اين روزها استفاده ابزاري از حقوق بشر در جهان فراگير شده و حقوق بشر به وسيله اي براي فشار قدرت هاي جهاني بر کشورهاي مستقل تبديل شده است.
پژوهش خبری صدا وسیما: اين روزها استفاده ابزاري از حقوق بشر در جهان فراگير شده و حقوق بشر به وسيله اي براي فشار قدرت هاي جهاني بر کشورهاي مستقل تبديل شده است.ساختارهای بینالمللی حمایت از حقوق بشر و برخی کشورهای غربی که همواره خود را جزو پاسداران و مدافعان انحصاری حقوق بشر در جهان معرفی میکنند، در عرصه حقوق بشر رویکردی تبعیضآمیز، دوگانه، غیرمستقل و غیرمنصفانه در پیش گرفته و با عملکردی متناقض، سابقه سیاه و تلخی از خود برجای گذاشتهاند. کشورهای اروپایی از جمله انگلیس همیشه در عرصه بینالمللی با ژستی حق به جانب خود را از حامیان پرشور حقوق بشر در جهان معرفی میکنند و کشورهايي که با سياستهاي آنها همسو نيستند را به بهانه نقض حقوق بشر تحت فشارهاي اقتصادی و فشارهای سیاسی قرار میدهند.
نگاهي به آمار و ارقام بحران هاي اجتماعي در انگليس نشان مي دهد وضعیت اقلیت ها در انگلستان نه تنها مناسب نيست بلکه وخيم تر نيز شده و فشار به اقلیت هاي قومي،نژادي و مذهبي به صورت های مختلف در سالهاي اخير 2015 افزایش یافته است. اقلیت ها حدود 14 درصد از جمعیت انگلستان را تشکیل میدهند و مشکلاتي مانند بیکاری، مهاجرت، عدالت کیفری، مشکلات معيشتي، مسکن و بهداشت از جمله مواردي است که اقليت ها با آن دست به گريبان هستند.
گزارش ها نشان مي دهد جرائم تبعیض آمیز و نژادپرستانه در انگلیس و هفتههای بعد از همه پرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، به شدت افزایش یافته است. در همين راستا نهادهاي حقوق بشري هم نگرانی عمیق خود را در خصوص ابراز شعارهای تفرقه آمیز، ضد مهاجرتی و بیگانه هراسی در هفتههای پیش از برگزاری همه پرسی سیاسی، ابراز کردند.شورای مسلمانان انگليس در پی اعلام نتایج همهپرسی برگزیت از وقوع بیش از 100 مورد حادثۀ مرتبط با جرائم ناشی از نفرت خبر داد.برخی از مسلمانان که قربانی این حملات بودهاند، گفتند عابران به آنها گفتهاند وسایلشان را جمع و خاک انگلیس را ترک کنند، زیرا مردم به خروج آنها رأی دادهاند.
در ميان اقليت هاي قومي و مذهبي مسلمانان بيش از ديگر گروه ها با تهديدات مختلف روبرو هستند. جمعيت مسلمانان انگليس، طبق آخرين سرشماري در سال 2011، حدود دو ميليون و هفتصد هزار نفر است که حدود چهار درصد جمعيت اين کشور را تشکيل مي دهند. مسلمانان انگليس از لحاظ ترکيب سني از جوان ترين اقشار جامعه محسوب مي شوند به طوريکه حدود يک سوم آنها کمتر از 16 سال سن دارند. گزارش هاي نهادهاي حقوق بشري حاکي از اين است که مسلمانان در انگليس بيش از ديگر گروه هاي مذهبي با تبعيض هاي اقتصادي و اجتماعي مواجهند و دائما تحت تعقيب پليس و ديگر نهادهاي امنيتي در انگليس قرار مي گيرند. گزارش ها همچنين نشان مي دهد مسلمانان در انگلیس حداقل روزی دوبار هدف حملات قرار میگیرند که نتيجه تبلیغات مسموم "اسلامهراسی" رسانههای غربی برای جلوگیری از افزایش چشمگیر و روزافزون جمعيت مسلمانان در اين کشور است.
مفهوم اسلام هراسي
اسلام هراسي، (تـرس از اسلام) مفهومـی اسـت کـه بـه تـرس و پیـش داوری و تبعیـض غیرعقلاني در برابـر اسلام و مسـلمانان اشـاره دارد. اگرچـه سـابقه این اصطلاح بـه دهـه 1980 باز میگـردد، اما پـس از حادثه 11 سـپتامبر 2001 اسـتفاده بیشـتری از ایـن اصطلاح شـد. مؤسسـه «رانیمـد تراسـت» در انگلیـس، کـه بـه امـر تبعیـض و نفـرت در این کشـور میپـردازد، در 1997 اسلام هراسي را ترس و نفرت از اسلام و بنابرایـن، تـرس و نفـرت از همـه مسـلمانان تعریـف کرد و ابراز داشـت کـه ایـن اصطلاح بـر تبعیـض و طـرد مسـلمانان از زندگـی اقتصـادی، اجتماعـی و عمومـی کشـور نیـز دلالت دارد. همچنیـن اسلام هراسي در بردارنـده این برداشـت اسـت کـه اسلام فاقد ارزش مشـترک با دیگـر فرهنگها اسـت. در مقایسـه با غرب در موقعیتـی فرودسـت قـرار دارد و بیش از آنکه دین باشـد، یک ایدئولوژی سیاسـی اسـت.
مؤسسـه رانیمـدتر اسـت، به طـور اختصار چنین گفته اسـت: «اسلام هراسـی،تـرس و اکـراه بی اسـاس در برابـر مسـلمانان کـه باعـث دفـع آنهـا و تبعیـض علیـه آنهـا میشـود.» پـس میتـوان اسلام هراسـی را محکوم سـازی کلیـت اسلام و تاریخ مسـلمانان بـه عنـوان امـری افراطـی انـکار اکثریـت میانـه روی مسـلمان و در نظـرگرفتـن اسلام بـه عنـوان مشـکلی بـرای جهـان برخـورد بـا تعارضـات مربـوط بـه مسـلمانان بـه عنـوان امـری الزاما حاصل اشـتباهات آنـان تأکید بـر اینکه مسـلمانان درصـدد ایجـاد تغییـر بر اسـاس دین خود هسـتند و اعلان جنگ علیه کلیت اسلام تعریـف کـرد.[1]
سير مراحل اسلام هراسي در کشورهاي غربي
مرحله اول- از اواخر دهه 1980 ميلادي آغاز شد و وقوع پديده اي بنام «انقلاب اسلامی» در ايران و استقلال طلبي رو به رشد امت اسلامي در مقابل کشورهاي غربي از يکسو و رشـد و جریانهـای تنـدرو و بنیادگـرای اسلامی در جهـان اسلام از سوي ديگر محرک اين نگرش بودند. انقلاب اسلامی ایـران در سـالهای نخسـت پیـروزی باعـث بـه وجـود آمـدن و ظهـور خودآگاهـی دینـی در میـان مسـلمانان و بازیابـی هویـت اسلامی شـد که اين مساله خوشايند کشورهاي غربي نبود.
مرحله دوم- در سالهاي ابتدايي دهه 1990 بـا فروپاشـی بلـوک شـرق و اتحاد جماهيرشـوروی سـابق مطابـق دیدگاههـای محافظهکارانـه افـرادی چـون «لئواشـتراوس» مبنـی بـر ضرورت وجـود یـک دشـمن واقعـی یـا فرضـی بـه عنـوان یکـی از راهبردهـای سیاسـت خارجـه آمريکا، پـروژه اسلام هراسي مـورد توجـه قدرتهاي سـلطه گر قـرار گرفـت. در سـال 1993 ارائه تئـوری برخـورد تمدنهـا از سـوی «سـاموئل هانتینگتـون«مطـرح شد. هانتیگتـون در نظریه خود که به جهان پس از فروپاشـی بلوک شـرق نظـر دارد، سـخن از شـکل گیری تمدنهـا میکنـد و مدعي مي شود از ایـن پـس روابـط و منازعات بینالملـل در عرصـه فرهنگـی و تمدنـی شکل ميگيرد. وی از میـان تمدنهـای موجود بیـش از همـه بـه تمدن اسلامی تأکید مـی ورزد و معتقد اسـت که جهـان غرب باید بـه گونـهای این تمـدن را مهـار کند.
مرحله سوم ـ پس از حادثه 11 سـپتامبر و انفجارهـای نیویورک و واشـنگتن عملیاتـی شـد. در ایـن مرحلـه رسـانه های تحت کنترل نظام سـلطه سـعی کردنـد، بنیـان روابـط جهان اسلام و غـرب را دگرگون سـازند. از این رو به شـدت و حـدت گسـتردهای ایـن عبارت کـه خطوط گسـل تمدنی بین اسلام و غرب فعال شـده اسـت را القاء کردند. در ادامه اين روند در ادامـه ایـن رونـد، «فرانسيس فوکویامـا» یک ماه پـس از حادثه 11 سـپتامبر در مصاحبه ای بـا روزنامـه گاردیـن تأکیـد کـرد کـه اسلام تنهـا نظـام فرهنگـی اسـت کـه مدرنیته غربـی را تهدیـد میکنـد. او تصریـح کـرد کـه کـه آمریـکا میتوانـد بـرای شکسـتن مقاومـت کشـورهای اسلامی در برابـر مدرنیتـه از تـوان نظامـی خـود اسـتفاده کند.[2]
دلايل گسترش اسلام ستيزي در کشورهاي غربي
اسلامستیزی درواقع، حاصل تصورات اشتباه شکلگرفته در مرحله اسلامهراسی است که در مرحله گذار به اسلامستیزی، خود را بهصورت عملی خشونتآمیز ناشی از هراس نشانمیدهد؛ در توضیح این گذار از اسلامهراسی به اسلامستیزی بایدگفت که عواملی بهصورت اساسی نقشداشتهاند که عبارتند از:
نمودهای اسلامستیزی در انگليس مانند برخوردهای فیزیکی، توهین لفظی و آسیبرسانی مالی به مسلمانان، بیشتر در سطح فضای عمومی جامعه و در محیطهایی مانند خیابانها، پارکها، فروشگاهها و امثال آنها رویمیدهد که تاحدودی دور از چشم پلیس باشند.همچنين نشانه هاي آشکاري از اسلام ستيزي در سطح رسانهها وجوددارند و نمودهای دشمنی با اسلام بهطور گستردهتر در سطح دولت، احزاب و گروههای اسلامستیز انگليس، دیدهمیشود.
اسلام هراسي به بهانه مبارزه با تروریسم
قوانین مبارزه با تروریسم یکی از پایه های نقض حقوق بشر در جوامع غربی از جمله انگليس می باشد. انگلیس به تاسی از آمریکا پس از یازده سپتامبر سال 2001 قوانینی را برای برخورد و بازداشت مظنونان به اقدامات تروریستی وضع کرده که این قوانین تاکنون پایه ای برای بازداشت گسترده بسیاری از افراد و شهروندان مسلمان این کشور و یا مسلمانان خارجی مقیم در این کشور شده است. دولت انگلیس بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سعی در اتخاذ اقدامات نظارتی و کنترلی شدیدی بویژه علیه مسلمانان این کشور کرد که از جمله آنها، تصویب و اجرای قانون «ضد تروریسم» بود.این قانون در حقیقت دستاویزی برای دولت انگلیس جهت اعمال فشار بیشتر بر جامعه مسلمان این کشور گردید که در موارد متعددی منجر به نقض حقوق آنان شد.
به موجب متمم هفت این قانون، پلیس مجاز است در مبادی ورودی این کشور، در صورت بروز ظن نسبت به هر مسافری، وی را به مدت ۹ ساعت توقیف و مورد بازجویی قرار دهد. این قانون دست پلیس را باز خواهد گذاشت تا بدون دلیل معقول و مستند، فرد مظنون را توقیف، بازجویی و حتی بازداشت کند.طبق آمار منتشره توسط دولت انگلیس، میزان اعمال این قانون علیه قومیتها و اقلیتهای مذهبی بیش از افراد سفیدپوست بوده است؛ به طوری که طبق آمار کمیسیون برابری و حقوق بشر در لندن، افراد تبعه پاکستان بیش از ۱۵۴ بار نسبت به سفیدپوستان کشورهای دیگر در مظان بازجویی قرار گرفته اند. در اعتراض به نحوه اجرای این قانون، رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی اظهار داشت یکی از تبعات این قانون، تأثیرات نژادی و مذهبی آن بوده است، به گونهای که مسلمانان به نحو نامناسب هدف این قانون قرار گرفته اند.[3]
در سالهای اخیر شاهد تفسیر معنی گسترده و مبهمی از «تروریسم» و رشد استفاده از قوانین ضد تروریسم در سرکوب اعتراضهای سیاسی و اجتماعی مشروع بودهایم. مخالفان معتقدند تعریف تروریسم در قوانین انگليس، مبهم و دامنه آن بسیار گسترده است. این تعریف نه تنها اعمال ماهیتاً تروریستی، بلکه تظاهرات و اجتماعات قانونی و اشکال فراوانی از رفتار را نیز که نمیتوان تروریستی نامید جرم میداند.
گاردین در 16 اکتبر 2006 فاش کرد که از مدرسان و کارکنان دانشگاههای سراسر انگليس خواسته شده بود تا از دانشجویان مسلمان جاسوسی کنند. دانشجویانی که به زعم پلیس بریتانیا مظنون به همکاری با افراط گرایان اسلامی و حامی خشونت تروریستی هستند. هرچند که یکی از وظایف اصلی دولتها حمایت از شهروندانشان در برابر تهدیدات تروریستی است اما دولت انگلیس این مساله را به اهرمي برای فشار بر مسلمانان تبديل کرده است.
مقامات لندن همواره جامعه مسلمان را به اتهام ارتباط با تروریستها محدود کرده و مانع فعالیت آزاد مسلمانان در این کشور شده اند. پس از حادثه 11 سپتامبر دولت انگلیس بیش از پیش مسلمانان انگلیسی را تحت فشار قرار داده و با آنان به شکلی خشن و تبعیض آمیز رفتار کرد.اين مساله بهانه لازم را به دولت انگلیس داد تا با نصب دوربین در مناطق مسلمان نشین این کشور به بهانه مبارزه با اقدامات تروریستی، حقوق شهروندان مسلمان انگلیسی را بصورت گسترده نقض کند. پلیس این کشور بیش از 200 دوربين مدار بسته را در مناطق مسلماننشين انگليس نصب کرد که برخی از آنها مخفی و برخی دیگر در انظار عمومی قرار گرفتند. [4]
طبـق آمـار به دسـت آمـده حـدود ۵۸ درصد از کسـانی کـه بین آوریـل ۲۰۱۲ و آوریـل ۲۰۱۳ حملات ناشـی از اسلام هراسـی در انگلیـس را تجربه کردنـد، زن بودنـد. قتل یک زن مسـلمان در انگلسـتان به جرم داشـتن حجاب نمونه دیگـری از نقـض حقـوق زنان اقلیت شـیعه در این کشـور اسـت. پليـس انگليس در سـال 2014 ،اعلام كرد اين زن مسـلمان سـعودي كه سـي سـاله بوده و چند مـاه پيـش بـا بـرادرش بـراي تحصيـل بـه انگلسـتان آمده بـه خاطـر تعـداد ضربات چاقو بر سـر و سـينه خود كشـته شـده اسـت. دانشـجويان و اساتيد «دانشـگاه اسكس» كـه محـل تحصيـل ايـن زن بـوده به شـدت در شـوك به سـر ميبرنـد؛ چراكـه اكثرمحصلان ايـن دانشـگاه از فرهنگهـا و مذاهـب مختلـف جهـان در آن مشـغول بـه تحصيـل ميباشـند. سـفارت عربسـتان سـعودي در لنـدن اعلام كـرده اسـت، پيگير قتـل ايـن زن اسـت. يـك مـرد 52 سـاله نيـز در ارتبـاط بـا اين قتل بازداشـت شـده اسـت. بر اسـاس آخرين تحقيقات توسـط نشـريه فايننشـال تايمز، انگلسـتان يكي از بدتريـن كشـورها در زمينه اسلام هراسـي اسـت.[5]
همچنين از مهمترین مصادیق نقض حقوق مسلمانان در انگلستان، تبعیض میباشد. بنا به گزارش «متروکو» در شش اسفند ۱۳۹۳ (۲۵ فوریه ۲۰۱۵)، نیمی از جمعیت مسلمان انگلستان معتقدند که توسط دولت مورد تبعیض واقع شدهاند و یکی از دلایل آن را افزایش خشونت علیه مسلمانان در این کشور عنوان کرده اند.طبق این نظرسنجی، ۴۶ درصد عنوان کردهاند که پیش داوریهای موجود در مورد اسلام در این کشور، زندگی در انگلستان را برای آنان سخت کرده است.[6]
بررسی ها نشان می دهد که دانش آموزان مسلمان در سراسر انگلیس رنج زیادی را تحمل می کنند. این دانش آموزان در نتیجه افزایش موج اسلام هراسی در اروپا در شرایط سختی به سر می برند. روزنامه ایندیپندنت در گزارشي که منتشر کرد به این مساله اذعان کرده است که دانش آموزان مسلمان به طور فزاینده ای از سوی همکلاسی های خود آزار می بینند و دولت این کشور در حل این مشکل شکست خورده است. در این گزارش همچنین آمده است که دانش آموزان مسلمان در مدارس انگلیس مورد حملات لفظی و فیزیکی قرار می گیرند.[7]
مطالعات علمی دانشگاه بریستول انگلستان گویای آن است که مسلمانان انگلیسی در زمینه یافتن شغل های مناسب با تبعیضهای زیادی رو به رو هستند.طبق نتایج این مطالعات؛ اقلیت مسلمان این کشور در مقایسه با سایر اقلیت های دینی به ندرت در شغل های اداری مشغول می شوند.فرصت های شغلی مردان مسلمان در مقایسه با مردان مسیحی در صورت داشتن شرایط و توانایی های مساوی 76 درصد کمتر است و این مساله در بین زنان مسلمان 65 درصد کمتر از زنان مسیحی است.
« دکتر نبیل خطاب» و« رون جانسون»، به عنوان مسئولین انجام مطالعه ؛ با مراجعه به دفاتر اشتغال در انگلستان به این نتیجه رسیدند که در میان 14 اقلیت دینی این کشور، میزان فرصت های شغلی برای مسلمانان بسیار کمتر از سایرین است و آنان با تبعیض های زیادی در بازار کار رو به رو هستند.دکتر خطاب تاکید کرد : دلیل چنین مساله ای گسترش پدیده اسلام هراسی در میان جامعه اروپا می باشد که باعث کاهش یافتن مشارکت های اقتصادی مسلمانان شده است.[8]
اين در حاليست که زنان محجبه انگليس با توجه به تمايل بيشتر کارفرمايان اين کشور به استخدام کارکنان بدون حجاب با تبعيض در حيطه کاري مواجه شده اند. براساس گزارش مجلس عوام در آگوست 2016، کارفرمايان اين کشور، مسلمانان محجبه را ضعيف و مطيع مي دانند و زنان مسلمان که حجاب دارند، اغلب در روند استخدامي با مشکل مواجه مي شوند به طوري که اين موضوع هم اکنون به نوعي تبعيض قابل قبول تبديل شده است. بررسي نيروي کار انگليس حاکي از اين است که نرخ بيکاري در ميان زنان مسلمان اين کشور، 18 درصد است. در حالي که اين نرخ براي زنان هندو، 9 درصد و براي زنان سفيدپوست مسيحي 4 درصد است.[9]
براساس گزارش کمیته «زنان و برابری» مجلس عوام انگلیس هم، زنان مسلمان ازلحاظ اقتصادی محروم ترین گروه در جامعه این کشور بشمار می آیند. براساس گزارش این کمیته پارلمانی، امکان استخدام زنان مسلمان در انگلیس در هنگام شغل یابی، سه برابر کمتر از زنان دیگر است و احتمال اینکه ازنظر اقتصادی غیرفعال باشند در کل دو برابر سایر زنان این کشور است.به گفته این کمیته پارلمانی، علت این برخورد تبعیض آمیز علیه زنان مسلمان، تنها مذهب آنها است به رغم اینکه تحت قانون انگلیس این مساله غیرقانونی شمرده می شود.این کمیته پارلمانی عنوان می کند که زنان مسلمان در انگلیس برای استخدام شدن مواجه با یک «محدودیت سه گانه» که شامل زن بودن، تعلق داشتن به یک اقلیت قومی و در نهایت مسلمان بودن، هستند که مذهب نقش مهم تری را در بروز این تبعیض اقتصادی ایفا می کند.این کمیته اذعان می دارد که 'تاثیر اسلام ستیزی بر زنان مسلمان در جامعه انگلیس را نباید دست کم گرفت.[10]
نتيجه گيري
معيارهاي حقوق بشر که انگليس و ديگر قدرت هاي غربي داعيه دار آن هستند، از کمترين ارزش و بهايي در اين کشورها برخوردار است. در داخل بريتانيا، حقوق بشر فقط براي عده خاصي از مردم رعايت مي شود.مردم انگليس بر خلاف شعارهاي سياستمداران اين کشور در برابر قانون و منابع قدرت و ثروت برابر نيستند، بلکه افراد بسته به پيوندشان با ساختار قدرت از منافع بهره مند مي شوند؛ گزارش هاي نهادهاي حقوق بشري درباره وضعيت مسلمانان در انگليس حاکي از اين است که دولت اين کشور به مساله حقوق برابر انسان ها و رعايت حقوق بشر هيچ اعتقادي ندارد.
به هر حال نقض گسترده حقوق مسلمانان در انگليس همچنان ادامه دارد و زنان مسلمان بیشترین قربانیان "اسلامهراسی" را تشکیل میدهند و افرادی که پوششهای اسلامی مانند: "حجاب" دارند در معرض خشونتهای بیشتری هستند. مسأله تأسفبار آنکه مساجد مسلمانان در این کشور مورد حملات تروریستی قرار میگیرند و زنان مسلمان برای کار در دوایر دولتی با محدودیتهای قانونی برای رعایت حجاب مواجه هستند و اگر بخواهند حجاب خود را حفظ کنند، از تحصیل و کار محروم میشوند.
بر اساس يك نظرسنجي، مسلمانان انگليس هر روز بيش از پيش نگران نقض حقوق خود در اين کشور هستند. نتايج اين نظرسنجي اينترنتي از هزار و 360 نفر توسط دانشگاه كوينز در بلفاست و دانشگاه ليورپول نشان مي دهد كه 40 درصد مسلمانان انگليس، رسانههاي غربي را مسئول گسترش نژادپرستي واحساسات ضداسلامي در اين کشورميدانند.از سوي ديگر نگرانی جدی نهادهای حقوق بشري بين المللي در خصوص نقض حقوق بشر در داخل انگلیس به بهانه مبارزه با تروريسم افزايش يافته و آنها مسئولیت ایجاد وحشت میان تمام مسلمانان اين کشور و توطئه ایجاد این دیدگاه که کلمات «مسلمان» و «تروریست» هممعنی هستند را متوجه لندن ميدانند.
شکی نیست که افزایش چشمگیر و روزافزون مسلمانان در کشورهای غربی از جمله انگليس نقش زیادی در افزایش خصومت ورزی نسبت به اسلام و مسلمانان ایفا کرده است و افزایش موج اسلام گرایی با وجود گسترش اقدامات ضد اسلامی در چارچوب توطئه اسلام هراسی نشان می دهد که سیاست های خصمانه علیه اسلام و مسلمانان تاثیری در موج بیداری اسلامی و گرایش به اسلام در جوامع غربي نداشته است.
پژوهش خبری // پژوهشگر: علی ظریف
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.