پخش زنده
امروز: -
خطبه ۱۶۰ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش وب گردی خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۱۶۰ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش خطبه و ترجمه آن ضمیمه شده است:
در شهر کوفه در سال ۳۷. هجرى به هنگام حرکت دادن مردم بسوى صفین و جنگ با شامیان ایراد کردند:
۱. خدا شناسى
فرمان خدا قضاى حتمى و حکمت و خشنودى او مایه امنیّت و رحمت است، از روى علم، حکم مى کند و با حلم و بردبارى مى بخشاید. خدایا سپاس تو راست بر آنچه مى گیرى و عطا مى فرمایى و شفا مى دهى یا مبتلا مى سازى، سپاسى که تو را رضایت بخش ترین، محبوب ترین و ممتازترین باشد، سپاسى که آفریدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهى تداوم یابد، سپاسى که از تو پوشیده نباشد و از رسیدن به پیشگاهت باز نماند، سپاسى که شمارش آن پایان نپذیرد و تداوم آن از بین نرود. خدایا حقیقت بزرگى تو را نمى دانیم، جز آن که مى دانیم که تو زنده اى و احتیاج به غیر ندارى، خواب سنگین یا سبک تو را نمى رباید، هیچ اندیشه اى به تو نرسد و هیچ دیده اى تو را ننگرد، اما دیدهها را تو مى نگرى و اعمال انسانها را شماره فرمایى و قدمها و موى پیشانىها (زمام امور همه) به دست تو است، خدایا آنچه را که از آفرینش تو مى نگریم و از قدرت تو به شگفت مى آییم و بدان بزرگى قدرت تو را مى ستاییم، بسى ناچیزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم هاى ما از دیدن آنها ناتوان و عقلهاى ما از درک آنها عاجز است و پرده هاى غیب میان ما و آنها گسترده مى باشد.
۲. راههاى خدا شناسى
پس آن کس که دل را از همه چیز تهى سازد و فکرش را به کار گیرد تا بداند که: چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته اى و پدیده را چگونه آفریده اى و چگونه آسمانها و کرات فضایى را در هوا آویخته اى و زمین را چگونه بر روى امواج آب گسترده اى نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواییش آشفته و اندیشه اش حیران مى ماند.
۳. وصف امیدوارى به خدا
به گمان خود ادّعا دارد که به خدا امیدوار است به خداى بزرگ سوگند که دروغ مى گوید، چه مى شود او را که امیدوارى در کردارش پیدا نیست پس هر کس به خدا امیدوار باشد باید، امید او در کردارش آشکار شود هر امیدوارى جز امید به خداى تعالى ناخالص است و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است. گروهى در کارهاى بزرگ به خدا امید بسته و در کارهاى کوچک به بندگان خدا روى مى آورند، پس حق بنده را ادا مى کنند و حق خدا را بر زمین مى گذارند، چرا در حق خداى متعال کوتاهى مى شود و کمتر از حق بندگان رعایت مى گردد آیا مى ترسى در امیدى که به خدا دارى دروغگو باشى یا او را در خور امید بستن نمى پندارى امیدوار دروغین اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حق او را چنان رعایت کند که حق پروردگار خود را آنگونه رعایت نمى کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد و اینگونه است کسى که دنیا در دیده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان گردد، که دنیا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنیا به چیز دیگرى نپردازد و بنده دنیا گردد.
۴. سیرى در زندگانى پیامبران علیه السّلام (براى انتخاب الگوهاى ساده زیستى)
براى تو کافى است که راه و رسم زندگى پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) را اطاعت نمایى، تا راهنمایى خوبى براى تو در شناخت بدىها و عیب هاى دنیا و رسوایىها و زشتى هاى آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) باز داشته و براى غیر او گسترانده شد، از پستان دنیا شیر نخورد، و از زیورهاى آن فاصله گرفت. اگر مى خواهى دومى را، موسى علیه السّلام و زندگى او را تعریف کنم، آنجا که مى گوید: «پروردگارا هر چه به من از نیکى عطا کنى نیازمندم» به خدا سوگند، موسى علیه السّلام جز قرص نانى که گرسنگى را بر طرف سازد چیز دیگرى نخواست، زیرا موسى علیه السّلام از سبزیجات زمین مى خورد، تا آنجا که بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گیاه از پشت پرده ى شکم او آشکار بود و اگر مى خواهى: سومى را، حضرت داوود علیه السّلام صاحب نى هاى نوازنده و خواننده بهشتیان را الگوى خویش سازى، که با هنر دستان خود از لیف خرما زنبیل مى بافت و از همنشینان خود مى پرسید چه کسى از شما این زنبیل را مى فروشد و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى کرد و اگر خواهى از عیسى بن مریم علیه السّلام بگویم، که سنگ را بالش خود قرار مى داد، لباس پشمى خشن به تن مى کرد و نان خشک مى خورد، نان خورش او گرسنگى و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود، میوه و گل او سبزیجاتى بود که زمین براى چهارپایان مى رویاند، زنى نداشت که او را فریفته خود سازد، فرزندى نداشت تا او را غمگین سازد، مالى نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید، مرکب سوارى او دو پایش و خدمتگزار وى، دستهایش بود.
۵. راه و رسم زندگى پیامبر اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)
پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگویى است براى الگو طلبان و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد و محبوبترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد. پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالىتر بود، دنیا را به او نشان دادند، اما نپذیرفت و چون دانست خدا چیزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت و چیزى را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چیزى را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز مى دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پیامبرش دشمن مى دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا و سر پیچى از فرمان هاى او کافى بود و همانا پیامبر «که درود خدا بر او باد» بر روى زمین مى نشست و غذا مى خورد و چون برده، ساده مى نشست و با دست خود کفش خود را وصله مى زد و جامه خود را با دست خود مى دوخت و بر الاغ برهنه مى نشست و دیگرى را پشت سر خویش سوار مى کرد. پرده اى بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود به یکى از همسرانش فرمود:، این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن مى افتد به یاد دنیا و زینت هاى آن مى افتم. پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) با دل از دنیا روى گرداند، و یادش را از جان خود ریشه کن کرد، و همواره دوست داشت تا جاذبه هاى دنیا از دیدگانش پنهان ماند و از آن لباس زیبایى تهیّه نکند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد، پس یاد دنیا را از جان خویش بیرون کرد و دل از دنیا بر کند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) براى تو نشانه هایى است که تو را به زشتىها و عیب هاى دنیا راهنمایى کند، زیرا پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) با نزدیکان خود گرسنه به سر مى برد و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهاى دنیا از دیده او دور ماند. پس تفکّر کننده اى باید با عقل خویش به درستى اندیشه کند که: آیا خدا محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) را به داشتن این صفتها اکرام فرمود: یا او را خوار کرد اگر بگوید: خوار کرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است و اگر بگوید: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسى را خوار شمرد که دنیا را براى او گستراند و از نزدیکترین مردم به خودش دور نگهداشت. پس پیروى کننده باید از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) پیروى کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد و گر نه از هلاکت ایمن نمى باشد، که همانا خداوند، محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ هاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت. وه چه بزرگ است منّتى که خدا با بعثت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده: رهبر پیشتازى که باید او را پیروى کنیم و پیشوایى که باید راه او را تداوم بخشیم. به خدا سوگند آنقدر این پیراهن پشمین را وصله زدم که از پینه کننده آن شرمسارم. یکى به من گفت: «آیا آن را دور نمى افکنى» گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستایش مى شوند.
۱۶۰- و من خطبة له (علیه السلام):
عظمة اللّه
أَمْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِکْمَةٌ وَ رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةُ یَقْضِی بِعِلْمٍ وَ یَعْفُو بِحِلْمٍ.
حمد اللّه
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِی وَ عَلَى مَا تُعَافِی وَ تَبْتَلِی حَمْداً یَکُونُ أَرْضَى الْحَمْدِ لَکَ وَ أَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَیْکَ وَ أَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَکَ حَمْداً یَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ وَ یَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ حَمْداً لَا یُحْجَبُ عَنْکَ وَ لَا یُقْصَرُ دُونَکَ حَمْداً لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لَا یَفْنَى مَدَدُهُ فَلَسْنَا نَعْلَمُ کُنْهَ عَظَمَتِکَ إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّکَ حَیٌّ قَیُّومُ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَمْ یَنْتَهِ إِلَیْکَ نَظَرٌ وَ لَمْ یُدْرِکْکَ بَصَرٌ أَدْرَکْتَ الْأَبْصَارَ وَ أَحْصَیْتَ الْأَعْمَالَ وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ وَ مَا الَّذِی نَرَى مِنْ خَلْقِکَ وَ نَعْجَبُ لَهُ مِنْ قُدْرَتِکَ وَ نَصِفُهُ مِنْ عَظِیمِ سُلْطَانِکَ وَ مَا تَغَیَّبَ عَنَّا مِنْهُ وَ قَصُرَتْ أَبْصَارُنَا عَنْهُ وَ انْتَهَتْ عُقُولُنَا دُونَهُ وَ حَالَتْ سُتُورُ الْغُیُوبِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ أَعْظَمُ فَمَنْ فَرَّغَ قَلْبَهُ وَ أَعْمَلَ فِکْرَهُ لِیَعْلَمَ کَیْفَ أَقَمْتَ عَرْشَکَ وَ کَیْفَ ذَرَأْتَ خَلْقَکَ وَ کَیْفَ عَلَّقْتَ فِی الْهَوَاءِ سَمَاوَاتِکَ وَ کَیْفَ مَدَدْتَ عَلَى مَوْرِ الْمَاءِ أَرْضَکَ رَجَعَ طَرْفُهُ حَسِیراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوراً وَ سَمْعُهُ وَالِهاً وَ فِکْرُهُ حَائِراً.
کیف یکون الرجاء
منها: یَدَّعِی بِزَعْمِهِ أَنَّهُ یَرْجُو اللَّهَ کَذَبَ وَ الْعَظِیمِ مَا بَالُهُ لَا یَتَبَیَّنُ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ فَکُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ وَ کُلُّ رَجَاءٍ إِلَّا رَجَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ کُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلَّا خَوْفَ اللَّهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ یَرْجُو اللَّهَ فِی الْکَبِیرِ وَ یَرْجُو الْعِبَادَ فِی الصَّغِیرِ فَیُعْطِی الْعَبْدَ مَا لَا یُعْطِی الرَّبَّ فَمَا بَالُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا یُصْنَعُ بِهِ لِعِبَادِهِ أَ تَخَافُ أَنْ تَکُونَ فِی رَجَائِکَ لَهُ کَاذِباً أَوْ تَکُونَ لَا تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً وَ کَذَلِکَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِیدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لَا یُعْطِی رَبَّهُ فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ الْعِبَادِ نَقْداً وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً وَ کَذَلِکَ مَنْ عَظُمَتِ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ کَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ آثَرَهَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَانْقَطَعَ إِلَیْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا.
رسول اللّه
وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) کَافٍ لَکَ فِی الْأُسْوَةِ وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَى ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا وَ کَثْرَةِ مَخَازِیهَا وَ مَسَاوِیهَا إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا وَ وُطِّئَتْ لِغَیْرِهِ أَکْنَافُهَا وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا وَ زُوِیَ عَنْ زَخَارِفِهَا.
موسى
وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّیْتُ بِمُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) حَیْثُ یَقُولُ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ وَ اللَّهِ مَا سَأَلَهُ إِلَّا خُبْزاً یَأْکُلُهُ لِأَنَّهُ کَانَ یَأْکُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ کَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ.
داود
وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتُ بِدَاوُدَ (صلوات الله علیه) صَاحِبِ الْمَزَامِیرِ وَ قَارِئِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَقَدْ کَانَ یَعْمَلُ سَفَائِفَ الْخُوصِ بِیَدِهِ وَ یَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَیُّکُمْ یَکْفِینِی بَیْعَهَا وَ یَأْکُلُ قُرْصَ الشَّعِیرِ مِنْ ثَمَنِهَا.
عیسى
وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ (علیه السلام) فَلَقَدْ کَانَ یَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ یَأْکُلُ الْجَشِبَ وَ کَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ فَاکِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاهُ.
الرسول الأعظم
فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ (صلى الله علیه وآله) فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَکَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ لَقَدْ کَانَ (صلى الله علیه وآله) یَأْکُلُ عَلَى الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِیَ وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ وَ یَکُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَیْتِهِ فَتَکُونُ فِیهِ التَّصَاوِیرُ فَیَقُولُ یَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَیِّبِیهِ عَنِّی فَإِنِّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْیَا وَ زَخَارِفَهَا فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِیبَ زِینَتُهَا عَنْ عَیْنِهِ لِکَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً وَ لَا یَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا یَرْجُوَ فِیهَا مُقَاماً فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ وَ غَیَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ وَ کَذَلِکَ مَنْ أَبْغَضَ شَیْئاً أَبْغَضَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ أَنْ یُذْکَرَ عِنْدَهُ وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) مَا یَدُلُّکُ عَلَى مَسَاوِئِ الدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا إِذْ جَاعَ فِیهَا مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِیَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ أَکْرَمَ اللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِکَ أَمْ أَهَانَهُ فَإِنْ قَالَ أَهَانَهُ فَقَدْ کَذَبَ وَ اللَّهِ الْعَظِیمِ بِالْإِفْکِ الْعَظِیمِ وَ إِنْ قَالَ أَکْرَمَهُ فَلْیَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ وَ زَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ النَّاسِ مِنْهُ فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ وَ اقْتَصَّ أَثَرَهُ وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ وَ إِلَّا فَلَا یَأْمَنِ الْهَلَکَةَ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ مُحَمَّداً (صلى الله علیه وآله) عَلَماً لِلسَّاعَةِ وَ مُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ وَ مُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا خَمِیصاً وَ وَرَدَ الْآخِرَةَ سَلِیماً لَمْ یَضَعْ حَجَراً عَلَى حَجَرٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِیلِهِ وَ أَجَابَ دَاعِیَ رَبِّهِ فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اللَّهِ عِنْدَنَا حِینَ أَنْعَمَ عَلَیْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِی قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَا عَنْکَ فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّی فَعِنْدَ الصَّبَاحِ یَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى.