با نگاهی به اهداف تشکیل سازمان همکاری شانگهای در طول سالهای گذشته، سه دسته اهداف شامل «مبارزه با تروریسم و مواد مخدر»، «حرکت به سوی توازن قدرت در جهان چندقطبی به خصوص در مناطق تحت نفوذ و حضور ایالات متحده آمریکا» و «همکاریهای اقتصادی» وجود دارد.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما:سازمان همکاری شانگهای (SCO) از دل رقابت قدرتهای بزرگ بر سر منطقه ژئوپلیتیک آسیای میانه ظهور کرد.
در بدو تاسیس، مسایل امنیتی در آسیای میانه به ویژه تروریسم، جدایی طلبی و افراطی گری دغدغه اصلی سازمان محسوب می شد، اما به تدریج حوزه فعالیت آن گسترش یافت و مسائل اقتصادی و فرهنگی را نیز در بر گرفت.
سازمان شانگهای در حال حاضر دارای هشت عضو دائم (هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان) است. چهار کشور افغانستان، بلاروس، ایران و مغولستان عضو ناظر و شش کشور آذربایجان، ارمنستان، کامبوج، نپال، ترکیه و سریلانکا نیز از شرکای گفتوگوی این سازمان محسوب میشوند. اجلاس آتی این سازمان ۲۵ تا ۲۷ شهریور جاری با حضور سران کشورهای عضو در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار خواهد شد.
پیشینه سازمان شانگهای
سازمان همکاری شانگهای ابتدا در قالب گروه شانگهای یا جی – ۵ متشکل از کشور چین و چهار همسایه آن یعنی روسیه، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان ۲۶ آوریل ۱۹۹۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۷۵) با هدف حل و فصل مسائل مرزی بین این کشورها تشکیل شد. به دنبال نشستهای ۱۹۹۸ آلماتی (قزاقستان)، ۱۹۹۹ بیشکک (قرقیزستان) و ۲۰۰۰ دوشنبه (تاجیکستان)، سازمان به سوی اهدافی غیر از هدف اولیه که حل و فصل اختلافات مرزی بود، گرایش پیدا کرد و اسنادی پیرامون مبارزه مشترک علیه قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته و نیز تثبیت همکاری راهبردی در زمینههای اقتصادی از جمله احیای جاده ابریشم به امضای طرفین رسید.
در چارچوب همین گرایش جدید، شرکتکنندگان از اقدامات روسیه در چچن حمایت و دخالتهای ناتو را در کوزوو محکوم کردند. نشست این گروه در سال ۲۰۰۱ (تقریباً یک ماه پس از واقعه ۱۱ سپتامبر) در شهر شانگهای چین برگزار شد. در این نشست، کشور ازبکستان به عنوان عضو جدید پذیرفته شد و نام گروه به «شانگهای ۶» تغییر یافت. سپس در ۱۵ ژوئن سال ۲۰۰۱، سران کشورهای عضو، تأسیس «سازمان همکاری شانگهای» را با هدف افزایش سطح همکاریها اعلام کردند.
بدینترتیب سازمان همکاری شانگهای به منظور ترویج و توسعه همکاریهای منطقهای، دوستی بین اعضا، ترویج همکاریهای مؤثر سیاسی، علمی، فرهنگی، حوزههای آموزشی، انرژی، حمل و نقل، محیط زیست، مقابله با تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی در شانگهای چین تأسیس شد. این سازمان نه تنها درصدد حل مشکلات کشورهای عضو میباشد، بلکه به نظر میرسد در تلاش است برای احیای ابرقدرتی شرق و مقابله با توسعهطلبیهای ایالات متحده گامهای بلندی بردارد، که از آن جمله میتوان به مانورهای مشترک نظامی همچون مأموریت صلح ۲۰۰۵ و تعامل-۲۰۲۱ بین چین و روسیه اشاره کرد.
