سپهر سياسي کشور انگليس دهها سال است که در اختيار دو حزب عمده اين کشور يعني «حزب محافظه کار» و «حزب کارگر» قرار دارد، اما اين دو حزب پيشينه قابل توجهي دارند که اشاره به آن درک سياستهاي اتخاذ شده از سوي آنها را آسانتر ميکند.
پژوهش خبری صداوسیما: سپهر سياسي کشور انگليس دهها سال است که در اختيار دو حزب عمده اين کشور يعني «حزب محافظه کار» و «حزب کارگر» قرار دارد، اما اين دو حزب پيشينه قابل توجهي دارند که اشاره به آن درک سياستهاي اتخاذ شده از سوي آنها را آسانتر ميکند.
در قرن هفدهم و سالهای پس از جنگ داخلی در انگليس دو «حزب سلطنت» و «حزب میهن» بوجود آمدند. حزب میهن كه چندی بعد به «توری» معروف شد، جوانه اولیه حزب محافظهكار انگلیس بهشمار میرود و هنوز هم حزب محافظهكار را با نام «توری» میشناسند. گروه دیگری كه در مقابل توریها شكل گرفت «ویگ»ها یا آزادیخواهان بودند. تا نیمه قرن نوزدهم، عرصه سیاسی انگلستان در اختیار این دو گروه بود. آنها احزاب سیاسی به معنای مدرن نبودند بلكه بیشتر ائتلافهایی ناپایدار براساس افراد و منافع بودند. ویگها به طبقه نوظهور ثروتمندان صنعتی شهری و تاجران، نزدیك بودند و توریها به اشراف زمیندار و كلیسای انگلیس و اسكاتلند نزدیكتر بودند. از نیمه دوم قرن نوزدهم توریها به حزب محافظهكار تبدیل شدند و ویگها هم حزب لیبرال را تشكیل دادند این دو حزب تا دهه ۱۹۲۰ یكهتاز سیاست انگلیس بودند تا اینكه بهتدریج حزب لیبرال محبوبیت خود را از دست داد و حزب جدیدتر «كارگر» كه ائتلافی از اتحادیههای تجاری و صنفی و گروههای مختلف سوسیالیستی را نمایندگی میكرد، جایگزین آن شد. [1]
حزب کارگر که داراي مرام «سوسیال دموکرات چپ میانه» در انگليس است اولين بار در سال 1924 توانست دولتي اقليتي تشکيل دهد. اما پیروزی تمامعیار اين حزب پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵ بدست آمد که دولتی با اكثریت حزب كارگر به نخستوزیری «كلمنت آتلی» تشكیل شد. از آن به بعد حزب کارگر و محافظه کار اصلي ترين نيروهاي سياسي تشکيل دهنده دولت ها در انگليس محسوب مي شوند.
نگاهي به تاريخ سياسي اين دو حزب نشان مي دهد حزب محافظه کار گرايش شديدي به همراهي با سياست هاي سلطه طلبانه آمريکا و اقتصاد بازار آزاد دارد اما حزب کارگر عليرغم همکاري با امريکائي ها تلاش کرده سياست هاي مستقل تري داشته باشد.با اين حال حزب کارگر در مواردي کاملا مغاير با نگاه سنتي خود رفتار کرده است و در سياست خارجي خود دنباله رو آمريکا شده است.سياستي که اگر حزب محافظه کار بر مسند قدرت قرار داشت همانگونه رفتار مي کرد.
نمونه واضح همکاري حزب کارگر با آمريکا را مي توان در آغاز هزاره جديد و پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر مشاهده کرد. «توني بلر» که در آن زمان به نمايندگي از حزب کارگر بین سالهای 1997 و 2007 نخست وزیر دولت کارگر انگلیس بود، بارها در سخنانش با ايجاد جنگ مخالفت کرد اما هنگاميکه «جورج بوش پسر» در سال 2003 دستور حمله به عراق را به بهانه در اختیار داشتن سلاح کشتار جمعی که هيچگاه ثابت نشد صادر کرد توني بلر نيروهاي نظامي کشور را به اين جنگ اعزام کرد.
بنا بر اسنادي که سالها بعد منتشر شده، تونی بلر، نخست وزیر اسبق دولت کارگر انگلیس یک سال قبل از تهاجم آمريکا در سال 2003 امریکا به عراق، متعهد شده بود در این حمله به واشنگتن بپیوندد. این اسناد بر یادداشتی متمرکز است که گفته شده توسط کالین پاول، وزیر خارجه پیشین امریکا در 8 فروردین 1381 برای جورج بوش، رئیس جمهور وقت امریکا یک هفته قبل از جلسه بوش با بلر در مزرعهای در تگزاس نوشته شده است .در سندی که در پایگاه اینترنتی روزنامه دیلی میل منتشر شد به نقل از پاول آمده است: «در صورتی که عملیات نظامی در عراق لازم باشد، بلر با ما همکاري خواهد کرد». [2]
اين مساله بعدها از سوي هم حزبي هاي توني بلر به شدت تقبيح شد و «جان پرسکات»، معاون تونی بلر نخست وزیر پیشین انگلیس، اعتراف کرد که حمله به عراق یک اشتباه فاجعه بار و اقدامی غیر قانونی بوده است. وي اذعان کرد: «موافقت با ورود به این جنگ و پیامدهای فاجعه بار آن تا پایان عمر بر زندگیام سایه خواهد انداخت». [3]
در سالهاي اخير «جرمي کوربين» به چهره شاخص حزب کارگر انگليس تبديل شده است. او توانست به سرعت به چهرهاي محبوب در حزب تبديل شود و رفتار و سياستهايي را اتخاذ کرده که نسبت به سياستهاي گذشته حزب، راديکال و انقلابي به نظر ميرسد. وي در اظهاراتش آشکارا به سياستهاي آمريکا حمله ميکند و به عنوان چهرهاي ضد امريکايي از سوي رسانههاي غربي معرفي ميشود. کوربين تمايلي ندارد همانند توني بار دنباله رو واشنگتن باشد لذا مخالفين وي در حزب محافظه کار معتقدند اوج گرفتن جرمی کوربین در سیاست فعلي نئو لیبراليستي انگلیس، به معنای عقبگرد لندن به دوران سوسیالیستیِ در دهه 1930 میلادی است.
جرمي کوربين کيست؟ [4]
روز 12 سپتامبر 2015 روز مهمي در تاريخ سياسي انگلستان بود و فردي به رهبري حزب کارگر انگليس انتخاب شد که نشان از نارضايتي عميق مردم انگليس از شرايط و وضعيت فعلي شان مي دهد. «جرمی برنارد کوربین» سیاستمداري است که از سال 1983تاکنون، به عنوان نماینده حوزه انتخابیه ایزلینگتون شمالی (واقع در لندن) در پارلمان انگليس حضور داشتهاست.در پي بحران مالی سالهاي ۲۰۰۸-۲۰۰۷ ميلادي و پیامدهای آن مانند کاهش بودجههای رفاهی و خدماتی و آموزشی، شرايط براي احیای عقاید چپ و ظهور فردي مانند کوربین در سیاست انگليس فراهم شد.
پس از شکست حزب کارگر در انتخابات مجلس عوام بریتانیا در سال ۲۰۱۵ و استعفای «اد میلیبند»،جرمي کوربین خود را برای رهبری حزب کارگر، نامزد کرد. او در ابتدا فقط توانست موافقت ۳۵ همحزبیاش را برای قرار گرفتن نامش در برگههای رأی جلب کند. وی که در ابتدا به عنوان یک نامزد حاشیهای تصور میشد، در نظرسنجیهای مردمی به عنوان پیشتاز رقابتها مطرح شد و توانست حمایت اکثر اتحادیههای کارگری وابسته به حزب را جلب کند. وی در سپتامبر ۲۰۱۵ با کسب ۵۹٫۵ درصد از آراء به عنوان رهبر حزب کارگر انتخاب شد. برگزیده شدن او از سوی مردم، نشانگر بازگشت سیاستهای جناح چپ به حزب کارگر بود. سیاستهایی که در دوران تونی بلر به دست فراموشی سپرده شده بود.
بلافاصله پس از برگزاری همهپرسی عضویت انگليس در اتحادیه اروپا در ژوئن ۲۰۱۶ و رأی موافق اکثر مردم انگليس به خروج از اتحادیه اروپا، تقریباً دو سوم از وزرای کابینه دولت در سایه، استعفا کردند و از کوربین خواستند تا از رهبری حزب کارگر کنارهگیری کند. نمایندگان حزب کارگر در پارلمان نیز با برگزاری یک رأیگیری، با ۱۷۲ رأی موافق در مقابل ۴۰ رأی مخالف، به کوربین فشار آوردند تا از رهبری حزب کنار برود. اما کوربین مقاومت کرد و مقاومتش سبب شد تا تنشهای ناشی از برگزیت که فضای درونی حزب کارگر را ملتهب کردهبود، مهار شود. پس از کاستهشدن از این تنشها، کوربین توانست در سپتامبر ۲۰۱۶ با کسب آرای بیشتری (۶۱٫۸ درصد) مجدداً به عنوان رهبر حزب کارگر انتخاب شود.
سیاست خارجی جرمي کوربین
جرمی کوربین معتقد است بریتانیا نباید وارد "جنگهای غیرقانونی" شود. او گفته در هیچ موقعیتی نباید سربازان بریتانیایی برای جنگیدن به خارج از این کشور اعزام شوند. او یکی از کسانی است که به بنیانگذاری ائتلاف ضد جنگ در مورد جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ کمک کرده است. کوربین همچنین سالهاست از فعالان کارزار خلع سلاح هستهای یک جانبه است و خواسته تاسیسات هستهای بریتانیا غیرفعال شوند.یکی از انتقاداتی که به او وارد میشود این است که از حزبالله و حماس حمایت کرده است.
نظر کوربين درباره سياستهاي جديد آمريکا که پس از پيروزي ترامپ و ورودش به کاخ سفيد اتخاذ شده است در نوع خود جالب توجه است. به نوشته روزنامه «دیلی میل» وي معتقد است روابط با آمریکا چندان هم ویژه نیست و ارتباطات لندن با سایر کشورها اهمیت بیشتری دارد. آمریکا قطعا به لحاظ فرهنگی و اقتصادی اهمیت دارد و مهم است اما روابط تجاری که ما با کشورهای سراسر جهان از جمله اتحادیه اروپا و هند و چین و مابقی جهان هم داریم، بسیار مهم هستند. همچنین روابط ما با نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد بسیار اهمیت دارد. ناامید کنندهترین مساله درباره ترامپ به جز اظهارات توهینآمیز بیپایان درباره زنان، اقلیتها و ادیان مختلف، ناکامی او در حمایت از نهادهایی بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد و یونسکو است.[5]
برخي از مهمترين مواضع و سياستهاي کوربين که در مخالفت با سياستهاي «دونالد ترامپ»رئيس جمهور جديد آمريکا مطرح شده عبارتند از:
الف)خروج آمريکا از برنامه جامع اقدام مشترک «برجام»
«جرمی کوربین» رهبر حزب کارگر انگلیس
پاره کردن برجام، 'ناراحتکننده' است و انگلیس باید به واشنگتن هشدار دهد که مسیر اشتباهی را مي پيمايد. بگذارید صریح بگویم، اظهارات رئیسجمهوری آمریکا در سازمان ملل متحد ناراحتکننده بود. جنگ و پاره کردن توافق بینالمللی (برجام) در شأن یک رهبر جهانی نیست. دولت انگلیس قادر نیست در این مسیر آمریکا را همراهی کند. اگر رابطه ویژه انگلیس با آمریکا معنایی دارد، باید به واشنگتن هشدار دهیم که مسیر اشتباهی را طی میکند.(خبرگزاري ايرنا،5/ 7/ 1396)
ب) سياستهاي خاورميانهاي غرب
سیاست تغییر رژیم با استفاده از ابزار نظامی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و نیز مداخله غرب در افغانستان، سومالی و یمن شکست خورده است و هم اینک ( این سیاست ها و مداخلات) جهان را به مکانی خطرناکتر مبدل ساختهاند. واقعیت این است که 'جنگ علیه ترور' که این مداخلات از آن نشات گرفته اند، شکست خورده است. این مداخلات نه تنها سبب افزایش امنیت ما در خانه نشده بلکه سبب بی ثباتی و ویرانی در بیرون از خانه ما شده و لازم است که دوباره مورد بازاندیشی قرارگیرند.(سايت بي بي سي،22/ 2/ 96)
ج) حملات نظامي آمريکا و انگليس به سوريه
مداخله نظامی بیشتر بریتانیا در جنگ چندجانبه هولناک سوریه، خطر تشدید بیشتر این درگیری ویرانگر را به دنبال دارد. به نظر میرسد که دولت منتظر دستورات رئیس جمهور دونالد ترامپ برای برخورد با بحران سوریه است. اما دولت آمریکا هم به شکلی آشفته سیگنالهای متناقضی میفرستد. حتی جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا هم میگوید ما مستندات قطعی(درباره حملات شيميايي) نداریم و هشدار میدهد اقدام نظامی ممکن است به شکل غیرقابلکنترلی به تشدید درگیریها بینجامد. بمباران بیشتر، کشتار بیشتر و جنگ بیشتر جان کسی را نجات نمیدهد و تنها جانهای بیشتری را میگیرد و شعله جنگ را در جایی دیگر برمیانگیزد. (سايت بي بي سي،24/ 1/ 97)
مشارکت انگليس و همراهي با امريکا در حمله به سوريه از نظر حقوقی زیر سوال است و فقط باعث افزایش تنشها میشود. این اقدام کمتر از جنایت جنگی نیست و بمبها باعث نجات جان انسانها و یا برقراری صلح نمیشوند . «ترزا می» نخست وزیر، باید برای مشارکت لندن در این حمله، در مقابل پارلمان پاسخگو باشد. دولت و پارلمان انگليس به جای فرمان بردن از واشنگتن و ایجاد خطر برای ارتش بریتانیا، در جهت برقراری آتش بس در سوریه، نقش ایفا کنند. (پارس تودي25 /1/ 1397)
د) حمايت انگليس از اقدامات غير انساني عربستان
حمایت انگلیس از جنگ عربستان سعودی در یمن تاکنون غیرنظامیان زیادی را مجروح و جان افراد زیادی را گرفته است. بر اثر جنگ عربستان سعودی در یمن تا کنون افراد زیادی بیخانمان شده و ۳ هزار نفر به وبا مبتلا شدهاند که چنین مسایلی نتیجه این فاجعه ساخت بشر است ، با این وجود انگلیس به فروش تسلیحات به عربستان سعودی که یکی از ظالمترین رژیمها و حامی تروریسم است و حقوق بشر را نقض میکند، سلاح میفروشد. (خبرگزاري مشرق،20/ 4/ 96)
با وجود سخن و سر و صدای زیاد درباره اصلاحات در عربستان، شمار زیادی از مخالفان در بازداشت هستند. شکنجه زندانیان امری عادی و شایع است. مدافعان حقوق بشر به زندانهای طولانی مدت محکوم میشوند و محاکمههای ظالمانه و اعدامها در سطح گسترده در جریان است. در حالی که نخست وزیر درباره فروش سلاح به عربستان مذاکره میکند؛ آیا از ولیعهد سعودی خواهد خواست تا موارد نقض آشکار حقوق بشر در عربستان را متوقف کند؟درست نیست که دولت انگلیس درباره آنچه سازمان ملل آن را جنایت جنگی میداند؛ همدستی کند. آیا نخست وزیر از ملاقاتش با ولیعهد سعودی برای متوقف کردن تحویل سلاح به عربستان و درخواست از بنسلمان برای آتشبس فوری در یمن استفاده خواهد کرد؟ (روزنامه کيهان،18/ 12/ 96)
و) محاصره اقتصادي و کشتار فلسطينيان از سوي رژيم صهيونيستي
اکثر مردم نوار غزه یک دهه است که با محاصره و عدم دستیابی به حقوق انسانی و سیاسی مواجه شدهاند. کوربین افزود «آنها حق اعتراض به شرایط وحشتناک خود و ادامه حصر و محاصره سرزمین فلسطین را دارند و [آنها حق اعتراض] برای حمایت از حقوق خود و بازگشت به خانههایشان را دارند .گشودن آتش بر روی جمعیتی غیرمسلح، اقدامی غیرقانونی و غیرانسانی است و نمیتوان آن را تحمل کرد. دولت انگلیس باید فروش تسلیحاتی را که ممکن است در نقض حقوق بشر استفاده شوند، بررسی کند. (شبکه العالم،19/ 1/ 1397)
