خطبه ۱۸۲ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش وب گردی خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۱۸۲ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش خطبه و ترجمه آن ضمیمه شده است:
یکى از یاران امام، نوف بکّالى نقل کرد که امام علي عليه السلام در سال ۴۰ هجرى در اواخر زندگى خود در شهر کوفه بر روى سنگى که جعدة بن هبیره مخزومى آماده کرد ایستاد، در حالى که پیراهنى خشن از پشم بر تن و شمشیرى با لیف خرما بر گردن، و کفشى از لیف خرما در پا، و بر پیشانى او پینه از کثرت سجود آشکار بود فرمود:
۱. ستایش پروردگار سبحان
ستایش خداوندى را سزاست که سر انجام خلقت و پایان کارها به او باز مى گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانى فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است مى ستاییم، ستایشى که حق او را اداء کند و شکر شایسته او را به جا آورد، به ثواب الهى ما را نزدیک گرداند و موجب فراوانى نیکى و احسان او گردد. از خدا یارى مى طلبیم، یارى خواستن کسى که به فضل او امیدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زیانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ایمان مى آوریم، ایمان کسى که با یقین به او امیدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ایمانى پاک در برابرش کرنش مى کند و با اخلاص به یگانگى او اعتقاد دارد و با ستایش فراوان خدا را بزرگ مى شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده مى شود.
۲. راههاى خداشناسى
خدا از کسى متولّد نشد تا در عزّت و توانایى داراى شریک باشد، فرزندى ندارد تا وارث او باشد، وقت و زمان از او پیشى نگرفت و زیادى و نقصان در او راه ندارد، خدا با نشانه هاى تدبیر استوار و خواسته هاى حکیمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشکارا جلوه کرده است. از نشانه هاى آفرینش او، خلقت آسمان هاى پا بر جا بدون ستون و تکیه گاه است. آسمانها را به اطاعت خویش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند، اگر اقرار آسمانها به پروردگارى او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود، هرگز آسمانها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمى داد. ستارگان را نشانه هاى هدایتگر بیابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسیله آنها راهنمایى شوند، ستارگانى که پرده هاى تاریک شب مانع نور افشانى آنها نمى گردد و نمى تواند از نور افشانى و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگیرى کند. پس پاک است خدایى که پوشیده نیست بر او سیاهى تیره و تار بر روى ناهموارى هاى زمین و قلّه هاى کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلاى ابرها و نه وزش بادهاى تند و طوفان و نه ریزش برگها بر اثر بارش باران و نه محل سقوط قطرات باران و نه مسیر کشیده شدن دانهها به وسیله مورچگان و نه غذاهاى کوچک نادیدنى پشّه ها و نه آنچه که در شکم حیوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است)
۳. خدا شناسى
حمد و سپاس خداوندى را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آن که کرسى یا عرش، آسمان یا زمین، جن یا انس، پدید آیند. خداوندى که ذات او را فکرها و عقل هاى ژرف اندیش نتوانند بشناسند و با نیروى اندیشه اندازه اى براى او نتوانند تصوّر کنند. هیچ سؤال کننده اى او را به خود مشغول نسازد و فراوانى عطا و بخشش از دارایى او نکاهد، براى دیدن به چشم مادّى نیاز ندارد و در مکانى محدود نمى شود. همسر و همتایى ندارد و با تمرین و تجربه نمى آفریند و با حواس درک نشود و با مردم مقایسه نگردد، خدایى که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسى علیه السّلام سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. اى کسى که براى توصیف کردن پروردگارت به زحمت افتاده اى، اگر راست مى گویى جبرئیل و میکاییل و لشکرهاى فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهى سر فرود آورده اند، و عقل هایشان در درک خدا، سرگردان و درمانده است، تو چیزى را مى توانى با صفات آن درک کنى که داراى شکل و اعضاى و جوارح و داراى عمر محدود و أجل معیّن باشد. پس جز اللّه خدایى نیست که هر تاریکى را به نور خود روشن کرد، و هر چه را که جز به نور او روشن بود به تاریکى کشاند.
۴. سفارش به تقوا و پند پذیرى از تاریخ
اى بندگان خدا شما را به پرهیزکارى و ترس از خدایى سفارش مى کنم که بر شما جامهها پوشانید و وسائل زندگى شما را فراهم کرد. اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت، یا از مرگ گریزى بود، حتما سلیمان بن داوود علیه السّلام چنین مى کرد، او که خداوند حکومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختیارش قرار داد. امّا آنگاه که پیمانه عمرش لبریز و روزى او تمام شد، تیرهاى مرگ از کمان هاى نیستى بر او باریدن گرفت و خانه و دیار از او خالى گشت، خانه هاى او بى صاحب ماند و دیگران آنها را به ارث بردند. مردم براى شما در تاریخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد کجایند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در یمن و حجاز) کجایند فرعونها و فرزندانشان کجایند مردم شهر رس (درخت پرستانى که طولانى حکومت کردند) آنها که پیامبران خدا را کشتند، و چراغ نورانى سنّت آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند کجایند آنها که با لشکرهاى انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانى گرد آوردند، و شهرها ساختند
۵. وصف حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشریف)
زره دانش بر تن دارد و با تمامى آداب و با توجّه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوى آن مى باشد و نیاز اوست که در به دست آوردنش مى پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب مى کند و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حرکت در آورده، گردن به زمین مى چسباند. او پنهان خواهد شد (دوران غیبت صغرى و کبرى) او باقى مانده حجّت هاى الهى و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است.
