تحولات جوامع غربی به ویژه آمریکا در هفتههای اخیر نشان میدهد که چهره واقعی و اشغالگری ایالات متحده در حال رونمایی است.
هنوز قانون زمان جنگ و غارت در این کشور تروریست پرور عمل میشود و اصلاح نشده است. برده داری دیرین و نوین نهادینه شده است و با زنجیر آزادی شیطانی و غرایز حیوانی؛ تمامیت انسانیت و بشریت را به دام کشیده است.
بزرگترین ظلم فرعون زمان و یزید زمان یا واشنگتن هم علیه بشریت و دموکراسی است و این ستم همچنان ادامه دارد.
کشوری را مصنوعی میگویند که با حذف جمعیت بومی و جایگزینی آنها با مهاجران و اشغالگری شکل میگیرد و آمریکا را کشوری مصنوعی از نوع درجه یک مینامند، چون با اشغالگری از نوع مهاجرت شکل گرفته است و کشور مصنوعی درجه دو هم زمانی مطرح میکنند که با اشغالگری و اشغال یک سرزمین شکل میگیرد.
شکل گیری آمریکا با سیاستهای ارسال جمعیتهای اراذل و اوباش و دزدها و زندانیها و افراد هنجارشکن در بیش از ۵۰۰ سال پیش به تدریج آغاز شد و در ادامه با کشتن ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون سرخپوست جمعیت زیادی را تحت عنوان مهاجران به این سرزمین انتقال دادند.
متاسفانه یک دوره مسابقات جام جهانی هم در آمریکا به عنوان پانصدمین سال کشف آمریکا برگزار شد که بزرگترین دروغ تاریخ محسوب میشود و کلمه جنایت و غارت گری جای خود را به واژه "کشف "داد؛ بنابراین جنایت علیه بشریت و استبداد محض لیبرالیسم و مکتب سرمایه داری کشنده در این سرزمین ریشه دوانده است و امروزه نه تنها سیاهپوستان بلکه همه رنگین پوستان در آمریکا هرگز حرمت لازم را به عنوان یک شهروند و همچنین دارای حقوق بشری ندارند.
متاسفانه امپراتوری رسانهای آمریکا و غرب همواره تلاش کرده است، به طور کامل چهره واقعی و جنایتکار آمریکا را بزک کند و آنچه که افکارعمومی از دریچه رسانه جامعه آمریکا را میشناسد هرگز با چهره واقعی و جنایتکار و ضدانسانی واشنگتن تناسب ندارد.
حتی برخی رسانهها تلاش میکنند کشتار سیاهپوستان و رنگین پوستان را قانونی جلوه دهند که با قانون جنگلها میتوان آن را تا حدودی توجیه کرد و آمریکا هنوز با قانون دوره جنگهای چندساله اداره میشود.
اما کشتن یک سیاهپوست در ادامه سریال کشتار رنگین پوستان و سیاهپوستان و همپوشانی آن با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و به ویژه تبعیض نژادی در بحث مبارزه با شیوع ویروس کرونا در جامعه آمریکا سبب شده است نرخ بیکاری تشدید شود، خدمات اجتماعی به شدت کاهش یافته است و مردم به شدت تحت فشار اقتصادی قرار دارند.
در کنار همه این موارد دولت آمریکا دیگر نمیتواند هزینههای هژمونی جهانی خود را حتی از جیب سرزمینهای استعماری تامین کند و به نظر میرسد دیگر گاوی نمانده است که آمریکا بتواند شیر بدوشد و نظم نوین ضدبشری خود را در چارچوب هژمونی آمریکایی به پیش ببرد.
به نظر میرسد این کشتار سیاهپوستان پایان نخواهد داشت و با تشدید مشکلات داخلی و خارجی دولت آمریکا به سردستگی ترامپ در آینده بیشتر هم شود.
نظام لیبرالیستی حاکم بر آمریکا در بهترین حالت شهروندان آمریکایی را در حد یک گوسفند سیاسی و زنبور کارگر ارزیابی میکند و هرگز به حقوق بشر و حقوق انسانها ارزشی قایل نبوده است و نخواهد بود.
اما این مکتب سیاسی هم به پایان عمر خود نزدیک میشود و شبیه سازی این حوادث با دهه پایانی نظام سوسیالیستی شوروی سابق نشان میدهد که جامعه آمریکا به شدت سست شده و در آینده ممکن است تب جدایی طلبی و فروپاشی ایالات متحده با جدیت آغاز شود.
هزینه هژمونی آمریکا در منطقه و در جهان به شدت رو به افزایش است و از همه بدتر هزینه حمایت از اشغالگران صهیونیست همچنان بر دوش آمریکاییها سنگینی میکند و واشنگتن مجبور خواهد شد در آینده نزدیک میزان حمایت و پشتیبانی معنوی و مالی خود را از اشغالگران سرزمین فلسطین کاهش دهد و دوره ۲۵ سال حیات رو به مرگ است.
امید میرود این روند به شکل گیری بهار غربی و دومینوی شکست زنجیرههای استعماری منجر شود و اگر افکارعمومی ملتها در جهان بیدار شود، واشنگتن پایگاه خود را در افکار عمومی را نیز از دست خواهد داد و به فروپاشی رژیم اشغالگر صهیونیستها نیز نزدیک خواهیم شد.
این روند اگر بهار غربی و عامل فروپاشی دولتها نیز نشود حتما پایههای هژمونی غربی را به هم خواهد ریخت.
اسماعیل محمدی
دبیرخبر خبرگزاری صدا و سیما