خطبه ۱۶۳ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش وب گردی خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۱۶۳ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش خطبه و ترجمه آن ضمیمه شده است:
برخى از شارحان نوشتند این خطبه در شهر کوفه ایراد شد
۱. خدا شناسى
سپاس خداوندى را سزاست که آفریننده بندگان، و گستراننده زمین، و جارى کننده آب در زمین هاى پست، و رویاننده گیاه در کوهها و تپه هاى بلند مى باشد، نه اوّل او را آغازى و نه ازلى بودن او را پایانى است، آغاز هر چیزى و جاویدان است، و پایدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پیشانى بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لبها در اعتراف به یگانگى او در حرکتند. به هنگام آفرینش، براى هر پدیده اى حد و مرزى قرار داد، تا براى وجود بى نهایت او همانندى نباشد. گمانها خدا را به اندازهها و حرکتها و اندامها و وسايل نمى توانند اندازه گیرى نمایند. نمى تواند گفت: خدا از کى بود و تا کى خواهد بود وجود آشکارى است که نمى توان پرسید: از چیست و حقیقت پنهانى است که نمى توان پرسید در کجاست نه جسم است که او را نهایتى باشد، و نه پوشیده اى که چیزى او را در بر گرفته باشد، به موجودات آنقدر نزدیک نیست که به آنها چسبیده، و آنقدر دور نیست که جدا و بریده باشد. بر خداوند، خیره نگریستن بندگان، و بازگشتن لفظى به زبان آنان، نزدیک شدن به تپه اى، گام بر داشتن در تاریکى شب، یا راه رفتن در مهتاب که نور مى افشاند،
و درخشش خورشیدى که پس از ماه طلوع مى کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان مى گردد و تاریخ ورق مى خورد، هیچ کدام پنهان نیست. خدا پیش از هر نهایت و مدت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه مى باشد که عقل هاى عاجز تشبیه کنندگان تصوّر مى کند. والاتر از صفات پدیدهها و اندازهها و قطرهاست که براى موجودات مادّى پندارند، و جایگاه هایى که براى آن در نظر مى گیرند، زیرا حد و مرز و اندازه، شایسته پدیده هاست و به غیر خدا تعلّق دارد.
۲. وصف آفرینش
پدیدهها را از موادّى ازلى و ابدى نیافرید، بلکه آنها را از نیستى به هستى آورد، و براى هر پدیده اى حد و مرزى تعیین فرمود:، و آنها را به نیکوترین صورت زیبا، صورتگرى کرد، چیزى از فرمان او سر پیچى نمى کند، و خدا از اطاعت چیزى سود نمى برد، علم او به مردگانى که رفتند چونان آگاهى او به زندگانى است که هستند، و علم او به آسمان هاى بالا چونان علم او به زمین هاى زیرین است.
۳. شگفتى آفرینش انسان
اى انسان اى آفریده راست قامت، اى پدیده نگهدارى شده در تاریکى هاى رحم هاى مادران، و قرار داده شده در پرده هاى تو در تو آغاز آفرینش تو از گل و لاى بود، و سپس در جایگاه آرامى نهاده شدى تا زمانى مشخّص و سر آمدى تعیین شده، و آنگاه که در شکم مادرت حرکت مى کردى، نه دعوتى را مى توانستى پاسخ دهى، و نه صدایى را مى شنیدى. سپس تو را از قرار گاهت بیرون کردند و به خانه اى آوردند که آن را ندیده بودى و راههاى سودش را نمى توانستى، پس چه کسى تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد و به هنگام نیاز جایگاه هاى طلب کردن و خواستن را به تو شناساند هرگز، آن کس که در توصیف پدیده اى با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پر وردگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حدّ و مرز پدیدهها دورتر است.
۱۶۳- و من خطبة له (علیه السلام):
الخالق جل و علا
الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْعِبَادِ وَ سَاطِحِ الْمِهَادِ وَ مُسِیلِ الْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ النِّجَادِ لَیْسَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ابْتِدَاءٌ وَ لَا لِأَزَلِیَّتِهِ انْقِضَاءٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَ لَمْ یَزَلْ وَ الْبَاقِی بِلَا أَجَلٍ خَرَّتْ لَهُ الْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ حَدَّ الْأَشْیَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا لَا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَکَاتِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَدَوَاتِ لَا یُقَالُ لَهُ مَتَى وَ لَا یُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى الظَّاهِرُ لَا یُقَالُ مِمَّ وَ الْبَاطِنُ لَا یُقَالُ فِیمَ لَا شَبَحٌ فَیُتَقَصَّى وَ لَا مَحْجُوبٌ فَیُحْوَى لَمْ یَقْرُبْ مِنَ الْأَشْیَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ یَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ وَ لَا یَخْفَى عَلَیْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لَا کُرُورُ لَفْظَةٍ وَ لَا ازْدِلَافُ رَبْوَةٍ وَ لَا انْبِسَاطُ خُطْوَةٍ فِی لَیْلٍ دَاجٍ وَ لَا غَسَقٍ سَاجٍ یَتَفَیَّأُ عَلَیْهِ الْقَمَرُ الْمُنِیرُ وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِی الْأُفُولِ وَ الْکُرُورِ وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ مِنْ إِقْبَالِ لَیْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ قَبْلَ کُلِّ غَایَةٍ وَ مُدَّةِ وَ کُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ تَعَالَى عَمَّا یَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ الْأَقْدَارِ وَ نِهَایَاتِ الْأَقْطَارِ وَ تَأَثُّلِ الْمَسَاکِنِ وَ تَمَکُّنِ الْأَمَاکِنِ فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَى غَیْرِهِ مَنْسُوبٌ.
ابتداع المخلوقین
لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِیَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَیْسَ لِشَیْءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَیْءٍ انْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیَاءِ الْبَاقِینَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى کَعِلْمِهِ بِمَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى.
منها: أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِکَ هَیْهَاتَ إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِی الْهَیْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَدُ.