مسئله اسلام هراسی که خود را در اشکال طرد و تبعیض و خشونت و پیشداوری نشان می دهد از اصلی ترین مسائل و چالشهای اروپای امروز شده است.
پژوهش خبری صدا و سیما: نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب اروپا نشان میدهد در گذشته نه چندان دور حس ناسیونالیسم شدید همواره بین مردم بخش های مختلف اروپا وجود داشته و همین مساله عاملی مهم برای بروز جنگ ها و رقابتها میان کشورهای اروپایی بوده است. امپراطوری روم در دوران اقتدار خود بخش بزرگی از اروپا را تحت یک سیستم واحد حکومتی درآورند و در دوران اوج خود نام یک امپراطوری بزرگ را همراه داشت اما با این حال هیچگاه نتوانست سرزمینهای تحت امر خود را به یک هویت مشترک برساند. تنها در قرون وسطی بود که رویای هویت مشترک اروپایی حاصل شد و با قدرت گرفتن کلیسا و سپس وقوع جنگهای صلیبی هویت مشترک اروپایی بر اساس دین مسیحیت میسر شد.آنچه در آن سالها (قرون وسطی) به تقویت حس مشترک اروپایی انجامید پیشروی های گسترده دین اسلام در غرب آسیا، آناتولی و منطقه بالکان و عقبنشینی دنیای مسیحیت بود که موجب نگرانی سرزمینهای مسیحی شد.
پس از تشکیل «دولت - ملت » به شکل امروزی و شکل گیری روابط میان دولت ها براساس همکاری های بین المللی، رهیافتهای متفاوتی برای این همکاری های متقابل ارایه شد که هم با توفیق در مقاطعی تاریخی و هم با شکست روبرو شد. اروپا از تجربه دو جنگ جهانی خانمانسوز، درسهای عبرت آموزی آموخت و یکی از مهمترین درسهای این دوره، اتحاد و همگرایی در میان کشورهای اروپایی بود. در واقع ابتدای دهه ۹۰ بود که دیوار برلین برداشته شد، مرزبندی و تقسیم اروپا از شرقی و غربی از میان برداشته شده و ما شاهد یک اروپای واحد شدیم. کشورهای اروپایی با فروپاشی شوروی شرایطی را فراهم کردند که همگرایی را در راس اولویتهای سیاست خارجی خود قرار دادند. در دسامبر۱۹۹۱ با امضای پیمان ماستریخت، اتحادیه اروپا تشکیل شد و جانشین جامعه اروپا شد.
اتحادیه اروپا با تأسیس خود برای اولین بار مفهوم شهروند اروپایی را به وجود آورد و هدف از آن، افزایش همکاریهای بین دولتی در امور مالی و اقتصادی، همچنین ایجاد سیاست خارجی و امنیتی مشترک و همکاری در امور قضایی و داخلی کشورهای عضو بود. با امضای پیمان ماستریخت، اتحادیه اروپا تحت نظارت شورای اروپایی متشکل از سران کشورها و دولتها درآمد.
با وجود گرایش به اتحاد در میان دولتهای اروپایی در کلوپی با هویت مسیحی بنام«اتحادیه اروپا»در دهههای اخیر افزایش وزن جمعیتی مسلمانان در جوامع اروپای غربی، اذهان را متوجه تمایزات فرهنگی - هویتی آن ها از سایر شهروندان این جوامع، نموده است و گرچه مسلمانان جوامع اروپایی به لحاظ نژادی، اقتصادی و مذهبی تمایزاتی از سایر شهروندان اروپای غربی دارند اما امواج اسلام هراسی این تفاوتهای فرهنگی را به چالش هویتی تبدیل کرده است. همین مساله سبب شده است مسئله اسلام هراسی که خود را در اشکال طرد و تبعیض و خشونت و پیشداوری و با ریشههای دو گرایش سیاسی متفاوت و نه لزوماً متضاد نئومحافظه کاری و لیبرالی، نشان می دهد از اصلی ترین مسائل و چالشهای اروپای امروز شده است.
هویت اروپایی
تاریخ مشترک اروپا دربرگیرنده آمیزه هایی از تمدن یونان باستان، تمدن روم باستان و تمدن مسیحیت است که با گذشت زمان تکامل یافته است. هویت اروپایی را می توان ترکیبی از فرهنگهای مشترک اروپایی توصیف کرد. در عین حال، در دوران معاصر مسئله «تقابل غرب و شرق اروپا»، «کاتولیک گرایی و پروتستانتیسم در برابر اورتدکس شرقی» و«مسیحیت در برابر اسلام» ویژگیهای مهم هویتی قاره اروپاست که همزمان تقابل و تضاد را در خود دارند. بیشتر کشورهای مدرن اروپایی تجربه های تاریخی مشترکی داشته اند اما جنگها و تقابلهای مهمی میان آنها (خصوصا دو جنگ بزرگ که ابعاد جهانی یافت) وجود داشته است. تاریخ اروپا نشان میدهد حس ناسیونالیسم شدید و حسادتهای منطقهای همواره بین مردم اروپا وجود داشته و پیشتر عاملی برای بروز جنگها و رقابتها و نیز بازدارنده همگرایی و حرکت به سوی هویت مشترک اروپایی بوده است.بعد از جنگ جهانی دوم بود که اروپائیان عملا به سمت یک هویت مشترک حرکت کردند.
مفهوم هویت اروپایی پس از نشست کپنهاک با حضور اعضای شورای اروپا در سال 1973 مطرح شد که « بیانیه هویت اروپایی» را منتشر کرد. این بیانیه در ابتدا عناصر سیاسی و اقتصادی در تعریف هویت اروپایی داشت و بر نیاز کشورهای عضو این شورا به تدوین سیاست اقتصادی واحد در قبال کشورهای خاورمیانه، امریکا، شوروی و سایر کشورهای اروپایی غیرعضو شورای اروپا تمرکز داشت. فرض زیرین این بیانیه این بود که عوامل فرهنگی و منافع سیاسی مشترک بنیانهای مشترکی بودند که میتوانستند در نهایت هویت ملی را ارتقا دهند. این بیانیه چارچوبهای هویت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را مشخص کرد که بخشی از گفتمان مربوط به هویت اروپایی در مورد دهههای آینده به شمار میرفت.
بهطور کلی، هویت اروپایی در درجه اول ابعادی فرهنگی دارد. ابعاد فرهنگی هویت اروپایی از عناصر سیاسی- فرهنگی مانند ارزش های دموکراتیک و عناصرفرهنگی سنتی مشترک تشکیل میشود. در عین حال، هویت اروپایی مفهوم متغیر و در حال تکامل است که متاثر از تعامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها با سیاستها و نهادهای اتحادیه اروپاست. در حال حاضر، هویت اروپایی وجود دارد، اما انسجام و قدرت آن مانند هویتهای ملی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیست.
نقطه آغاز در تشکیل و باز تولید هویت جدید اروپایی(عصرجهانی شدن) را بایستی در فروپاشی دیوار برلین دانست. سقوط دیوار برلین و اتحاد آلمان شرقی و غربی، نقطه شروع برای رسیدن به «اتحادیه اروپا» بود. پس از آن نیز، استقلال کشورهای اروپای شرقی و پیوستن به قراردادهای همکاری اروپایی، گام دوم در جهت تشکیل اتحادیه اروپایی بود. در سال 1990 عبارت «شهروندان اروپایی» توسط «فیلیپ گنزالس» پیشنهاد شد. در قالب شهروندان اروپایی، مردم کشورهای اروپایی می توانند از تمام مزایا و حقوق ناشی از اتحادیه اروپا ؛ از آزادی های اساسی و حقوق بشر گرفته تا آزادی های رفت و آمد و مزایای سرمایهگذاری، کار، تامین اجتماعی و.... بهره مند شوند.
اتحادیه اروپا برای ایجاد و تقویت این هویت جدید، حقوق و مزایایی را مقرر داشته است، که این حقوق می تواند در ایجاد و تقویت روح و هویت اروپایی، تاثیر زیادی داشته باشد.
برخي از عوامل رشد اسلام هراسي در اروپا [1]
نتیجهگیری
جهان اسلام و جهان مسیحیت همسایگانی بسیار قدیمی هستند که بیش از هزار سال جنگ، نزاع و روابط سیاسی و اقتصادی باعث شده است که برداشتهایی نسبتاً پایدار در هر دو طرف نسبت به ماهیت و عملکرد طرف دیگر شکل بگیرد که به آسانی قابل تغییر و اصلاح نیست. در دهههای اخیر اهمیت پیدا کردن اسلام به دلیل مهاجرت، افزایش زاد و ولد میان مسلمانان اروپا و گرویدن روز افزون به اسلام از سوی شهروندان اروپایی نگرانیهایی را در اروپا بوجود آورده که بستر فعالیت گروههای راستگرا و افراطی را در اروپا فراهم کرده است. امروزه در بین کشورهای اروپایی خصوصا در اسپانیا، فرانسه و انگلیس گرایش به اسلام بسیار زیاد است.البته ایدئولوژی اسلام سیاسی و هراس از حضور و فعالیت اسلام گرایان در اروپا هم یکی دیگر از دلایل رشد افراط گرایی و اسلام هراسی در اروپا می باشد.در سالهای اخیر نقشی که رسانه ها، احزاب سیاسی بیگانه ستیز و برخی از سیاستمداران تندرو و نیز برخی از اندیشمندان و نخبگان فکری در اروپا در گسترش اسلام هراسی و در نهایت اسلام ستیزی در این قاره داشته اند بسیار قابل توجه و انکارناپذیر بوده است. از سوی دیگر باید توجه کرد که اسلام هراسی باعث جلب توجه افکار عمومی در جوامع غربی به خصوص جوانان و زنان به شناخت اسلام و گرویدن به این دین شده است. نکته قابل توجه در گرایش به اسلام در جوامع غربی این است که عمده کسانیکه به اسلام میگروند از طبقات تحصیلکرده و روشنفکر جامعه هستند که به علت خواستگاه اجتماعی خود در تعارض با هواداران احزاب افراطی قرار میگیرند.
پژوهش خبری// پژوهشگر: علی ظریف