موقعیت جغرافیایی
مساحت کشورهای عضو (اصلی و ناظر) سازمان همکاری شانگهای روی هم بیش از ۳۷ میلیون کیلومتر مربع یا ۳۵ درصد سطح خشکیهای زمین است. این سازمان از لحاظ گستره جغرافیایی در مرکز قاره آسیا پراکنده شده است. در این گروهبندی منطقهای، اعضا از نظر جغرافیایی به هم نزدیکند و هزینههای نسبی شیوههای گوناگون حمل و نقل (زمینی، آبی و هوایی) به مراتب پایینتر از سایر کشورهاست. نزدیکی جغرافیایی اعضا نه تنها میتواند باعث تسهیل مبادلات تجاری شود، بلکه موجد برخی ویژگیهای اقتصادی مشترک نیز هست؛ از این رو کشورهای عضو از مزیتی طبیعی برخوردارند و در واقع شرکای تجاری طبیعی یکدیگرند.
ماهیت تجدیدنظرطلبانه این نخستین پیمان امنیتی آسیایی در دنیای پس از جنگ سرد و گام برداشتن اعضای آن در راه احیای ابرقدرتی شرق و مقابله با توسعه طلبی آمریکا به خصوص در ناحیه حساس و استراتژیک آسیای مرکزی و قفقاز، به وضوح نمایان است. از بین قدرتهای اتمی نیز چهار قدرت اتمی یعنی (روسیه، چین، هند و پاکستان) عضو این پیمان هستند. همچنین (چین و روسیه) به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت ستونهای اصلی سازمان هستند؛ همین برای درک اینکه چرا سازمان همکاری شانگهای اهمیتی ورای سازمان امنیت منطقهای دارد، برای هر ناظری کافی است.
عضویت قدرتهای بزرگ اقتصادی
در حوزه اقتصاد، اعضای سازمان شانگهای حدود یک سوم تولید ناخالص داخلی دنیا را در اختیار دارند و با گذشت زمان به احتمال زیاد از پنج قدرت اول اقتصادی دنیا دو کشور (چین و هند) عضو این سازمان خواهند بود. از نظر همکاری اقتصادی و تجاری، کل حجم کنونی اقتصادی سازمان همکاری شانگهای نزدیک به ۲۰ تریلیون دلار است که از ابتدای تاسیس آن بیش از ۱۳ برابر افزایش یافته است. حجم کل تجارت خارجی این نهاد هم به ۶.۶ تریلیون دلار رسیده که نسبت به ۲۰ سال پیش، ۱۰۰ برابر شده است.
ارزش اقتصادی این سازمان برای چین موضوعی حیاتی است. طرح «ابتکار کمربند و راه» نقطه عطف شکلدهی به نظم اقتصادی جدید و مستقل از آمریکا در منطقه آسیای مرکزی (به عنوان یکی از مناطق مورد توجه چین و روسیه برای شکل دهی به شراکت راهبردی با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا در این منطقه) به شمار می رود.
۱- کمربند خشکی که حمل و نقل، ارتباطات و زیرساختهای انرژی را به میزان قابل توجهی بهبود میبخشد.
۲- مسیر مکمل دریایی که از مناطق ساحلی شرق چین آغاز و از طریق آسیای جنوب شرقی به اقیانوس هند، غرب آسیا و شرق آفریقا متصل میشود و تسهیلات بندری و اتصال به بنادر مهم را ارتقا بخشیده و سطح گستردهتری از تجارت دریایی را محقق میسازد.
چین با این طرح، اهداف بزرگی را در زمینه رشد اقتصادی، به خصوص امنیت انرژی، گسترش حوزه نفوذ، ﺗﺄثیرگذاری در مناطق مختلف، دسترسی به بازارهای جهانی و نیز ایجاد راههای ارتباطی و حمل و نقل مقرون به صرفه دنبال میکند. آسیای مرکزی فرصتهای راهبردی مهمی برای چین فراهم میکند. با توسعه سریع اقتصادی، تقاضای انرژی چین در حال افزایش است و منابع آسیای مرکزی نقش بزرگی در استراتژی انرژی چین بازی میکند.