کشتار دهها معترض غيرمسلح فلسطيني در غزه خشونتي است که نه تنها نيازمند محکوميت بين المللي است بلکه بايد اقداماتي صورت بگيرد تا عاملان اين کشتار در برابر آن پاسخگو باشند. ين قتل عام پس از هفته ها کشتار فلسطينيان صورت مي گيرد که براي حق بازگشت خود تظاهرات مي کنند و اغلب آنها آواره يا خانواده هاي آوارگان هستند. ما نمي توانيم چشمان خود را به اين بي اعتنايي توجيه ناپذير به حقوق بين الملل ببنديم. به همين دليل حزب کارگر خود را به بازبيني فروش سلاح به اسرائيل در زماني که اين سوءاستفاده ها و موارد نقض همچنان ادامه دارند، متعهد مي داند. جامعه بين الملل بايد در نهايت اختيارات و وزن جمعي خود را در راستاي دستيابي به راه حلي پايدار به کار بگيرد تا بتواند صلح، عدالت و امنيت را براي فلسطينيان که مدت هاست منتظر رسيدن به حقوق خود هستند، به ارمغان بياورد. [6]
نتيجه گيري
جرمي کوربین به خاطر سیاست های ضدریاضتی و ضدجنگ خود توانست حمایت طیف گسترده ای از اعضای حزب کارگر را جلب کند و در نهايت رهبر حزب کارگر انگليس شود. ۳۲ سال عضو پارلمان و نماینده حزب کارگر بوده ولی از سال 1997 که این حزب با رهبری تونی بلر به قدرت رسید؛ بیش از ۵۰۰ بار علیه لوایح دولتی و تصمیم رسمی حزب در پارلمان رای داده است. از این منظر او مخالف ترین نماینده پارلمان لقب گرفته است. در میان رسانه های انگلیسی از او به پاکدستی و راستگویی یاد شده که ویژگی هایی همچون سختکوشی را در خود دارد. در مواضع بین المللی نیز یک نمونه عجیب در میان انگلیسی ها است. او موسس و رییس کمپین بزرگی به نام «ائتلاف ضد جنگ» است که با مخالفت با جنگ افغانستان شروع به کار کرد. کوربین روز اعتراض فوریه ضد جنگ را برپا کرد که به عنوان بزرگترین اعتراض تاریخ انگلستان شناخته می شود. او همچنین به شدت مخالف استفاده از سلاح های کشتار جمعی و حامی کمپین خلع سلاح هسته ای بود. در سال ۱۹۸۴ علیه جنبش آپارتاید در آفریقای جنوبی دست به فعالیت زد که در این کشور دستگیر و مدتی زندانی شد. [7]
کوربين تمايلي ندارد همانند توني بلر يک دنباله رو محض آمريکا در سياست خارجي باشد.او اآشکارا از سياست خارجي آمريکا انتقاد مي کند و مصر است انگليس سياست مستقل خود را نسبت به تعاملات و بحران هاي منطقه اي و بين المللي داشته باشد.
ديدگاههاي او همچنين آشکارا مغاير با سياستهاي دولت دونالد ترامپ است. او معتقد است که برای تأمین امنیت خاورمیانه باید حزب الله، حماس و ایران را در گفتگو و تبادل نظر مشارکت داد و این یکی از مواردی است که باعث شده صهيونيستها به او حمله کنند و او را حامی تندروی بدانند.کوربين بارها اقدامات رژيم صهيونيستي که مورد تاييد آمريکاست را به چالش کشيده و آشکارا از فلسطينيان حمايت کرده است.وي همچنين در صفحه توئیتر خود در واکنش به اقدام 'دونالد ترامپ' برای شناسایی 'بیت المقدس' به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی آنرا اقدامي نسنجیده خواند و تاکید کرد: دولت انگلیس باید اقدام واشنگتن را محکوم کند.رهبري کوربين در حزب کارگر سياست خارجي انگليس را مي تواند تحت تاثير قرار دهد و انتقاد ها ازسیاست فعلی لندن در خاورمیانه و دنباله روی این کشور از سیاست خاورمیانه ای امریکا، افزايش يافته است.حاميان کوربين معتقدند این پیروی بی چون و چرا، انگلیس را به جنگ کشانده و به جای امنیت بیش تر برای این کشور، تهدیدهای بیش تر به همراه آورده است.
پژوهش خبری //پژوهشگر: علي ظريف
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.