پخش زنده
امروز: -
جدیدترین گزارش بانک مرکزی از وضعیت بودجه خانوار شهری در سال 94 نشان از کاهش کسری سالانه بیش از یکمیلیونتومانی کسری بودجه خانوارها به 7 هزارتومان دارد.
چکیده مطلب:
* جدیدترین گزارش بانک مرکزی از وضعیت بودجه خانوار شهری در سال 94 نشان از کاهش کسری سالانه بیش از یکمیلیونتومانی کسری بودجه خانوارها به 7 هزارتومان دارد.
* طبق آمار بانک مرکزی، با وجود تورم 9/ 11 درصدی سال 94، درآمدهای اسمی خانوارها در این سال حدود 3/ 12 درصد رشد یافته و مخارج اسمی خانوارها هم به میزان 3/ 7 درصد افزایش یافته است.
* به نظر می رسد، خانوارهای شهری هم نوعی سیاست انقباضی را در پیش گرفتهاند، تا بتوانند دخل و خرج خود را هماهنگ کنند.
* برخی کارشناسان اقتصادی آمار بانک مرکزی را به دلیل اینکه دقیق و علمی نیست، قابل استناد نمی دانند.
............................................
پژوهش خبری صدا و سیما:جدیدترین گزارش بانک مرکزی از وضعیت بودجه خانوار شهری در سال 94 نشان از کاهش کسری سالانه بیش از یکمیلیونتومانی کسری بودجه خانوارها به 7 هزارتومان دارد؛ هرچند بر اساس یک تحلیل سطحی انتظار میرود با برطرف شدن کسری بودجه خانوار، کیفیت زندگی افزایش یافته باشد اما به نظر میرسد، خانوارهای شهری برای تابآوری در برابر افزایش هزینه برخی اقلام ضروری، از هزینه در برخی اقلام دیگر صرفنظر کردهاند.
به عبارت دیگر گویا خانوارهای شهری هم نوعی سیاست انقباضی را در پیش گرفتهاند تا بتوانند دخل و خرج خود را هماهنگ کنند. به گفته برخی کارشناسان اقتصادی، ترکیب هزینهکرد خانوارهای شهری در سال 94 تغییرات مهمی داشته است که نشان میدهد برخی هزینههای ثانویه برای پوشش دادن افزایش هزینه اقلام اولیه حذف شدهاند که در این میان هزینه امور فرهنگی و تفریحی بسیار قابل تامل است.
در واقع ارقام بانک مرکزی از بهبود تراز بودجه خانوارها خبر میدهد و نشان میدهد درآمدهای «واقعی» خانوارها در سال گذشته افزایش یافته و مخارج «واقعی» آنها کاهش یافته است. معمایی که ممکن است پاسخ آن، شرایط نرخ سود بانکی در سال گذشته باشد که مشوق پسانداز درآمدها به جای مصرف آنها بوده است و یا از سوی دیگر، کاهش مخارج واقعی خانوارها را میتوان به شکل کاهش مخارج خصوصی در تولید ناخالص داخلی تفسیر کرد که برداشت رکودی از اقتصاد 1394 را تایید میکند.
حال این سوال مهم مطرح است که اول اینکه آیا این ارقام علمی و منطقی است و دوم اینکه اگر این ارقام صحیح و مبنای علمی دارد، پس در سالهای آتی این تعادل در منابع و مصارف خانوارها به چه سمتی خواهد رفت؟ در این میان برخی کارشناسان معتقدند که این آرمار و ارقام غیرعلمی و چندان دقیق نیست و حتی از این دست آمارها در دولتهای قبلی هم وجود داشته ولی پوشش خبری چندانی در رسانهها به چشم نمیخورد و برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که در صورت صحیح بودن آمارها تداوم ثبات حاکم بر متغیرهای کلان میتواند موجب حفظ قدرت خرید مصرفکنندگان و در نتیجه پایان کسری بودجه خانوار شود.