۶. پند و اندرز یاران
اى مردم من پند و اندرزهایى که پیامبران در میان امّت هاى خود داشتند در میان شما نشر دادم و وظایفى را که جانشینان پیامبران گذشته در میان مردم خود به انجام رساندند، تحقّق بخشیدم. با تازیانه شما را ادب کردم نپذیرفتید، به راه راست نرفتید، و با هشدارهاى فراوان شما را خواندم ولى جمع نشدید. شما را به خدا آیا منتظرید رهبرى جز من با شما همراهى کند و راه حق را به شما نشان دهد آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روى آورد، و بندگان نیکوکار خدا آماده کوچ کردن شدند، و دنیاى اندک و فانى را با آخرت جاویدان تعویض کردند.
۷. یاد یاران شهید
آرى آن دسته از برادرانى که در جنگ صفین خونشان ریخت، هیچ زیانى نکرده اند، گر چه امروز نیستند تا خوراکشان غم و غصّه و نوشیدنى آنها خونابه دل باشد. به خدا سوگند، آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سراى امن خود جایگزین فرمود: کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند کجاست عمّار و کجاست پسر تیهان (مالک بن تیهان انصارى) و کجاست ذو الشّهادتین (خزیمة بن ثابت که پیامبر شهادت او را دو شهادت دانست) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازى بستند، و سرهایشان را براى ستمگران فرستادند (پس دست به ریش مبارک گرفت و زمانى طولانى گریست و فرمود: دریغا از برادرانم که قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهى اندیشه کرده و آنها را بر پاداشتند، سنّت هاى الهى را زنده و بدعتها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروى کردند. (سپس با بانگ بلند فرمود:) جهاد جهاد بندگان خدا من امروز لشکر آماده مى کنم، کسى که مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود.
(نوف گفت: براى حسین علیه السّلام ده هزار سپاه، و براى قیس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ایّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى دیگر فرماندهان نیز سپاهى معیّن کرد و آماده بازگشت به صفین بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشکریان به خانهها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بودیم که شبان خود را از دست داده و گرگها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند).
۱۸۲- وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِیَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِالْکُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى حِجَارَةٍ نَصَبَهَا لَهُ جَعْدَةُ بْنُ هُبَیْرَةَ الْمَخْزُومِیُّ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَمَائِلُ سَیْفِهِ لِیفٌ وَ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلَانِ مِنْ لِیفٍ وَ کَأَنَّ جَبِینَهُ ثَفِنَةُ بَعِیرٍ فَقَالَ (علیه السلام):
حمد اللّه و استعانته
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ مَصَائِرُ الْخَلْقِ وَ عَوَاقِبُ الْأَمْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى عَظِیمِ إِحْسَانِهِ وَ نَیِّرِ بُرْهَانِهِ وَ نَوَامِی فَضْلِهِ وَ امْتِنَانِهِ حَمْداً یَکُونُ لِحَقِّهِ قَضَاءً وَ لِشُکْرِهِ أَدَاءً وَ إِلَى ثَوَابِهِ مُقَرِّباً وَ لِحُسْنِ مَزِیدِهِ مُوجِباً وَ نَسْتَعِینُ بِهِ اسْتِعَانَةَ رَاجٍ لِفَضْلِهِ مُؤَمِّلٍ لِنَفْعِهِ وَاثِقٍ بِدَفْعِهِ مُعْتَرِفٍ لَهُ بِالطَّوْلِ مُذْعِنٍ لَهُ بِالْعَمَلِ وَ الْقَوْلِ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً وَ أَنَابَ إِلَیْهِ مُؤْمِناً وَ خَنَعَ لَهُ مُذْعِناً وَ أَخْلَصَ لَهُ مُوَحِّداً وَ عَظَّمَهُ مُمَجِّداً وَ لَاذَ بِهِ رَاغِباً مُجْتَهِداً.
اللّه الواحد
لَمْ یُولَدْ سُبْحَانَهُ فَیَکُونَ فِی الْعِزِّ مُشَارَکاً وَ لَمْ یَلِدْ فَیَکُونَ مَوْرُوثاً هَالِکاً وَ لَمْ یَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ وَ لَمْ یَتَعَاوَرْهُ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِیرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ فَمِنْ شَوَاهِدِ خَلْقِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ مُوَطَّدَاتٍ بِلَا عَمَدٍ قَائِمَاتٍ بِلَا سَنَدٍ دَعَاهُنَّ فَأَجَبْنَ طَائِعَاتٍ مُذْعِنَاتٍ غَیْرَ مُتَلَکِّئَاتٍ وَ لَا مُبْطِئَاتٍ وَ لَوْ لَا إِقْرَارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ وَ إِذْعَانُهُنَّ بِالطَّوَاعِیَةِ لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ وَ لَا مَسْکَناً لِمَلَائِکَتِهِ وَ لَا مَصْعَداً لِلْکَلِمِ الطَّیِّبِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ نُجُومَهَا أَعْلَاماً یَسْتَدِلُّ بِهَا الْحَیْرَانُ فِی مُخْتَلِفِ فِجَاجِ الْأَقْطَارِ لَمْ یَمْنَعْ ضَوْءَ نُورِهَا ادْلِهْمَامُ سُجُفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ لَا اسْتَطَاعَتْ جَلَابِیبُ سَوَادِ الْحَنَادِسِ أَنْ تَرُدَّ مَا شَاعَ فِی السَّمَاوَاتِ مِنْ تَلَأْلُؤِ نُورِ الْقَمَرِ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَى عَلَیْهِ سَوَادُ غَسَقٍ دَاجٍ وَ لَا لَیْلٍ سَاجٍ فِی بِقَاعِ الْأَرَضِینَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ وَ لَا فِی یَفَاعِ السُّفْعِ الْمُتَجَاوِرَاتِ وَ مَا یَتَجَلْجَلُ بِهِ الرَّعْدُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ مَا تَلَاشَتْ عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ تُزِیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ الْأَنْوَاءِ وَ انْهِطَالُ السَّمَاءِ وَ یَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا وَ مَسْحَبَ الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا وَ مَا یَکْفِی الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا وَ مَا تَحْمِلُ الْأُنْثَى فِی بَطْنِهَا.
عود إلى الحمد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْکَائِنِ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ کُرْسِیٌّ أَوْ عَرْشٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ أَرْضٌ أَوْ جَانٌّ أَوْ إِنْسٌ لَا یُدْرَکُ بِوَهْمٍ وَ لَا یُقَدَّرُ بِفَهْمٍ وَ لَا یَشْغَلُهُ سَائِلٌ وَ لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ وَ لَا یَنْظُرُ بِعَیْنٍ وَ لَا یُحَدُّ بِأَیْنٍ وَ لَا یُوصَفُ بِالْأَزْوَاجِ وَ لَا یُخْلَقُ بِعِلَاجٍ وَ لَا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا یُقَاسُ بِالنَّاسِ الَّذِی کَلَّمَ مُوسَى تَکْلِیماً وَ أَرَاهُ مِنْ آیَاتِهِ عَظِیماً بِلَا جَوَارِحَ وَ لَا أَدَوَاتٍ وَ لَا نُطْقٍ وَ لَا لَهَوَاتٍ بَلْ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً أَیُّهَا الْمُتَکَلِّفُ لِوَصْفِ رَبِّکَ فَصِفْ جِبْرِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جُنُودَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ فِی حُجُرَاتِ الْقُدُسِ مُرْجَحِنِّینَ مُتَوَلِّهَةً عُقُولُهُمْ أَنْ یَحُدُّوا أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ فَإِنَّمَا یُدْرَکُ بِالصِّفَاتِ ذَوُو الْهَیْئَاتِ وَ الْأَدَوَاتِ وَ مَنْ یَنْقَضِی إِذَا بَلَغَ أَمَدَ حَدِّهِ بِالْفَنَاءِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَضَاءَ بِنُورِهِ کُلَّ ظَلَامٍ وَ أَظْلَمَ بِظُلْمَتِهِ کُلَّ نُورٍ.
الوصیة بالتقوى
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمُ الْمَعَاشَ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً یَجِدُ إِلَى الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِیلًا لَکَانَ ذَلِکَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ (علیه السلام) الَّذِی سُخِّرَ لَهُ مُلْکُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِیمِ الزُّلْفَةِ فَلَمَّا اسْتَوْفَى طُعْمَتَهُ وَ اسْتَکْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِیُّ الْفَنَاءِ بِنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّیَارُ مِنْهُ خَالِیَةً وَ الْمَسَاکِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ أَیْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِینَ قَتَلُوا النَّبِیِّینَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَحْیَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِینَ أَیْنَ الَّذِینَ سَارُوا بِالْجُیُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْکَرُوا الْعَسَاکِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ وَ مِنْهَا قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِیَّةٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیَائِهِ.
ثم قال علیه السلام: أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُکُمْ بِسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا وَ حَدَوْتُکُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْیَا مَا کَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا کَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْیَارُ وَ بَاعُوا قَلِیلًا مِنَ الدُّنْیَا لَا یَبْقَى بِکَثِیرٍ مِنَ الْآخِرَةِ لَا یَفْنَى مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ.
قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى لِحْیَتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکَرِیمَةِ فَأَطَالَ الْبُکَاءَ.
ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِیَ الَّذِینَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْکَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْیَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ.
ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ فَلْیَخْرُجْ.
قَالَ نَوْفٌ: وَ عَقَدَ لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِقَیْسِ بْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِأَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِغَیْرِهِمْ عَلَى أَعْدَادٍ أُخَرَ وَ هُوَ یُرِیدُ الرَّجْعَةَ إِلَى صِفِّینَ فَمَا دَارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّى ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ الْعَسَاکِرُ فَکُنَّا کَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِیهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ.