یادداشت روز
تراز برتر مستضعفین در گفتمان و آرمان های امام راحل
مستضعفین کسانی هستند که تضعیف شده اند و نمی توانند به حقوق فرهنگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود برسند.
استضعاف فقط یک واژه در حوزه اقتصادی نیست. ممکن است در یک جامعه مستضعف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... داشته باشیم که باید رنگ و بوی استضعاف در جامعه ما از همه ابعاد از بین برود.
واژههای استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنی دارد، چنان که کلمه هایی، چون مستکبران و طاغوتیان نیز چنین است.
این واژگان به فراموشی سپرده شده بود، تا اینکه احیاگر بزرگ دین اسلام، حضرت امام خمینی (ره) آنها را دوباره معنا بخشید و بر زبانها و قلمها جاری کرد.
مستضعف، یعنی کسی که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف و ناتوان میشمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست.
مستکبران نیز کسانی هستند که خودشان و دیگران آنها را برتر میشمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست. کلمات استکبار و استضعاف را با توجه به یکدیگر باید معنا کرد.
در قرآن کریم برای مستکبران چند نشانه ذکر شده است:
۱ ـ برتری جویی و خود بزرگ نمایی، نه برتری واقعی
۲ ـ تفرقه افکنی در میان مردمان محروم و مستضعف
۳ ـ به فساد کشیدن مردم و ترویج مفاسد
۴ ـ تحقیر و توهین مردم
۵ ـ و اسراف و ولخرجی.
از آیههای قرآنی استفاده میشود که مستکبران افرادی اند که خود را برتر از دیگران میدانند و نشان میدهند. آنها میگویند: ما سیاست مدار، دانشمند و عاقل هستیم و مصالح شما را بهتر از خودتان تشخیص میدهیم. از ما اطاعت کنید تا سعادت و خوشبختی شما را فراهم کنیم.
مستکبران با عناوین مختلف و عنوانهای اعتباری در میان مردم تفرقه میاندازند تا این مردم تضعیف شوند و نیروی اجتماعی خود را از دست بدهند. مفاسد اخلاقی را ترویج میکنند و مردم را به عیاشی سرگرم میکنند تا هویت انسانی خود را فراموش کنند و در برابر خواستههای مستکبران تسلیم شوند.
اما آبادانی زمین، آب، هوا، منابع طبیعی، نیروی علم و اختراع و صنعت، نیروی کار، نیروهای اداری، نظامی و انتظامی، قضایی همه و همه از مردم به وجود میآید و خود آنان منابع عظیم قدرت و ثروت هستند، نه مستکبران. مستکبران اقلیتی بیش نیستند و اگر تودههای مردم با آنان همکاری نکنند، قدرتی ندارند. قدرت آنها غیر واقعی و پوشالی است. با حیله گری و تلقینهای دروغین، اکثریت را از خود بیگانه کرده اند تا نتوانند به قدرت واقعی خویش پی ببرند و از آن بهره بگیرند.
پیامبران در طول تاریخ از جانب خدا مبعوث میشدند تا مردم به استضعاف کشیده را بیدار کنند تا خود را از قید و بند مستکبران آزاد نمایند. حضرت ابراهیم (ع) در برابر حکومت طاغوتی نمرود قیام کرد. حضرت موسی (ع) در برابر حکومت جبّار ِفرعون به پا خاست.
انقلاب اسلامی ایران هم با رویکرد مبارزه با استکبار داخلی و خارجی به پیروزی رسیده است.
مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و دفاع از حقوق محرومان یکی از مهمترین اهداف پیامبران بوده است.
جنگ استضعاف و استکبار، فقر و غنا همواره در طول تاریخ ادامه داشته و دارد.
در ایران هم در دورههای مختلف عدهای برای استضعاف سیاسی مردم تلاش کرده اند، اما با هوشیاری مردم مواجه شدند و پاسخ ریشه کننده به انها داده اند.
کسانی که از سال ۱۳۴۱ در جریان مبارزات مردم ایران ضد رژیم شاهنشاهی، به رهبری امام خمینی (ره) حضور فعال داشتند یا شاهد حوادث آن زمان تا زمان پیروزی سال ۱۳۷۵ و حوادث مهم بعد از آن، به ویژه دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، بوده اند به خوبی میدانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگترین نقش را در سرنگونی رژیم شاهنشاهی و خنثی کردن توطئههای دشمنان داخلی و خارجی و تثبیت نظام اسلامی داشته اند. در این دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز، کارگران، پیشه وران، کشاورزان، دانشجویان، دانش آموزان و طلاب ِجوانی که غالباً از فرزندان همین طبقات بودند، در صحنههای مهم مبارزات حضور فعال داشتند. اکثر قریب به اتفاق زندانیان، شکنجه شدگان، تبعیدیان، شهدا و جانبازان از همین اقشار زحمت کش و محروم بودند؛ به طوری که میتوان گفت پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرهون ایثار و فداکاری و جهاد طبقات محروم و شریف است.
چنان که امام خمینی (قده) بارها بدین مطلب اشاره نمودند. از باب نمونه: "فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب هستند. با پشتیبانی مردم مخصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید. مستمندان و فقرا و دور افتادهها در صف مقدم جامعه هستند، همینها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند… همینها هستند که الآن در جبههها مشغول به فدارکاری هستند. اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم نمیتوانیم از عهده خدمت اینها برآییم…"
بنابراین، انقلاب ایران را میتوان یکی از مصادیق بزرگ نهضتهای مستضعفان به شمار آورد و صاحبان اصلی انقلاب نیز همانها هستند.
امام (ره) عقیده داشت اگر حکومت اسلامی برپا شود و احکام و قوانین دینی به طور صحیح و کامل به اجرا درآید و مسئولان نظام اسلامی در ردههای مختلف به وظایف خود عمل کنند مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، قضایی مردم حل میشود.
امام (ره) میفرمودند: "خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند، معاذ اللّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین (ع) سازگار نیست. "
مردم ایران هم همواره نشان داده اند که سیاست سنجیهای (politometrics) غربی و شرقیها را هرگز برنمی تابند و همان طور که تمامیت نظری و تئوریهای اقتصادی آنها با بحران جهانی و رکود اقتصادی بدون اینده معلوم، راهی زباله دان تاریخ میشود تمامیت روشها و دانش سیاسی آنها نیز باید در همان مسیر راهی شود، چون سرنوشت هر دو یکی است " نابودی".
علوم انسانی باید در خدمت انسانها و همه مردم باشد نه اینکه انسانها را در خدمت عدهای اقلیت، محدود و تسلیم کند.
باید الگوهای اجرایی توسعه اقتصادی مثل گذشته از پایین به بالا از پیرامون به مرکز و از مناطق محروم به سوی مراکز توسعه یافته طراحی شود. اجرای عدالت اقتصادی هم باید از بالاترینها آغاز شود.
مستضعفین باید در راس اولویتهای برنامههای توسعه قرار گیرند و فقیر زدایی گذشتگان (نسل کشی اقتصادی) باید به فقرزدایی جامع و توانمندسازی همه مردم تبدیل شود.
باید "توسعه اقتصادی؛ فقرزدایی؛ عدالت اقتصادی " مثلث اصلی و ماهیت شکلی همه سیاستهای اقتصادی را در کشور تشکیل دهد.
پیروان واقعی آن امام راحل کسانی هستند به آرمانهای ایشان در عمل پایبند هستند نه مدعیان.
اسماعیل محمدی