می اندازند یا پا یا دستشان را بی حس می کنند و خودشان را زیر ماشین می اندازند یا به آینه ماشین می زنند... و به این ترتیب از راننده ها اخاذی می کنند. اگر بگویید بگذار پلیس بیاید کروکی بکشد فرار می کنند.
پیشنهاد شما برای رفع این معضل چیست؟
ـ دکتر مجید ابهری،آسیب شناس اجتماعی: رسانه از صاحبنظران و کارشناسان واقعی دعوت کنند که به مردم واقعیت را بگویند تا مردم به اینها پول ندهند. اگر مردم به اینها پول ندهند و صدقات و کمک هایشان را به تشکل ها و نهادهای دولتی و غیردولتی معتبر بدهند تا به دست صاحبان اصلی و نیازمندان واقعی برسد یا به مساجد و معتمدین محل بدهند، وقتی درآمد نداشته باشند خود به خود بساطشان از خیابانها جمع می شود و به کشورشان بر می گردند.
برای ایرانی ها که 20 درصد این کودکان را تشکیل می دهند اولا باید صلاحیت خانواده اینها مورد بررسی قرار گیرد. این همه مددکار و روانشناس و کارشناس در این حوزه داریم. سازمان بهزیستی و شهرداری و نیروی انتظامی و قوه قضاییه کمیته مشترکی تشکیل بدهند و پس از تعیین صلاحیت، خانواده های این کودکان را اگر واقعا نیازمند هستند تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار دهند و اگر نیازمند نیستند (که البته حدود 65 تا 70 درصد نیازمند نیستند)، بچه ها را از آنها بگیرند و تحت پوشش نهادهای حمایتی و مراکز شبانه روزی قراردهند تا درس بخوانند و آموزش های حرفه ای ببینند تا بتوانند در آینده شغل آبرومندی داشته باشند. هر زمان هم که خانواده ها مشکلاتشان برطرف شد و صلاحیت نگهداری پیدا کردند (مثلا پدر اعتیادش را ترک کرد یا از زندان آزاد شد و ...) اینها را به خانواده برگردانند. اینها اگر الان ساماندهی نشوند، بزهکاران آینده خواهند بود.
البته خدمات نهادهای حمایتی دولتی نیز تا کنون بسیار کم و اغلب غیر تخصصی بوده است و باید بسته های حمایتی را ارزشش را بالا ببرند. و به تعداد افراد و به تناسب نیازمندی هایشان کمک کنند تا بتوانند به تحصیل، کار آموزی و .... بپردازند و توانمندسازی اینها هم مدنظر باشد.
کلام آخر
تعدد مراکز تصمیمگیری و تنوع در قوانین و آئیننامهها، از جمله موانع جذب کودکان خیابانی است. همچنین ایجاد شبه خانواده یا مشارکت خانوادهها در همکاری مراکز نگهداری کودکان کار، میتواند اقدامی مثمر ثمر برای احیای این کودکان باشد. مسئولان امر برای ساماندهی آنها تدابیری بیندیشند، تا اصلا کودک کاری وجود نداشته باشد، که مافیایی هم در جهت بهرهبرداری از آنها ایجاد شود. به یاد داشته باشیم که مطابق آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی (حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان ) به عهده سازمان بهزیستی و وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی است و هرگونه مداخله غیر کارشناسی در این حوزه می تواند آسیب ها و مشکلاتی برای کودکان بدنبال آورد. بنابراین لازم است تا با پرهیز از هرگونه نگاه تهدید محور به کودکان کار و خیابان رویکرد مناسبی برای حمایت اجتماعی از کودکان اتخاذ شود.
پژوهش خبری // پژوهشگر: فریفته هدایتی