آمارهای بانک مرکزی چه می گوید؟
آمارهای بانک مرکزی از گزارش بودجه خانوار شهری کشور در سال 1394 نشان میدهد که برای اولین بار شکاف میان هزینه و درآمد خانوار پر شده است. در سال 1393 کسری بودجه خانوار معادل با یک میلیون و 382 هزار تومان بوده که این رقم در سال 1394 تنها 7 هزار تومان ثبت شده است. از بین رفتن کسری بودجه خانوارها بهدلیل رشد درآمدها بیشتر از رقم تورم و رشد هزینهها کمتر از سطح تورم در سال گذشته بوده است. یک دیدگاه، کاهش هزینههای مصرفی را به کاهش رفاه خانوارها مرتبط میدانند. دیدگاه دیگر، افزایش سطح درآمد را دلیل کاهش این شکاف عنوان میکنند. در مجموع بهنظر میرسد چند عامل، «پایان کسری بودجه خانوار» را توجیه میکند. نخست تعویق تقاضای مصرفی جامعه بهدلیل انتظار حاصل از عملی شدن آثار لغو تحریمها است. موضوع دوم تحتتاثیر قرار دادن رکود در هزینههای مصرفی خانوار است و نکته سوم، مثبت شدن نرخ سود واقعی بانکها است که انگیزه پسانداز خانوار را افزایش میدهد.
سهم اقلام ضروری در سبد مخارج خانوارها
طبق تعریف بانک مرکزی، «هزینه ناخالص»، بدون احتساب مبالغ پرداختی خانوار بابت مالیات و حق بازنشستگی (سهم خانوار) است. آمارهای ارائه شده سال 1394بیانگر این است که بیشترین سهم را در بین مخارج هزینهای خانوارها، گروه مخارج مسکن (مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها) داشته که بیش از یکسوم از هزینههای خانوارها را با سهم 35 درصدی، به خود اختصاص داده است. پس از این گروه، خوراکیها و آشامیدنیها با سهم تقریباً 24درصدی قرار دارد و در جایگاه بعدی، هزینههای حملونقل با سهم هزینههای 10 درصدی قرار دارد. هزینههای کالاها و خدمات متفرقه، بهداشتودرمان، پوشاکوکفش، لوازم، اثاث و خدمات مورد استفاده در خانه، ارتباطات، رستوران و هتل، تفریح و امور فرهنگی، تحصیل و دخانیات با سهمهای کمتر از 10 درصدی، اقلام کمهزینهتری در سبد مخارج خانوارهای شهری را به خود اختصاص دادهاند.
این بررسی نشان میدهد سهم اقلام ضروری در سبد مخارج خانوارها به حدود 9 / 68 درصدرسیده و اندکی افزایش یافته است. سهم این اقلام در سال 1393، حدود 5 / 68 درصد گزارش شده بود.
بهبود تراز بودجه خانوارها در سال 1394
بررسی آمارهای منتشر شده بانک مرکزی نشان میدهد درآمدهای خانوارها با رشد 3/ 12 درصدی، با نرخی بالاتر از رشد 3/ 7 درصدی مخارج خانوارها افزایش یافته است و به عبارت دیگر، درآمد منهای هزینه خانوارها در سال94 حدود 5 درصد افزایش یافته است. چنین آماری، از بهبودی قابل توجه در تراز بودجه خانوارها و وضعیت رفاهی معیشتی این واحدهای اجتماعی خبر میدهد. همچنین، این آمارها نشان میدهد درآمدهای خانوار با رشدی بالاتر از هزینهها، تقریبا به نقطهای سربهسری با هزینهها رسیده و برخلاف سالهای گذشته که عمدتا در نتیجه کمگوییها، میزان درآمدهای اعلامی همواره پایینتر از هزینهها قرار داشت، چیزی که در رسانهها «کسری بودجه خانوارها» گفته میشد، در آمارهای امسال وجود ندارد.
بر اساس آمارها این گزارش هزینه ناخالص سالانه یک خانوار به شکل اسمی در سال 1394 معادل 35 میلیون و 265 هزار تومان بوده که این رقم در سال 1393 معادل با 32 میلیون و 875 هزار تومان گزارش شده است. بنابراین در سال 1394 طی یک ماه هزینه ناخالص هر خانوار ایرانی معادل 2 میلیون و 938 هزار تومان بوده که در سال 1393 هر خانوار ایرانی 2 میلیون و 739 هزار تومان هزینه میکرده است.