طرحهای کلان سیاسی، ژئوپولیتیکی و اقتصادی آمریکا برای یکپارچگی آسیای مرکزی، افغانستان و آسیای جنوبی که در قالب دو طرح «آسیای مرکزی بزرگ» و «راه ابریشم جدید» دنبال میشود، حذف یا تضعیف نقش و جایگاه ایران در سمت غربی، چین در شرق و روسیه در شمال را مد نظر دارد. به موازات تشدید تنش در روابط روسیه و چین با آمریکا، اجلاس شانگهای در سالهای اخیر به کانونی برای انتقاد از سیاستهای یکجانبه دولت آمریکا در زمینههای مختلف سیاسی، امنیتی، زیست محیطی و به ویژه جنگ تجاری با چین و تحریم ایران و روسیه تبدیل شده است. با این وجود، تبدیل عضویت هند و پاکستان از ناظر به اصلی که در نشست سران سازمان در ۲۰۱۷ در تاشکند ازبکستان صورت گرفت، باتوجه به روابط بسیار نزدیک و راهبردی هند و آمریکا موجب کاهش نگرانی آمریکاییها از تبدیل سازمان همکاری شانگهای به بلوک یا نهاد ضد آمریکایی شد. از سویی، چون در عمل، این سازمان منطقهای یک سازمان درونگراست و مانند پیمان ناتو در عرصه بینالمللی و مناقشات جهانی و منطقهای حضور فعال و موثری ندارد، نگرش دوم یعنی «عدم تهدید و تقابل جدی سازمان همکاری شانگهای برای ایالات متحده آمریکا» را مینمایاند، اما پذیرش عضویت کامل ایران از سوی اعضای سازمان همکاری شانگهای، میتواند دیدگاه اول را برجسته کند.
«ناتوی شرق»؛ واقعیت یا رؤیا
با نگاهی گذرا به فلسفه وجودی و اهداف ناتوی غرب (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) و ناتوی شرق (سازمان همکاری شانگهای) این واقعیت نمایان میشود که اگر سازمان همکاری شانگهای از لاک صرفاً اقتصادی خود بیرون نیاید، لاجرم محتوم به شکست خواهد بود. قلب ناتو، بزرگترین پیمان نظامی جهان، ماده پنج آن است که کشورهای امضا کننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند؛ لذا این پیمان، نظامی ـ سیاسی به شمار میآید. از سویی اهداف اولیه شانگهای به ویژه موارد یک و پنج آن صراحتاً بر تقویت همکاری سیاسی – امنیتی در کنار تعاملات اقتصادی تأکید میکند که به نظر میرسد، ملاحظاتی که بر اساس «فضای جریانها» بر روح این سازمان حاکم است، مانع تحقق این مهم شده است. سازمان همکاری شانگهای قرار است دورانی جدید را تجربه کند و این مهم میسور نیست مگر با کنار گذاشتن هرگونه ملاحظاتی که در عمل دایره فعالیت، اعتبار و اهمیت این سازمان بزرگ منطقهای را محدود میکند.
عضویت چین و روسیه در سازمان منطقهای، بدون توجه به اهداف اولیه آن، برای بسیاری از ناظران بینالمللی به معنای فراهم شدن زمینههای شکلگیری بلوکی جدید علیه سیاست های فزونخواهانه قدرتهای فرا منطقهای، تلقی و تفسیر میشود. سازمان شانگهای در شرایطی میتواند بیش از گذشته تأثیرگذار باشد، که نه تنها از پوسته اقتصادی خود بیرون بیاید، بلکه به دور از هرگونه اعمال فشار بیرونی، به اتخاذ تصمیمات به ویژه در زمینه عضوگیری بپردازد تا به هدف اصلی آن که"موازنه قدرت در برابر نفوذ آمریکا و ناتو" است، نائل آید.
سازمان همکاری شانگهای در یک نگاه
پژوهشگران : علی ظریف و فرشته مقدم