خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد، بنابراین کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد.
چکیده نشست پژوهشی:
- خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد، بنابراین کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد.
- مهارت زندگي از منظر سازمان بهداشت جهاني: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید.
- انسان هر چه بیشتر و بهتر خود را بشناسد، بهتر می تواند آنچه را که هست، بپذیرد یا تغییر دهد. در مقابل، احساس راضی نبودن از خود، نشانه ای است که به فرد هشدار می دهد که نیازمند ایجاد تغییر است.
- برخی افراد نقاط ضعف خود را انکار می کنند چون توانایی روبه رو شدن با آنها را ندارند.
- هرگونه نقصی در شیوه فکرکردن فرد که منجر به پیامدهای احساسی و رفتاری منفی می شود، "افکار ناکارآمد" نامیده می شود.
-ساختارهای ذهنی و نحوه نگرش افراد به زندگی قابلیت تغییر دارند و افراد می توانند هر کجا که لازم باشد با تغییر در افکار و باورهای خود به اصلاح و تعدیل ساختارهای ذهنی خود بپردازند.
پژوهش خبری صدا وسیما: خودآگاهی یا ماهیت ذهن یکی از مهمترین بحثهای فلسفه ذهن و روانشناسی است. خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد. آگاهی داشتن از خود، پیشنیاز دیگر مهارتهای زندگی است چرا که افراد برخوردار از کارکرد سالم، دید دقیقی از خود دارند. اگرچه گاه دشوار است، ما آنچه را که واقعا هستیم ببینیم و باز هم نسبت به آن صبور و شکیبا باشیم. رشد خود آگاهی به فرد کمک میکند تا در یابد تحت فشار روانی قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است. بنابراین کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد. از آن جا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات، افکار، نگرشها، برداشتها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ماست؛ کسب این مهارت عامل مهمی در ارتباطات، موفقیتها و شکستهای ما به شمار میرود. اين نوشتار که برگرفته از مطالب مطرح شده در يک نشست تخصصي با موضوع " خودآگاهي" با حضور سرکار خانم دکتر زينت السادات ميرغفوريان، مدرس دانشگاه و مربی دوره های تخصصی مهارت های زندگی مي باشد به بررسي روش ها و راهکارهايي مي پردازد که از مجراي آن حصول خودآگاهي به نحو موثرتري امکان پذير خواهد شد. پيش از پرداختن به بحث لازم است تعريفي از مفهوم خودآگاهي داشته باشیم.
خودآگاهي چيست؟
خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد. به عبارتی، آگاهی از خود شامل شناخت ما از خودمان است و افزایش آن به معنای آنست که فرد تصویری روشن از ویژگیها، ارزشها، نگرشها، علایق و نیازهایش داشته باشد. خودآگاهی شبیه نقشه راهی است که به ما کمک می کند سریع تر به مقصد برسیم. [1]
مهارت زندگي چيست؟
سازمان جهانی بهداشت، مهارت های زندگی را چنین تعریف نموده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید.
یونیسف مهارت های زندگی را به این صورت تعریف می کند: یک رویکرد مبتنی بر تغییر رفتار یا شکل دهی رفتار که برقراری توازن میان 3 حوزه دانش، نگرش و مهارت را مدنظر قرار می دهد.
مهارت هاي زندگي از منظر سازمان بهداشت جهاني
سازمان بهداشت جهاني از منظر خود مواردي را بعنوان مهارت زندگي بشرح زير برشمرده است:
مولفه هاي خودآگاهي
نوع خودآگاهی ما پیش بینی کننده احساس رضایت ما از خودمان و زندگی ماست. به نظر می رسد که احساس رضایت، نیازی است که تقریبا تمام فعالیت های ما معطوف به آن می باشد؛ انسان هر چه بیشتر و بهتر خود را بشناسد، بهتر می تواند آنچه را که هست، بپذیرد یا تغییر دهد. در مقابل، احساس راضی نبودن از خود، نشانه ای است که به فرد هشدار می دهد که نیازمند ایجاد تغییر است. اصلی ترین و اساسی ترین بخش این تغییر با کار بر روی خودآگاهی شکل می گیرد. خودآگاهی به بالا رفتن سطح رضایت مندی منتهي مي شود و مؤلفه های گوناگونی دارد. برخی از مهم ترین اجزاء آن عبارتند از:
ما اغلب نسبت به ویژگی های جسمانی و ظاهری خود دارای حس(مثبت یا منفی) هستیم. ممکن است دارای ویژگی هایی باشیم که مورد علاقه مان باشند و یا در بعضی موارد ویژگی هایی داشته باشیم که مورد علاقه مان نباشند. برخی از این ویژگی ها احساس خوب و بعضی احساس بدی به من میدهند بعضی از این ویژگیها قابل تغییر و برخی غیر قابل تغییر و بقیه تا حدودی قابل تغییر هستند. با شناسایی آن دسته از ویژگی های منفی در ظاهرتان که قابل تغییرند، سعی کنید برای بهبود آنها تلاش کنید تا به احساس رضایت بیشتری نسبت به خود دست یابید.
الف) شناخت خصوصیات و ویژگیهای مثبت
ب) شناخت توانمندی ها و استعدادها
ج) شناخت پیشرفت ها و موفقیت ها
بسیاری از افراد فکر می کنند تمام خصوصیت های خود را می شناسند اما حقيقت و واقعيت چيز ديگري است. اگر به پنجره جوهري دقت شود مساله واضح تر خواهد بود. بر اساس جدول فوق ( پنجره جوهري) منطقه بالاسمت چپ محدوده ايي است که براي فرد شناخته شده اما براي ديگران ناشناخته است که اين منطقه محدوده خصوصي هر فرد مي باشد. همچنين منطقه بالا سمت راست محدوده ايي است که که هم براي فرد شناخته شده است است و هم براي ديگران که اين محدوده را محدوده معلوم نامگذاري کرده اند. محدوده پايين سمت چپ جدول فوق نيز براي خود و ديگران ناشناخته است که اين محدوده را منطقه تاريک نامگذاري کرده اند. محدوده پايين سمت راست نيز براي خود فرد ناشناخته اما براي ديگران شناخته است که اين محدوده را منطقه کور نامگذاري کرده اند.
برخی افراد نقاط ضعف خود را انکار می کنند چون توانایی روبه رو شدن با آنها را ندارند. برخی دیگر نقاط ضعفشان را به قدری بزرگ می کنند که خود را فردی ضعیف دارای ویژگیهای منفی می پندارند. هر دو گروه مذکور قادر به شناخت واقعی خود نخواهند بود و از رسیدن به خودآگاهی ناتوانند. واقعیت این است که توانایی های ما محدود است و همه ی ما ضعف هایی داریم و بی شک در برخی موقعیت ها ضعیف عمل می کنیم. اما این نکته مهم است که بپذیریم اشتباه کردن و ضعف داشتن در هر فردی کاملا عادی و طبیعی است. اغلب ما در مواجهه با ویژگی های منفی خود در موضع غفلت، انکار، حمله و یا رنجش قرار می گیریم واقعیت این است که هیچ کدام از این مواضع کمکی به از بین رفتن این ویژگی ها نمی کند. گاهی حتی ما از ویژگی های منفی خود آگاه نیستیم و بدتر اینکه حتی آنها را مثبت و ارزشمند می دانیم.
ما انسان ها اغلب همانگونه رفتار می کنیم که احساس می کنیم و همانگونه احساس می کنیم که فکر می کنیم. همه چیز بستگی به نوع نگرش ما دارد. برداشت ها، طرز تلقی ها و باورهای ما تعیین کننده نوع برخورد ما با جهان پیرامونمان است. به عبارت دیگر نوع برخورد ما با جهان اطرافمان بستگی به این دارد که حوادث، رویدادها و حتی اطرافیان خود را چگونه تفسیر می کنیم. معمولا این چرخه با نوع فکر کردن ما شروع می شود همین موضوع، اهمیت افکار در شکل گیری احساسات و رفتار را روشن می کند.
هرگونه نقصی در شیوه فکرکردن فرد که منجر به پیامدهای احساسی و رفتاری منفی می شود، ‹ افکار ناکارآمد› نامیده می شود. افکار ناکارآمد در غالب اوقات خود را به صورت گفتگوهای درونی منفی نشان می دهند. مثلا:
این افکار و گفتگوهای درونی ناشی از آن به صورت ناخودآگاه و اتوماتیک وار و بدون اینکه ما بخواهیم در موقعیت ها و شرایط گوناگون به ذهن ما هجوم آورده و احساسات و رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار می دهند. توانایی تشخیص و خنثی کردن آنها مهارتی است که پیامد مثبت آن، کنترل احساسات و رفتار است. با شناخت این افکار می توانید آنها را با افکار منطقی و واقع بینانه جایگزین کنید و کنترل درونی احساسات و اعمالتان را خودتان به دست بگیرید.
باورهای ما افکاری هستند که آنها را پذیرفته و باطناَ تصدیق کرده ایم. ارزش های ما ملاک ها و معیارهایی هستند که ما به وسیله ی آن، باورها و رفتارهای خود و دیگران و امور پیرامونی را ارزیابی می کنیم. ایده آل ها و آرمان های ما یعنی چیزهایی که دوست داریم به آنها برسیم و ریشه در ارزش های ما دارند. هر یک از ما بر اساس محیطی که در آن متولد می شویم، خانواده ای که در آن رشد می یابیم، افراد و شرایطی که تحت آن تربیت می شویم، اجتماعی که در آن زندگی می کنیم، و بطور کلی طی فرایند اجتماعی شدنمان، ارزش هایی را کسب می کنیم. افکار، باورها و ارزش هایی که به صور مختلف کسب نموده ایم، در ذهن ما چارچوب ها و ساختارهایی را می سازند. هر یک از ما بر اساس این چارچوب ها یا ساختارهای ذهنی مان اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش می کنیم. این ساختارهای ذهنی در افراد مختلف متفاوت است و به همین دلیل نگرش افراد مختلف نیز به زندگی با یکدیگر فرق می کند. تحقیقات نشان داده اند که ساختارهای ذهنی و نحوه نگرش افراد به زندگی قابلیت تغییر دارند و افراد می توانند هر کجا که لازم باشد با تغییر در افکار و باورهای خود به اصلاح و تعدیل ساختارهای ذهنی خود بپردازند.
آرزو تمام آن چیزهایی است که در ذهن خود داریم و یا بر زبانمان جاری میکنیم. اما هدف چیزی یا جایی است که می خواهیم به آن برسیم و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده و تلاش می کنیم. افراد خودآگاه برای تعیین اهداف فردی هم به توانایی ها و ضعف های خود و هم به شرایط موجود دقت کافی مبذول می دارند. نکته ی مهمی که این افراد به آن آگاهی دارند این است که دستیابی به هر هدفی مستلزم صرف وقت، تلاش و سخت کوشی است.
کلام آخر
از آن جا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات، افکار، نگرشها، برداشتها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ماست؛ کسب این مهارت عامل مهمی در ارتباطات، موفقیتها و شکستهای ما به شمار میرود. شناخت افکار، ارزشها و باورها؛ در حقیقت افکار، باورها و ارزشهای ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل میدهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش میکنیم و بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامونمان نگاه میکنیم و در خصوص دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود رفتار و قضاوت میکنیم.
پژوهش خبری // مرتضی رکن آبادی
---------------------
[1]. نشست پژوهشي ارتباط موثر و روابط ميان فردي با حضور دکتر زينت السادات ميرغفوریان مدرس دانشگاه؛ اداره پژوهش خبری معاونت سیاسی، 26/01/1397