در بخش مقابل، درآمد متوسط سالانه هر ایرانی در سال 1394 معادل با 35 میلیون و 258 هزار تومان و در هر ماه معادل 2 میلیون و 938 هزار تومان بوده است. این رقم در سال 1393 معادل با 31 میلیون و 393 هزار تومان بوده و در هر ماه هزینه هر خانوار معادل 2میلیون و 616 هزار تومان بوده است، بنابراین با یک حساب ساده میتوان عنوان کرد که کسری هزینه-درآمد خانوار از یک میلیون و 382 هزار تومان در یک سال 1393 به حدود 7 هزار تومان در سال 1393 رسیده است.
حذف برخی هزینه ها به نفع هزینه های معیشتی دیگر
مقایسه درآمد و هزینه خانوار شهری در 5 سال
طی پنج سال گذشته بدترین سال درآمدی برای خانوار ایرانی در سال 1392، بوده که به طور متوسط رشد درآمد خانوار ایرانی نسبت به هزینههای آن منفی 2.8 درصد بوده است. این روند در سال 1393 بهبود یافته همچنان که در این سال متوسط رشد درآمد خانوار شهری نسبت به هزینههای آن معادل 4 درصد بوده است.
بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، به طور متوسط درآمد سالانه هر خانوار ایرانی شهری در سال 1393، معادل 24 میلیون و 131 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1392، معادل 18 درصد رشد کرده است.
همچنین در سال 1393، هزینه هر خانوار ایرانی معادل 23 میلیون و 486 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1392، معادل 14 درصد رشد کرده است. فاصله رشد متوسط درآمد نسبت به هزینه خانوار شهری در سال 1393 معادل 4 درصد بوده است.
در سال 1392، به طور متوسط درآمد هر خانوار ایرانی نیز معادل 20 میلیون و 441 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1391، 22.2 درصد افزایش یافته است. همچنین در این سال به طور متوسط هزینه هر خانواده ایرانی شهری معادل 20 میلیون و 603 هزار تومان بوده است که حاکی از رشد 25 درصدی هزینههای خانوار شهری نسبت به سال 1391 است. فاصله رشد متوسط درآمد خانوار نسبت به هزینهها در سال 1392 معادل منفی 2.8 درصد بوده است.
در سال 1391 نیز درآمد هر خانوار شهری 16 میلیون و 724 هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل رشد 28 درصدی داشته است.
در این سال به طور متوسط هزینهی هر خانوار ایرانی معادل 16 میلیون و 428 هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل 27.1 درصد افزایش یافته است. در سال 1391 نیز متوسط رشد درآمد خانوار نسبت به رشد هزینهها معادل 0.9 درصد بوده است.
همچنین درآمد هر خانوار شهری در سال 1390 به طور متوسط معادل 13 میلیون و 30 هزار تومان بوده است که نسبت به سال قبل 22.75 درصد افزایش یافته است.
هزینه خالص هر خانوار شهری نیز به طور متوسط در سال 1390، 13 میلیون و 217 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1389، معادل 16.5 درصد افزایش یافته است. در سال 1390 نیز رشد درآمد نسبت به رشد هزینهها معادل 6.25 درصد بوده است.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، به طور متوسط درآمد هر خانوار شهری در سال 1389، معادل 10 میلیون و 615 هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل رشد 13.4 درصدی داشته است.
همچنین هزینه هر خانوار ایرانی در سال 1389 نیز معادل 11 میلیون و 367 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1388 معادل 14.6 درصد رشد کرده است. در سال 1389 نیز رشد درآمد خانوار نسبت به رشد هزینهها معادل منفی 1.2 درصد بوده است.
ابهام در پایان کسری بودجه خانوار از نگاه کارشناسان اقتصادی
برای بررسی بیشتر موضوع تلاش کردیم که از نگاه کارشناسان اقتصادی (سمیه توحیدلو، دکترای اقتصاد توسعه و حسین راغفر، دکترای اقتصاد) مسئله را بیشتر مورد توجه قرار دهیم تا صحت و سقم این آمار را با واقعیتهای روز جامعه خانوار شهری دریابیم.
در حالی که در سال93 خانوارهای شهری با کسری بودجه یک میلیون و 382هزار تومانی مواجه بودند، این رقم در سال 94 به 7هزار تومان رسیده است. این تغییر در میزان کسری بودجه خانوار را چگونه توجیه میکنید؟
دکتر توحیدلو : کسری بودجه را میتوان به چند مدل تحلیل کرد. در مقیاس خانوار، میزان هزینه هر خانوار از درآمدها بهشدت پیشی گرفته است. یک دلیل بسیار مهم برای سیر کسری بودجه خانوار، افزایش هزینه مسکن و اقلام انرژی اعم از برق، آب، گاز و... است. در این بین یکی از بیشترین شتابهای افزایشی هم مربوط به مسکن است. این اقلام ثابت هستند به این معنا که حتماً باید برای اینکه دچار فقر مطلق نشویم سرپناه داشته باشیم و از این وسایل استفاده کنیم. ما استفاده 100درصدی از آب شرب و برق و استفاده 80درصدی از گاز را در فضای شهری داریم. بنابراین از این اقلام نمیتوان صرف نظر کرد. در این شرایط یکی از مهمترین فاکتورها در تحلیل بودجه خانوار، مسکن است که رکود مسکن، شرایط افزایش قیمت مسکن و افزایش اجارهبها این موضوع را مشخص میکند. بر اساس آمار، بالای50درصد از خانوارهای ایرانی صاحب ملک شخصی هستند و مابقی کسانی هستند که از رهن و اجاره و سایر خدمات مسکن استفاده میکنند. این افراد همان گروهی هستند که در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند و اتفاقاً دچار کسری بودجه هم خواهند شد. اگر دهکهای پایین درآمدی را بررسی کنیم، میبینیم مسکن جزو اقلامی است که هزینههای آن افزایش زیادی داشته است و همین افزایش به دلیل اینکه افراد باید سبد اقلام خود را تنظیم میکردند، عاملی برای کاهش هزینه برخی اقلام دیگر شده است. در این میان، با بررسی سبد هزینهیی خانوار میتوان دریافت هزینه مسکن افزایش پیدا کرده اما هزینههای خورد و خوراک ثابت مانده است. به دلیل اینکه در دهکهای پایین درآمدی، خورد و خوراک، حداقلی است بنابراین عملاً امکان کاستن از هزینههای خورد و خوراک وجود ندارد. اما هزینه پوشاک و سایر اقلام کاهش یافته است؛ در همین حال، نسبتی که برای تحصیلات و امور تفریحی هزینه میشود، کاهش یافته است. از همه این کاهشها بدتر، پایین آمدن هزینه کرد اقلام فرهنگی است. در سبد خانوار یک سری نیازهای ابتدایی وجود دارد که وقتی این نیازها برآورده شود، نوبت به نیازهای ثانویه میرسد. همیشه میگوییم طبقه متوسط نیازهای ثانویه را دنبال میکند. یک مقوله مهم در مورد نیازهای ثانویه، شاخص فرهنگی، تفریح و سفر است. اینها نشان میدهد خانوار کمی فراتر از هزینه اولیه خود درآمد دارد.
اما وقتی هزینه اولیه تامین نمیشود، هزینه سفر، اقلام فرهنگی و تفریحی بهشدت افت میکند. در ظاهر امر تفریحات فضای جامعه ما نشان میدهد سینماها در تهران بهشدت رونق دارد و این آمار شائبه ایجاد میکند که مصرف فرهنگی در جامعه افزایش پیدا کرده و احتمالا طبقه متوسط بیشتر شده است. اما واقعیت این نیست. اول اینکه آمار مربوط به تهران است و دوم اینکه این آمار دهکهای بالای درآمدی را درگیر خود کرده است. چون قیمتها بالا رفته است، مجموعه درآمدهای حاصل از رجوع مردم به سینما و تئاتر هم افزایش یافته است؛ اما این نشاندهنده فراگیر شدن این اقلام در همه خانوارها نیست؛ چراکه هزینههای فرهنگی خانوار در سال 94 نسبت به سال 93 افت داشته است. اگر سلسله آمار را بررسی کنیم، از سال 83 تا سال 94 هم بهشدت افت هزینه سفر و هزینه اقلام فرهنگی مشاهده شده است. در مورد مسکن، خوراک و پوشاک هم به همین ترتیب است. وقتی از سبدی حرف میزنیم که شامل نیازهای اولیه است، ماجرای مسکن مهم میشود چراکه به نظر میآید هزینه مسکن بهشدت افزایش یافته است. فرهنگ مصرفی هم ظاهرا در مورد مسکن تغییر کرده که نشان میدهد مسکن در سبد درآمدی خانوار بسیار تاثیرگذار بوده است. این ماجرا فقط مربوط به تهران نیست. از رجوع به اینکه افراد و خانوارها با چه تعداد اتاق زندگی میکنند هم میتوان فهمید ویژگیهای مسکنی که این افزایش قیمت را تحمیل کرده و سبد مصرفی خانوار را تحت تاثیر قرار داده، چگونه است. تقریبا 47درصد از خانوارها در 3 اتاق زندگی میکنند. این 3 اتاق را برخی یک اتاق، هال و پذیرایی در نظر میگیرند و برخی یک اتاق، هال و پذیرایی و آشپزخانه درنظر میگیرند. یعنی این تعداد اتاق، تعداد اتاق خوابها نیست. یعنی 47درصد از افرادی که خانه دارند، در خانههای کوچکتر زندگی میکنند. متراژ خانه سه اتاقه چیزی کمتر از 60متر است که این نشان میدهد واحد سطح برای هر فرد در خانواده هم بهشدت کاهش یافته و مسکن کوچکتر با قیمت بالاتر در سبد مصرفی افراد آمده است.
دکتر راغفر: این آمار مبنای علمی و چندان منطقی هم به نظر نمی رسد، چرا که اول اینکه خانوارها در مورد بیان درآمدهای خود کم گویی می کنند و دوم اینکه رکود حاکم بر بازار در جامعه این آمار را رد می کند، به گونه ای که این رکود، نشان دهنده بهبود وضعیت اقتصادی در میان خانوار و جامعه نیست و سوم اینکه بیان اینکه شکاف میان درآمد و هزینه خانوار پر شده این است که تقاضا در مورد بسیاری از کالاها از سوی خانوارها کم شده است و به عبارت دیگر، خانوارها در هزینه های خود به نوعی همان سیاست انقباضی را در پیش گرفته و در واقع مدیریت هزینه های زندگی خود را ملاک خود قرار داده اند تا بتوانند هزینه های دخل و خرج خود را با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه را هماهنگ کنند.
همچنین وقتی اقتصاد در رکود است یا رشد اقتصادی در حد صفر است، خیلی بعید است که شکاف هزینه و درآمد خانوارها به این صورت پُر شود و به نظر میرسد که نمیتوان پذیرفت که درآمد واقعی مصرفکنندگان آنقدر افزایش پیدا کرده که فاصله میان درآمد و هزینه را پر کرده باشد.
البته باید این نکته را متذکر شوم که روش به دست آوردن اطلاعات به این صورت است که مرکز آمار از خانوادهها در خصوص میزان مصرف12گروه کالایی که در هرگروه نیز چندین قلم کالا وجود دارد سوال میکند. در نهایت از خانوارها سوال میشود که میزان درآمد شما چقدر است؟ از آنجایی که موضوع درآمد افراد بسیار شخصیاست و همچنین نگرانی از دریافت مالیات برای مردم وجود دارد همواره یک نوع کم اظهاری در پاسخ به این پرسش صورت میگیرد و یا همان طور که گفته شد کمگویی در پاسخ اتفاق میافتد. هیچ رابطه و معیاری برای درست یا غلط بودن اظهارات گوینده وجود ندارد. در انتها میپرسند میزان درآمد شما چقدر است و خانوادهها یک رقمی اعلام میکنند.
نتایج بررسی بودجه خانوارها در سال 94 در حالی از سوی بانک مرکزی انتشار یافت که به زعم برخی کارشناسان اقتصادی متأسفانه این نگاه و آمار در کشوری مانند کشور ما که طرف عرضه با مشکل جدی مواجه است و طرف تقاضا هم در کما است و تنها بازار پولی و بانکی است که در جنب و جوش است، پیامی غیرعلمی وغیرقابل اعتماد را به نمایش میگذارد.
در واقع واضحترین و روشنترین پیام این آمارها تأثیر رکود بر خانوارهایی است که اکنون دیگر حاضر نیستند پسانداز آتی خود را برای خرید هزینه کنند. همچنین ترکیب تغییرات قیمتی هزینههای ناخالص مانند کاهش هزینه 2/ 10 درصدی تفریحات و امور فرهنگی نشان میدهد مدیریت خانوارها در هزینهکرد چگونه بوده و چگونه در مقابل این رکود واکنش نشان داده است.
پژوهش خبری صدا و سیما// پژوهشگر: زهره دانشمندی